در بخش نخست این مطلب، انگیزهها، سابقههای سیاسی رامنی و معاونش، پل رایان، و نیز نقش لابی صهیونیسم در اتخاذ سیاستهای خصمانهی رامنی را بررسی کردیم. در بخش دوم مطلب حاضر، به توضیح سیاست خارجی رامنی در قبال روسیه، ایران، چین و اسرائیل و دلیل اینکه چرا رامنی ایران را در کانون سیاست خارجی خود قرار داده است خواهیم پرداخت.
چارچوب سیاست خارجی رامنی
- روسیه
بیشک یکی از محورهای سیاستهای تبلیغاتی رامنی در حوزهی خارجی مربوط به روسیه و سیاستهایی است که از سوی این کشور، آمریکا را تهدید میکند. وی با نقد جدی سیاستهای رئیسجمهور فعلی ایالات متحده در برابر روسیه، معتقد است که اوباما ارزیابی نادرستی از روسیه دارد. سیاست «تنظیم مجدد»، که اوباما در روابط با روسیه در پیش گرفته است و در آن بر روابط مفید میان آمریکا و متحدانش با روسیه تمرکز مینماید، شکست خورده است؛ سیاستی که همگان امیدوار بودند در همکاری بیشتر آمریکا با روسیه در زمینهی کاهش تسلیحات هستهای مفید واقع شود، اما چنین اتفاقی نیفتاد و اوباما نتوانست موافقت روسیه را در برخورد با فعالیتهای هستهای کرهی شمالی و ایران جلب نماید.
این موارد نشان میدهد که رامنی در برخورد با روسیه بسیار تحت تأثیر سیاست «صلح از طریق قدرت» قرار دارد. به عبارت بهتر، این گزاره چراغ راهنمای سیاست خارجی رامنی در برخورد با هر کشوری خواهد بود. در تیم مشاوران سیاست خارجی رامنی، جان لمن بیش از دیگران بر این گزاره تأکید دارد. لمن به خودی خود یادآور رونالد ریگان است که تأکید بر صلح از طریق قدرت داشت.
رامنی قصد دارد پس از پیروزی، در چند اصل سیاستهای آمریکا را با روسیه تنظیم مجدد نماید تا فشار بیشتری به مسکو وارد آید. این فشارها بر کرملین برای اصلاحات بیشتر در حوزهی سیاسی و اقتصادی، حمایت از جامعهی مدنی روسیه، بازنگری در معاهدهی استارت، کاهش وابستگی اروپا به منابع انرژی روسیه از طریق کمک به پروژههای خط لولهی انتقال انرژی به روسیه مانند خط لولهی نوباکو و نهایتاً فشار از طریق ایجاد روابط مستحکمتر با کشورهای آسیای مرکزی میباشد.
در کل باید گفت، با توجه به تأکیدی که رامنی در تصمیمگیریهای متکی بر قدرت دارد، این انتظار وجود دارد که در صورت پیروز شدن رامنی، ما شاهد سردی روابط واشنگتن و مسکو شویم. این موضوع کمک خواهد کرد که مقامات کرملین در مسائل مورد اختلاف خود با آمریکا (از جمله پروندهی هستهای ایران) با شدت بیشتری عمل نمایند و جلوی برخی تکرویهای بیمنطق کاخ سفید را بگیرند و یا حداقل آن را به تأخیر بیندازند. در چنین وضعیتی، به احتمال زیاد دولتمردان آیندهی کاخ سفید ترجیح خواهند داد از رویهی سابق معامله با روسها استفاده نمایند.
- ایران
سابقهی مخالفتها، لجاجتها و بزرگنماییهای رامنی از برنامهی هستهای ایران تنها به مبارزات انتخاباتی اخیر خلاصه نمیشود، بلکه وی طی نطقی در سال 2007 مخالفتهای خود را با برنامهی هستهای ایران نشان داد. از نظر رامنی، تصمیم ایران برای دستیابی به سلاح اتمی جدی است و ایران باید سریعاً این برنامه را به طور کلی کنار بگذارد. رامنی بارها اظهار داشته است که غنیسازی از سوی ایران خط قرمز برای وی و آمریکا تعریف میشود.
وی به صورت اغراقآمیزی تمرکز خود را بر تهدید برنامهی هستهای ایران قرار داده است. وی در سال 2012 به اوباما گفته بود: «تحریمهای اقتصادی فلجکنندهتری بر ایران تحمیل نماید، از مخالفان ایران به صورت عملیاتی (نه فقط حرف) حمایت کند و گزینهی نظامی را به صورت بسیار واقعی و معتبر در دستور قرار دهد.» [1]
سران حزب جمهوریخواه هم به خوبی میدانند که مباحث مربوط به سیاست خارجی معیار ثانویهی رأیدهندگان است. بنابراین بزرگنمایی فعالیتهای صلحآمیز ایران نه تنها کمکی به افزایش رأی رامنی نمیکند، بلکه مانور بیش از اندازه در این زمینه نتیجهی عکس خواهد داد، زیرا دغدغهی اول آمریکاییها مسائل اقتصادی است. جنبش وال استریت به خوبی گویای این موضوع است. |
البته کشاندن آن به عرصهی انتخابات امری بعید و تعجببرانگیز نیست. رامنی با شانتاژ واقعیتهای برنامهی صلحآمیز هستهای ایران، سعی دارد افکار عمومی رأیدهندگان را به سمت مسائل امنیتی سوق دهد؛ امری که از نظر بسیاری از تحلیلگران میتواند دست بالا را به رامنی ببخشد.
آنچه رامنی و تیم تبلیغاتیاش به جد بر آن پافشاری میکنند این است که زمانی وی در مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی بر اوباما چیره خواهد شد که موضوع را به سمت ایران سوق دهند، زیرا اوباما حداقل در افکار عمومی آمریکا موفقتر از رئیسجمهور قبلی، جورج بوش، عمل کرده است. از نظر افکار عمومی، کشتن بنلادن، عمل نمودن به خروج نظامیان آمریکایی از عراق و جلوگیری از ایجاد تنش با روسیه به ویژه در خصوص استقرار سپر دفاع موشکی موفقیتهای قابل قبولی برای اوباما میباشد.
با تمام سعی و کوششی که رامنی و تیمش برای جهت دادن افکار عمومی شهروندان آمریکایی به سمت سیاست خارجی و در رأس آن برنامهی هستهای ایران انجام میدهند، حقیقت این است که حتی خود سران حزب جمهوریخواه هم به خوبی میدانند که مباحث مربوط به سیاست خارجی معیار ثانویهی رأیدهندگان است. بنابراین بزرگنمایی فعالیتهای صلحآمیز ایران نه تنها کمکی به افزایش رأی رامنی نمیکند، بلکه مانور بیش از اندازه در این زمینه نتیجهی عکس خواهد داد، زیرا دغدغهی اول آمریکاییها مسائل اقتصادی است. جنبش وال استریت به خوبی گویای این موضوع است.
- چین
سیاستهای اوباما در برابر چین از دیگر موارد انتقادی رامنی علیه دستگاه سیاست خارجی اوباماست. از دید رامنی، اوباما علیه اقتصاد صادراتی غیرمنصفانه و سیاست مالی چین قاطعانه برخورد نکرده است. وی در کتاب خود اشاره داشته است دولتی که مردم خود را سرکوب مینماید، نمیتواند شریک قابل اعتمادی در نظام بینالملل بر اساس آزادیهای سیاسی و اقتصادی باشد. بنابراین رامنی و کابینهی احتمالی وی از هر گونه تعامل با گروههای مدنی در داخل چین، که به دنبال ترویج اصلاحات دمکراتیک، تلاشهای ضد فساد، آزادیهای مذهبی، حقوق زنان و اقلیت هستند، حمایت خواهد کرد.
رشد سریع اقتصادی چین باعث شده است که این کشور هزینههای نظامی خود را به طور چشمگیری افزایش دهد و این در طولانیمدت باعث تغییر نقشهی راهبردی جهان خواهد شد. از نقطه نظر رامنی، چین در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت نظامی و اقتصادی میباشد، اما آیا رهبران این کشور مردمان خود را به سوی یک عصر جدیدی از آزادی و رفاه هدایت میکنند یا آنها را در مسیری تیرهتر و پر از ارعاب نگه میدارند؟
بر اساس استراتژیهای رامنی، سیاستهای آمریکا در برابر چین باید از چنان قدرتی برخوردار باشد که تجاوز و ارعاب چین علیه همسایگان خود را از میان ببرد. این استراتژیها کمک خواهند کرد که سیاستهای چین برای ایجاد هژمونی منطقهای در شرق آسیا و بخشهایی از اقیانوس آرام، بسیار پرهزینه گردند. نهایتاً این پرهزینه بودن کمک خواهد کرد که چین از جاهطلبیهای خود بکاهد و تبدیل به یک شریک مسئول در نظام بینالملل شود. [2]
به باور رامنی، افزایش حضور قوی ایالات متحده در اقیانوس آرام نه تنها دعوت به جنگ نیست، بلکه بر عکس، تضمینی برای امنیت ملل شرق آسیا و مسیرهای تجاری آن است. برای دستیابی به این مهم، آمریکا باید نیروی دریایی خود را در این منطقه بیشتر تقویت کند و همچنین به شرکای خود در افزایش توان دفاعی یاری رساند. بنابراین کاخ سفید نیازمند تقویت اتحاد و روابط با شرکای استراتژیک مانند هند و ایجاد روابط قویتر با کشورهای پرنفوذ مانند اندونزی است.
- اسرائیل
رامنی معتقد است که رفتارهای اوباما در سالهای اخیر اسرائیل را دلسرد ساخته است، در حالی که اسرائیل نزدیکترین متحد ایالات متحده در خاورمیانه است. وقایع اخیر در خاورمیانه منجر به مشکلات و تهدیدات امنیتی اسرائیل شده است. همچنین روابط اسرائیل با ترکیه و مصر رو به وخامت است. خطرات طولانیمدت حماس در غزه، حزبالله در لبنان، سوریهی ناپایدار و ایرانی با توانمندی هستهای اسرائیل را تهدید میکند.
رامنی با انتقاد از سیاستهای اوباما در خاورمیانه، اعتقاد دارد که سیاستهای او قدرت آمریکا و اسرائیل را در خاورمیانه کاهش داده است. اوباما بیش از اندازه در چنگال توهمات است. رامنی با صراحت لهجه مناقشهی فلسطینیها و اسرائیلیها را به نفع رژیم صهیونیستی تحلیل مینماید و معتقد است آمریکا بیش از این باید جانب اسرائیل را نگاه دارد.
بنا بر نظرسنجیها، اکثر آمریکاییهایی که در اسرائیل زندگی میکنند به حزب جمهوریخواه تمایل دارند، اما بیش از دو سوم رأیدهندگان یهودی در داخل آمریکا از حزب دمکرات حمایت میکنند. بنابراین رامنی محور سخنان خود را در این زمینه در انتقاد از سیاستهای مماشاتگونه و تکیهی صرف برتحریمهای اوباما قرار داده است. |
میت رامنی برنامههایی برای تقویت همکاریهای مصر و ترکیه با اسرائیل در ذهن میپروراند. وی همچنین در صدد است تلاشهای بیشتری برای جلوگیری از احساسات ضدصهیونیستی در ترکیه و مصر به اجرا درآورد تا از این طریق از انزوای بیشتر اسرائیل جلوگیری نماید.
ایران؛ محور سیاست خارجی رامنی
در سیاست خارجی رامنی، اگر کانونی وجود داشته باشد، بیشک در مرکز آن کانون ایران قرار دارد. سؤالی که پیش میآید این است که چرا این محوریت در سخنان رامنی وجود دارد؟
رامنی و تیم انتخاباتیاش از یک طرف با سوق دادن افکار عمومی به سمت امنیت ملی و تهدیدی که متوجه آن است و با بزرگنماییهای فعالیتهای هستهای ایران سعی دارند روزنههای امید برای پیروزی را در دل خود زنده نگه دارند. از سوی دیگر، رامنی با این سخنان امیدوار است که ضمن راضی نگه داشتن سران اسرائیل، موافقت جامعهی یهودی را به منظور جمعآوری رأی اخذ نماید. این در حالی است که جامعهی یهودی، طبق نظرسنجیها، تا کنون نشان داده است که تمایل بیشتری به انتخاب دوبارهی باراک اوباما دارد. بنا بر نظرسنجیها، اکثر آمریکاییهایی که در اسرائیل زندگی میکنند به حزب جمهوریخواه تمایل دارند، اما بیش از دو سوم رأیدهندگان یهودی در داخل آمریکا از حزب دمکرات حمایت میکنند.
بنابراین رامنی محور سخنان خود را در این زمینه در انتقاد از سیاستهای مماشاتگونه و تکیهی صرف بر تحریمهای اوباما قرار داده است. میت رامنی معتقد است که گزینههای نظامی تنها به صورت ظاهری بر روی میز قرار دارند و حتی از تهدیدهای اسرائیل علیه ایران نیز به اندازهی کافی حمایت نشده است، در حالی که رامنی و مشاورانش بارها به صورت علنی گفتهاند: «اگر اسرائیل تصمیم بگیرد به ایران حمله کند، به این تصمیم احترام خواهیم گذاشت.»
این جملات چنان با بیدرایتی فاحش ابراز گردیده است که طرفداران راهحلهای دیپلماتیک را بسیار نگران کرده است؛ به طوری که عدهی زیادی در درون آمریکا معتقدند، در صورت پیروزی رامنی، نقطهی آغازین زوال ایالات متحده کلید خواهد خورد و وی آمریکا را به قهقرا میبرد.
به هر حال، بخش مهمی از سخنان رامنی علیه ایران به خاطر اسرائیل ارزیابی میشود. از همین رو است که وی از سال 2011 تا کنون 2 بار به اسرائیل سفر کرده است. دوستی بنیامین نتانیاهو با میت رامنی نیز در این میان بیتأثیر نیست. این دوستی در شرکت «گروه مشاوران بوستون» شروع شده است و تا کنون ادامه دارد. این 2 بسیار از یکدیگر مشاوره میگیرند؛ به گونهای که دیدگاههای
محافظهکارانهی نتانیاهو در عرصههای سیاسی و اقتصادی و موضعگیریهای شدید او علیه ایران به رامنی انتقال یافته است.
نتیجهگیری
رقابت ریاست جمهوری آمریکا همواره دارای اهمیت است. اگرچه به دلیل ساختار سیاسی و کلی این کشور، پیروز شدن یک شخص تغییر چندانی در سیاستهای این کشور ایجاد نمیکند، اما به هر حال رئیسجمهور به عنوان بالاترین شخص در رأس قدرت سیاسی تأثیرگذار است.
جمهوریخواهان انتظار دارند که رامنی، با نقد منسجم و جدی اوباما در حوزهی سیاست خارجی، بتواند در رقابتی که مک کین در دورهی پیش نتوانست در آن پیروز شود برنده گردد. آنان معتقدند که سیاست خارجی فرصت خوبی برای رامنی برای جلب آرا خواهد بود. جمهوریخواهان خود را تواناتر از دمکراتها در مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی میدانند.
بنابراین تمرکز بر یک موضوع امنیتی، که بتوانند ناتوانی دمکراتها را در حل آن نشان دهند، برایشان اهمیت دارد. در وضعیت فعلی، از نظر آنان موضوع برنامهی هستهای ایران معضلی امنیتی برای آمریکاست که اوباما و تیمش در این 4 سال موفقیتی در حل آن کسب نکردهاند. رامنی بر این اساس، در حوزهی سیاست خارجی و امنیت ملی تمرکز خود را بر روی ایران گذاشته و امیدوار است به همین علت دست بالا را در مبارزات انتخاباتی اخیر داشته باشد. (*)
پینوشتها:
Baldauf, Scott and Staff Writer, (2012), "Bomb Iran? Where Mitt Romney and Rick Santorum stand", Christian Science Monitor, No. January 4[1]. .
Romney, mitt, (2012), "China & East Asia", Available at: http://www.mittromney.com/issues/china-east-asia .[2]
*لیلا بهارینیکو؛ کارشناس مسائل بین المللی/
منبع : پایگاه تحلیلی تبیینی برهان
انتهای متن/