به گزارش خبرنگار توانا؛ دکتر وحیده علیمیرزایی پژوهشگر حوزۀ زن و خانواده در یادداشتی نوشت: یکی از حقوق اساسی انسان که در قوانین بینالمللی و به طور خاص در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر بر آن تأکید شده، حق برخورداری از کرامت است. اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز جایگاه کم نظیری برای کرامت انسان قائل شده و از اصول ششگانۀ توحید، نبوت، معاد، عدل، امامت و کرامت و ارزش والای انسان، به عنوان مبانی اساسی نظام اسلامی یاد کرده است.
قرآن کریم در آیۀ هفتاد سورۀ إسراء، کرامت را موهبتی الهی به فرزندان آدم معرفی میکند. استاد علامه طباطبایی میفرماید: مفهوم تفضیل، بیانگر برتری انسان بر سایر موجوداتی است که در اصل فضیلت با او مشترک اند. در حالی که مراد از تکریم، اختصاص یافتن انسان به عنایت و شرافتی است که دیگر موجودات از آن بهرهای ندارند و آن نعمت عقل است. بهعلاوه، مراد آیه از تکریم بنیآدم، بیان حال جنس بشر است و در آن کرامتهای خاص و فضائل روحی و معنوی انسانهای خاص لحاظ نشده است؛ ازاین رو، این کرامت ذاتی، حتی غیرمؤمنان را نیز در بر میگیرد.
لازم به ذکر است، حفظ کرامت و احترام صرفاً به عنوان یک حق تلقی نمیشود تا بتوان از امکان اسقاط حق سخن گفت؛ بلکه هر فردی علاوه بر داشتن چنین حقی، مکلّف است حیثیت و احترام خویش را حفظ کند و به تعبیر دیگر، حیثیت و کرامت اشخاص، هم جنبۀ حق الناسی و هم جنبۀ حق الهی دارد. بر این اساس، اگر به طور مثال، زنی با پوشش و آرایش زننده در محیطهای عمومی ظاهر شود و خود را بی آبرو کند، صِرف رضایت او به بی آبرو شدن، مجوّز این عمل نخواهد بود. این نوع نگرش به موضوع کرامت انسان، دستکم از دو جنبه بر سیاست پژوهی عفاف و حجاب اثر میگذارد:
جنبۀ اثباتی، موجب اتخاذ سیاست هایی معطوف به گسترش عفاف و حجاب و کاهش اختلاط غیرضروری میان زنان و مردان میشود و از این طریق، زمینۀ مساعدتری برای حفظ و تقویت کرامت انسانی زنان فراهم میکند؛ برخلاف سیاستهای جنسی در غرب که در پوشش دفاع از آزادی و حقوق زن، در عمل کرامت و ارزش انسانی او را پایمال کردهاند و گاه او را تا حد ابزار تبلیغاتی و کالای تجاری تنزل داده اند، تا آنجا که مسئلۀ شیءسازی زنان حتی صدای اعتراض فمینیست ها را نیز درآورده است.
جنبۀ سلبی، به این صورت که مانع اتخاذ سیاستهایی میشود که به کرامت انسانی افراد، به ویژه زنان آسیب وارد میکنند؛ چراکه به فرمودۀ امام خمینی(ره) «هیچکس حق ندارد به مسلمان هتک حرمت نماید»؛ حتی کسی که هنجارهای اسلامی یا انسانی را نقض میکند، فقط به میزانی که در شرع و قانون مقرّر شده است مستحق کیفر خواهد بود و فراتر از آن باید کرامت و احترام او محفوظ بماند.
تفسیر نادرستی که از مفهوم کرامت در سطح عمومی جامعه تا حدّی رواج یافته است، میتواند بر سیاستهای عفاف و حجاب به گونه های دیگر تأثیر بگذارد. برحسب این تفسیر، هرگونه اقدامی در سطح خُرد یا کلان که در راستای جلوگیری از رفتارهای غیرعفیفانه صورت گیرد (به طور مثال تفکیک جنسیتی در محل کار)، با کرامت انسانی شهروندان منافات دارد و توهین به آنان تلقی میشود؛ چراکه اینگونه اقدامات، بیانگر بیاعتمادی و بدبینی به انسانهای بالغ و عاقلی است که قادرند صلاح و فساد خود را به خوبی تشخیص دهند و نیازی به هدایت و ارشاد دیگران ندارند.
روشن است که از نظر عقلی این امر به هیچ وجه پذیرفتنی نیست؛ چراکه بیشتر انسانها در برابر محرّکهای جنسی و شهوانی آسیب پذیرند و بسیاری از آنها در عمل نیز دچار انحراف میشوند و بر این اساس، همواره حساسیت ها و محدودیت های ایجادشده از سوی حکومتها را که با هدف صیانت از عفّت افراد و در نتیجه، سالم سازی محیط اجتماعی انجام می شوند پذیرفتهاند، بی آنکه این رویکرد را توهین حاکمان به مردم تعبیر کنند، همچنان که هیچگاه اقدامات حفاظتی یا انتظامی پلیس مانند تفتیش بدنی و ایجاد محدودیت های ترافیکی را توهین و بی احترامی به شهروندان تفسیر نمیکنند.
از این گذشته، آیا میتوان به این سخن تفوّه کرد که دستور خداوند به پرده نشینی همسران رسول خدا(ص) یا توصیه های آن حضرت و امامان معصوم (ع) به پرهیز زن و مرد نامحرم از اختلاط غیرضروری، حاوی معنای توهین و نشانۀ بدبینی است؟
پایان پیام/