به گزارش فارس، سعید نادری اصل پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(علیه السلام) در یادداشتی نوشت:
انتخاب، رأی دادن، قبول داشتن، امید داشتن و تعیین، همگی کلید واژگانی است که ما را به یاد فرآیند انتخابات میاندازد، فرآیندی که در طی آن تلاش میکنیم تا با دنبال کردن قاعده هزینه و فایده بهترین انتخاب را داشته باشیم. انسان در زندگانیاش دائم در معرض انتخابهای ریز و درشتی است که فارغ از ارزشگذاری این انتخابها، تنها با یک حساب سرانگشتی میتواند به اهمیت فراوان انتخابات ریاست جمهوری پی ببرد. انتخاباتی که به تعبیری، خود یک سرنوشت است. ظرفیت بزرگی که میتواند موجب شکوفایی و رشد و تحول بزرگی شود.
یک لحظه انتخاب برای حداقل چهار سال
زمانی که رأیی در صندوق ریخته میشود، درواقع از موقع نوشتن رأی تا انداختنش تنها دقایقی طول میکشد ولی این انتخاب باعث میشود که قوه اجرایی کشور، یعنی قلب همه تحولات و همه نمادها و نمودها برای چهارسال با یک خط و مشی مدیریت شود. خط مشیای که میتواند درست باشد یا نادرست. یک رئیسجمهور قرار است چهارسال کشور را مدیریت کند، مدیریتی که به طور سنتی معمولا تا 8 سال هم ادامه پیدا کرده است و هیچ گریزی از آن وجود ندارد. یعنی شما وقتی یک نفر را به عنوان رئیسجمهور انتخاب میکنید باید آمادگی داشته باشید که در تمام چهارسال آینده او یکنواخت عمل کند. این یکنواختی میتواند، به سوی مثبت باشد یا به جهت منفی، میتواند وابستگی به نفت را کاهش دهد یا افزایش دهد، میتواند هزینههای درمان را زیاد کند یا کم کند، میتواند اشتغال زایی کند یا اشتغال زدایی کند، میتواند بورس را پویا کند یا فرمایشی و معیوبش کند، میتواند بر اقتدار بین المللی کشور بیافزاید یا کشور را تا آستانه وابستگی بکشاند و ...؛ لذا انتخاب ما میتواند درست بوده باشد یا نادرست. ولی به هرجهت آثار و تبعاتی دارد.
انتخاب درست، انتخاب یک گفتمان درست است!
فارغ از همه نگاههای گفتمانی با ارزشهای مختلف، فارغ از تمام امید دادنها و ترسآفرینیها، یک رئیسجمهور، نمایانگر یک گفتمان است. گفتمانی که میتواند توسعه باشد یا آزادی، عدالت باشد یا کارآمدی، به هرحال شما قرار است یک نفر را که از گفتمانی نمایندگی میکند انتخاب کنید. این که یک شخص عضو کدام جناح باشد فرقی نمیکند. سابقه انسان، ایمان او، انگیزههای او، شناخت ما از او و برنامه داشتن او، همگی میتواند عواملی باشد که ما را به انتخاب شخضی سوق بدهد. یعنی باید دید امروز حال کشور را داشتن چه نیرویی و چه انگیزههایی خوب میکند. انگیزه خسته و پیر (فارغ از توجه به سن) یا انگیزه جوان و انقلابی، انگیزه وابستگی یا انگیزه استقلال، انگیزه خودباختگی یا انگیزه عزتمندی، انگیزه خواهش یا انگیزه خواستن و.... در واقع نگاه به تحولات کشور، نیازهای کنونی کشور و خلاءهای موجود در عرصههای مختلف میتواند برای ما الگویی را ترسیم کند که نهایتا از آن به یک گفتمان کلیدی و پاسخگوی آن نیازها برسیم، یعنی یقین کنیم که گفتمان موجود میتواند جوابگو الگوی ترسیمی ما باشد. آن موقع اگر به گفتمان درستی برسیم، احتمال دارد به شخص درستی هم رسیده باشیم.
از گفتمان درست تا انتخاب درست؛ تنها یک گام
باید دید چقدر میان دال گفتمان انتخابی با رفتارهای فرد مدنظر مطابقت وجود دارد. این مطابقت هم حاصل نمیشود مگر با بررسی سابقه آن شخص، موضع گیریهای مختلف او در بزنگاه های مختلف، توان اجرایی آن شخص در پست های اجراییای که بوده است، شعارهایش و در نهایت برنامههایش. زمانی که بررسیهای لازم انجام شود میتوان تازه در این خصوص اظهار نظر کرد. این را هم باید توجه داشت که شخص خوب به خوب بودن شخصیاش نیست، بلکه او باید علاوه بر آن، همه لازمههای یک شخصیت جمعی را داشته باشد و بتواند مقاصد مدنظر را محقق کند.
از انتخاب ماست که برماست!
آنجایی که گامی برای انتخاب گفتمان درست و شخص منطبق با آن برداشته نشود، آنجا آغاز سختیهای ماست. آغاز عقب کشیدن ها و تبعا آغاز ناراحتیها و گله مندیهای عمومی. این تصمیم اگر درست نباشد فقط چهارسال طولانی به سختی میافتیم. گاهی حتی از این فراتر میرود و تبعات اقدامات انجام شده و یا اقداماتی که می بایست انجام میشد و انجام نشد، تا سالها بعد از رفتن شخص از پست ریاستجمهوری ادامه دارد. یعنی یک شخص میتواند مشابه یک جنگ تحمیلی و آن هم هشت ساله به کشور و مسیر پیشرفت کشور آسیب زند و ما را تا سالها متحمل خسارتهایش کند. البته این نتیجه انتخاب ماست. انتخابی که میتوانست با صرف دقایق و ساعتی بیشتر، نتیجه ای دهد که برای ماهها و سالهای دیگر، برای ما آرامش به بار آورد و آنگاه به یک قدرت بلامنازع تبدیل شویم...
جمعبندی
قطعا باید از گذشته بهره بگیریم برای درست کردن آینده و هموار کردن راه به سوی سرنوشت. امروز کشور نیازمند تنفس است. تنفس یک اقتصاد پاک و پویا، یک دیپلماسی مقتدارانه و جامع، تلاش و عدم خستگی در مسیر. آن وقت ایران، ایرانی میشود که باید باشد، ایرانی که هر روز رو به آینده میرود، ایرانی که هر ایرانی در آن فقط آینده را طلب میکند به بهانه امیدش به تغییر مثبت و تحول شگرف. لذا نباید خسته شد. باید توکل کرد و مجدانه سمت و سوی انتخاب درست را گرفت. قطعا انتخاب درست، موجبات عاقبت بخیری ما را فراهم میکند و طبق سنت الهی این خواست درست عمومی، نتیجهای مثبت و درست را نیز در پی خواهد داشت.
انتهای پیام/م