اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

زندگی  /  آداب زندگی

در جشن بیعت چه گذشت؟

عده‌ای زن و مرد و کودک با لباس‌های مختلف به جایگاه آمده‌اند. با لباس جراح، لباس نظامی، پزشک، نقاش، دانش‌آموز، دانشجو، مادر، آتشنشان، رفتگر، خلبان، خبرنگار و...، نمایندهٔ قشرهای مختلف مردم ایران جمع شدند و قرار است میثاق‌نامهٔ بیعت را بخوانند.

در جشن بیعت  چه گذشت؟

گروه زندگی - مینا فرقانی: دنیا یک وقت‌ها خیلی تیره و تار می‌شود. سختی‌ها از همه طرف فشار می‌آورند. دلگیر می‌شوی از در و دیوار شهر. از هر کس که می‌شناسی و نمی‌شناسی. اما می‌گویند تاریک‌ترین لحظات شب، لحظات قبل از سحر است. به هر حال نقاط روشن، امید را به دلت برمی‌گردانند. حتی در دلگیرترین روزها. یکی از نقاط روشن این شهر، میدان امام حسین علیه‌السلام است که وقتی مهیای مراسم و حضور عاشقان می‌شود، باید فقط تماشایش کنید... آن‌وقت می‌فهمید که در دل تاریک‌ترین شب‌ها، دیدن علائم روشنایی سحر چقدر دلچسب است.

خصوصاً اگر روز جشن عید بیعت با امام زمان (عج) باشد و جماعت مشتاق آمده باشند به میدان امام حسین علیه‌السلام تا بار دیگر با امام حاضر و ناظرشان بیعت کنند.

 


اندک اندک جمع مستان به میدان امام حسین علیه‌السلام می‌رسند...

این جمع منتظر واقعهٔ شریف ظهورند

از همان میانهٔ مسیر در ایستگاه‌های مترو که به میدان امام حسین علیه‌السلام می‌رسند، افزایش غیرعادی جمعیت را احساس می‌کنید. همیشه وقتی مراسمی در این میدان باصفا برپاست، همین روال برقرار است. مردم همه خوبند. اما آنها که با حال خوب و به نیت مقدسی روانه‌اند، تراکم‌شان بیشتر از همیشه است.

پا به میدان که می‌گذارید به چشم می‌بینید به قول مولانا «اندک اندک جمع مستان می‌رسند...». مراسم آغاز شده. مجری آقای سفیدپوشی است که از کربلا و پیاده‌روی اربعین حرف می‌زند و عده‌ای با حسرت اشک می‌ریزند. کمی میان جمع مستان غوطه می‌خورم و به حال‌شان غبطه. بچه‌ها با پرچم «عهد می‌بندم» و سربند سفید «لبیک یا مهدی» به صحنه چشم دوخته‌اند یا مشغول شیطنت هستند. بزرگ ترها یک چشم‌شان به بچه‌هاست و با چشم دیگر صحنه را می‌پایند. همه منتظرند. منتظر آن واقعهٔ بزرگ...

 


جمع پرچم‌های حال‌خوب‌کن در دست خادمان مسجد جمکران جمع است

اباصالح، التماس دعا

خادمان مسجد جمکران آمده‌اند. هر کدام‌شان پرچم یک حرم مقدس را به دست دارند. پرچم حرم‌های مولا علی علیه‌السلام، امام حسین علیه‌السلام، امام موسی کاظم علیه‌السلام، امام رضا علیه‌السلام، امام حسن عسکری علیه‌السلام، حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، حضرت عباس علیه‌السلام، حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها و... جمع پرچم‌های حال‌خوب‌کن جمع است. خادمی که مداح است مدح و روضه‌ای می‌خواند که اشک جمعیت راه می‌گیرد و دل‌ها را صفا می‌دهد. یاد آن شعر معروف قدیمی می‌کند که سال‌ها پیش وقتی سه‌شنبه‌شب‌ها با کاروان می‌رفتیم قم و جمکران، مداح‌مان می‌خواند: «اباصالح، التماس دعا... هر کجا رفتی یاد ما هم باش...».

نمی‌دانم آن روزها امام زمان (عج) در جامعه و محیط پیرامون‌مان پررنگ‌تر بود یا روح‌مان پاک‌تر بود که بیشتر به یاد این امام «شرید و طرید و فرید و وحید» بودیم (مولا علی علیه‌السلام فرموده‌اند: صاحب این امر، آواره و رانده و تک و تنهاست). هر چه هست، کم‌لطفی از ماست که یتیمانه در دنیا می‌گردیم و یاد پدر نمی‌کنیم...

 


وقتی مسئولیتی را در جامعهٔ مهدوی می‌پذیریم باید به تک‌تک مردم پاسخگو باشیم

اینجا مقام نداریم، مسئول داریم!

کارت خبرنگاری مراسم را به گردنم می‌اندازم که هر جا می‌خواهم بروم. خانم‌ها سمت راست میدان جمع شده‌اند. از همان گوشه خودم را به جایگاه خبرنگارها در کنار صحنه می‌رسانم. خانم‌ها که می‌بینند توانسته‌ام از سد انتظامات عبور کنم فکر می‌کنند مسئولیتی در مراسم دارم. خواسته‌ها و کارهایی را که با مسئولان مراسم، سخنران و... دارند به من می‌سپارند تا پیگیری کنم و نتیجه را به اطلاع‌شان برسانم.

تازه می‌فهمم این کارت پرس‌شدهٔ ساده با روبان قرمز چه مسئولیت سنگینی بر دوشم گذاشته و «مسئول» یعنی «محل مراجعه و سؤال مردم». از گریهٔ یک پسربچه برای پرچمی که به او نرسیده تا رساندن دختربچه‌ای که هدیه‌ای برای سخنران مراسم آورده و نتوانسته از سد مسئولان انتظامات عبور کند و مادری که نوزاد لپ‌دارش را آورده تا سخنران در گوشش اذان بگوید. با خواهش به مسئولان مراسم، نوزاد لپ‌دار و دخترک هدیه‌به‌دست را به اتاقک میهمان‌ها می‌رسانم تا سخنران کارشان را راه بیندازد. برای پرچم، کل میدان امام حسین علیه‌السلام را زیر پا می‌گذارم. دریغ از یک پرچم که در غرفه‌ای پیدا شود یا کسی که حاضر شود پرچم خودش را به پسربچهٔ گریانی اهدا کند! به جایگاه خبرنگاران برمی‌گردم و با شرمندگی به مادر پسربچه می‌گویم پیدا نشد...

بعد از راه انداختن کار خلق‌الله تازه آمده‌ام سوژه‌های خودم را شکار کنم که باز شکار می‌شوم. دختری که با اصرار، خودش را به جایگاه خبرنگاران رسانده، خواهش می‌کند از اجرای «پویا بیاتی» برایش فیلم بگیرم. دستی در بدن ندارد. فیلم را می‌گیرم و گوشی را در کیفش جا می‌دهم.

 


جملهٔ رهبر انقلاب دربارهٔ بنگاه‌داری بانک‌ها را مردم سر دست گرفته‌اند

صندلی مسئولیت باید صندلی داغ باشد

بین جمعیت که قدم می‌زنم چند نفری را می‌بینم که جملهٔ رهبر انقلاب را سر دست گرفته‌اند: «بانک‌ها غلط می‌کنند با پول مردم بنگاه‌داری کنند.». این دیوارنوشتهٔ میدان ولیعصر بود که بعد از دو سه روز پایین کشیده شد و صدای اعتراض فعالان مجازی را بلند کرد.


رونمایی از تابلوی مهدوی «بر بال فرشتگان» اثر آقای «نادری»

یک تابلوی بزرگ نقاشی روی صحنه آورده‌اند. خالق اثر، آقایی محجوب به نام «نادری» است. تابلو را «بر بال فرشتگان» نام گذاشته‌اند. الحق که برای این اثر دلچسب زیبنده است.

«علی‌اکبر رائفی‌پور» سخنران مراسم روی صحنه می‌آید تا از این اثر رونمایی کند. بعد به سخنرانی می‌پردازد: «جامعهٔ منتظر باید خودش را شبیه امام زمانش کند. نمی‌شود کسی منتظر امام زمان (عج) باشد و خودش مصلح نباشد. در قرآن داریم که اگر همسران پیامبر خطایی کنند، دو برابر عذاب می‌شوند. در حکومت اسلامی، مسند مسئولیت باید صندلی داغ باشد که جز افراد خدوم کسی میل به این صندلی پیدا نکند... بهترین اعمال انتظار فرج است. اما انتظار، انفعال نیست. مهدویتی که از آن رخوت دربیاید، مهدویت نیست».

 


خواندن میثاق‌نامهٔ بیعت با حضور نمادین قشرهای مختلف جامعه

عهد می‌بندیم منتظران واقعی باشیم

عده‌ای زن و مرد و کودک با لباس‌های مختلف به جایگاه آمده‌اند. با لباس جراح، نظامی، پزشک، نقاش، دانش‌آموز، دانشجو، مادر، آتشنشان، رفتگر، خلبان، خبرنگار و... روی صحنه ایستاده‌اند. «مهدی رسولی» و «حسین طاهری» هم که دقایقی قبل در دل جمعیت، مولودی خوانده‌اند، به عنوان مداح میان همین جمع هستند. آنها نمایندهٔ قشرهای مختلف جامعهٔ مسلمانند و منتظرند برای خواندن میثاق‌نامهٔ بیعت.

در این میثاق‌نامه حاضران ضمن بیعت مجدد با امام زمان (عج) قول می‌دهند که ایشان را بیشتر بشناسند و با هر ابزاری که دارند به جامعه بشناسانند. مروج خوبی‌ها و نهی‌کننده از بدی‌ها در جامعه باشند. دوستداران ایشان را دوست بدارند و دشمنان ایشان را دشمن. با ترک گناه، بزرگترین مانع ظهور حضرت را از سر راه بردارند. برای اعتلای انقلاب اسلامی بکوشند و از نائب امام زمان (عج) اطاعت کنند. برای فرج بسیار دعا کنند و با هر تخصصی پیروِ راه مهدی موعود (عج) باشند. از ناملایمت و تمسخر نترسند و در برابر ظالمان شکست‌ناپذیر باشند. زینت حضرت باشند، نه مایهٔ خجالت و ننگ ایشان. مهارت‌های زیستن در آخرالزمان را کسب کنند. به تأسی از ایشان اخلاق محمدی را در خود ایجاد و در جامعه ترویج کنند. محبت ایشان را در دل خود بپرورانند. به نیت ایشان قرآن و دعا بخوانند و به زیارت بروند. با ایشان ارتباط قلبی داشته باشند و با دعای عهد روزانه و دعای ندبهٔ جمعه‌ها زندگی خود را مهدوی‌تر کنند.

 


میهمانان و میزبانان مراسم با کمک هم زباله‌ها را جمع می‌کنند

یک پایان زیبا برای یک مراسم نورانی

نزدیک اذان مغرب مراسم تمام می‌شود. جمعیت کم‌کم از میدان امام حسین علیه‌السلام خارج می‌شوند. مسئولان مراسم می‌مانند و عده‌ای که در گوشه و کنار به نماز ایستاده‌اند و بچه‌هایی که مشغول بازی‌اند. دو سه نفر از برگزارکنندگان مراسم کیسهٔ زباله به‌دست در میدان می‌چرخند و زباله‌ها را جمع می‌کنند. از بین جمعیت چند نفری به سراغ‌شان می‌روند و کیسه می‌گیرند برای کمک. چشم به هم می‌زنم می‌بینم چندین کیسه پر از زباله کنار هم چیده شده و زباله‌ها از کف میدان، ناپدید!

این پایان زیبایی است برای برنامه‌ای که در آن به امام زمان‌مان قول داده‌ایم مروج خوبی‌ها در جامعه باشیم...

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول