به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه «صبح نو» در گزارشی به موضعگیری سعید حجاریان نسبت به نامه موسوی خوئینیها پرداخته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه میآید.
فحاشی تئوریسین به خودی و غیرخودی
سعید حجاریان که ادبیات و زبانش شباهت شگرفی به مرام بولتننویسیهای گروههای التقاطی دارد، بار دیگر با حمله به منتقدان نامه اخیر موسویخوئینیها، آنها را «مشتی سفله» خواند.
او در این باره تصریح کرد: «اکنون، کار به جایی رسیده است که مشتی سفله هر چه میخواهند به زبان میآورند و هر چه کینه دارند نثار ایشان میکنند. بهقول خود آقای خوئینیها، اف بر تو ای روزگار سفلهپرور.»
حجاریان با تعریض و کنایه نسبت به مجید انصاری یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز که اخیراً در گفتوگویی نامه خوئینیها را موضع رسمی مجمع ندانسته بود، اعلام کرد: «آقای مجید انصاری تشخیص دادهاند تا پیش از تشکیل جلسه شورای مرکزی تشکلشان با خبرگزاری تسنیم گفتوگو کنند و سخن آقای خوئینیها را شخصی و غیرتشکیلاتی بخوانند. ما نیز سخن آقای انصاری را سخن شخص ایشان میدانیم.»
حجاریان همچنین در بخش دیگری از موضعگیری خود، درباره اظهارات محمد هاشمی که نامه پدرخوانده چپ را غلط و موجب شادی دشمنان خوانده بود، با «وکیل میت» خطاب کردن او، تاکید کرد: «آقای محمد هاشمی با ادبیاتی زننده در مقام پاسخگویی ظاهر شدند که گمان دارم بنا داشتند جبران مافات کنند؛ آقای هاشمی چندی پیش بهعنوان وکیل میت ادعا کردند امام خمینی به مرحوم آیتالله هاشمی پیشنهاد قائممقامی رهبری داده بودند و با این سخن بنای جبران داشتند.»
مظلومنمایی از مرد خاکستری
مظلومنمایی از وجهه سیاسی جریان چپ سنتی به پرچمداری موسویخوئینیها، دیگر محور اعلامیه مواضع اخیر مغز متفکر جریان اصلاحات، بود. حجاریان با این ادعا که خوئینیها، فردی فاقد قدرت و خانهنشین است که هیچ اثری در معادلات سیاسی کشور ندارد، به نوعی انتظار دیگران از خوئینیها، برای پذیرفتن مسوولیت حمایتش از حسن روحانی، رییسجمهوری را مردود خواند.
حجاریان در این باره اعلام کرد: «خطاب به آیتالله خوئینیها میگویند وضع موجود ثمره کار شماست در حالی که ایشان بیش از سه دهه است که خانهنشین بودهاند. لذا بدون مجامله باید گفت آنها که صاحب قدرت بودهاند باید پاسخگوی این وضعیت باشند.»
ادعای حجاریان در بیاثربودن خوئینیها، درحالی است که خوئینیها جدای از ترک تازیاش در دهه شصت در دستگاه قضایی کشور و پیش از آن، حضور موثرش در تدوین قانون اساسی و حوادث مهم سیاسی کشور از جمله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، در سالهای اخیر نیز بهعنوان مهمترین بازیگر پشت پرده، نقش بیبدیلی در حمایت همهجانبه اصلاحطلبان از حسن روحانی در دو انتخابات92 و 96 ایفا کرد.
خوئینیها حتی میتوانست بیشتر از این تعیینکننده باشد و به رفع برخی مناقشات میان جریان اصلاحطلبی و حاکمیت، همت بگمارد اما چنین نکرد و ترجیح داد، با ژست اپوزیسیون، مطالبهگرِ مسوولیتناپذیرِ حاکمیت باقی بماند.
در همین باره؛ محمد قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران، چندی پیش در مقالهای انتقادی نسبت به راه و روش خوئینیها، نوشت: «در نیمه اول عصر اعتدال در حالی که راه گفتوگو برای سران اصلاحات مانند سیدمحمد خاتمی و عبدالله نوری به هر علت گشوده نبود چراغ سبزی به سیدمحمد موسویخوئینیها داده شد که اسحاق جهانگیری آن را گشوده بود. متاسفانه موسویخوئینیها به نمایندگی از جبهه اصلاحات حاضر به انجام این مأموریت تاریخی در گفتوگو با حاکمیت
نشد.»
نامه موسوی خوئینیها محافظهکارانه بود!
حجاریان در بخش دیگری از موضعگیری خود، با محافظهکارانه خطاب کردن مرقومه خوئینیها نوشت: «میتوان گفت آیتالله خوئینیها در متنی به غایت محافظهکارانه و آن هم در چند سطر کوتاه، صرفاً وضع جامعه و فشارهای وارده بر روح، روان و معیشت جامعه را تصویر کرده است؛ مواردی که اظهر منالشمس هستند و حتی از سوی عالیترین مقامات بیان میشوند.»
بر این اساس، اگر نامه خوئینیها به رهبر انقلاب را نوعی تست فضای کلی سیاسی کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ارزیابی کنیم، حجاریان با محافظهکارانه دانستن این نامه، قصد داشته هزینه رادیکالیسم مبتلا به چپ را کاهش دهد و هجمههای انتقادی نسبت به آن را خنثی کند و غیرمستقیم اعلام بدارد که چپ، همچنان پا در رکاب چارچوبهاست و آنچه خوئینیها بیان داشته، امری رایج است که قبلاً مشابه آن وجود داشته است. به بیانی شاید بشود نگارش آن نامه توسط خوئینیها را نوعی با دست پس زدن و اتصافش به محافظهکاری توسط حجاریان را نوعی با پا پیش کشیدن قدرت برداشت کنیم.
غیرستیزی به سبک رواداران
البته در تحلیل ادبیات حجاریان باید گفت، کسی که نسبت به همکیشان سیاسی خود یعنی اصلاحطلبان که در برخی روشها با او همساز نیستند، در قالب واژگان شرمآور و سخیفی همچون «اصلاحطلبان دستآموز» رحم نمیکند، نباید انتظار داشت که نسبت به منتقدان جدی اصلاحات، پردهداری کرده و شأن آنها را حفظ کند.
او چندی پیش در گفتوگویی با همشهری، ضمن انتقاد به اصلاحطلبانی که منتقد گذشته رادیکال جبهه اصلاحات هستند و به نوعی قائل به پالایش از درون هستند، گفت: «من به دوستان توصیه میکنم اگر در گفتار و کردارشان گرهی از کار کشور باز نمیکنند و کمکی به تعمیق تفکر نمیکنند لااقل به تهمانده جریان اصلاحات لطمه نزنند. قدرت گرفتن راستهای رادیکال باعث میشود که بسیاری از اصلاحطلبان دستآموز کمکم به کنجی بخزند یا بهدنبال کاسبی بروند یا حتی به اردوی رقیب نقل مکان کنند.»
اساساً این وجهه از سیاستورزی مدعیان دموکراسیخواهی در ایران، جالب و متناقض مینماید. آنها در حالی خود را نسبت به مخالفان اندیشهای خود، روادار و مسامحهجو جا میزنند که کوچکترین دیدگاه خلافی را مستحق بیشترین نفرتپراکنی میدانند.
انتهای پیام/