چکیده
تحولات منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 2011 (وقوع انقلابهای عربی) تا سال 2015 (اوج بحران در سوریه) فصل جدیدی از سیاست خاورمیانه ای بازیگران فرامنطقه ای از جمله روسیه را رقم زد. پیوندهای دیرینۀ مسکو با منطقه و تمایل آن به ایفای نقش بیشتر در معادلات بینالمللی سبب شد تا سیاست جدیدی در راستای تحقق منافع کرملین بهکار گرفته شود. حضور غیرفعال در تونس و مصر به همراهی روسیه با غرب در صحنۀ لیبی منجر شد که هرچند غافلگیری مسکو را بهدنبال داشت؛ اما ادامۀ این روندها بهسمت خاورمیانه، موجب نگرانی این کشور از جهتگیری های آتی و تسری آن به محیط امنیتی روسیه در جمهوری های اتحاد شوروی شد. این مسئله زمینۀ ایفای نقش هرچه فعالتر مسکو در منطقه را ایجاد کرد. در حالیکه پیش از وقوع انقلاب های عربی، کارگزاران روس با حفظ فاصلۀ مناسب بر تأمین و حفظ منافع خویش در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا تلاش میکردند و علاقهای برای مداخله در امور بازیگران منطقه از خود بروز نمیدادند. در این نوشتار تلاش بر این است تا با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای نظریۀ «واقعگرایی تهاجمی» به تبیین اهمیت حضور روسیه در صحنۀ خاورمیانه به ویژه پس از خیزش های مردمی پرداخته شود. شایان توجه اینکه در این راستا یافته ها حاکی از آن است که سیاست روسیه بر مبنای جلوگیری از تسری خیزش ها به منطقۀ اوراسیا و نیز ایفای نقش بیشتر در معادلات بینالمللی بهدنبال خلأ ناشی از حضور ایالات متحده در منطقه است.
کلیدواژهها: انقلابهای عربی؛ اوکراین؛ سوریه؛ خاورمیانه؛ روسیه؛ واقعگرایی تهاجمی
نویسندگان:
داوود کیانی: دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
زهره خانمحمدی: دانشجوی دکتری روابط بینالملل، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
دو فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی - دوره 10، شماره 2، پاییز و زمستان 1396.