اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

زندگی  /  تفریح و نشاط

این آخر هفته سری به «آزادی» بزنید

اهل هرکجای ایران که باشید، اگر گذرتان به تهران افتاد، حتما برای یک بار هم شده از کنار برج خوش بر و روی «آزادی» رد خواهید شد، برجی بلند بالا و چهارطبقه که یک تاریخ شفاهی شسته رفته و مصور است . شک نکیند خالی از لطف نخواهد بود به برج آزادی؛ این نماد آزادی ملت ایران سر بزنید و ساعاتی ا زعمرتان را در آن سپری کنید.

این آخر هفته سری به «آزادی» بزنید

گروه زندگی- سمیه دهقان زاده: «ایفل»، «پیزا»، «کاپیتال گیت»،  «بیگ بن»، «سی ان»، «لوته»، چقدر برج هست تو دنیا، ای کاش بتونیم بریم همه شون رو ببینیم. این‌ها را دختر کوچک و جهانگرد بعد از اینِ خانه می‌گوید و انگشت‌هایش را برای پیدا کردن اسم چند برج دیگر در هوا تاب می‌دهد و چون چیز بیشتری یادش نمی آید رو به مادر می‌گوید: دیگه کجاها هستن، مامان جون؟

مادر لبخندزنان جواب می‌دهد: یه کم دقت  کن دخترم، یه کم نزدیک‌تر هم از این برج تاریخی جذاب‌ها داریم ها، تازه چندین بار هم از کنارش رد شدیم. دختر انگار چیز جدیدی کشف کرده از جایش می‌پرد و می‌گوید: میلاد، برج میلاد رو می‌گین ؟

مادر در جواب می‌گوید: اونم هست ولی یه کم قدیمی‌تر هم داریم. کمی صبر می‌کند. بابا که می بیند دختر هنوز جواب را پیدا نکرده، وارد بحث می‌شود و می‌گوید: دختری، فکر کنم منظور مامان، برج آزادیه.

دختر می‌گوید: «بابا جون، اون که میدونه. ما همه ش بهش می گیم میدون، برج کجا بود؟ »جواب می شنود، اتفاقا برجه، یه برج درست حسابی و قشنگ، پر از قصه، دیگه واجب شد بریم و ببینیمش. خدا رو شکر فقط یکشنبه ها بسته است. پس از همین الان وقت داریم بریم «آزادی گردی». با هورای دختر و لبخند مادر، رای به اکثریت می‌شود و قرار بر رفتن.

توشه یک برج گردی و دیگر هیچ

مادر و دختر به آشپزخانه می‌روند که توشه سفر نیم روزه و برج گردی را آماده کنند که می‌بینند، مرد خانواده مرغ های آبپز را گرم کرده و حالا دارد تکه تکه می‌کند. آنها هم به کمکش می‌روند و خیلی نمی‌گذرد که گوجه‌ و کاهو و مرغ ها لای نان لواش پیچیده می‌شود. بابا کاغذ پیچشان می‌کند و دختر غذاها را در کوله‌اش می گذارد و رو به مادر و پدرش می‌گوید: هر وقت گرسنه تون شد بهم بگید، غذاها پیش منه!

پیش به سوی «آزادی»

خنده همه بلند می شود و کمی بعد این خانواده سه نفره سوار ماشین می شوند تا سفر درون شهری شان را در دل پایتخت شروع کنند. برای رفتن به برج آزادی راه زیاد است، ولی مترو بهترین است. هم سریع و ارزان، هم بی ترافیک. پس آنها هم متروسواری می‌کنند و در خط شماره چهار مترو در ایستگاه میدان آزادی پیاده می شوند. از پله ها که بالا می آیند، برج آزادی با آن رخ دلبرش، پیش چشمشان است. دختر بلند و با ذوق می گوید: چقدر از نزدیک قشنگ تره، آخ جون، بالاخره می ریم یه برج واقعی ببینیم.

پدر و پسری، کنار مجسمه ای که دارد با موبایل سلفی می‌گیرد ایستاده اند به عکس سلفی انداختن. هوا کمی سرد است و آسمان صاف. دختر دست در دست پد رو مادرش راه می افتد. دختر می پرسد: بابا در برج کجاست؟ نکنه یه در مخفی داره؟ مردی که با کمی فاصله از آنها راه می رود جواب می دهد: نه دخترم در مخفی نداره ولی خب باید یه کم راه بریم تا برسیم به ورودیش.

در مخفی برای برج و یک  ایرانگردی 15 دقیقه‌ای

همه خود را به وسط میدان می رسانند، در نزدیکی پایه های خاص و تنومند برج  در حیاطی روباز به ارتفاع ۵ متر پایین تر از سطح زمین،  ورودی دیده می شوند.آنها می روند و بلیت می‌گیرند و بالاخره وارد برج آزادی می شوند و به تماشای تالار ایران شناسی می ایستند.

در این تالار با شرایط اقلیمی و فرهنگی جای جای ایران بیشتر آشنا می‌شوید، البته برای گردشگران خارجی خوش تر است چون یک جا کلی اطلاعات می گیرند آنها هم به صورت جذاب. کافی است روی ریلی که برای بازدید تعبیه شده بایستید تا در عرض 15 دقیقه، کل ایران را سیاحت کنید، آن هم دقیقا در یک برج درندشت وسط پایتخت.

این شما و این  برج اسرار آمیز و آینه در آینه

«برج آزادی ۶۳ متر طول و ۴۵ متر ارتفاع از سطح زمین داره و از چهار طبقه تشکیل شده، دو راه پله با ۲۸۶ پلکان و دو آسانسور هم داره. تو ساخت این اثر از ۲۵ هزار قطعه سنگ مرمر جوشقان اصفهان و ۹۰۰ تن آهن استفاده شده. درهای اصلی برج آزادی از سنگ گرانیت همدان ساخته شده و سنگ‌های طبقه همکف و  طبقات برج هم از معدن مروارید کردستان استخراج شدن». 

این ها را راهنمای باحوصله برج  می گوید، همه کمی و بیش گوش می‌کنند. دختر و پدر رو مادرش از تالار کهن  که دقیقاً در زیر برج قرار دارد و چهار پایه برج آزادی نیز در چهار گوشه است رد می شوند و حالا در تالار آینه هستند. این تالار مستطیل شکل است و در هر یک از اضلاع شرقی و غربی‌اش نیز شش ویترین دارد. طراحی این فضا و الِمان‌های درون آن بی‌نهایت خاص هستند. در ویترین‌های تالار آینه یادبودهایی مرتبط با تعلیم و تربیت، خلیج فارس، محیط زیست، فرهنگ و هنر، آزادی، آب و زندگی، ایران زمین، صنایع، دریای خزر، شهرسازی، ورزش و کشاورزی قرار دارد و در سطح های کناری ویترین های تالا، آینه کار گذاشته اند همه چیز این تالار آینه در آینه، تا بی نهایت تصویر را به تماشاگرها تحویل می دهد.

دختر دست د ردست پدر غرق در آینه هاست، مادر که هم صحبت پیدا کرده سری به کتابخانه و نگارخانه برج می زند.

گشتی در طبقات «آزادی»

تالارها که تمام می شود می توانید به طبقات دوم و سوم بروید. طبقه دوم چیزی جز ستون های برج و چند پله دست تان را نمی گیرد ،‌اما وارد طبقه سوم که شوید،یک گنبد بتنی زیبا وجود دارد که به وسیله آن نور طبقات پایینی تامین می شود، به چشم تان می آید. معماری این بخش از برج  دقیقا مانند آن چیزی است که برای مسجد شیخ لطف‌الله در اصفهان استفاده شده است و تماشای آن بسی لذت بخش.

دختر کوچک ما هم در نورها ژست می گیرد وپدر و مادر مدام از او عکس می‌گیرند. دختر از اولین برج گردی رسمی اش خوشحال است.پدر و مادر تصمیم می گیرند بعدا به تماشای سالن سینما بروند و الان کمی خانوادگی در برج ازادی عکس بگیرند.

شاید هیچکس به ویژه «حسین امانت» که سال 1345 طرحش برای ساخت این بنا پذیرفته شد، فکرش را نمی کرد، روزگاری نه چندان دور بساط جور و طاغوت برچیده می شود و میدان شهیاد تهران، به یمن ورود امام خمینی (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی به نماد آزادی ملت ایران تبدیل شود و نامش بشود آزادی. اما محقق شد و حالا دختر کوچولوی داستان ما و بسیاری از نسل جوان می‌توانند در آن قدم بزنند و زیبایی و شکوهش را تماشا کنند و تاریخ پیروزی انقلاب را مرور.

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول