اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

فلسفه تفاوت های جنسیتی از منظر عدل الهی -بخش اول

مؤلفه های «عدل الهی»

این پژوهش، مبتنی بر آموزه های قرآنی، به بررسی فلسفه تفاوت ها در نظامات تکوین و تشریع، از منظر عدل الهی پرداخته است.

مؤلفه های «عدل الهی»

 

چکیده:

 بحث «عدل» از مباحث گسترده و پردامنه در فرهنگ اسلام و از ضروریات مذهب شیعه به شمار می رود. از دلایل مهم این امر، تأکید فراوان قرآن کریم بر معیار و میزان بودن «عدل» در ساحت های مختلف اعتقاد، اخلاق و عمل، در اقسام الهی و انسانی است. «عدل الهی» در زمره صفات خداوند است که براساس آموزه های قرآنی، در دو نظام تکوین و تشریع تسرّی یافته است.

یکی از مباحث بنیادین که در ارتباط با «عدل الهی» همواره مورد سؤال و سنجش قرار می گیرد، بحث از «فلسفه تفاوت ها» است از جمله تفاوت های جنسیتی که از انواع تفاوت های غیرقابل انکار موجود در نظام آفرینش موجودات است و در مورد انسان، دارای منشأ طبیعی و تکوینی، و آثاری اجتماعی و تشریعی است و به این دلیل، اهمیتی دو چندان یافته است. این پژوهش، مبتنی بر آموزه های قرآنی، به بررسی فلسفه این تفاوت ها در نظامات تکوین و تشریع، از منظر عدل الهی پرداخته است.

کلیدواژه ها: عدل الهی، تفاوت جنسیتی، تناسب، عدالت تکوینی، عدالت تشریعی.

مقدمه

   «عدل» از مفاهیمی است که به دلیل معانی و کاربردهای متعدد، از جوانب متفاوتی ممکن است مورد بررسی و تحلیل واقع شود. بطوری که می توان به بررسی جایگاه و مختصات آن به عنوان یکی از صفات باری  تعالی، یکی از اصول بنیادین مذهب تشیع، یکی از قواعد عام فقهیّه، یکی از موازین قانون گذاری، یکی از شروط شایستگی برای امامت، رهبری، قضاوت، شهادت و ..، یکی از وظایف حاکمیتی و نیز یکی از آرمان های اجتماعی و اخلاقی جوامع بشری پرداخت. اما باید گفت، آنچه وجه مشترک تمامی  این موارد به شمار می آید، ویژگی ملاک و میزان بودن عدل در آنها است.

آنگونه که امیرالمؤمنین7 فرمودند: «العَدلُ مِلاکٌ؛ عدل، مقیاس و ملاک همه چیز است.» (تمیمی آمدی، 1366: ص 99) چرا که «العَدلُ یَضَعُ الامورَ مَواضِعَها؛ عدل، هر چیزی را در جای خود قرار می دهد.»(نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 437)

   سخن از «عدل الهی» در حقیقت، پرداختن به مفهوم «عدل» در جایگاه یکی از صفات خداوند متعال است که مبنای قیام به قسط در نظام آفرینش- اعم از عرصه های تکوینی و تشریعی- می باشد و در فرازهایی از قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است. مانند آیه هجدهم از سوره مبارکه آل عمران که می فرماید: « شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَه وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ / خداوند و نیز فرشتگان و دانشمندان به یکتائی اش گواهی دهند. خدایی که برپادارنده عدل است.»

   بحث از «عدل الهی» می تواند در گستره و با محوریت موضوعات متفاوتی صورت گیرد. یکی از موضوعات مهمی که در این راستا مطرح است، بحث از تفاوت های طبیعی میان موجودات و به ویژه انسان ها و آثار این تفاوت های اجباری و ناخواسته، بر کیفیت حیات آنها می باشد. عارضه «جنسیت» به عنوان یکی از شاخصه های اصلی تمایز طبیعی انسان ها در حیات مادّی، سلسله تفاوتهایی را در کارکردها، حقوق و مسئولیت های زن و مرد ایجاد می کند که موجب ایجاد سؤالات و شبهاتی از منظر «عدل الهی» می شود.

به این تفاوت ها که ناشی از تمایز انسان ها از نظر ذکورت و انوثت می باشند و در ساحت های تکوینی و تشریعی تسرّی یافته اند، تفاوت های جنسیتی اطلاق می شود. بررسی فلسفه این تفاوت ها، از منظر عدل الهی، با رویکرد قرآنی، هدف این پژوهش می باشد. در این راستا، لازم است به دو سؤال اصلی، پاسخ داده شود: اول: مؤلفه های عدل الهی از دیدگاه قرآن کریم کدامند؟ و دوم: براساس این مؤلفه ها، فلسفه تفاوت های جنسیتی در ساحت های تکوین و تشریع چیست؟

1- عدل الهی؛ مفاهیم و مؤلفه ها

1-1- معانی و کاربردهای لغت «عدل»

   برای مفهوم «عدل» در لغت عرب عمدتاً بر مبنای مفاهیم مخالف و شئون و کاربردهای متفاوتش، معانی مختلفی مطرح شده است که به اجمال، عبارتند از:

الف) إستواء، مساوات، تقسیط علی سواء، یسوى بالآخر بالکیل و الوزن و ضدّ الاعوجاج (ابوالحسین، 1404ق، ج4: ص246؛ فراهیدی، 1410ق، ج2: ص39؛ راغب اصفهانی، 1412ق، ص551): به معنای برابری، برابرکردن، تقسیم به مساوات و برابر با دیگری در کیل و وزن است که در برابر مفهوم اعوجاج یا نابرابری قرار دارد.

ب) الحُکْم بالحق و ضدّ الجَور یا نقیض الجَوْر (ابن منظور، 1414، ج 11: ص430؛ واسطی، 1414ق، ج 15: ص471؛ ابوالحسین، 1404ق، ج4: ص247؛ فراهیدی، 1410ق، ج 2، ص 38): به معنای حکم یا رأی بر مبنای حقیقیت و واقعیت که در برابر مفهوم جور یا ظلم قرار دارد. و نیز ابن منظور در همین معنا آورده است: «فی أَسماء الله سبحانه: العَدْل، هو الذی لا یَمِیلُ به الهوى فیَجورَ فی الحکم» (همان): عدل در جایگاه صفت حق تعالی، به معنای عدم تمایل به میل و هوی در حکم دادن است.

ج) هو الأَمْرُ المُتَوسطُ بَیْن الإفْراطِ و التَّفْریطِ أی تَوَسُّطُ حالٍ بین حالَیْن فی کَمٍّ أَو کَیْف (واسطی، 1414ق، ج 15: ص471؛ ابن منظور، 1414ق، ج11: ص 433): به معنای توازن یا امری وسط در میان بیشترین و کمترین حد - اعم از کمّ و کیف - است.

د) الفِدیه، قِیمه الشىء و فِدَاؤُه (ابن منظور، 1414، ج11: ص430؛ ابوالحسین، 1404ق، ج4: ص246): به معنای فدیه یا ارزش برابر با شیء است.

د) ما یَعْدِلک عندنا شیءٌ أَی ما یقَع عندنا شیءٌ مَوْقِعَک (ابن منظور، 1414، ج11: ص432) : عدم رعایت عدل آن است که شیء در محل نامناسب یا موقعیتی غیر از موقعیت خود قرار بگیرد. لذا با بهره گیری از مفهوم مخالف می توان گفت؛ تناسب موقعیت با ویژگی های شیء یا قرار دادن شیء در موضع خاص خودش، یکی از معانی عدل به شمار می رود.

   تعاریف مطرح شده، عمدتاً برآمده از مفهوم و کاربرد واژه «عدل» و واژگان مرتبط با آن مانند «قسط»، «قسطاس»، «میزان»، «موزون»، «إستواء»، «تسویه» و «وسط» در قرآن کریم می باشد. برخی از این کاربردها عبارتند از: عدل در صدور حکم و حاکمیت (نساء/58، مائده/95، شوری/15)، عدل در قول (انعام/152)، عدل به عنوان شایستگی لازم در ازدواج مجدد (نساء/3)، عدل به معنای فدیه (بقره/48 و123)، عدل در ادای شهادت (مائده/106، طلاق/2) عدل به معنای شرک (انعام/1، نمل/60)، عدل در جایگاه صفت باری تعالی (آل عمران/18، انعام/115)، عدل به معنای توازن و تعادل (انفطار/7)، عدل به عنوان شرط لازم در ایجاد صلح و آشتی (حجرات/9) و در معاملات (اعراف/85) و ....

تبیین مفهومی «عدالت» در دیدگاه برخی از اندیشمندان نیز، براساس رویکرد قرآن کریم صورت گرفته است و عمدتاً معانی «توازن و تعادل»، «تساوی و نفی تبعیض»، «رعایت حقوق انسان ها و إعطاء هر حقی به ذی حق آن»، «میانه روی یا اجتناب از افراط و تفریط» و «اجتناب از پیرویِ هوی و هوس در رفتار و گفتار» در این راستا بیان شده است. (مطهری، 1372: صص54-57؛ طباطبائی، 1384، ج 12، صص477-478 ؛ مصباح یزدی، 1378: ص161؛ قرائتی، بی تا: ص 88)

1-2- مؤلفه های «عدل الهی»

   براساس فرمایش امیرالمؤمنین7 در خطبه 205 نهج البلاغه، «عدالت» یکی از صفات ذاتیه حق تعالی می باشد. حضرت می فرمایند: «وَ اشهدُ إنّه عدلٌ عَدَلَ وَ حُکمٌ فَصَلَ: و گواهی می دهم که خداوند عین عدل است و عین حکمیت بین حق و باطل است.»

   بر این مبنا، «عدل الهی» به معنای صحیح و در همه مظاهرش این است که صفات ذاتیه خداوند موجب رفتار حکیمانه و عادلانه می باشد و هیچ صفتی که اقتضای ظلم و ستم یا لغو و عبث را داشته باشد در او وجود ندارد.(مصباح یزدی، 1378: ص164)

   این صفت در شئون متفاوت خالقیّت و ربوبیّت حق تعالی با ابعاد متفاوتی، بروز و ظهور دارد. در قرآن کریم، تکوین و آفرینش هستی مبتنی بر عدل به معنای میزان یا تناسب ترسیم شده است. آنجا که می فرماید: «الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ (انفطار/7): آن خدایی که تو را آفرید و سپس تعدیل و متوازن نمود.» و «وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِیزَانَ (الرحمن/7): آسمان را رفیع گردانید و میزان را در عالم وضع فرمود.» صاحب المیزان، ذیل این آیه شریفه آورده است: «در عدالت به هر کسی سهم بایسته داده می شود و بنابراین همگان در رسیدن به سهم خود و قرار گرفتن در جایگاه بایسته خود برابر می شوند.» (طباطبائی، 1384، ج 12: ص 331)

   به اعتقاد استاد مطهری نیز، تصریح قرآن بر اینکه نظام هستی و آفرینش، بر عدل و توازن استوار است، به معنای خلق هستی براساس استحقاق ها و قابلیت ها می باشد. (مطهری، 1372: ص35) ایشان مصداق عدل الهی در شأن خالقیّت حق  تعالی را اینگونه توصیف می کند: «عدل الهی، رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود یا کمال دارد می باشد.» و در توضیح این تعریف آورده است: «هر موجودی در هر مرتبه ای که هست از نظر قابلیت استفاضه، استحقاقی خاص به خود دارد.

ذات مقدس حق که کمال مطلق و خیر مطلق و فیاض علی الاطلاق است، به هر موجودی آنچه را که برای او ممکن است از وجود و کمال وجود، عطا می کند و امساک نمی نماید.» (همان: 57) براساس این نظریه، عدل الهی در نظام تکوین، یعنی هر موجودی هر درجه از کمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد، دریافت می کند. این مفهوم برآمده از فرازهایی از قرآن کریم می باشد.

مانند آیه 53 از سوره مبارکه طه که می فرماید: «ربَّنَا الَّذی أعطی کُلَّ شَیءٍ خَلقَه ثُمَّ هَدی: پروردگار ما به هر موجودی آن بهره از خلقت داد که شایستگی آن را داشت و سپس آن را در راهی که باید برود راهنمایی کرد.» همچنین قرآن در بیان ظرفیت ها و استحقاق های طبیعی، به آب باران که از بالا می ریزد و تدریجاً سیل تشکیل می دهد و آب در بستر نهرها و جوی ها و رودخانه های مختلف قرار می گیرد مثل می زند و می فرماید: «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَه بِقَدَرِهَا (رعد/17): خدا از آسمان آبی فرود آورد و هر رودخانه ای بقدر ظرفیت خودش سیلان یافت.»

   در این تصویر، عدل خداوند عین فضل و جود اوست یعنی عدل خداوند عبارت است از اینکه خداوند فضلش را از هیچ موجودی در حدّی که امکان تفضل به آن موجود باشد دریغ نمی دارد.

   اما در عالم تشریع، «عدل الهی» در معنا و مفهوم مخالف «ظلم» به کار رفته است. «عدل تشریعی» یعنی در نظام جعل و وضع قوانین و تعیین حقوق و مسئولیت ها، همواره اصل عدل، رعایت شده و می شود. (همان: ص36) در قرآن کریم تصریح شده که حکمت بعثت و ارسال رسل این است که عدل و قسط بر حیات بشر حاکم باشد: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید/25): همانا فرستادگان خویش را با دلائل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و میزان فرستادیم تا مردم بدین وسیله عدل را به پا دارند.»

بر مبنای آموزه های قرآن کریم، مؤلفه های «عدل الهی» در نظام تشریع را می توان در چهار مقام ارزشمندی، تکلیف، قضاوت و جزاء بررسی نمود.

مؤلفه اول: ارزشمندی

   ارزشمندی و برتری انسان ها نسبت به یکدیگر در پیشگاه خداوند که متّصف به صفت «عدل» می باشد، منوط به ملاکاتی است که برآمده از تفاوت های تکوینی و جبری نبوده، بلکه حاصل دستاوردهای اختیاری انسان در مسیر هدایت می باشد. به این معنا که همه انسانها در منظر حق  تعالی از هر جهت یکسان و برابرند و هیچ انسانی نزد او بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوا. (حجرات/13)

   همچنین بحث از ملاکات ارزشمندی در دیدگاه اسلام را می توان در سلسله آیاتی جستجو کرد که به شیوه استفهام انکاری، بر تفاوت گروه های مختلف در پیشگاه خداوند بر مبنای معیارهایی که فطرت و عقل آدمی تأکید می کنند، اشاره دارند. مانند آنکه می فرماید:

   «أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ (ص/28) آیا مؤمنین و کسانی را که عمل شایسته انجام می دهند مانند مفسدین قرار داده و آیا متقین را همچون فجّار و جنایتکاران قرار می دهیم؟»

«أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ (قلم/35) آیا مسلمانان را همچون مجرمان قرار می دهیم؟»

   «أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ (سجده/ 18) آیا مؤمن و فاسق یکسانند؟ نه، برابر نیستند.»

   «أًمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُواالصَّالِحَاتِ (جاثیه/ 21) آیا گناهکاران گمان دارند که ما آنها را همچون مؤمنین و کسانی که عمل صالح انجام داده اند قرار می دهیم؟»

   بر این اساس، قرآن کریم امتیازات موهوم ساخته اجتماعات بشری را در تعیین ارزشمندی انسان ها نفی، و بر امتیازات حقیقی همچون ایمان، اسلام، عمل صالح و تقوا تأکید می کند.

مؤلفه دوم: تکلیف

   در مقام تکلیف، حکمت و عدل الهی اقتضاء می کند که از یک سو وضع تکالیف و جعل قوانینی که سعادت انسان در گرو آن است صورت گیرد و از سوی دیگر، هیچ انسانی به عملی که بیش از طاقت و استطاعت اوست مکلّف نشود. ارسال رسل همراه با کتاب و میزان (حدید/25)، در راستای تحقق بُعد اول از این مؤلفه است.

 لذا به طور کلی، اصول نبوّت و امامت که از اصول بنیادین مذهب تشیّع به شمار می روند، ضامن رهبری انسان ها در مسیر هدایت بوسیله جعل قوانین و تشریع حقوق و مسئولیت ها می باشند. همچنین، خداوند به صراحت در قرآن کریم بر این اصل عقلی تأکید کرده است که هر انسانی را به اندازه استعداد و اقتضای وجودی اش مکلّف ساخته است. می فرماید: «لا یُکلِّفُ اللهُ نَفساً إلّا وُسعَها (بقره/286): خداوند هیچ کس را جز به اندازه طاقتش مکلّف نمی کند.»

مؤلفه سوم: قضاوت اعمال

   پس از ابلاغ قوانین، مرحله قضاوت اعمال انسان ها فرا می رسد. چرا که در صورت عدم وجود دادرسی و جزاء نسبت به اعمال، حکمت شارع مورد تردید است. حضرت امیرالمؤمنین7 در خطبه 214 نهج البلاغه می فرمایند: «فَلَم یُجزَ فِی عَدلِهِ وَ قِسطِهِ یَومِئذٍ خَرق بَصرَ فِی الهَواء وَ لاهَمسَ قَدَمَ فِی الارضِ إلا بِحَقّه: پس دیده ای در فضا گشاده و گامی آهسته در زمین نهاده نماند، جز آنکه در ترازوی داد و در محکمه عدل و داد حق تعالی، آن را که در خور است ستاند.»

   «عدل الهی» در مقام قضاوت یعنی خداوند هیچ عملی را هر چند ناچیز و کوچک باشد، از هیچ انسانی ضایع نمی کند. قرآن کریم دراین باره می فرماید: «وَ قضی بَینَهُم بِالقِسط وَ هُم لایُظلَمون (یونس/54): میانشان به عدالت حکم شود و مورد ستم واقع نگردند.» و «وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَه فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّه مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ (انبیاء/47): ترازوهای عدالت را در روز رستاخیز می نهیم. به احدی هیچ ستمی نخواهد شد و اگر هم وزن دانه خردل باشد، آن را می آوریم. این بس که ما حساب گر هستیم.»

مؤلفه چهارم: جزادهی

   عدل جزائی در جایگاه صفت خداوند، به معنای آن است که باری  تعالی در مقام پاداش و کیفر بندگان خویش، جزای هر انسانی را متناسب با اعمالش مقرر می کند. چنان که در قرآن کریم می فرماید: «فَالیَوم لاتُظلَمُ نَفسٌ شیئاً وَ لاتُجزَون الَّا مَا کُنتُم تَعلَمون (یس/54): آن روز به کسی ستم نمی شود و جز همانند کاری که کرده اید، جزا نمی بینید.»

   در آیات متعدد دیگری نیز بر تناسب نوع عمل انسان و جزای اخروی وی تأکید شده است. حتی در برخی از آیات، با رویکردی کلان، بر اضافاتی چون جزاء الکافرین (بقره/191، توبه/26)، جزاء الظالمین (مائده/59)، جزاءالمحسنین (مائده/85)، جزاء بما کانوا یکسبون (توبه/82) و ... تأکید می کند.

   جزادهی نسبت به اعمال انسان به موضوع جبر و اختیار مربوط می شود و این بحث، خود به خود بحث «عدل» را به میان می آورد. زیرا رابطه مستقیمی است میان اختیار و عدل از یک سو، و جبر و نفی عدل از سوی دیگر. یعنی تنها در صورت اختیار است که تکلیف و پاداش و کیفر عادلانه، مفهوم و معنی پیدا می کند. (مطهری، 1372: ص 18)

مراجع

قرآن کریم

نهج البلاغه

1. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، 1414ق، بیروت: دار صادر، چاپ سوم.

2. ابوالحسین، احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغه، 1404ق، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم.

3. اصفهانی، محمدتقی، روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه ، 1406ق، قم: مؤسسه فرهنگى کوشانپور ، چاپ دوم.

4. الامام جعفربن محمدالصادق(ع)، مصباح الشریعه، ترجمه عبدالرزاق بن محمدهاشم گیلانی، 1377، تهران: پیام حق.

5. جوادی آملی، عبدالله، حق و تکلیف در اسلام، 1385، قم: نشر إسراء، چاپ دوم.

6. الحرّ العاملی، محمدبن الحسن، وسائل الشیعه، 1409ق، قم: مؤسسه آل البیت:.

7. دانش پژوه، مصطفی و شاهی، خسرو، فلسفه حقوق، 1383، قم: مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

8. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، بیروت: دار العلم.

9. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، 1366، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

10. طباطبائی، محمدحسین، تفسیرالمیزان، 1384، قم: دفتر انتشارات اسلامی.

11. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، 1410ق، قم: نشر هجرت.

12. فرشادفر، عزت اله، عدالت در نهج البلاغه، کرمانشاه: دانشگاه رازی.

13. قرائتی، محسن، توحید، عدل، عدالت اجتماعی، بی تا، تهران: صبا.

14. واسطى، محب الدین، تاج العروس من جواهر القاموس، 1414ق، بیروت: دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع.

15. محمدی ری شهری، محمد، عدل در جهان بینی توحیدی، 1390، قم: دارالحدیث، چاپ چهارم.

16. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید(دوره کامل سه جلدی)، 1378، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ دوم.

17. مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن (ج1)، 1376، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی(ره).

18. مطهری، مرتضی، عدل الهی، 1372، تهران: صدرا، چاپ هفتم.

19. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (ج 19)، 1378، تهران: صدرا.

 نویسندگان:

نهله غروی نائینی: استاد دانشگاه تربیت مدرس

راحله کاردوانی: دانشجوی دکتری مطالعات زنان- حقوق زن در اسلام، دانشگاه تربیت مدرس

فصلنامه سفینه شماره 55

ادامه دارد...

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول