اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  فرهنگ و اندیشه

انسان کامل با تأکید بر کارکردهای دنیوی: بررسی دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا - بخش دوم و پایانی

مهم ترین وظیفه انسان کامل در ارتباط با سایر انسان ها

نظریه انسان کامل که در آثار اندیشمندان اسلامی به صورت پراکنده مطرح بود، در عرفان ابن عربی به صورت موضوعی مستقل آغاز شد و به مرور زمان، شرح ها و حاشیه هایی بر آن نوشتند.

مهم ترین وظیفه انسان کامل در ارتباط با سایر انسان ها

 

3. نقش هدایتی و ارشادی

مهم ترین وظیفه انسان کامل در ارتباط با سایر انسان ها در این جهان، هدایت و ارشاد آنها به مسیر سعادت است. چنین انسانی علاوه بر اینکه ارتباط با حق تعالی را دائماً حفظ می کند، که جزئی از سلوک معنوی است، در سیر نزولی اش همراه با خلق خداوند است و می کوشد آنها را به سوی او هدایت کند. هدایت و ارشاد خلق مانند پیشوایی در امور اجتماعی و سیاسی، بخشی از وظیفه است. هر یک از ابن عربی و صدرا با اشاره به نمونه هایی مختلف از انسان های کامل کوشیدند به وظایف و کارکردهای ارشادی اشاره کنند.

همه انبیا، اولیا و دیگر انسان های کامل، در یک چیز مشترک اند و آن، ابلاغ پیام الهی و تبلیغ مبانی دینی است. همین وظیفه، معنای ارشاد خلق و هدایت خلایق را دارد. علاوه بر این کار، برخی از آنها حکومت و سیاست را حاکم می شوند. به دیگر سخن، انسان های کامل وظیفه دارند بر طبق آیه «و یبلغون رسالات الله» (احزاب: 39)، تدبیر امور خلق به معنای کشاندن مردم به سوی حق را در زندگی داشته باشند. ابن عربی، مؤدب کردن مردم به اخلاق و تعلیم حکمت به آنها و حتی سیاست را شرط مهم آن می داند (نک.: ابن عربی، 2003: 101).

مقاصدی که پیامبران به عنوان انسان های کامل و آرمانی در پی تحقیق آنها هستند عبارت اند از: نخست، امتیازیافتن اهل دو سرا است. دوم، رسانیدن هر کس را به کمال آنها، چه حقیقتش اقتضا می کند. سوم، اقامه دلیل و حجت به نفع آنان و زیانشان؛ زیرا انبیا، حجت های الهی بر خلقش می باشند؛ چنان که خداوند فرموده: «و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولاً» (اسراء: 15) (قیصری، 1363، ج2: 682).

وی به دو آیه از قرآن کریم اشاره می کند که درباره ارشاد و هدایت خلق به دست پیامبران است: «و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولاً» (اسراء: 15) و «اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرًا». وی ذیل آیات به این نکته اشاره می کند که رسولان و خلیفه هدایت را به عهده داشتند که پس از انجام آن، برخی مخالفت کردند (نک.: ابن عربی، 1385: 79). همه رسولان و وارثان، پزشکان نفس مردم و خدمت گزاران مردم هستند. در مقابل، پزشکان جسم وجود دارند که کارشان پرداختن به طبیعت است. ابوالعلای عفیفی در شرح این قسمت چنین می گوید:

پس اگر می گویند که پیامبران و ورثه آنان، خادمان امر الهی اند، بدین معنا است که ارسال شده اند تا به فرمان خداوند رسالت الهی را به خلق برسانند و خداوند تبلیغ این رسالت را از آنان خواسته است (عفیفی، 1380: 156).

بنا بر آنچه اشاره شد، برخی انسان های کامل، نظیر پیامبران و وارثان آنها، وظیفه دارند مردم را هدایت و آنها را از خطرهای احتمالی دور کنند. زیرا آنها اطلاعات فراتر از انسان های دیگر را، که همان ارتباط با حق تعالی است، در اختیار دارند. علاوه بر استناداتی که برای این مسئله به آیاتی از قرآن کریم می شود، ابن عربی به روایاتی هم اشاره می کند و این نقش را مهم ترین نقش این جهانی انسان های کامل می داند. مثلاً ابن عربی به حدیث پیامبر (ص) که فرمودند: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» اشاره می کند. وی اخلاق را به دو قسم تقسیم می کند که یکی اخلاق محموده است که از آن به مکارم الاخلاق یاد می کند و دیگری اخلاق مذمومه است که سفساف الاخلاق نامیده می شود (نک.: ابن عربی، بی تا، ج2: 617). وی با اشاره به پیامبر اسلام (ص) ایشان را کلمه جامعه به سوی همه می داند و اخلاف الله معرفی می کند. چنین انسان کاملی که اخلاق حق تعالی در او وجود دارد در زندگی خود کوشیده است طبق مبانی شریعت الهی، مردم را به سوی آن مبانی دعوت، و آنها را از حسد، حرص، بخل، فزع و هر صفت مذموم دور کند.

روشی که صدرا برای اشاره و اثبات این نقش مهم انسان کامل به آن اشاره می کند آیات و روایات است. وی با استناد به آیاتی نظیر «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمِیزانَ» (حدید: 25) و «قَدْ جاءَکمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کتابٌ مُبِین» (مائده: 15) به وظیفه الهی انسان های کامل از جانب حق تعالی اشاره می کند و آنها را هادی خلق می داند.

وی در شرح حدیث اول از باب «ان الحجه الیقوم لِله علی خلقه الا بامام» به بحث هدایت خلق اشاره می کند. در این حدیث چنین آمده است: «ان الحجه لاتقوم لِله علی خلقه الا بامام حتی یعرف». نیز حجت را به دو قسم ظاهری و باطنی تقسیم می کند (نک.: همو، 1383، ج2: 463). وی همانند ابن عربی پس از اشاره به آیات قرآن کریم، روایاتی را به عنوان شاهد مطرح می کند که به هدایت و ارشاد خلق به دست انسان های کامل می پردازند. ارسال رسولان الهی برای اتمام مکارم اخلاق انسان ها است که در شرح اصول الکافی به مبانی و دلایل آن اشاراتی شده است.

صدرا (نک.: همو، 1383، ج1: 420) با استناد به احادیثی از پیامبر (ص) که فرمود: «اثقل ما یوضع فی المیزان حسن الخلق» و «حسن الخلق خلق الله» و «افضل المؤمنین ایمانا احسنهم خلقاً» به توضیح این مبانی می پردازد. مقامی که وی در این بخش به آن اشاره می کند، در انسان های کامل نظیر نبی و ولی وجود دارد. آنها می کوشند انسان ها که مخلوق حق تعالی هستند به این مسیر هدایت شوند و مقاماتی را در این راه به دست آورند (نک.: همو، 1981، ج9: 88-89).

نمونه دیگری از روایات که صدرا به آن استناد کرده عبارت است از: «اوتیت جوامع الکلم» یا «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». وی «کلمات» را حقایق موجودات و صور مجرد آنها می داند. همچنین، عیسی (ع) را «کلمه الله» معرفی می کند و مفارقات عظیمه را هم کلمات تامه الهی می داند. پیامبر اسلام (ص)، که جانشین خداوند است، باید از حق تعالی تعلیم بگیرد و با ابلاغ آن به خلایق، آنها را هدایت و ارشاد کند. پیامبر (ص) واسطه دو جهان است که گوشش به یک طرف و زبانش به طرف دیگر است و این، حال همه سفرای الهی و شفیعان روز قیامت است. به نظر صدرا، قلب پیامبر (ص) دو در باز دارد که یک در به عالم ملکوت، یعنی همان عالم لوح محفوظ و عالم فرشتگان علمی و عملی، است و در دیگر، به سوی قوای مدرکه خویش تا مطالب محسوسه خود را مطالعه کند و بر حوادث مهم جهان آفرینش آگاه گردد (همو، 1387: 147).

هر یک از ابن عربی و صدرا با استناد به آیاتی از قرآن کریم و روایاتی از رسول اسلام (ص) کوشیدند به مهم ترین وظیفه و نقش این جهانی انسان های کامل اشاره کنند. کاری که این نوع انسان ها انجام داده اند هدایت و راهنمایی انسان ها در طول تاریخ بوده است. در مقابل، نباید از منکران و ستمگران تقلید شود. از باب نمونه، پیامبر اسلام (ص) در تمام سال های زندگی خود، همواره به قرآن توصیه و عمل می کرد. مطالب والای قرآنی الگویی برای آنان بوده است که تمام تلاش خود را صرف اجرایی کردن آن کردند. بخش های چشمگیری از این کتاب آسمانی به ارشاد و هدایت مردم اختصاص دارد. علاوه بر اینکه صدرا تا این قسمت هم نظر با ابن عربی حرکت کرد، در گامی فراتر به امامان (ع) هم اشاره کرده و به عنوان انسان هایی کامل و معصوم دایره موضوع را توسعه داده است.

4. نقش مرجعیت علمی

انسان کاملی که در زمان های مختلف به عنوان خلیفه الهی نقش ایفا می کند، هدایت و ارشاد مردم، یعنی تدبیر امور آنها در امور مختلف، را انجام می دهد. برای این کار، باید از شریعت و قوانین و احکام آن اطلاع کافی داشته باشد تا از آن در هدایت خلق استفاده کند. برای دریافت این مقام علمی، رسیدن انسان کامل به مقام عصمت مهم است. زیرا بدون آن، مرجعیت علمی در احکام شریعت نواقصی خواهد داشت. نداشتن سهو، فراموشی و خطا در دریافت، حفظ و رساندن این علوم مهم که با تدبیر امور خلق مرتبط است، باید در انسان کامل وجود داشته باشد. این مقدمات را می توان از عبارات ابن عربی و صدرا استنباط کرد. علاوه بر این، انسان کامل مظهر اسم اعظم الهی و جامع تمام اسماء خداوند است. یعنی باید مظهر اسم علیم هم باشد. همان گونه که حق تعالی از هر گونه نقصی در علم مبرا است، چنین انسانی که مرجع علمی است باید این گونه باشد.

اولین راه برای اثبات این نقش، اشاره به مقامی است که انسان کامل به دست می آورد:

در سیر صعودی انسان سالک الی الله، احاطه علمی برای او فراهم می شود. چنین انسانی همانند انبیا، اولیا و وارثان الهی از هر تعلقی مجرد شده و در این مسیر سلوک می کنند تا اینکه به تجرد کامل می رسند. در آن حالت است که به جوهری  بسیط تبدیل شده که نتیجه آن درک جزئیات و کلیات است (جندی، 1361: 629).

البته در این باره، انسان های کامل، طبقات مختلفی دارند و برخی از آنها علوم و مقام بالاتری از دیگری کسب می کنند. در این باره ابن عربی معتقد است هر یک از رسولان با توجه به وضعیت مکانی، زمانی و امت خود، علوم الهی را کسب می کنند (نک: ابن عربی، 2003: 103). بنابراین، انسانی که در مسیر تعالی و سلوک الی الله گام بر می دارد، صاحب معلوماتی می شود که با آنها می تواند به شریعت صحیح دست یابد.

راه دیگری که می توان به مرجعیت انسان کامل و نقش او در امور شریعت اشاره کرد، محوریت انسان کامل در میان انسان های دیگر است. ابن عربی معتقد است: «انسان کامل به عنوان روح نسبت به بدن عمل می کند» (همو، بی تا، ج4: 21). همان گونه که روح برای بدن ضروری است، وجود انسان کامل هم برای جهان ضروری است که «با از بین رفتن او، جهان هم از هم خواهد پاشید و مقدمات قیامت فراهم می شود» (همو، 1370: 50). لذا «وجود انسان کامل در هر زمانی ضروری و کامل است» (همان).

از طرف دیگر، «بعد از پیامبر اکرم (ص) افرادی به عنوان خلیفه الهی وجود خواهند داشت که علم شریعت را همانند رسول (ص) می دانند. زیرا از همان مأخذ و منبع آن علم را فرا خواهند گرفت» (همان: 163). بنابراین، پیامبر (ص) به عنوان انسانی کامل متولی شریعت در میان انسان ها است. این نقش به انسان هایی منتقل می شود که وارث او به حساب می آیند. طبق دیدگاه وی، نقش محوری که انسان کامل در جهان ایفا می کند موجب تبعیت انسان ها در امور شریعت از انسان کامل می شود.

صدرا هم به این نقش توجه داشته و می کوشد با ذکر مقدماتی به مرجعیت انسان کامل در شریعت اشاره کند. وی مانند ابن عربی معتقد است هرچند عقل انسان در شناخت معارف و حقایق ظاهری و غیرظاهری توانایی هایی دارد، در برخی مسائل دچار ناتوانی هایی می شود. وی راه جبران آن محدودیت ها را استفاده از نور ولایت و نبوت می داند که بخشی از انسان های کامل را تشکیل می دهند.

پناه بردن به انسان های کامل نظیر رسولان الهی که مرجعی علمی برای مسائل علمی و شریعت به شمار می روند، باعث افزایش اطلاعات شده و حجت خداوند در این زمینه تمام می شود. این نوع انسان ها با شناختی که از حقیقت هستی به دست آوردند به عنوان مرجعی علمی در امور شریعت می باشند (همو، 1383، ج1: 182).

از نگاه صدرا، سه مرتبه در عالم وجود دارد که عبارت اند از: مرتبه حسی، مرتبه نفسانی و مرتبه عقلی، که منطبق بر سه عالم دنیا، آخرت و ربوبیت اند. هر یک از انسان ها با غلبه و نفوذ بر هر یک از سه مرتبه، داخل بر آن عالم می شوند. صدرا در ادامه به این نکته توجه می دهد که غالب انسان ها درگیر عالم حس و موطن دنیا هستند، مگر آنکه با توبه، عمل صالح انجام دهند (نک.: همو، 1366، ج7: 154-155). بنابراین، محدودیت هایی در قوه شناخت انسان ها وجود دارد. از طرف دیگر، انسان های کاملی وجود دارند که با تعالی نفس خود، به منبعی از علوم دست نیافتنی برای سایرین دسترسی دارند. از نگاه صدرا، این افراد باید مرجعیت داشته باشند و از آنها تقلید شود.

بنا بر آنچه درباره مرجعیت انسان کامل در امور شریعت بیان شد، ابن عربی و صدرا هر دو به این نقش و کارکرد انسان کامل معتقدند. ابن عربی علاوه بر اینکه به محدودیت های عقل بشری معتقد است، توانست با ذکر مقدمات دیگری که درباره انسان کامل دارد به این نقش اشاره داشته باشد. صدرا، همانند ابن عربی، با توجه به محدودیت های عقل بشر و تعالی علمی انسان کامل به این موضوع اشاره می کند. البته دو دلیلی را که ابن عربی برای انسان کامل بیان کرد صدرا هم تأیید می کند. چون صدرا در بحث انسان کامل از ابن عربی به عنوان بزرگ عارفان یاد کرده و به مبانی او در این خصوص، نظیر محوریت انسان کامل در میان انسان های دیگر، معتقد است. بنابراین، می توان در جمع بندی تطبیقی راجع به این مسئله به این نکته اشاره کرد که ابن عربی و صدرا از راه های مشترک به این مسئله معتقدند.

نتیجه و پیشنهادها

از آنچه درباره انسان کامل بیان شد، چند نکته را به عنوان نتیجه و پیشنهاد ذکر می کنیم:

موضوع انسان کامل را اولین بار ابن عربی به صورت منسجم مطرح، و آن را طبق نظریه وحدت وجودش تبیین کرد. تاکنون دیگرانی همچون صدرا نیز آن را بررسی و شرح کرده اند.
ابن عربی و صدرا انسان کامل را در مقابل انسان الحیوان دانسته اند و برای چنین انسانی خلافت الهی قائل اند.
صدرا کمال عقلی را کمال ابزاری می داند و معتقد است علاوه بر این کمال، دست یافتن به عقل بالمستفاد و طی کردن سفرهای عرفانی و فنای در توحید باعث کمال انسان می شود.
ابن عربی و صدرا معتقدند مصادیقی از انسان کامل نظیر انبیا، اولیا و اوصیا، در همه زمان ها وجود داشته و به واسطه اینها خداوند به انسان ها توجه دارد. البته روش هر یک از ابن عربی و صدرا طبق مکاتبشان متفاوت است. ابن عربی طبق وحدت وجود به این بحث اشاره می کند و صدرا با توجه به مطالعه منابع گوناگون و ارزیابی آنها و تطبیق با قرآن و روایات شیعه به نتیجه دست می یابد. صدرا، نسبت به ابن عربی، به امامان شیعه (ع) به عنوان انسان های کامل توجه بیشتری دارد.
از نگاه ابن عربی و صدرا، چنین انسان هایی علاوه بر اینکه باید در تعالی خداوند سیر مداوم داشته باشند، باید در سیر نزولی به سوی خلق باز گردند و به وظایف خود عمل کنند.
انسان آرمانی با توجه به مراتبی که در شناخت حقیقت طی کرده، نقش حفظ و بقای عالم تکوین را دارد که طبق نظر ابن عربی و صدرا با رفتن چنین انسان هایی از جهان، همه چیز نابود می شود. چنین انسانی می تواند در عالم عناصر و حتی غیرعناصر تصرف و تسخیر کند.
از نگاه ابن عربی و صدرا، باید به نقش اجتماعی و سیاسی چنین انسان هایی توجه داشت و آن را حذف نکرد. هر یک از انسان های آرمانی با توجه به مسئولیتی که دارند، در این گونه مسائل دخالت می کنند. حتی با مخالفان، جهاد می کنند و گاهی در مقابله با آنها معجزه و کرامت انجام می دهند. صدرا درباره نقش اجتماعی و سیاسی، از زاویه مکتب متعالیه خود به این بحث می نگرد و سیاست متعالیه را مفصل تر مطرح می کند.
نقش ارشادی و هدایتی چنین انسان هایی در آثار ابن عربی و صدرا فراوان به چشم می خورد. یکی از وظایف مهم چنین انسان های کاملی، هدایت و ترغیب انسان های دیگر به سعادت و نجات است که با توجه به دلایل گوناگون عقلی و نقلی انجام وظیفه کردند.
انسان کامل که مصادیق مختلفی می تواند داشته باشد مرجعی برای انسان ها در امور شریعت به شمار می آید و واسطه ای میان مرم و حق تعالی است. به واسطه چنین انسانی است که محدودیت های عقل بشری در این حوزه برطرف می شود.
با توجه به اهمیت انسان در هستی و دیدگاه های عرفانی افراطی درباره سلوک عرفانی، مناسب است پژوهشگران، مبانی فکری و بحث های ابن عربی و صدرا را به طور مستقل بکاوند و این موضوع را با نگرش ها و حتی مکاتب مخالف مقایسه کنند تا علاوه بر پژوهش هایی که به ابعاد هستی شناسانه موضوع می پردازد، نقش ها و وظایف آنها در خصوص انسان های دیگر بررسی بیشتری شود و بتوان با به روزکردن مطالب مرتبط، الگویی مناسب برای کسانی فراهم کرد که قصد گام نهادن در مسیر کمال انسانی را دارند.

فهرست منابع

قرآن کریم.
ابن بابویه، محمد بن علی (1404)، الامامه و التبصره من التحیر، قم: مؤسسه الامام المهدی (عج).
ابن عربی، محیی الدین (1370)، فصوص الحکم، قاهره: دار احیاء الکتب العربیه.
ــــــــــــــــــــــ (1385)، تفلیس ابلیس التعیس، ترجمه: گل بابا سعیدی، تهران: مؤسسه انتشارات امید.
ــــــــــــــــــــــ (2003)، المعرفه، محقق و مصحح: محمدامین ابوجوهر، دمشق: دار التکوین للطباعه و النشر.
ــــــــــــــــــــــ (بی تا)، الفتوحات المکیه، بیروت: دار صادر.
ابن منظور (1997)، لسان العرب، بیروت: دار صادر.
ابوزید، نصرحامد (1385)، چنین گفت ابن  عربی، ترجمه:  احسان موسوی خلخالی، تهران: نیلوفر.
آشتیانی، سید جلال الدین (1344)، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
جندی، مؤیدالدین محمود (1361)، شرح فصوص الحکم، به کوشش: سید جلال الدین آشتیانی و غلام حسین ابراهیمی دینانی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی.
الزبیدی، محمد مرتضی (1306)، تاج العروس من جوهر القاموس، بیروت: منشورات مکتبه الاحیاء.
صدرالدین شیرازی، محمد ابن ابراهیم (1354)، المبدأ و المعاد، تهران: انجمن حکمت و فلسفه ایران.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ (1360 الف)، اسرار الایات، مقدمه و تصحیح: محمد خواجوی، تهران: انجمن حکمت و فلسفه ایران.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ (1360 ب)، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح و تعلیق: سید جلال الدین آشتیانی، مشهد: المرکز العالمی للنشر.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ (1363)، مفاتیح الغیب، مقدمه و تصحیح: محمد خواجوی، تهران: انتشارات مؤسسه تحقیقات فرهنگی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ (1366)، التفسیر القرآن الکریم، تحقیق: محمد خواجوی، قم: انتشارات بیدار.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ (1383)، شرح اصول الکافی، تصحیح و تحقیق: محمد خواجوی، تهران: انتشارات مؤسسه مطالعات فرهنگی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ (1387)، المظاهر الالهیه فی اسرار العلوم الکمالیه، مقدمه و تصحیح: محمد خامنه ای، تهران: بنیاد حکمت صدرا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ (1981)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت: دار احیاء التراث، الطبعه الثالثه.
عبداللهی، مهدی (1390)، کمال نهایی انسان و راه تحصیل آن از دیدگاه فیلسوفان اسلامی، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
عفیفی، ابوالعلاء (1380)، شرحی بر فصوص الحکم، ترجمه: نصرالله حکمت، تهران: الهام.
الفراهیدی، الخلیل بن احمد (1414)، ترتیب کتاب العین، قم: اسوه.
فیروزآبادی، مجدالدین محمد (1424)، القاموس المحیط، بیروت: مؤسسه الرساله.
قیصری، داوود (1363)، مقدمه شرح فصوص الحکم، ترجمه: منوچهر صدوقی سها، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
مازندرانی، محمد صالح (1382)، شرح الکافی، محقق و مصحح ابوالحسن شعرانی، تهران: مکتبه الاسلامیه.
محمود الغراب، محمود (1389)، انسان کامل، ترجمه: گل بابا سعیدی، تهران: جامی، چاپ سوم.
المقری الفیومی، احمد بن محمد علی (1928)، المصباح المنیر، القاهره: المطبعه الامیریه.
هاشمی خویی، حبیب الله (1400)، منهاج البرائه فی شرح نهج البلاغه، تصحیح: ابراهیم میانجی، شارح: حسن زاده آملی و محمدباقر کمره ای، تهران: مکتبه الاسلام، چاپ چهارم.

The Roles of the Worldly in Perfect Man from Thought Ibn Arabi and Mulla Sadra

Theory of the Perfect Man that was dispersed in sages of Islamic thinkers, independent as a review subject in Ibn Arabi and writing reviws a bout that annotations time. What staded in various books was ontological issue but dosent stady role of the worldly and element in the other humans independently? Unlike some mystics and Sufis, the perfect man is limited to addressing spiritual knowledge, Ibn Arabic and Mulla Sadra to communicate with other people to know the level of excellence and perfection. This research using library resources, based on the works of Ibn Arabic and Mulla Sadra studied analytical methods, such as temporal beings, including the role of genetic, social and political, guidance and authority in matters of law will be examined.

Keyword: Ibn Arabi, Mulla Sadra, perfect human, formative role, social role, directional role, scientific authority.

نویسندگان:

عباس بخشنده بالی: استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه مازندران

حسن ابراهیمی: دانشیار فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران

زهرا مصطفوی: استاد فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران

قاسم علی کوچنانی: دانشیار فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران

فصلنامه انسان پژوهی دینی شماره 36

انتهای متن/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول