به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری فارس، عباس اقبال فرزند محمدعلى فرزند کربلایى اقبال و مادرش دختر ملا عبداللّه آخوند است و در سال 1275ش (1314ق) در خاندانى پیشهور در آشتیان دیده به جهان گشود.
پدرش در آشتیان حرفه فصلى داشت، زمانى درودگرى و شبانى و مدتى به تون تابى حمام مشغول بود.
اقبال از خانوادهاى تهیدست و فقیر به حساب مىآید، ولى این امر با وجود مادرى دلسوز و پشتکار و عزم راسخ وى هیچ گاه نتوانست مانعى براى پیشرفت او باشد. اقبال 10 ـ 12 ساله بود که به تهران رفت.
از دوران کودکى در کنار کار و کمک به معیشت خانواده به آموختن پرداخت. در سیزده سالگى به سال 1288 ش به مدرسه شرکت که به همت مرتضى نجم آبادى و شمارى از دوستان برپا شده بود، راه یافت.
او در این مدرسه پیشرفت سریعى از خود نشان داد. همین امیر سبب شد تا نجم آبادى به پایمردى ابوالحسن فروغى او را روانه دارالفنون سازد. اقبال در دارالفنون، مورد حمایت فروغى قرار گرفت و به پشتوانه مقررى ماهانه که از سوى او تعیین شده بود، به ادامه تحصیل پرداخت.
اقبال پس از پایان تحصیل، فعالیتهاى فرهنگى خود را آغاز کرد. او نخست به تدریس در مراکزى مانند دارالفنون، درالمعلمین مرکزى، مدرسه علوم سیاسى و مدرسه نظام پرداخت و سپس معاونت کتابخانه معارف را که در مدرسه دارالفنون بود پذیرفت.
او خارج از مراکز آموزشى به نگارش مقالات ادبى و علمى همت گمارد و همکارى خود را با ملک الشعرا بهار، رشید یاسمى و سعید نفیسى در مجله دانشکده و محمدعلى فروغى، ابوالحسن فروغى، غلامحسین رهنما و عبدالعظیم قریب، در مجله فروغ تربیت آغاز کرد.
در سال 1304 ش، براى ادامه تحصیل راهى فرانسه شد و به دانشگاه سوربن راه یافت و در رشته ادبیات مشغول به تحصیل شد. در این مدت با بسیارى از ادیبان و نویسندگان ایرانى و اروپایى مانند محمد قزوینى، سید حسن تقى زاده، ولادیمیر مینورسکى و دیگرانى که در پاریس به سر مىبردند، ارتباط برقرار ساخت.
او پس از 5 سال اقامت در این شهر، با دریافت لیسانس به تهران بازگشت. اقبال پس از ورود به تهران، براى تدریس به دارالمعلمین عالى دعوت شد و علاوه بر این کار، تحقیقات علمى خود را نیز ادامه داد و به ترجمه، تألیف و تصحیح کتبى مانند حدائق السحر، خاندان نوبختى، طبقات سلاطین اسلام پرداخت و با مجلات مختلف به همکارى پرداخت که حاصل آن مقالات زیادى است که در نشریات چاپ شده است.
در سال 1312 ش بار دیگر روانه پاریس شد تا به تحقیقات مربوط به رساله اجتهادیه خود بپردازد. پس از نزدیک به 2 سال، این رساله تدوین و در شوراى دانشگاه تهران به عنوان رساله دکترا پذیرفته شد.
در سال 1317 ش (1938 م) به تهران بازگشت و این بار تدریس در دانشگاه تهران را آغاز کرد و در کنار آن به عضویت پیوسته فرهنگستان انتخاب شد.
تدریس در دانشگاه، انتشار مجله یادگار و تأسیس انجمن نشر آثار ایران فعالیتهایى بود که اقبال در این دوره از زندگى، خود را به آن مشغول داشت. در این میان مجله یادگار درخششى بسیار داشت و نزد اهل ادب جایگاهى ویژه یافت. این امر تنگ نظریهاى بسیارى را برانگیخت تا جایى که اقبال را واداشت در اوایل سال 1328 ش، پس از 5 سال این مجله را تعطیل کند. او پس از این، به عنوان رایزن فرهنگى در دى ماه 1328 ش راهى ترکیه و ایتالیا شد اقبال تا آخر عمر پربرکت خود در ایتالیا ساکن بود و در همانجا در 21 بهمن ماه 1334 ش رخت به سراى باقى برد.
کالبد او را پس از تشییع از مدرسه سپهسالار در آستانه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در مقبره ابوالفتوح رازى و در جوار دوست دیرینهاش علامه قزوینى به خاک سپردند.
مرحوم اقبال مقالات بسیارى در مسائل مختلف ادبى ، تاریخى و اجتماعى دارد که در جراید و مجلات چاپ شده است و مهمترین آنها را باید در مجلههاى بهار، دانشکده، آینده، مهر، ایرانشهر، یادگار، ارمغان، ایران امروز، یغما، آموزش و پرورش شرق، تربیت، نشریه وزارت خارجه، اطلاعات ماهانه و مجله دانشکده ادبیات تهران خواند.
حدود 300 مقاله در موضوعات مختلف و بیش از 30 تألیف و ترجمه مستقل و قریب 30 تصحیح و تحشیه از متون فارسى از این استاد فرزانه طبع و نشر شده است و بر تعدادى متون نیز مقدمه نگاشته و تعدادى از مقالات به زبانهاى بیگانه را به فارسى برگردانده است.
در مجمع علمى لغوى دمشق عضویت داشت. به زبانهاى عربى و فرانسه آشنایى کامل داشت. داراى طبعى بلند و روحى بزرگ بود و هیچگاه برای مقام و منصب اهمیتى قایل نمىشد. در سال 1320 ه حکیم الممالک حکیمى اقبال را به وزارت فرهنگ انتخاب کرد ولى وى نپذیرفت و در انتخابات دوره اول مجلس سنا، با این که انتخاب وى قطعى بود از دوستان و طرفدارانش خواست تا به وى رأى ندهند.
عباس اقبال آشتیانى استاد نامور پژوهشهاى تاریخ و ادب ایران، آراسته به صفات عالیه و برجسته انسانى و برخوردار از عواطف رقیق و مشتهر به صداقت و امانتدارى بود.
مجموع ویژگیهاى اخلاقى و علمى او سبب شد تا در دوران حیات خود تألیفاتى جامع و مستند، با انشایى بىتکلف و دلنشین به خوانندگان و علاقهمندان ارائه کند. با حقیقت جویى و تلاشى که در روان او موج مى زد، شخصیتى ماندگار و خوشنام از خود به جاى گذاشت.
انتهای پیام/