اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

زندگی  /  خانواده

خبر خوب| چند جرعه خبر خوب گوارای وجودتان!/ بخشش به حرمت قرآن و اربعین

گاهی آنقدر با فراز و نشیب زندگی بالا و پایین می‌رویم و هیاهوی زمانه تکانمان می‌دهد که همه وجودمان درد می گیرد، آنقدر که یک هوای تازه می خواهد، یک نفس عمیق، یک لحظه آرام و بی‌هیاهو به قدر شنیدن یک خبر خوب.

خبر خوب| چند جرعه خبر خوب گوارای وجودتان!/ بخشش به حرمت قرآن و اربعین

گروه خبر خوب:گاهی آنقدر با فراز و نشیب زندگی بالا و پایین می رویم و هیاهوی زمانه تکانمان می دهد که همه وجودمان درد می گیرد، آنقدر که یک هوای تازه می خواهد ،یک نفس عمیق، یک لحظه آرام و بی هیاهو به قدر شنیدن یک خبر خوب.امروز هم در لا به لای فراز و نشیب های روزمره چند جرعه خبر خوب گوارای وجودتان.

*راننده خاور مشتی

راننده ماشین سنگین است. یکی از همان غول‌های جاده که وقتی از کنارت رد می‌شوند یک‌جور رعب و وحشت به دلت می‌افتد.کنار می‌کشی تا به‌اصطلاح پرشان به پرت نگیرد! اما تا دلت بخواهد دل این آقای راننده  نرم است و نازک . هرکس یک‌جور نذری می‌دهد و خیرات می‌کند. او هم دلش می‌خواهد کاری کند. 
یک خاور دارد و یک جمعه تعطیل. هر دو را وقف مهربانی می‌کند. روزهای جمعه‌اش را می‌گذارد برای همشهریان بی‌بضاعت .مستاجرانی که درد پول پیش و اجاره‌خانه به‌قدر کافی کمرشان را خم کرده‌است و یک اسباب کشی رایگان می تواند کلی حال دلشان را خوب کند.

 *بخشش به حرمت قرآن و اربعین

۱۳ سال پیش بود. شهریور ۸۸. از یک دعوای ساده شروع شد. مثل خیلی از بگومگوها که زود شروع می‌شود و خیلی زود هم تمام. اما انگار این یکی تمام‌شدنی نبود. تا چشم باز کرد، به جرم قتل بازداشت شده‌ بود. باورکردنی نبود. آن‌قدر پشیمان بود که حد نداشت.  اما چه فایده؟ کار از کار گذشته بود. خانواده مقتول قصاص می‌خواستند و او هم هیچ حرفی برای گفتن نداشت. چند بار پای چوبه‌دار رفت، اما انگار که عمرش به دنیا باشد هر بار مهلت دادند.او هم به سراغ کتاب خدا رفت تا رهاورد روزهای تنهایی اش ایمان باشد و معرفت. آیات قرآن را، هم خواند و هم به سینه سپرد. اربعین بود و همه جا حال و هوای حسینی داشت.بالاخره وقت اجرای حد رسید. اما این بار هم  آنچه می شنید باورکردنی نبود؛«می بخشیم به حرمت قرآن و اربعین.»

 

*تو جامانده نیستی!

گفتندنمی توانی. سخت است . راه طولانی است.اصلاً کسی از تو توقعی ندارد. همین جا بنشین و آقایت را صدا بزن.مطمئن باش به تو نگاه می کند و جوابت را می دهد. روز اربعین رسید .به خودش نهیب زد که چه نشسته ای؟ جاماندگان اربعین در راه آستان مقدس آقا علی عباس اند. همه توانش را جمع کرد. روی دو پا ایستاد و لنگان لنگان، به شوق پیوستن به کاروان کربلا از شهر بادرود به راه افتاد.

*خدا صاحب این خانه را خیر دهد

آفتاب با تمام قدرت می تابید و عرق از سر و روی پیرمرد می چکید. با دستمالی پارچه ای پیشانی اش را پاک کرد و نفس نفس زنان خود را به کنار دیوار رساند. روی پله ای نشست. از عطش زبان به دهانش چسبیده بود. پلک هایش را به هم فشرد . چشم هایش را ریز کرد تا روی دیوار چند خانه آن طرف تر را ببیند.باورش نمی شد. یک شیر آب روی دیوار یک خانه! پاهایش قوت گرفت .به طرف دیوار رفت . مشتش را پر از آب کرد .سلام بر حسینی گفت و آب را سر کشید.صدای پیرمرد در کوچه پیچید:«خدا صاحب این خانه را خیر دهد.»

خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و...) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هریک از شبکه‌های اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن ۰۹۳۳۰۸۲۶۳۱۲ برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمی‌کند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توئیتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیان‌تان داشته باشید.

منتظر خبرهای خوب شما هستیم. خوش‌خبر باشید.

 

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول