اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

زندگی  /  خانواده

«خسرو شمر» مادری داشت حسینی

بیایید با هم چند قاب از خانواده‌ای را ببینیم که از دههٔ ۱۳۳۰ به سبک «تعزیه‌خوانی» عزاداری می‌کنند. این خانواده شبیه‌خوانی را نسل به نسل از مادران‌شان آموخته‌اند. از پای تشت رخت که موقع چنگ زدن لباس‌ها، لیلا می‌خواندند و سکینه و رباب...

«خسرو شمر» مادری داشت حسینی

گروه زندگی: چندی پیش به سراغ خانواده‌ای رفتیم که به صورت اجدادی، سبک عزاداری‌شان تعزیه‌خوانی بود. از دههٔ ۳۰ شمسی تا همین امروز. خانواده‌ای که نسل به نسل شبیه‌خوانی را از مادران‌شان آموخته بودند. این مادران وقتی پای تشت رخت، آلودگی‌ها را از لباس‌ها چنگ می‌زدند، لیلا می‌خواندند و سکینه و رباب. بچه‌ها همه‌تن گوش می‌شدند و از بر می‌کردند تا روزی بشوند شبیه‌خوانِ سرگذشت بهترین بندگان خدا در این شهر تا غبار از روح و جان مردم شهر بشویند...

 


«حسین فرخ‌رو»، پیشکسوت شبیه‌خوانی

در مسیر امام حسین (ع)، حیوانات هم شعور دارند

ایشان «حسین فرخ‌رو» هستند؛ مسئول هیأت محبان‌الزهرا (س) و اینجا زیرزمین خانهٔ مرحوم «حاج‌اصغر آقای ملاعلی» بزرگ این خاندان است که به نیت هیأت و برای وسایل و تجهیزات شبیه‌خوانی وقفش کرده‌اند. عمو فرخ‌رو رام کردن اسب تعزیه را از مادرش یاد گرفت. مادر چادرش را بر سر اسب‌های رم‌کرده کشید و دست بر گردن‌شان انداخت و چیزی در گوش‌شان گفت. اسب‌ها آرام شدند و مراسم ادامه یافت.

 


دوران جوانی «حسین فرخ‌رو» در لباس شبیه‌خوانی

لطف خدا بود و کرم امام حسین (ع)

این هم جوانی‌های عمو فرخ‌رو. از هر چه می‌خواهد تعریف کند اولش می‌گوید «به لطف خدا و کرم امام حسین (ع)». این را در ادبیات نسل‌های بعد این خانواده هم می‌بینید. گویی اینکه همهٔ توفیقات‌شان از لطف خدا و کرم امام حسین (ع) بوده و هست، باوری باشد که نسل به نسل منتقل شده و در جان‌شان نشسته. قطعاً لطف خدا بوده و نگاه لطف و کرم امام حسین (ع)، که این خانواده را در آغوش مادرانی این‌چنین حسینی پرورش داد و به امروزِ ما رساند.

 


مرحوم آقای «خسرو فرخ‌رو» در لباس شمرخوانی

«خسرو شمر» مادری داشت حسینی

ایشان مرحوم آقا خسرو، معروف به «خسرو شمر» است. برادر همین عمو فرخ‌رو. اشعار شبیه‌خوانی به برکت حضور مادری که شبیه‌خوانی را می‌دانست و به چم و خم آن آگاه بود، در لوح وجود این دو برادر نقش بست. طوری که حتی با تهدید ساواک هم مجالس شبیه‌خوانی‌شان را تعطیل نکردند و این راه تا امروز با حضور نسل‌های بعد این خانواده ادامه دارد.    

 


«علیرضا ملاعلی» از برکت لباس‌های شبیه‌خوانی می‌گوید

از لباس‌های تعزیه حاجت گرفتیم

«علیرضا ملاعلی» از دهه‌شصتی‌های خانواده است. تعریف می‌کند که پشت هر کدام از این لباس‌ها داستانی است و برآورده شدن حاجتی. ماجرا از این قرار است که وقتی ایام محرم و شبیه‌خوانی تمام می‌شود، هر کدام از خانم‌های خانواده (مادر، خاله، خواهر، همسر، دخترخاله‌ها و...) یک رنگ از لباس‌ها را به خانه می‌برند، می‌شویند، اتو می‌زنند، مرتب می‌کنند و به هیأت برمی‌گردانند. آنها حاجت‌شان را با همین کار از اهل‌بیت (ع) می‌گیرند.

 


اینجا ادب و احترام حرف اول را می‌زند

محبان‌الزهرا (س) ادب را از عباس (ع) الگو می‌گیرند

شنیده‌اید می‌گویند «قدیم‌ها جلوی بزرگتر پایمان را دراز نمی‌کردیم»؟ این را در این خانواده می‌بینید. یکی از زیبایی‌های هیأت خانوادگی محبان‌الزهرا (س) «ادب» است. اینجا ادب و احترام به بزرگتر در روابط بین افراد موج می‌زند. کوچکترها احترام پیشکسوتی و بزرگتری را رعایت می‌کنند و بزرگترها به‌واقع بزرگی می‌کنند و کوچکترها را بزرگ می‌پرورند.

 


کلاه‌خودهایی که یک دنیا عشق و آرزو به دنبال‌شان است

امروز کلاه بافتنی، فردا کلاه‌خودِ جنگی

برای ما این‌ها فقط کلاه هستند با پرهایی که رنگ‌شان، حسینی یا یزیدی بودن را به مخاطب نشان می‌دهد. برای بچه‌های این خانواده، این‌ها یک دنیا عشق است و آرزو. عشق به «تعزیه‌بازی» و آرزوی اینکه قد بکشند، این کلاه‌ها را به سر بگذارند و روزی مثل پدر و پدربزرگ‌شان «حسین‌خوانی» و «علی‌اکبرخوانی» کنند. امروز روی کلاه‌های بافتنی‌شان پر می‌گذارند و شبیه‌خوانی می‌کنند تا برای آن روز بزرگ آماده شوند.

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول