در این مطلب که به قلم دانشمند و محقق نامی تاجیک مقیم قزاقستان "صفر عبدالله" تعلق دارد، ضرورت بازگشت تاجیکها به خط فارسی به طور مستدل بازگو شده است که با بخشی از این مطلب در زیر آشنا میشوید.
تا زمانی خط نیاکان ما یعنی خط فارسی احیا نشود، هرگز نمیتوانیم خود را یک ملت سالم و کامل احساس نماییم. این نتنها از آن جهت است که خط هر ملتی در طول سالها به زبان آن ملت اجین میشود و جزء مهم فرهنگ ملی را تشکیل میدهد، بلکه خط در مجموع با زبان پیوند ناگسستنی دارد.
گذشته از این به هر فردی که حداقل اندکی از ادبیات گذشته ما آگهی دارد، پیداست که ضمن برگرداندن این ادبیات به خط سیریلیک دشواریهای فراوانی پیش میآید.
مثلا صدها واژهای را میدانیم که به خط سیریلیک برگردان میشود و فردی که این کار را انجام میدهد نیز نمیتواند کاری بکند. برای مثال دو واژه را که در ادبیات ما فراوان استفاده شده، یکی "ثمن"، که با "ث" نوشته میشود و معنیاش "بهاست" و دیگری که با "س" نوشته میشود و معنی گل یاسمن را دارد. و یا واژه "ثمر" با "ث" نوشته میشود و معنی آن میوه و بار است و "سمر" با "س" به معنی شام، تاریکی شب است و یا واژه "سمین" با "س" به معنی "فربه" است در حالی که "ثمین" با "ث" ثلاثه به معنی "قیمت بها" و "ارزشمند" است! و یا اگر بخواهیم که اسم "حوا" را که نخستین زن است بنویسیم باید با "ح" بنویسیم و "هوا" به معنی "آب و هوا" بایستی با "ه" نوشته شود. و اگر "هوا" را به معنی آرزو و هوس، اشتیاق و محبت و یا آهنگ و نغمه و لحن سرود نیز در نظر گریم باید از "ه" استفاده کنیم.
متاسفانه در خط سیریلیک چنین امکانی وجود ندارد که در نتیجه زبان ما از نظر آواشناسی از خط روسی ضربه شدیدی دیده است و این باعث شده است که اغلب همشهریهای ما تلفظ درست را از دست بدهند! و هم زبانان ما در ایران و افغانستان راحتتر از ما صحبت میکنند و در گفتار خویش زبان معیار دارند، در حالی که ما متاسفانه در حال حاضر همان زبان عینی و ترسونزاده و قناعت و لایق و الوغزاده و بهمنیار و فرزانه را نیز که فارسی سره بود از دست دادیم و در رسانههای گروهی هر که با گویش خانوادگی خویش حرف میزند و گاهی مینویسد که این موضوع درخور اندیشه جدی و علمی است.
در حال حاضر یک سری از همکاران هیچکاره که نه زبان را خوب میدانند و نه خط کلاسیک را و هنوز تحت تاثیر تبلیغ و تشویق کمونیستی قرار دارند و هیچ نمیخواهند خوی غلامی خود را از دست بدهند، برای احیای خط فارسی مانع ایجاد میکنند و سر و صدا برآورده و مردم بیچاره ما را که از مسائل مربوطه آگاه نیستند، گول میزنند.
زمان شوروی مسائل ادبیات ملی از جمله ادبیات تاجیک را در مسکو در اتحادیه نویسندگان بررسی میکردند و با زبان روسی از فراز و فرود ادبیات ما حرف میزدند.
من هم که در یکی دو جلسه شرکت کرده بودم، گفتم که شعر و ادب تاجیک را در متن و بطن ادبیات فارسی باید بررسی کرد و چنین بررسی باید در تهران صورت بگیرد نه در مسکو.
ما خوب میدانیم که مسئله برقرار نمودن خط کار سادهای نیست، تحمل و شکیبایی میخواهد ولی اگر بخواهیم که خود را ملت پیشرفته و نجیب و پویا بیابیم، چارهای جزء احیای خط فارسی نداریم.
این نه از آن جهت است که ما به میراث نیاکانمان مستقیما دسترسی پیدا میکنیم و با ادبیات پربار فارسی که در سراسر دنیا منتشر میشود، آشنا میشویم، بلکه از این طریق پیش از همه و بیش از همه زمینه مهمی برای خودشناسی و بیداری فراهم مینماییم.
ما فکر میکردیم که برای بازگشت به خط نیاکان حداقل 10-15 سال لازم است و باید دانش آموزان از سال اول شروع نمایند و تا 10 سال مدرسه را با همین خط ختم کنند.
در این راستا ایران بدون تردید میتواند و باید یاری خویش را دریغ ندارد. این یک نکتهای است که درک آن برای زنده ماندن ما و برای ملتمان بسیار مهم است.
در صورت احیای خط بدون شک کشور ما هم از نظر فرهنگی و معنوی و هم از نظر مادی و اقتصادی و هم از نظر سیاسی و ژئوپولیتیی پیشرفت میکند.
نخست دسترسی مستقیم به آن آثار گرانسنگی که در طول 1200 سال با این زبان شیرین (که همیشه فارسی نام داشته و این نام و این زبان پاینده باد!) آفریده شده است، مهیا میشود.
آنهای که میگویند این آثار را به خط سیریلیک "زبان تاجیکی" برگردان کردهاند و یا برگردان خواهند کرد یا سخت ناآگاه هستند و یا عوام فریب و یا بدتر از آن خواهان پیشرفت و شکوفایی این کشور نیستند و یا آگاهانه و ناآگاهانه خیانت میکنند. زیرا هزاران جلد کتاب نیاکان بزرگ ما به خط روسی برگردان نشده و در طول حدود یک قرن اخیر ملت ما از این آثار گرانسنگ بی بهره مانده است! آنچه از این میراث بزرگ ملت ما به خط سیریلیک برگردان شده است، قطرهای از دریای بی کران ادبیات ماست و آن نیز متاسفانه در بسیاری از موارد با اغلاط فراوان و ناکامل برگردان میشود.
گذشته از این، اگر این خط برقرار شود، یگانگی فرهنگی و زبانی ملت ما و برادرانمان در دنیا و پیش از همه در ایران و افغانستان تامین خواهد شد که خط سیریلیک در این راه بدتر از دیوار چین است. در نتیجه این جدایی ما همدیگر را چنانکه میباید نمیشناسیم و همین جدایی خط باعث جدایی یک قوم یگانه گشته است.
اگر خط احیا شود، نسلهای آینده ملت ما بدون تردید به یکدیگر نزدیک تر خواهند شد و از سوی دیگر زبان و ادبیات سرزمین ما به مراتب پیشرفت خواهد کرد.
از نظر مادی و اقتصادی نیز اگر خط فارسی برقرار شود نیاز به ترجمه بسیاری از کتابها دیگر نیست زیرا این کار را برادران هم زبان ما انجام دادهاند. امروز در جهان کمتر کشوری را میتوان پیدا کرد که برابر ایران کتاب چاپ کند و تقریبا بزرگترین آثار ادبی و علمی جهان به زبان مادری ما ترجمه شده و در ایران انتشار یافته است که مردم ما به علت ندانستن خط نیاکان خود از آن محروم است!
گذشته از این، در بیست سال اخیر برخی از پژوهشگاههای ما و از جمله پژوهشگاه خاورشناسی به جای پژوهش علمی، اساسا به برگردان کتابهای چاپ ایران مشغول شدهاند. تصور کنید برقرار کردن این خط تا کجا سودمند است!
اگر این 3 کشور با هم نزدیک شوند از نظر سیاسی و ژئوپولیتیکی به چه قدرت بزرگی تبدیل خواهند شد و این بدون تردید برای تاجیکها، سودمند خواهد بود.
این نزدیکی آهسته آهسته به یکپارچگی، هم رأیی و همدلی تبدیل میشود. تغییر خط در کشور ما اهداف سیاسی داشت و حتی نام زبان ما را تاجیکی و نام زبان تاجیکها افغانستان را "دری" خواندن نیز هدف سیاسی داشت و این هدف "تفرقه انداختن و حکومت کردن است"!
امروز که تاجیکستان از آزادی حرف میزند باید به عنوان یک دولت مستقل این اهداف سیاسی را که بر ضرر ملت ما بود، بشناسد و عواقب سنگین آن را برای فرهنگ و تمدن و زبان و ادبیات ما تشخیص دهد و برای احیای فرهنگ ملی بکوشد.
انتهای پیام/م