مجله فارس پلاس: رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب کشور در سرمقالههای خود، خوانشهای مختلفی را از اوضاع روز کشور ارائه میکنند.
آنچه که در ادامه میخوانید گشت و گذار روزانه فارس در لابهلای این تحلیلها و نقل آنها برای شماست:
***
روحانی؛ انگار نه انگار...
*آرمان امروز: برای این روزنامه اصلاحطلب، ماجرای مصاحبه تلویزیونی رئیسجمهور روحانی همچنان داغ است.
محمد جامساز که سرمقاله امروز آرمان را نوشته است با اشاره به مصاحبه آقای روحانی میگوید: معمولا رسم شده که مسئولان رده بالای کشور در هر یک از قوای سهگانه که در تصمیمگیریها ایفای نقش میکنند در مصاحبهای با معضلات و مشکلات و دردهای مردم هم داستان شده و به برشماری آنها میپردازند. انگار نه انگار بخشی از این معضلات به سوء مدیریت یا فقدان برنامه یا تصمیمات و اقدامات خود آنها مربوط است.
او در لحن انتقادی خود خطاب به روحانی بدون هیچ اشارهای به اینکه اصلاحطلبان حامیان شماره یک رئیسجمهور بودهاند و خود را «فدائیان روحانی» مینامیدند، تصریح میکند:
«مردم درد خود را نیک میدانند و شنیدن آن از زبان مسئولان نه تنها تولید آرامش نمیکند ... البته نباید انکار کرد که برخی از مسئولان که دغدغه رفع معضلات و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعه را دارند از اینکه تصمیمات و برنامههایشان در فرایند اجرا در ماشین بروکراسی فاسد و ناکارآمد به بنبست میخورد، ناراحتند اما لازم است با بار سنگین تعهداتی که با واژه «باید» همراه است به خوبی آگاه باشند و موانع را از اعم از قانونی، تضادهای جناحی، عدم تخصص و ناکارآمدی مدیران و مجریانی که فارغ از تواناییها، تجارب، استعداد و تخصصهایشان گزینش شدهاند را بهطور شفاف با مردم در میان گذارند.»
جامساز تصریح کرده است: متاسفانه در مصاحبه اخیر آقای روحانی هم چندان با مصاحبههای گذشته تفاوتی دیده نشد.[1]
القای ناامیدی در لابهلای ژست روشنفکری
*شرق: این روزنامه به اعتراضات اخیر در تهران و مشهد پرداخته است.
«مهرداد عربستانی» در سرمقاله شرق در همین باره، ضمن اینکه مدعی خشمگین بودن اغتشاشگران شده، مینویسد: دیدن پدیده اعتراضات به منزله نشانگان به آن معناست که الزاما کمیت معترضان نیست که اهمیت تشخیصی دارد، بلکه کیفیت واقعه است که به تشخیص کمک میکند. با کمک از استعارهای طبی، یک زخم کوچک برای تشخیص جذام کافی است؛ مهم کیفیت و محتوای زخم است. بیتوجهی به این زخم و انکار اهمیت آن البته منجر به نادیدهگرفتن عفونتی مرگبار در بدن خواهد بود که تبعات آن قابلپیشبینی نیست.
او اما در لابهلای این ادبیات عجیب، همان تأکید این روزهای اصلاحطلبان مبنی بر وجود فضای ناامیدی در کشور را مورد اشاره قرار میدهد و میگوید:
«در اینجا، با تأسف، آنچه این نشانگان اجتماعی نشان میدهد، ناکامی، استیصال و آن چیزی است که احساس "بیتحرکی وجودی" یا "گیرافتادگی" نامیده میشود. احساسی که ناشی از نداشتن چشماندازی روشن و رو به رشد برای آینده است. مشکل از آنجا نشئت میگیرد که از پذیرش وجود این ورطه و فقدانی که منبع تمنّاست، طفره برویم و آن را انکار کنیم و هویتی برای سوژه معترض متصور شویم که کماکان راه بروز ناگفتهها را به نظام نمادین یا گفتمان روزمره مسدود کند.»[2]
اشتباهاتی که قرار است به گردن ترامپ انداخته شود!
اشاره یک رسانه اصلاحطلب به «پاچهخواری» در کاخ سفید
*شهروند: این روزنامه که سرمقاله خود را با عنوان «برجام و دولت پاچهخوار» نوشته است، ضمن اشاره به اینکه قراردادهای بینالمللی یک کشور با تغییر مسئولان دچار استحاله نمیشوند، آورده است:
«ظاهرا ما با دولت و رئیسجمهوری عجیب و غریبی در ایالات متحده مواجه هستیم. کسی که معتقد است این توافق بد و به ضرر منافع آمریکا است. فرض کنیم که ادعای ترامپ درست باشد، البته این فقط یک فرض است که به سادگی قابل نقض است و در ادامه گفته خواهد شد، ولی حتی اگر این فرض درست هم باشد، او با این استدلال نمیتواند تعهدات دولت قبلی را نقض کرده و نادیده بگیرد؛ زیرا ایران و کشورهای دیگر با اشخاص حقیقی آمریکایی توافق نکردهاند، بلکه با کشورهای دیگر توافق کردهاند و اشخاص نمایندگان حقوقی آن کشورها بودهاند و اعتبار آنان به لحاظ حقوقی با اعتبار ترامپ هیچ فرقی ندارد ولی ترامپ ظاهرا متوجه این مسأله نیست و یا است و عمدا میخواهد آن را نقض کند و رویه جدیدی از خود در جهان به جا بگذارد.»
شهروند که گویا ماجرای تأکید آقای روحانی بر «کدخدا» بودن آمریکا و اظهارات آقایان مبنی بر اینکه «امضای کری تضمین است» را در مقابل هشدارهای منتقدان مبنی بر اینکه اشخاص را طرف خود قرار ندهید! فراموش کرده است، تصریح میکند:
«این ماجرا سویه دیگری نیز دارد که نباید نادیده گرفته شود و آن استثناییبودن ترامپ است؛ به عنوان کسی که فعلا سکاندار کشتی قدرت ایالات متحده است. برای اینکه بدانیم سقوط سیاسی و رفتاری در دولت این جامعه تا چه حد شده است، کافی است به یک نمونه اخیر توجه شود. حدود یک ماه پیش فیلمی از یکی از جلسات دولت ایالات متحده منتشر شد که طی آن ترامپ جلسه را آغاز میکند. سپس پیش از ورود به بحث و به صورت عجیبی رو به پنس (معاون رئیسجمهوری) میکند و میگوید تو میخواستی چیزی بگویی؟ ظاهرا از پیش هماهنگ کرده بودند. پنس حدود چند دقیقه محدود در مدح ترامپ صحبت میکند. یکی از روزنامههای آمریکا سخنان پنس را به دقت موشکافی میکند و توضیح میدهد که در هر ١٢ ثانیه از سخنان پنس یک کلمهای که نشانه پاچهخواری! نسبت به ترامپ است ابراز داشته است. کاری که در منحطترین رژیمهای سیاسی جهان نیز رخ نمیدهد.»[3]
اشاره حجاریان به پابرجا ماندن بنیاد اعتراضات!
*اعتماد: سرمقاله امروز اعتماد را «سعید حجاریان» و در اشاره به اغتشاشات اخیر نوشت. تئوریسین اصلاحطلبی که 3 سال قبل در مصاحبه با نشریه ایران فردا به مردم گفته بود هنگامی که خواستهای داشتند مثل ماجرای تجمعات مربوط به درگذشت یک خواننده جوان، فشار اجتماعی ایجاد کنند!
او در مطلب خود با بیان اینکه سیاست و معیشت، عامل این رخدادها بود، نوشته است: در این شرایط، آنهایی که از ابتدای دولت روحانی در روضه های شان و از تریبون صداوسیما و نماز جمعه یاس و ناامیدی پمپاژ می کردند و می خواستند روحانی را بی کفایت نشان دهند، فرمان «نه_به_روحانی» را صادر کردند و شعار «مرگ بر روحانی» سر دادند در حالی که نگفتند پس از روحانی به چه فرد یا نهادی می رسند. پاسخ روشن است: عبور از روحانی یعنی گذر از دولت و رسیدن به حاکمیت و اصل نظام و در آخر عبور از جمهوری اسلامی.
او همچنین بدون اشاره به صحبتهای چند ماه قبل «بهزاد نبوی» که گفته بود ما اصلاحطلبان نه توافقی با روحانی داریم نه ائتلافی! مینویسد:
«سال ٧٨ معترضان از نظام عبور نکردند، خودسرها و لباس شخصی ها و نوپو آمدند و زدند. یعنی بالایی (با اتکا به نیروی غیررسمی) توانست: در آن سال آلترناتیو هم موضوعیت نداشت. سال ٨٨، پایین به ساختار پایبند بود، ولی حاکمیت (با تردید) با همه توان خود به صحنه آمد هر چند در نهایت از عده ای به دلیل وقایع کهریزک و... دلجویی شد. این نوبت نیز بالایی توانست و آلترناتیو موضوعیت نداشت چنانکه مهندس موسوی گفت من همراه مردم هستم و نه رهبر آنها. سال ٩٦، پایین (البته بخشی از آنها) از حکومت عبور کردند، اما بالایی ها با وجود وسعت کار و قوت نیروی نظامی در شهرستان با تمام قوا به ماجرا ورود نکردند: این بار بالایی (با تردید) نخواست و آلترناتیوی هم موجود نبود و در انتها شرایط به وضع طبیعی خود بازگشت.
دستاورد اعتراضات اخیر، تعلیق شعار «عبور از روحانی» نزد جناح راست بود. چرا که آنها به صورت غریزی نتیجه گرفتند، بدیلی در مقابل روحانی ندارند و باید به هر روش او را حفظ کنند چون دریافتند با معادله ای چند مجهولی مواجهند. جناح راست شاهد بود که در برخورد با این اعتراضات چهار عمل اصلی به کار گرفته شد: بعضی را جمع (بازداشت)، بعضی را ضرب (کتک)، بعضی را تفریق (تفرقه انداختن) و بعضی دیگر را تقسیم (تفکیک معترضان به معیشتی های بر حق و سیاسی های ناحق) کردند اما بنیاد اعتراضات همچنان پابرجا ماند.»[4]
***
از غصه وجود مدیران دوتابعیتی بمیریم
*جوان: عبدالله گنجی، در سرمقاله روزنامه جوان با اشاره به معضل مدیران دوتابعیتی تأکید کرده است که این دوتابعیتی بودن همان «تحتالحمایگی» زمان قاجاریه است.
او تصریح میکند: انقلابیون اگر از این دو مسئله دقمرگ شوند حرجی نیست که بخشهایی از نظام جمهوری اسلامی را دلدادگان به غرب میچرخانند و این نقض غرض اهداف امام و انقلاب اسلامی است. ممکن است مردم فرزندانشان را به غرب بفرستند یا غرب به جاسوسان وطنی تابعیت مضاعف بدهد اما آلودگی حوزه مدیریتی نظام به چنین افرادی آینده روشنی را ترسیم نمیکند. دوتابعیتیها در وزارتخانه پردرآمد و «ویژه پرداخت» نفت چه میکنند؟ معلوم است که درآمد آنجا کفاف حال کردن در غرب را میدهد و قطعاً علت اصلی غربگرایی آنان نه سیاسی که حتماً فرهنگی است و هر از گاهی تصویر یا ویدئوی فرزندانشان را میتوان در شبکههای اجتماعی دید. پناهندگی دزدان، ظلم مضاعفی به اقتدار نظام نیز هست و نه تنها خود این افراد به ریش نظام پوزخند میزنند که مردم نیز به اقتدار نظام میخندند. شاید گفته شود این افراد متخصص هستند خب اگر دانشگاه نفت نمیتواند متخصص تراز انقلاب اسلامی تربیت کند آن را تعطیل کنید و سند ناچاری خود را مقابل این نوشته قرار دهید. مگر تولیدکنندگان انرژی اتمی و موشک و سلولهای بنیادی فارغالتحصیل غرب بودند؟[5]
تحلیل کیهان از وضع موجودی که دولت و اصلاحطلبان پدید آوردند
*کیهان: محمد ایمانی در سرمقاله امروز کیهان به یک جمعبندی عمومی از «وضعیت موجود» پرداخته است.
در بخشی از تحلیل او میخوانیم: متاسفانه این واقعیت که آمریکا و متحدان اروپایی آن در موضع عداوت راهبردی با ما قرار دارند، از سوی برخی روشنفکران و سیاسیون انکار شد، بیآنکه کمترین تاثیری در کاهش خصومت داشته باشد بلکه بر جسارت دشمن افزود. برخی مدیران، هرچه اهل «خطرپذیری» به مفهوم مثبت آن درعرصه مدیریت اجرایی نبودند و رفتارهای محافظهکارانه در نسبت با دیوانسالاری دولتی داشتهاند، برعکس، پای در حوزه «رفتارهای پرخطر» گذاشتند که اعتماد بیمبنا به شیطان بزرگ و برخی رژیمهای همسو از آن جمله بود.
ایمانی همچنین میگوید: مشابه همین خطای «اعتماد یکطرفه»، درباره اروپا در حال تکرار است. معاون وزیر خارجه که در اوج مباحثات درباره عدم توازن در توافق و فقدان ضمانت اجرای آن گفت «امضای جانکری تضمین است»، این بار با سهلاندیشی میگوید «میزان اختلاف اروپا و آمریکا بیسابقه است».
او به دو نایب رئیس مجلس هم کنایه میزند و تصریح میکند: همان نایبرئیس مجلس که ادعا کرده بود «20 دقیقه هم برای تصویب برجام زیاد بود»، چند ماه قبل گفت؛ «رزمایشهای موشکی کمعقلی است»! امثال وی چرا هر بار که دشمنان دیرین ملت ایران، یکی از ارکان قدرت ما را هدف میگیرند، هم قافیه با ادبیات و مطالبات دشمن سخن میگویند؟ نایبرئیسدیگر مجلس که او هم عضو فراکسیون امید است، میگوید «زمانی که به عنوان عضو اکیپ مجلس در مورد برجام انتخاب شدم، به دلیل تخصصی بودن بحث، زیاد متوجه قضایا نشدم چرا که در موضوعات غیرتخصصی همواره سعی میکنم ورود پیدا نکنم». او با این حال ادعا میکند «هر روز از بابت تحریمها قبل از برجام، هزار میلیارد تومان متضرر میشدیم»!
این تحلیلگر سیاسی همچنین در یک جمعبندی کلی از اوضاع موجود کشور که ثمره کاری دولت و اصلاحطلبان است، میگوید: اگر در پی اصلاح و بهبود امور هستیم، روندهای زاویه گرفته از گفتمان بالنده و پیشبرنده انقلاب باید تغییر کند. انقلاب اسلامی و نظام امت – امامت، یک هندسه مشخص دارد که در هر قالب معوجی جای نمیگیرد و هر محتوای التقاطی را پذیرا نمیشود. بیزاری و برائت از دشمن و سیر در چارچوب گفتمانی ولایت و رهبری، قاعده کلی هندسه انقلاب اسلامی است و بدون آن نمیتوان انقلابی عمل کرد. بدیل این رویکرد، اعتماد از سر اضطرار به شیاطین عالم و خسارتزدگی محض است. راه بینابینی وجود ندارد.[6]
افشای فرمول اصلاحطلبان برای «عبور از روحانی»
*وطن امروز: این روزنامه اصولگرا در سرمقاله امروز خود، جانِ کلام سیاست این روزها در کشور را بیان کرده و عملا به این سؤالات پاسخ داده است که مقصّر وضع موجود کیست؟! و چه باید کرد؟!
مرتضی عبدی که این تحلیل را نوشته است، میگوید: ما همه موظفیم به دولت برای حل معضلات اقتصادی کشور کمک کنیم. مساله این نیست که رئیس همین دولت، تا همین دیروز به ما «بیشناسنامه»، «عصر حجری»، «بیسواد» و صدها لقب زشت دیگر داده و ما را به جهنم حواله کرده است. مهم این است که ما بهرغم همه اختلافها بر سر «کلید» حل معضلات کشور، سوار یک کشتی به پیش میرویم. همه اینها درست، این اما حتما درست نیست که کسانی بخواهند مسؤولیت خود در زمینه اوضاع فعلی را بر دوش نگیرند. اجازه دهید دولت را همین ابتدا قلم بگیریم. سخن ما اینجا از دولت نیست، چرا که دولت خود دستپخت کسانی دیگر است. کسانی که این روزها به هر ترفندی سعی دارند خود را از گناه «تَکرار» مبرا بدانند و دامن اصلاحطلبان را از پدید آمدن «رکود اقتصادی» تمام نشدنی کنونی، پاک کنند!
او همچنین تصریح میکند: سعید حجاریان ابتدای سال 93 طی گفتوگو با ویژهنامه روزنامه اعتماد، گفت: «اگر اصلاحطلبان نباشند روحانی هم وجود نخواهد داشت». وی با بیان اینکه اصلاحطلبان حامی و ستون فقرات برنامههای روحانی هستند، تاکید کرده بود: «اگر اصلاحطلبان بشکنند روحانی هم شکسته است، چرا که وی با حمایت هاشمی و خاتمی و همچنین کنارهگیری عارف و بسیج اصلاحطلبان رای آورد». سخنان حجاریان در آن مقطع البته بیشتر بوی تهدید و باجخواهی از دولت داشت، با این حال راوی واقعیتی انکارناشدنی بود و آن، چیزی جز نقش مهم اصلاحطلبان در روی کار آمدن حسن روحانی نبود. حجاریان بعدها البته ادبیات خود را مهربانانهتر کرد و گفت: «اصلاحطلبان حاضرند "دندانههای کلید" روحانی باشند». حالا اما ظاهراً هیچ کسی دوست ندارد هیچ جای کلید روحانی باشد!
در خاتمه سرمقاله وطن امروز میخوانیم: مهدی رحمانیان، مدیرمسؤول روزنامه اصلاحطلب شرق نهتنها به عنوان حامی برجام در دو سالگی آن به مناظره میپردازد، که میگوید: «ما در برجام پیروز شدیم. برجام همچنان قابل دفاع است و تصور فضای بدون برجام غیر قابل تحمل است». در این شرایط، معلوم نیست مردم آخر باید کدام چهره اصلاحطلبان را باور کنند و اگر ما در برجام پیروز شدهایم، چرا عضو مجمع روحانیون مبارز باید تداوم حضور جهانگیری در دولت را منافی مصالح او و اصلاحطلبان بداند؟ پاسخ دادن به این تناقضات وظیفه من نیست. در همین زمینه جمله مشهوری ظاهراً از یک شاعر آلمانی وجود دارد که میگوید: «میتوان به یک نفر برای همیشه دروغ گفت و میتوان برای یکبار به همه دروغ گفت اما هرگز نمیتوان برای همیشه به همه دروغ گفت!»[7]
چرا اصلاحطلبان از مصاحبه تلویزیونی روحانی ناراضیاند
*رسالت: محمدکاظم انبارلویی، روزنامهنگار شهیر اصولگرا در سرمقاله امروز روزنامه «رسالت» به مصاحبه تلویزیونی رئیسجمهور روحانی میپردازد و میگوید:
«اصلاحطلبان از مصاحبه دوشنبه شب رئیسجمهور راضی نیستند. در روزنامههایآنها و نیز در فضای مجازی این عدم رضایت دیده میشود. آنها به دنبال حاشیه بودند تا از متن بگذرند، اما برعکس برخی نطقها و مصاحبههای رئیسجمهور، مصاحبه اخیر حاشیه نداشت و بیشتر به متن پرداخته شد. رزق و روزی اصلاحطلبان در فضای مجازی و مکتوب، در حاشیه سازیهاست. آنها از حاکمیت دوگانه و شکاف در حاکمیت به هر بهانهای استقبال میکنند. این مصاحبه از این باب رزقی برای آنها نداشت.»
او همچنین با بیان اینکه «این اولین مصاحبه رئیسجمهور است که در آن نه سؤالی از برجام مطرح شده و نه رئیسجمهور در مدح و منقبت برجام سخن گفته است» تصریح میکند: اشاره رئیسجمهور در این مصاحبه که؛ «مسئله تحریمهای بانکی هنوز حل نشده است»، نشان میدهد او هم دل پرخونی از بدعهدی آمریکاییها و شرکای اروپایی آنها دارد و حالا نمیخواهد سر درد دل خود را باز کند.[8]
***
1_http://www.armandaily.ir/fa/news/main/211345
2_http://sharghdaily.ir/News/151060
3_http://shahrvand-newspaper.ir/News:NoMobile/Main/124799
4_http://magiran.com/npview.asp?ID=3696936
5_http://www.javanonline.ir/fa/news/892267
6_http://kayhan.ir/fa/issue/1203/2
7_http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/BlockPrint/187783
8_http://www.resalat-news.com/newspaper/BlockPrint/9833
بازگشت به صفحه نخست گرو مجله فارس پلاس
انتهای پیام/