به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، پس از حوادث سال۸۸ بود؛ در حاشیه مراسم گرامیداشت شهدای خبرنگار ترانهای خواند و سپس با رییسجمهور وقت خوشوبش سادهای کرد. علیرضا افتخاری، خواننده مشهور ایرانی پس از این اتفاق، ماهها و سالهای پرحاشیهای را تجربه کرد؛ سالهایی مملو از توهین و تهدید. کار به جایی رسید که این خواننده موسیقی اصیل ایرانی قصد مهاجرت از وطن کرد اما در روزهای گذشته و درحالیکه اثر زیادی از افتخاری در رسانهها نبود، انتشار یک ویدئوی انتقادی از طرف او بازهم وی را رسانهای کرد.
علیرضا افتخاری برای علاقهمندان موسیقی سنتی بهعنوان یکی از چند خواننده تاثیرگذار موسیقی اصیل ایرانی که در قید حیات است، شناخته میشود. او ترانهها و آلبومهای موفقی ساخته که برخی از آنها در بین عموم مردم نیز مشهور و محبوب هستند. افتخاری پس از حوادث سال۸۸ در حاشیه مراسم بزرگداشت شهدای خبرنگار که با حضور رییسجمهور وقت و تعدادی از هنرمندان برگزار شد، حضور یافت و در برخورد با آقای احمدینژاد خوش و بشی داشت.
این دیدار چندثانیهای همانا و چند سال توهین و تهدید نسبت به این هنرمند و حتی خانوادهاش همانا. توهینها صرفا از جانب کاربران ناشناس فضای مجازی نبود؛ حتی بسیاری از اهالی رسانه و هنرمندان که طرفدار دوآتشه تیم مقابل دولت وقت بودند نیز مستقیم یا غیرمستقیم از خجالت این خواننده سنتی درآمدند و نیز شنیده شد که دختر افتخاری در دانشگاه مورد جسارت و توهین قرار گرفته است.
ویدئوی جدید
نزدیک به ۱۰ سال از شروع حواشی فوق گذشت. هفته پیش خواننده مشهور موسیقی اصیل ایرانی یعنی محمدرضا شجریان درگذشت. تعدادی از هواداران مرحوم شجریان در خیابان و ورودی بیمارستان جم تجمع کردند.
نهایتا همایون شجریان فرزند آن مرحوم به طور کامل و با شیوهای محترمانه شرایط را برای حضار تشریح کرد. او گفت پیکر استاد به بهشت زهرا(س) منتقل شده که پس از نماز به خراسان منتقل شود. چندساعت بعد ویدئویی منتشر شد که در آن ادعا شده بود ماموران نیروی انتظامی برای متفرق شدن جمعیت متوسل به زور شدهاند. حال با فرض صحت ویدئو، باید پرسید پلیس در چنین شرایطی باید چه اقدامی بکند؟ ساعتها در مقابل یک بیمارستان(آن هم در شرایط بحرانی کرونا) جمعیتی تجمع کرده و راه را بستهاند؛ در این حالت چند راهکار وجود دارد؟ آیا در این زمینه قصوری صورت گرفته؟ پاسخ به این سوالات، موضوع این گزارش نیست و به سر اصل مطلب میرویم.
پس از انتشار ویدئوی ادعایی، علیرضا افتخاری با حالتی ناراحت از این حرکت نیروی انتظامی انتقاد کرد. ویدئوی کوتاه و چند جمله افتخاری باعث شد تا همانها که او را ۱۰ سال قبل سیبل هجوم خود قرار داده بودند، اینبار به شیوهای دیگر سراغ این خواننده احساساتی بیایند. برخی از کاربران توییتر که اتفاقا تعدادی از آنها شناختهشده هستند، با اشاره به این ویدئو گفتند: «افتخاری هم بالاخره سمت درست تاریخ را پیدا کرد!» یا مازیار خسروی نوشت: «بزرگواران! عزیزان! هر انسان، استحقاق یک فرصت دوباره را دارد.(!!) اگر علیرضا افتخاری فروتنانه به سوی مردم بازگشته، باید که همدلانه به رویش آغوش بگشاییم...» یکی دیگر از کاربران اصلاحطلب در توییتر نوشت: «فکر میکنید خیلی زرنگید که هنوز به افتخاری فحش میدید بهخاطر درآغوشکشیدن احمدینژاد؟ این آدم سالهاست داره تلاش میکنه کارش رو جبران کنه. آدما یه باوری دارن، اشتباه میکنن و بعد تغییر میکنن...».
دم خروس یا قسم حضرت عباس؟
بالاخره هنر، سیاسی است یا نه؟ هنر از هنرمند جداست یا نه؟ این جملات فقط شعار است که در زمان لزوم استفاده میکنیم یا به آن معتقدیم؟ چرا حرف و عمل برخی مدعیان روشنفکری در کشورمان در این مواقع متضاد است؟ فردی در برخورد با رییسجمهور وقت او را در آغوش گرفته و به احترام گذارده است. ممکن است آن کسی که در آغوش گرفته فردی خوب یا بد باشد؛ اما آیا باید یک انسان -آنهم از نوع هنرمند و محبوبش- بهخاطر آن اقدام با هجمه سنگین مواجه شود؟ بهای مصافحه با یک مسوول ارشد و رسمی، توهین و تهدید آن فرد و خانوادهاش است؟ پس با این حساب، هواداران جریان سیاسی مقابل باید خیل هنرمندانی که در سال۸۸ در سوی مقابل بودند را تا همین امروز مورد توهین و تهدید قرار میدادند! حالا بگوییم تحتتاثیر جو سنگین حوادث۸۸ تعدادی در فضای مجازی خواننده مذکور را مورد نکوهش قرار دادند؛ پای خانوادهاش را چرا وسط کشیدند؟
در تفکر این عده، اجتماع، جامعه و سمت درست تاریخ جایی است که آنها ایستادهاند. مردم، جامعه و هرچیزی که درست است، آنها هستند. در نگاه آنها یا باید سمتشان باشید یا آنقدر توهین، تهدید و فشار سراغت میآید که کارت به خودکشی، مهاجرت یا چیزهایی شبیه به آن میکشد. برخی از هواداران دوآتشه تیمهای فوتبال که تعصب جلوی چشمانشان را گرفته، میشناسید؛ آنها را «تیفوسی» مینامند. حالا انگار در بین روشنفکران ایرانی هم در سالهای اخیر تعداد قابلتوجهی تیفوسی تولید شدهاند!
منبع: روزنامه صبح نو
انتهای پیام/