به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، مصطفی تاجرنیا فعال سیاسی اصلاحطلب طی مطلبی در روزنامه آرمان ملی نوشت: شورای سیاستگذاری به نوعی برای یک دورهای زمانی جهت برونرفت از شرایط خاص خود تشکیل شد. در آن دوره که گروههای اصلاحطلب برای ارائه لیست واحد، نیاز به انسجام داشتند وجود چنین ساختاری احساس میشد. اما شورایعالی نتوانست کارآمدی و وظایفی را که از آن انتظاری میرفت تحقق ببخشد.
منشا این عملکرد به تنوع دیدگاهها و اکتفا کردن به حداقلها و مشخص نبودن وظایف و رفتارهای گروههای مختلف که در عضویت شورای عالی بودند، بازمیگشت. این رویه باعث شده بود که هر کدام از گروهها که نظرشان تامین نمیشد دست به اقدام غیرتشکیلاتی بزنند و خارج از شورا عمل کنند.
نمونه آن را میتوان در ارائه لیستی که در شورای شهر از سوی 5-6، گروه اعلام شد مشاهده کرد و همچنین دیگر نمونه قابل استناد را میتوان انتخابات مجلس یازدهم به حساب آورد. مجموعه این اتفاقات نشانگر این بود که شورای عالیاصلاحات نمیتوانست با تجمیع گروهها به ساختار و حکم واحد دست یابد، بخشی از این جریان به اتفاقات کشور هم بازمیگردد.
بههرحال کاهش سرمایه انسانی اصلاحطلبان به دلیل برخی تصمیمات نادرست گرفتهشده بود که نمود خود را بروز داد. پس کناره گیری اینچنین چهرهها یک امر طبیعی قلمداد شد. شاید اصلاحطلبان بهدنبال نهادینه کردن اصل تحزب بودند اما عملا برای رسیدن به تصمیمات مشترک، سازوکار کدخدامنشانهای را مدنظر گرفته که همان موضوع مصلحتاندیشانه را در شورای عالی نهادینه کرد.
در راس این شورا حضور افرادی که خود نمایندگی حزبی نبودند، بهدرستی نشانگر این موضوع بود که به این زودیها قرار نیست بحث نهادینه شدن تحزب رخ دهد. این انتظار لااقل از رئیس و نایبرئیس شورای عالی میرفت که خود دارای حزب و تشکیلات حزبی با مانیفست اختصاصی باشد تا سخن از برقراری تحزب بر میان رانده شود.
ما شاهد بودیم که شخص دکتر عارف با تاسیس یک بنیاد حاضر نبود که زیر بار مسئولیت یک حزب و تشکیل آن برود و از طرفی آقای موسویلاری هم که عضو مجمع روحانیون مبارز هستند، مجموعه ایشان نیز خواهان حضور به عنوان عضو رسمی نیستند؛ بهطبع این نشانگر یک آسیب به حساب میآید، زیرا این شورا با چنین مدیریتی نمیتواند به آن هدف فاضله یعنی نهادینه شدن تحزب در جامعه دست یابد.
بنده اعتقاد داشتم کنارهگیری اعضای اصلی بهزودی رخ خواهد داد و قابل پیشبینی بود. حال هم بهجای حرکت در مسیر قبلی باید دست به جراحی اساسی زد تا شاهد تحول بنیادین در رویکرد اصلاحطلبان باشیم. احساس میکنم، برخی اتفاقات در شرف وقوع در درون احزاب اصلاحطلب نشانگر این است که نیروهای نسل اول اصلاحطلبان باید جایگاه خود را به نسل دوم تحویل بدهند. نسل دومی که چهارچوبهای اصلاحات را میشناسند و در کنار آن همگام با دنیای امروز پیش میرود. آنها در جریان موضوعات روز قرار دارند و اگر سکان این جریان را بهدست بگیرند. با این تفاسیر باید شاهد کنارهگیری عظیم اینگونه اتفاقات و عزل و نصبها باشیم.
انتهای پیام/