گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس: صفحه اینستاگرام را بالا و پایین میکردم، چشمم خورد به یادداشت یک پرستار که از رفتار یکی از اینفلوئنسرها شکایت کرده و کلی آه و ناله را ضمیمهاش کرده بود. از کنجکاوی صفحه اینفلوئنسر محترم را باز کردم. در آخرین پست خود در یک صفحه سیاه با متن قرمز رنگ نوشته بود: بیمارستان مساوی است با کشتارگاه! در چند پست قبل هم عکس مادرش را و چند فیلم عزاداری در بهشت زهرا(س) گذاشته بود.
باز هم کنجکاوی کار دستم داد تا ببینم داستان چیست؛ و اما داستان این بود که مادر خانم اینفلوئنسر چند روز پیش به دلیل بیماری کرونا به بیمارستان مراجعه میکند و چون حالش وخیم میشود به زیر دستگاه ونتیلاتور میرود. ایشان هم آبگوشت درست کرده و به بیمارستان مراجعه میکند و از او اصرار که مادرم باید این آبگوشت را بخورد تا جان بگیرد و از پرستاران انکار که اصلا امکانش وجود ندارد و آخر کار به حراست کشیده میشود. مادر که به رحمت خدا میرود. او هم از فالوئرهای زیادش استفاده میکند و فحش و ناسزا را به کادر درمان میکشد که نگذاشتید مادرم آبگوشت بخورد و گرنه خوب میشد و اصلا شما او را کشتید و شکایت میکنم.
حالا فالوئرهای عزیز این خانم هم به دو بخش تقسیم شدهاند؛ عدهای همراه با او به کادر درمان نفرین میکردند و ناسزا میگفتند و آبگوشت را از دستگاه ونتیلاتور موثرتر میدانستند و بقیه هم رفتار خود اینفلوئنسر محترم را برایش یادآوری میکردند که از برگزاری هیچ مهمانی و مسافرتی دریغ نکردی و همه جا مادرت را با خودت میبردی! این وسط تعداد نفرینکنندگان به کادر درمان به مراتب بیشتر بودند. واقعا فکر میکردم چطور شد کسانی که تا چند ماه پیش فرشتههای نجات لقب گرفته بودند بهخاطر پست یک نفر اینطور نفرین میشوند؛ یعنی قدرت این افراد روی ذهن مردم تا این اندازه زیاد است؟!
زهرا اردشیری \ روزنامه صبح نو
انتهای پیام/