به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، سعید حجاریان، تئوریسین جریان اصلاحات اخیرا در یادداشتی با عنوان "سرنوشت توسعهی ما" که در وبسایت مشق نو منتشر شد؛ ادعای امتناع ایران از توسعه را مطرح میکند و در ادامه از برخی عوامل به عنوان مولفههای سرمایهسوز و هدردهنده پول در ایران نام میبرد.
او در ذیل سرفصل "سرمایه" در یادداشت خود مینویسد: شماری از چاههایِ عمیقِ هزینهبر که هل من مزید میطلبند، موجب بلعیده شدن سرمایههای مادی کشور شدهاند. شماری از این چاهها به قرار زیر هستند!
حجاریان سپس برخی عناوین را برمیشمارد که در موارد الف و پ می خوانیم:
الف. انرژی هستهای. ایرانِ هستهای یکی از تمناهای تفکر حاکم بر کشور است و در راه تحقق این خواسته تاکنون هزینههای بسیاری صرف شده است. طبیعتاً، آمار دقیقی از این هزینهها وجود ندارد اما میتوان ادعا کرد مجموعه تعاملات هستهای و پروژههای احداث و ترمیم و توسعه آن باعث شده است بخش زیادی از سرمایه کشور در این راه صرف شود. این مسئله اهمیت دوچندان پیدا میکند زمانیکه بدانیم برخی از پروژهها –فارغ از موفقیت یا عدمموفقیتشان- گرانتر از آنچه باید به کشور تحمیل شده است.
.
.
پ. عمق استراتژیک. نگارنده تاکنون دستکم در چند یادداشت، مقاله و گفتوگو به نظریهها و مدلهای امنیت ملی پرداخته و کارکردهای مدلهای رشدمحور (معطوف به توسعه) را شرح داده است. اما، مدتهای مدیدی است که مدل امنیت ملی کشور ما بهسوی بسطمحوری (متمرکز بر نگاه فراسرزمینی) گرایش داشته است ولی با این با حال و بهرغم وجود چارچوبهای بسطمحوری در نظریات مرتبط با امنیت ملی، هنوز مشخص نیست کشور ما بهلحاظ الگوی امنیت ملی چه جایگاهی برای خود تعریف کرده است، با کدام گروهها همداستان است و از آن مهمتر چه اهدافی را استراتژیک تلقی میکند؟
*در اظهارات و اقاریر حجاریان واضح است که او دو مقوله انرژی هستهای و عمق استراتژیک ایران را ۲ چاه ویل سرمایهسوز میداند که حکما کارکردی برای مردم هم نداشتهاند!
این اظهارات به زعم ما هرگز نمیتواند از سر ندانستن باشد چه اینکه منطق لزوم برخورداری ایران از انرژی هستهای (به هر قیمتی) و لزوم حفاظت ایران از امنیت و منافع مردم ایران در فراتر از مرزها (به هر قیمتی) آنقدرها بدیهی هست که حتی یک نوجوان کممطالعه هم به راحتی میتواند آنها را درک کند.
در بعد دیگر این اظهارات، همچنین بایستی این حرف را مطرح کرد که انتظار نبود آقای حجاریان هم مثل آقای زیباکلام حرفهای عوامانه و بیمبنا بزند. بلکه انتظار بود ایشان در همان منطق معارضه خویش هم سخنانی با مبنا بگویند نه اینکه در کهنسالی سیاسی اما به سمت پراکندن لاطائلات و حرفهای بیمایه حرکت کنند.
ما از حیث بدیهی بودن "نیاز ایران به انرژی هستهای و تداوم و گسترش محور مقاومت"؛ استدلالهای پیرامونی این دو مفهوم را بر عهده اذهان مخاطبان محترم وامیگذاریم (در این باره خوانش یکی از مطالب وبلاگ مشرق با محتوای هژمونی ایران نیز به تعمیق مطلب میکند) اما این هشدار را نیز مطرح میکنیم که پراکندن اباطیل و حرفهای سخیف که نشان دهنده عمق دشمنی هستند در زمانهای رخ میدهد که عدهای بوی فتنه را استشمام کرده باشند.
در واقع این حرفهای غلط که هیچ ارزش تئوریکی ندارند فیالواقع فقط برای دمیدن بر آتش غیظ افراد ناآگاه مطرح میشود تا نقش بنزین برای آتش را ایفا کند.
دقت شود که طبق تحلیلهای وبلاگ مشرق، جامعه ما در خطر بروز "فتنه اقتصادی" است. فتنهای به بهانه مشکلات اقتصادی که البته فرماندهان و پیشبرندگان آنرا بایستی در ستاد اصلاحات جستجو کرد.
انتهای پیام/