به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، حضرت آیت الله خامنه ای در بخش مهمی از بیانات خود در دیدار دیشب با کارگزاران نظام به بیان ضرورت توجه به واقعیت های موجود در جامعه اشاره کردند و به تبیین نکات مهمی در این خصوص پرداختند. متن کامل بخشی از بیانات ایشان در این باره به شرح زیر است:
*واقعیت سازی از مهم ترین ترفندهای دشمن است
"من مایلم یک مقدارى از واقعیتهاى جامعه را مطرح کنم. واقعیتهائى وجود دارد که اگر ما این واقعیتها را در محاسبات خودمان نیاوریم، قطعاً در قضاوت اشتباه خواهیم کرد؛ در انتخاب راه هم اشتباه خواهیم کرد. این واقعیتها را باید دید. البته هیچکدام از این واقعیتهائى که من عرض میکنم، تحلیل نیست؛ همه واقعیتهاى مشهودِ پیش روى ماست.
من قبلاً این را عرض بکنم؛ ما وقتى که میخواهیم آرمانگرائىِ همراه با واقعبینى داشته باشیم - یعنى واقعیتها را ببینیم، بر اساس واقعیتها حرکت خودمان را تنظیم کنیم - باید توجه کنیم که به لغزشهائى که در اینجا ممکن است پیش بیاید، دچار نشویم. لغزشگاههائى وجود دارد. یک لغزشگاه، واقعیتْپندارى است؛ چیزهائى را که واقعیت ندارد، انسان واقعیت تصور کند. دشمنانى که جبههاى را در مقابل کشور ما، ملت ما، انقلاب ما تشکیل دادند، سعى میکنند واقعیتسازى کنند، واقعیتنمائى کنند، یک چیزهائى را به عنوان واقعیتهاى مسلّم در نظر ما جلوهگر کنند؛ در حالى که واقعیتها آنها نیست. باید مواظب باشیم درگیر و دچار واقعیتسازىهاى خلاف واقع نشویم. فرض بفرمائید اگر چنانچه ما توان خودمان را بیشتر از واقع بدانیم، یا کمتر از آنچه که واقعیت است، بدانیم، دچار خطا خواهیم شد؛ توان دشمن را هم اگر بیشتر از آنچه که هست، یا کمتر از آنچه که هست، ببینیم، دچار اشتباه محاسبه خواهیم شد. این از آنجاهائى است که طراحان دشمن وارد میدان میشوند. شما ملاحظه کنید؛ در تبلیغات گستردهى رسانهاىِ دشمنان ما سعى میشود توان داخلى و ملى کشور تحقیر شود و کوچک شمرده شود؛ متقابلاً توان دشمن بیش از آنچه که هست، معرفى شود؛ این یکى از لغزشگاههاست. اگر ما از آن مقدارى که دشمن باید مورد ملاحظه قرار بگیرد، بیشتر او را محاسبه کردیم و بیشتر از او ترسیدیم، قطعاً دچار خطاى در محاسبه خواهیم شد؛ راه را عوضى خواهیم رفت؛ این یکى از لغزشگاههاست.
یکى از لغزشگاهها در دیدن واقعیت، برمیگردد به درون خود ما. گاهى دلبستگىهاى ما فلج کننده است. دلبستگىهاى ما موجب میشود که ما یک چیزهائى را واقعیت بپنداریم که واقعیت ندارد؛ در واقع خطائى است که نفس راحتطلب ما یا دلبستهى ما به مسائل مادى، بر ما تحمیل میکند؛ در حالى که واقعیت ندارد.
*دست یافتن به آرمان ها بدون هزینه ممکن نیست
یکى از این لغزشگاهها این است که انسان تصور کند دست یافتن به آرمانها بدون هزینه امکانپذیر است. ما در دوران مبارزات هم میدیدیم؛ بعضىها بودند که اهداف مبارزات را قبول داشتند، اما حاضر نبودند در راه این مبارزات هزینهاى بدهند، قدمى بردارند. امروز چنین کسانى هم هستند؛ تصور میکنند که باید به هدفها رسید، بدون دادن هزینه؛ لذا آنجائى که پاى هزینه دادن در میان است، عقب میکشند. این عقبکشیدنها در بسیارى از موارد موجب میشود که انسان در محاسبه اشتباه کند؛ خطى را که باید در مقابل دشمن دنبال کند، دنبال نکند.
یک لغزش دیگر این است که ما بخشى از واقعیتها را ببینیم، بخش دیگرى از واقعیتها را نبینیم؛ این هم موجب خطاست؛ خطاى در محاسبه را به دنبال خواهد داشت. واقعیتها را باید با هم دید و دانست.
*راه ملت ایران به سوى آرمانهاى بلند، یک راهِ گشوده است
حالا من یک تعدادى از این واقعیتها را میگویم. مدعى نیستیم که همهى واقعیتهاى کشور را در اینجا بیان خواهیم کرد؛ لیکن یک مدخلى است، میتواند چشم ما را به سوى واقعیتهاى گوناگون باز کند. ما در چه وضعى هستیم؟ کجا قرار داریم؟ چه داریم؟ چه نداریم؟ ملاحظهى این واقعیتها، با قضاوتى که بنده در این مسئله پیش خودم دارم، بسیار امیدبخش است. وقتى ما واقعیتها را کنار هم میگذاریم، اینها را ملاحظه میکنیم؛ احساس میکنیم که راه ملت ایران به سوى آرمانهاى بلند، یک راهِ گشوده است. این راه، چالش دارد؛ اما راه باز است، بنبست وجود ندارد. هدف جبههى مخالف نظام اسلامى و انقلاب اسلامى و دشمن ما این است که راه را بنبست نشان بدهد. خودشان هم میگویند ما بایستى این کارها را بکنیم، این فشارها را وارد کنیم، این محاصره را بکنیم، این تحریم را بکنیم، تا مسئولان جمهورى اسلامى در محاسبات خودشان تجدیدنظر کنند. من عرض میکنم؛ ملاحظهى واقعیتها نه فقط موجب میشود ما در محاسبات گذشتهمان تجدیدنظر نکنیم، بلکه ما را به درستىِ راهى که پیمودیم و راهى که انقلاب جلوى ما گذاشته، مطمئنتر میکند.
یکى از واقعیتهاى موجود کشور - که امروز بیش از سالهاى گذشته هم این واقعیت به رخ نظام اسلامى کشیده میشود - وجود فشارها و تهدیدهاست. کشور با زورآزمائى چند قدرت و دولت مستکبر روبهرو است. همین طور که مکرر عرض کردیم، طرف مقابل ما جامعهى جهانى نیست، دولتها نیستند، ملتها نیستند؛ چند دولتند؛ منتها دستگاه رسانهاىِ قوى دارند. این چیزى که ما باید اقرار کنیم که آمریکائىها و غربىها انصافاً در این قضیه قوى هستند، قدرت رسانهاى است، قدرت تبلیغات به معناى پروپاگاندا است؛ همانى که خودشان میگویند. آن چیزى که ما اقرار میکنیم که اینها در آن قوى هستند، قدرت تبلیغاتى و قدرت رسانهاى و وانمود کردن مطالبى است که میخواهند وانمود شود. امروز اینها با توان تبلیغاتى و رسانهاىِ بالاى خود بشدت دارند این را تبلیغ میکنند و میگویند، و این واقعیت دارد که چند دولتند؛ منتها با همین نیروى رسانهاى، خودشان را به نام «جامعهى جهانى» معرفى میکنند، و دروغ میگویند؛ جامعهى جهانى نیست. این یک واقعیت است.
ما با زورآزمائى چند دولت و چند قدرت استکبارى مواجهایم. اینها یک سیاهىلشکر هم پشت سرشان دارند، که آنها هم با ما مخالفند؛ اما آنها موجودیتى از خودشان ندارند، توانى ندارند. اگر دست حمایت قدرتى مثل آمریکا از روى سرشان برداشته شود، صفرند؛ در معادلات جهانى و بینالمللى به حساب نمىآیند؛ لیکن حالا به عنوان سیاهىلشکر، پشت سر آمریکا و پشت سر رژیم صهیونیستى و شبکهى صهیونیسم دنیا دارند حرکت میکنند. این یک واقعیتى است، این در مقابل ماست، این از اول انقلاب شکل گرفته؛ کم هم نشده و افزایش هم پیدا کرده. البته در بزرگنمائىِ این واقعیت هم همه همدستند؛ این جزو همان لغزشگاههاست. سعى میکنند این واقعیت را هرچه بزرگتر و شدیدتر و سختتر و تلختر نشان بدهند. ما این را قبول داریم که در مقابل ما فشار هست، تحریم هست، توانائىهاى اقتصادى، توانائىهاى سیاسى، امنیتى و امثال اینها و بخصوص رسانهاى پشت سر این حرکت وجود دارد؛ این یک واقعیت است.
*امروز در دنیا کسى نیست که باور کند آمریکا دنبال حقوق بشر است
واقعیت دیگرى که در کنار این واقعیت باید دیده شود، این است که وانمود میشود این زورآزمائى به خاطر مثلاً مسئلهى هستهاى یا مسئلهى حقوق بشر است؛ و این دروغ است. دروغ بودن این ادعا، یکى از واقعیتهاست. نه اینکه ما بگوئیم این واقعیت است؛ امروز در دنیا کسى نیست که باور کند آمریکا دنبال حقوق بشر است، دنبال حقوق ملتهاست؛ یا رژیم صهیونیستىِ نسلکش و کودککش دنبال اجراى دموکراسى در کشورهاى دنیاست. پروندهى آمریکا، پروندهى رژیم صهیونیستى، پروندهى همین چند قدرت که در مقابل جمهورى اسلامى قرار دارند، از لحاظ مسئلهى حقوق بشر و طرفدارى از حقوق ملتها و حقوق انسانها، پروندهى بسیار سیاهى است. شصت سال نسلکشى در فلسطین، نقض حقوق بشر نیست؟ دادن سلاح اتمى به دولت غاصب صهیونیستى، نقض صلح جهانى نیست؟ اینهائى که این کارها را کردند، میتوانند مدعى دفاع از صلح جهانى باشند؟ دادن سلاح شیمیائى به کسى مثل صدام، نقض حقوق بشر نیست؟ کارهائى از قبیل آنچه که در ابوغریب و گوانتانامو و افغانستان و عراق و نقاط دیگرى از دنیا به وسیلهى آمریکائىها، به وسیلهى غربىها، به وسیلهى انگلیس اتفاق افتاده است، جائى براى ادعاى دفاع از حقوق بشر باقى میگذارد؟ بنابراین اینکه اینها میگویند مقابلهى ما با جمهورى اسلامى براى حقوق بشر است، دروغ است؛ این هم که میگویند مقابلهى با جمهورى اسلامى براى سلاح هستهاى است، دروغ است؛ این را ما اول با حدس بیان میکردیم، بعد در مذاکرات و مبادلات بینالمللى براى ما روشن شد که آنها میدانند جمهورى اسلامى دنبال سلاح هستهاى نیست؛ این را باور کردند و قبول دارند، و واقعیت هم همین است؛ در عین حال مسئلهى سلاح هستهاى را مطرح میکنند. پس ادعاى اینکه این فشارها، این تحریمها، این محاصرهها، این دشمنىها و خصومتها به خاطر مسئلهى سلاح هستهاى و مسئلهى توان هستهاى است، یک دروغ است؛ این دروغ بودن هم یک واقعیت است.
*مخالفت غرب به خاطر اصل انقلاب و اصل تشکیل نظام اسلامى است
واقعیت این است که مخالفت آنها به خاطر اصل انقلاب و اصل تشکیل نظام اسلامى است. اینها در این منطقه با خیال راحت داشتند حکومت میکردند. کشورى مثل ایران با این منابع سرشار، با این امکانات فراوان، توى مشت آنها بوده است؛ هر کار میخواستند، میکردند؛ هر تصمیمى میخواستند، میگرفتند؛ از امکانات این کشور در پیشبرد مقاصد خودشان همهى استفادهها را میکردند، ولى الان از آن محروم شدهاند. فقط این هم نیست؛ این حرکت موجب شده است که این داعیه و این انگیزه در دنیاى اسلام بیدار شود، که امروز نشانههایش را در شمال آفریقا و در خاورمیانه و در همهى کشورها و ملتها داریم مشاهده میکنیم؛ اینها از این ناراحتند. نقطهى کانونى، جمهورى اسلامى است؛ میخواهند به جمهورى اسلامى ضربه وارد کنند و این را عبرتى قرار بدهند براى دیگران؛ انگیزهى واقعى این است. این هم یک واقعیت است.
یک واقعیت دیگر این است که این چالشهائى که امروز براى جمهورى اسلامى وجود دارد، جدید نیست. این هم تحلیل نیست، این واقعیت است؛ این را همه مىبینند، مشاهده میکنند. یک روزى بود که کشتىهاى نفتى و غیرنفتى ما را در خلیج فارس میزدند؛ یک روزى بود که پایانهى نفتى خارک را بمباران میکردند؛ یک روزى بود که همهى مراکز صنعتىِ موجود ما زیر چتر بمباران دشمن بود؛ اینها چیزهائى است که به چشم خودمان دیدیم؛ ما این روزها را گذراندیم؛ اینها براى ما جدید نیست. امروز جرأت نمیکنند به جمهورى اسلامى نزدیک شوند - که حالا عرض خواهم کرد - این هم بخش دیگرى از واقعیتهاست. یک روزى این جرأت را داشتند، مىآمدند، ضربه میزدند، حمله میکردند. جنگ صدام با ما که جنگ یک دولت با ما نبود؛ جنگ بینالمللى علیه ما بود. بنابراین، این چالشهائى که وجود دارد - تهدید میکنند، میگویند، میشمرند، بزرگنمائى میکنند - براى جمهورى اسلامى جدید نیست. این هم یک واقعیت.
*کشور در مواجههى با چالشها و تهدیدها، در مقایسهى با سالهاى اول انقلاب، بمراتب قوىتر شده است
یک واقعیت دیگر این است که نظام جمهورى اسلامى از همهى این دشوارىها و گردنههاى سخت عبور کرده. مگر عبور نکردیم؟ مگر متوقف ماندیم؟ مگر توانستند به جمهورى اسلامى ضربه وارد کنند؟ مگر توانستند به آرمانها و اصول جمهورى اسلامى خدشهاى وارد کنند؟ نتوانستند. این هم یک واقعیت است. این واقعیتها باید دائماً جلوى چشم ما باشد.
یک واقعیت دیگر این است که ما در همین شرائط تهدید، پیشرفت کردیم. در طول این سالهاى متمادى، ما در همهى حوزهها جلو رفتیم؛ در حوزهى دانشهاى پیچیده پیشرفت کردیم؛ در حوزهى فناورىهاى مورد نیاز کشور پیشرفت کردیم؛ در زمینهى دارو، حمل و نقل، مسکن، آب، راه، کشور پیشرفتهاى برجستهاى کرده؛ که امروز بخشى از آمارها را آقاى رئیس جمهور گفتند و شما شنیدید. با وجود همهى این فشارها، کشور در طول این سالها مرتب جلو رفته است. در حوزهى بعضى از دانشهاى مهم و انحصارى و منحصربهفرد - در لیزر، در نانو، در سلولهاى بنیادى، در صنعت هستهاى - کشور رتبه پیدا کرده. خب، اینها الگوسازى در دنیاى اسلام است؛ این یک واقعیتى است. ما متوقف نماندیم، ما دائم پیش رفتیم. نظام جمهورى اسلامى با همهى این تهدیدهائى که وجود داشته است - از قبیل تحریم و غیرتحریم و تهدید و کارهاى گوناگونِ پیچیدهى امنیتى و سیاسى و غیره - این پیشرفتها را داشته است. این هم یک واقعیت است؛ این هم تحلیل نیست؛ این هم محسوساتى است که جلوى چشم همهى ماست. شما مسئولین محترم هم بهتر از آحاد مردم اینها را میدانید.
یک واقعیت دیگر این است که کشور در مواجههى با چالشها و تهدیدها، در مقایسهى با سالهاى اول انقلاب، بمراتب قوىتر شده. امروز ما در مواجههى با تهدیدها، از روز اول خیلى قوىتریم؛ هم اعتماد به نفسمان بیشتر است، هم توکلمان به خدا الحمدللّه کم نیست، هم توانائىهاى عینى و موجود و محسوس و ملموس ما بیشتر از گذشته است. قدرتها با همهى توانشان دارند تلاش میکنند، اعتراف میکنند که نمیتوانند پیش بروند؛ نتوانستند کار خودشان را پیش ببرند.
یک واقعیت دیگر این است که جبههى مقابل ما در طول این سالها ضعیفتر شده است. یعنى اگر ما دو نماد اصلى این جبهه را آمریکا و رژیم صهیونیستى بدانیم، و غرب را دنبال سر اینها بدانیم، واضح است که اینها ضعیفتر شدهاند. امروز رژیم صهیونیستى بمراتب ضعیفتر از بیست سال قبل و سى سال قبل است. بعد از حوادث شمال آفریقا و مسئلهى مصر، رژیم صهیونیستى بشدت تضعیف شده است؛ هم از درون دچار مشکل است، هم از بیرون مشکلات بىنهایتى دارد. آمریکاى امروز هم آمریکاى زمان ریگان نیست؛ اینها بمراتب عقب رفتند. در عراق وضعشان آنجورى شد؛ در افغانستان روزبهروز وضعشان بدتر شده است؛ در سیاستهاى خاورمیانهاىشان شکست خوردند؛ در جنگ سىوسه روزه، عاملشان که رژیم صهیونیستى است، شکست خورد؛ در جنگ بیست و دو روزه، عاملشان که رژیم صهیونیستى است، نتوانست در مقابل یک میلیون و اندى انسان بىدفاع کارى از پیش ببرد. اینها واقعیتهاى خیلى مهمى است. بنابراین اینها ضعیف شدهاند. اینها نسبت به بیست سال قبل و سى سال قبل بمراتب ضعیفترند. این هم یک واقعیت دیگر است.
یک واقعیت دیگر این است که رژیمهاى مخالف نظام جمهورى اسلامى درگیر بحرانند؛ همین چند دولت غربى، خودشان و اطرافیانشان دچار بحرانند. با این بحران اقتصادىاى که در اروپا وجود دارد، اتحاد اروپا جداً در تهدید است، یورو جداً مورد تهدید است. آمریکا هم به نحو دیگرى؛ کسرى بودجهى فراوان، قرض فراوان، فشار مردم، حرکت ضد والاستریت، حرکت - به قول خودشان - نود و نُه درصدى. اینها حوادث مهمى است. البته وضع اروپا از آمریکا بدتر است؛ چند دولتشان سقوط کردند. الان در چندین کشور اروپائى بىثباتى وجود دارد.
مشکلات آنها با مشکلات ما فرق هم میکند. مشکلات اقتصادى و بحران اقتصادى اروپا با مشکلات اقتصادىاى که ما احیاناً دچارش میشویم، متفاوت است. مشکلات ما مثل مشکلات یک گروه کوهنورد است که دارد در راهى حرکت میکند. راه سختى است و البته مشکلاتى دارد؛ گاهى آب میخواهند، گاهى غذا میخواهند، گاهى مشکلات دارند، گاهى به یک مانعى برخورد میکنند؛ اما دارند طرف بالا میروند. مشکلات ما از این قبیل است. مشکلات اروپائىها مثل اتوبوسى است که زیر بهمن گیر کرده. سالها خود آنها بدون اینکه بدانند، مقدمات این مشکل را فراهم کردند. این فاصلههاى طبقاتى، این غلبهى سازوکار ربا در مسائل مادى، این تقویت زورمندان مادى، این نفوذپذیرى از صهیونیستهاى پولپرست و مالپرست، آنها را دچار مشکلاتى کرده؛ این بهمنى است که روى سرشان افتاده. بنابراین مشکلات آنها با مشکلات ما خیلى متفاوت است. این هم یک واقعیت است.
واقعیت دیگر، همین تحولات شمال آفریقا و تحولات مجموعهى این منطقه است. در بعضى جاها این تحولات به تغییر نظامها و رژیمها منتهى شده؛ بعضى هم نشده، اما در خطرند. که من از اینها عبور میکنم.
انتهای پیام/