به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه ایران گفتوگویی با عماد افروغ، جامعهشناس و استاد دانشگاه انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
دولت مردمی توجه عمیقی به قدرت مدنی و اجتماعی دارد
- دولت مردمی، دولتی است که توجه عمیقی به قدرت مدنی و اجتماعی دارد و متولیان آن پیوسته میکوشند تا نسبت به نیاز و خواست واقعی مردم آگاهی پیدا کنند؛ نه اینکه نیاز و خواستی کاذب را از رهگذر فرایندها، ابزارها و رسانههای هژمونیک و استیلایی خود در جامعه بدمند.
- در یک دولت مردمی علاوه بر درک پیشینی از نیازهای واقعی مردم، ساز و کارهایی به کار گرفته میشود تا پیوسته نیازهای مردم رصد و نیازسنجیها روزآمد شود.
دولت باید مدام در یک رابطه متعامل با مردم قرار بگیرد
- ما در مورد قانون اساسی هم این اعتقاد را داریم که روح قانون مهمتر از خود قانون است؛ بنابراین روح سند باید مهمتر از خود سند و چند بند و تبصره باشد.
- این مهم، در صورتی بهدست میآید که دولت مدام در یک رابطه متعامل و دیالکتیک با مردم قرار بگیرد. به عبارتی در بین مردم باشد، مردم و گروههای مردم بتوانند با دولت گفتوگو کرده، تعامل کنند و دریابند که در سطح جامعه چه میگذرد.
در یک نگرش مطلوب، دولتمردان خادم مردم هستند
- اصطلاحاً، مردم نباید خمیر دست دولتمردان باشند. قدرت سیاسی باید معرف و نماینده قدرت اجتماعی باشد نه برعکس؛ بدین معنا که قدرت مردمی و مدنی نماینده قدرت سیاسی و دولتی شوند.
- فراموش نکنیم که در یک نگرش مطلوب، دولتمردان خادم مردم هستند و این باور را در عملشان هم باید جاری کنند.
- با «مخدوم» تلقی کردن مردم است که حکومت و دولت پایدار میشود و حتی در پس این تلقی است که به نوعی نیازهای شخصی خود متولیان دولت نیز برآورده میشود.
در یک دولت مردمی مدام باید بین مردم بود
- اگر کسی میخواهد به منافع و مصالح خودش توجه کند، بهتر است که مردم را در صدر بنشاند و آنان را مخدوم بداند.
- این نکته را میتوان در نامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر هم ملاحظه کرد. به این اعتبار، اگر کسی میخواهد «دولت مردمی» را بخوبی فهم کند، باید مجدداً نامه مالک اشتر و حقوقی را که امیرالمؤمنین(ع) برای مردم قائل شدهاند، مرور کند.
- در یک دولت مردمی مدام باید بین مردم بود، چشمان مخفی داشت و به دور از هر گونه تظاهر، به این مهم جامه عمل پوشاند. متأسفانه ما ساختار رسمی و تعریف شدهای برای اطمینانبخشی به یک رابطه دیالکتیک با مردم نداریم و این یکی از دردهای ما است.
در ذیل «مردمسالاری دینی» قرار نیست هر خواستهای اجابت شود
- در ذیل «مردمسالاری دینی» قرار نیست هر خواستهای اجابت شود چون مردمسالاری دینی یک جهت دینی و ارزشی دارد.
- در مردمسالاری دینی تنها خواستههایی که به ارزشهای اصیل انسانی برمیگردد، موضوعیت پیدا میکند، برای مثال آزادی، اخلاق، عدالت، نوع دوستی، عشق، محبت و... در مردمسالاری دینی برخی جهات و ارزشهای مثبت، بر دموکراسی بار میشود.
- ضمن آنکه هر خواستی را هم نمیتوان در مقام وجه دینی «مردمسالاری دینی» به مردم تحمیل کرد. حتی خواستههای تعریف شده نیز باید با رضایت مردم دنبال شود.
نیاز برجسته کنونی مردم «نیازهای اقتصادی» است
- در یک دولت مردمی باید به نیازهای واقعی مردم توجه شود. نیازهای واقعی مردم، مشخص و تعریف شدهاند اما در شرایط زمانی و مکانی مختلف، ممکن است که برخی از آنها برجسته شود.
- آن نیازی که در شرایط زمانی و مکانی کنونی ما برجسته است «نیازهای اقتصادی» است. حال اگر ما بحثهای فرعی دیگر را طرح کنیم، در واقع اذهان را منحرف کردهایم و دستکاری افکار عمومی در جهت منویات خودمان، خلاف ساز و کارهای یک دولت مردمی است.
کارآمدی یک دولت به «رضایت عامه» برمیگردد/ «مردمی بودن» عین «کارآمدی» است
- کارآمدی یک دولت به «رضایت عامه» برمیگردد. اساساً شاخص کارآمدی، رضایت عامه است.
- متأسفانه، بسیاری از فعالیتهای عمرانی ما در جهت توجه به نیازهای مردمی و تأمین نیازهای عمومی آنان نیست و بیشتر به نیازهای طبقات متوسط به بالا معطوف است تا آنجا که متأسفانه گاهی شاهد بوده ایم که بهنام کارآمدی و کارایی، عدالتخواهی، اخلاق و معنویت و... ذبح شده است.
- «مردمی بودن» عین «کارآمدی» است. باید فرصتهایی را در برابر مردم قرار دهیم و مهارتها و آموزشهایی را نشر دهیم که ظرفیت بالقوه مردم در جهت کارآمدی به فعلیت برسد.
سه «باید»ی که یک دولت کارآمد و مردمی باید در آن جهت گام بردارد
- نخست آنکه، باید ظرف مناسب برای بروز خلاقیتها، استعدادها و بالقوهها فراهم شود.
- دوم، دولتها باید توجه داشته باشند که برخی از مهارتها بالفعل هستند و باید از طریق آن «ظرف غیرمتمرکز» فرصتی فراهم کنند تا آن مهارتها به منصه ظهور برسند. اما برخی از ظرفیتها بالقوه هستند و نیاز به آموزش و ارتقای مهارت دارند.
- بنابراین دولتها باید زمینه بروز این مهارتها را فراهم آورند تا آن توانمندیهای بالقوه به فعلیت برسند. در مجموع، دولت کارآمد باید به «آگاهی»، «دانش عملی» و «مهارتهای افراد» و «فرصتها و ظرفها» توجه داشته باشد.
- سوم، عامل انگیزه است. علاوه بر آگاهیبخشیها و آموزشها و... دولت مردمی باید ایجاد انگیزه کند. ایجاد انگیزه در مردم با امید و اعتماد بهدست می آید. یعنی باید سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را احیا کند.
- در کنار سه «باید» پیشگفته من «باید» چهارمی را نیز اضافه می کنم و آن «صداقت» است. یکی از ویژگیهای دولت کارآمد جهتدار، صداقت مسئولان است. دروغ اعتماد را سست میکند چرا که مردم واقعیت قضایا را میفهمند.
انتهای پیام/