خبرگزاری فارس؛ یادداشت- سیدهادی سیدافقهی: شاید خیلیها سؤال کنند که وقتی بارها مذاکره میکنیم و طرفین به نتیجه نهایی نمیرسند، پس چه اصراری است تا باز هم با امریکاییها و اروپاییها دور یک میز بنشینیم و برای توافق تلاش کنیم؟ این پرسش در چند بخش حقوقی، فنی و سیاسی قابل پاسخ گفتن است.
بخش حقوقی مهمترین اصل مذاکرات را به خود اختصاص میدهد. اموال ملت ایران سالهای متمادی بلوکه و حق استفاده مردم از آن سلب شده است. طبق روایاتی که از سوی برخی متخصصان اعلام میشود، دهها میلیارد دلار پول نفت و سایر اموال ایران در بانکهای امریکا و اروپا و همچنین کشورهایی که از نفت و گاز ما بهره بردهاند، مسدود شده است. سرنوشت این اموال چه میشود؟ اگر بگوییم که امریکا قصدی در برگرداندن این اموال ندارد یعنی ما تسلیم شدهایم، اما اگر هم قرار بر بازگشت آن مبالغ باشد ، بر چه اساسی باید چنین کاری انجام شود؟
ادوار هفتم و هشتم مذاکرات و متمم دور هشتم، جدیتر از دورههای ما قبل خود انجام شد. در این مرحله که اشکالات موجود در متون خروجی مذاکرات دولت قبل تصحیح شد، باز هم نتیجهای حاصل نشد. چرا که امریکاییها که در زمان برگزاری انتخابات، وعده بازگشت به برجام را سر داده و قول برداشتن تحریمها را داده بودند، نهتنها این کار را نکردهاند بلکه بر میزان تحریمها هم افزودهاند. با این وضعیت، آیا امریکا «میتواند» یا «میخواهد» تمام تحریمها را لغو کند؟
«خواستن» یا «توانستن» دو موضوع متفاوت از هم هستند؛ امریکا قطعاً «میتواند»؛ چون عضویت آن در بسیاری از معاهدات بینالمللی و منطقهای که در زمان ریاست جمهوری ترامپ لغو شده بود، با نگارش یک خط درخواست از سوی بایدن بار دیگر به حالت اول بازگشت. امریکا قطعاً «نمیخواهد» و به سمت اتهامات جدید قدم برمیدارد. به گفته مقام معظم رهبری، مسأله هستهای یک بهانه است. اگر موضوع هستهای را طبق میل غربیها حل کنیم، باز هم دست از سر ما بر نمی دارند پروندههای دیگری در انتظار ما است. بحث موشکی و پهپادها، موضوعات مربوط به حقوق بشر، حضور فعال ایران در مسائل منطقه و حمایت آن از محور مقاومت و... از جمله این بهانههاست؛ مسائلی که مؤلفههای توانمندی ایران محسوب میشوند. راه حل همان چیزی است که در حال رخ دادن است. ما باید آنقدر مقتدر باشیم که وقتی مذاکرات به بنبست میرسد طرف غربی نتواند بگوید که «گزینههای دیگر روی میز است» و از سوی دیگر خواهان ادامه روند باشد.
راه دیگر شاید این باشد که امریکا را همچنان به عنوان بدهکار نگه داریم. کسی که مالی از دستش رفته، با گذشت زمان حق او ساقط نمیشود. اینجاست که رهنمود رهبری درخصوص توازن سیاست خارجی کارساز خواهد بود. پس از این بیانات، ظرفیتسازیها یکی پس از دیگری آغاز شد که عضویت ایران در سازمان امنیت اقتصادی، اوراسیا، احیای سازمان اقتصادی اکو و توافقنامههای کلانی که با کشورهای چین و روسیه انجام شد، از آن جمله آنهاست.
در کنار همه این چارهجوییها، مسأله قابل تأملی که وجود دارد، رفتار آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
آژانس و شخص آقای گروسی نمیتواند مستقل عمل کند. مشکل ما با آژانس جدای از بعد فنی، از بعد سیاسی و حتی امنیتی هم برخوردار است. رافائل گروسی به نیابت از امریکا و اسرائیل ابعاد سیاسی و امنیتی را وارد کارزار مذاکرات کرد. او ادعا میکند که تشعشعات رادیواکتیو در برخی مکانهای ادعایی در ایران وجود دارد. هرچند این پرونده در دوران ریاست جمهوری اوباما بسته شده بود اما گروسی مجدداً و البته با روایت موساد آن را روی میز شورای حکام میگذارد و اعضا هم این روایت کاذب را به تصویب میرسانند. اساساً گروسی چرا به اسرائیل سفر کرده است؟ مگر اسرائیل پایبند به ان پی تی است؟ مگر خود سلاح هستهای ندارد و یا اجازه میدهد که مأموران آژانس از تأسیسات هستهای او بازدید کنند؟ پس مشخصاً یکی از گزینههای فشار امریکا به ایران را باید شخص گروسی ریاست آژانس بینالمللی انرژی اتمی و رویکرد او درقبال کشورمان دانست. امریکاییها در حالی خواستههای زیادی از ایران دارند که خود گام مثبتی برنداشته و یک بند از توافقنامه ۲۰۱۵ را هم احیا نکردهاند. این در حالی است که ما همه اقدامات خود را به آژانس اطلاع میدهیم. تنها مسأله حل نشده باقیمانده با امریکاییها، خط و نشان کشیدنهای آنها برای ایران است. میگویند اول ایران به سؤالهای آژانس پاسخ بدهد آنگاه میتوانیم توافق را نهایی کنیم. این نهایت وقاحت است و راهی جز برخورد از موضع قدرت برای مذاکرهکنندگان کشور ما وجود ندارد، هرچند وقتی که از موضع قدرت و منطق و عقلانیت برخورد کردهایم، شروع به غوغاسالاری کردهاند.
انتهای پیام/