گروه خبر خوب:«اینم شد زندگی؟! اینقدر مناسبت خوب این روزا هست که نمیدونیم به کدوم برسیم! چرا آدمو تو این موقعیت قرار میدین؟!» راست میگوید بنده خدا. نمیداند برود نهال بخرد که روز درختکاری بکارد یا مقدمات جشن نیمه شعبان را فراهم کند. از یک طرف باید در روز تولد حضرت علی اکبر به چند نفر کادو بدهد، از طرف دیگر بهار خانم دارد دوان دوان از راه میرسد و باید بساط نوروز و هفت سین را به پا کرد. فقط همین دلار جان هم اگر با ما بسازد، دیگر هر روز در یک جشن و مهمانی و مناسبت، خوشی میکنیم و گل میگوییم و گل میشنویم.
«واسه خودم یه لشکرم»
«اینجا ایرانه، دخترا ستاره میسازن». اینجا ایران است، زنها قهرمان ملی میشوند. قهرمان ملی جهاد، قهرمان ملی دانش، قهرمان ملی تولید. اینجا زنان اسوه میشوند، اسوه مقاومت و پیشرفت برای هر زن و مرد ایرانی.
«مژده سرچشمه پور» زنی است که کارآفرینی و اشتغال خود را با خرید زمینی ارزان قیمت در یکی از روستاهای رفسنجان آغاز کرد، در عرصه کاشت و فرآوری گیاهان دارویی گام به گام کارش را توسعه داد و نشان های مختلف افتخار را در زمینههای کارآفرینی، مدیریت و کسب و کار دریافت کرد و اکنون به قهرمان ملی تولید تبدیل شده است. قهرمانی که کارش را در روستاهای سراسر کشور توسعه داده است و اکنون صادرکننده گیاهان دارویی به کشورهای مختلف است. «زنم، شکوه و جمال هستی، حماسه سازم برای دنیا/ زیبا گردد تا ایرانم، در میدانم»
«خیلی بامرامی سالار!»
هرکسی فکر کند ببیند چه کاری از دستش برمی آید. کوچک بودن کار مهم نیست، مهم این است که قدمی برداریم، گرهی بگشاییم، مرهمی بگذاریم.
این فروشنده بامرام، می تواند سود غذایش را نگیرد. و این کار را میکند. با خودش نمیگوید «چه فایده؟! اگر اون قدر دستم باز بود که بگم به هرکس مشکل مالی داره، غذای مجانی میدم، اون می شد یه چیزی». او به قدر وسعش عمل میکند.
همین مهم است. همین یک جا ننشستن و گوشه ای از بار بر زمین افتاده را بر دوش گرفتن.
«دمت گرم فروشنده بامعرفت! خیر ببینی عکاس بامرحمت!»
«وطن یعنی هویت، اصل، ریشه»
آدمیزاد شاید از وطنش برود، اما وطن هرگز از او نمیرود. ما شاید روزی گمان کنیم که تیشه به ریشه ها میزنیم و میرویم جای دیگری ریشه میدوانیم، اما این ریشهها با ما هستند و بلکه روز بروز قدرتمندتر میشوند. وطن ما را به خود فرامیخواند. با یادآوری همه لحظات شیرین، با تداعی معمولیترین پدیده ها، با دلتنگی برای مردم آشنایش، با سرسپردگی به افق ها و آرمان های بلندش.
معاونت علمی ریاست جمهوری، خبر داده که در این سال ها تلاش کرده تا نخبگان و کارآفرینانی که از کشور مهاجرت کرده بودند را پیوندی دوباره به وطن بدهد، پیوند به ایران. این تلاشها در قالب «برنامه همکاری با متخصصان و کارآفرینان ایرانی خارج از کشور» انجام شده و در نتیجه آن، حدود ۲۶۰۰ نفر از این افراد به کشور بازگشته اند و ۴۵۰ نفر از آنها، در دانشگاه های برتر کشور مشغول به کار شده اند. دیگر دستاورد این برنامه ایجاد ۲۳۰ شرکت دانش بنیان و فناور توسط این نخبگان است.
چشم های مان پر از اشک شوق و خوشی میشود وقتی میشنویم که ایران، در ضمیر ایرانیهای فراسوی مرزها آنقدر زنده و پررنگ است که دوباره عزم پیوند زدن ریشههای شان را میکنند و به وطن شان باز میگردند، به وطن مان، به ایران!
زندگی شادتر!
تمام شد! دوران «کارتخوان نداریم»، «فقط نقد»، «لطفا کارت به کارت کنین»، «ما دو تا دفتر داریم، یکی برای مالیات، یکی برای امورات!» و ... تمام شد. کارفرمایان! پزشکان! کاسبان! به نام یزدان، دیگر فرار مالیاتی نکنید!
پس چه کار کنید؟ بچه دار شوید! چه ربطی دارد! حتما ربط دارد که میگوییم! این هم ربطش: «نمایندگان مجلس شورای اسلامی خانوادههایی را که فرزند سوم آنها از آبان ماه ۱۴۰۰ به بعد متولد شده باشند، مشمول تخفیف ۱۵ درصدی مالیاتی به ازای هر فرزند کردند.»
حالا دیدید؟! با فرزندآوری، هم شور و نشاط و امید به زندگی تان می آورید، هم ... . اصلا مگر چیز دیگری هم مهم است؟! مهم یک خانواده متعادل و شاد و پویا است که حضور فرزندان، نقش مهمی در تحققش دارد.
باتفاوت باشیم!
دیگر حتما می دانید که یکی از کلیدواژه های ما در بسته خبر خوب، «بی تفاوت نباشیم» است و عزم کرده ایم تا به مبارزه با اژدهای هفت سر «ولش کن!» برویم. ما به محیط اطرافمان توجه داریم، پیگیر خطاها و نواقص میشویم، دلسوز یکدیگر هستیم و سرسری از کنار کاستی ها و نقصان ها عبور نمیکنیم. ما مراقب هم هستیم، چون همدیگر را دوست داریم.
بیایید ماجرای این مخاطب عزیز را بخوانیم، ببینیم چه حال خوشی دارد: «امروز روز پرمشغلهای را شروع کردم. درگیر کارها بودم که از پلیس ۱۱۰ با من تماس گرفتند! از ذهنم گذشت که «ای وای! حتما گرفتاری بعدی هم برام درست شده!» که خانم پشت خط گفت «گزارش شده پنجره ماشین شما پایین هست. لطفا سریع رسیدگی کنید».
خودم را سریع به ماشین رساندم و متوجه شدم که درسته، مشغله کاری باعث بی دقتی من شده و پنجره کاملا پایین مانده بود. مجدد از پلیس ۱۱۰ تماس گرفتن که مطمئن بشن من خودم رو به ماشین رسوندم و موضوع خاصی پیش نیومده باشه.
از این اتفاق خوب امروزم، چند چیز یاد گرفتم که میخواستم با شما به اشتراک بذارم: اول اینکه پلیس فقط درگیر خلافکارها نیست. از این دست اتفاقات که پیشگیری هست را هم میشه اطلاع داد و پیگیری میکنن.
دوم و مهمتر هم اینکه از احساس مسئولیت اون هموطن عزیزم خوشم اومد که بیخیال از کنار ماشین من رد نشد. کاش پلیس شمارهاش را میداد که حسابی ازش تشکر کنم».
بیا بهار دلها!
«السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَیَّام» سلام بر بهار مردمان و خرمی روزگاران.
بهار طبیعت در پیش است. ای بهار دلها! «متی ترانا و نراک؟»
«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده مىگرداند به راستى آیات [خود] را براى شما روشن گردانیده ایم باشد که بیندیشید».
ما در انتظار حیات زمینیم، حیات دوباره بشریت، فراگیری عدل و ایمان.
«اللهم عجل لولیک الفرج»
خوشخبر باشید!
و اما سخن پایانی، خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و…) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکههای اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هر یک از شبکههای اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن ۰۹۳۳۰۸۲۶۳۱۲ برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمیکند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توییتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیانتان داشته باشید. منتظر خبرهای خوب شما هستیم. خوشخبر باشید.