به گزارش فارس، پایگاه تحلیلی «المانیتور»، در مقالهای به قلم «سمی ایدیز»، مینویسد: محمد مرسی و اخوانالمسلمین به شیوهای دموکراتیک در مصر انتخاب شدند و در ابتدا هم اعتباری داخلی کسب کردند و هم بینالمللی، اما اکنون میبینیم که خود را به قدرتهای ضددموکراتیک مجهز میسازند و به جای متحد ساختن کشور آن را دوپاره میکنند تا به اهدافشان برسند و این شیوه باید هشداری باشد برای ترکیه اسلامگرا که قرار است الگوی حکومتداری اسلامگرایانه درست را پیاده کند.
* اعتبار داخلی و بینالمللی محمد مرسی مدام روبهافزایش است
رئیس جمهور مصر محمد مرسی، که از اخوانالمسلمین برخاسته، به دلیل موضع شجاعانهاش در مقابل ارتش مصر، مورد ستایش فراوان مردم قرار گرفت، او میخواست ارتش از سیاست فاصله بگیرد. اعتبار بینالمللی او با نقش اخیرش در تأمین امنیت آتشبس بین اسرائیل-حماس افزایش یافت. حتی مجله "تایم" مرسی را مهمترین شخصیت خاورمیانه نامید.
* مرسی میتواند نقش مهمی در حفظ ثبات منطقه داشته باشد
وقتی مرسی به ریاست جمهوری انتخاب شد، واشنگتن طبیعتاً نگران مواضع اسلامگرایانه او بود. از اوباما نقل قول میکردند که میگفت نمیداند مصر هنوز متحد آمریکا هست یا نه. اما نقش مرسی در آتشبس اسرائیل-حماس بر علاقه آمریکاییها به او افزود و باعث شد او را شخصیت میانهرویی ببینند که میتواند در دستیابی به ثبات منطقهای و هدایت مصر به سوی دموکراسی نقش تعیین کنندهای داشته باشد.
* مرسی اختیاراتی بیش از حد معمول برای خود قائل شد
اما خود مرسی ضربهای به تصویر مثبتی که از خود ساخته بود وارد آورد. او بلافاصله پس از آتشبس و تحت عنوان و بهانه "دفاع از انقلاب مردم مصر در مقابل دشمنان"، قدرتهای فوقمعمولی برای خود در نظر گرفت که نمیبایست فقط به او تعلق بگیرند. از همینجا بود که مشکلات آغاز شد.
مصریان لیبرالی که نگران نیات اسلامگراها بودند دوباره در میدان تحریر تجمع کردند و همان شعارهای "فرعونی" را فریاد زدند که علیه رئیس جمهور پیشین، "حسنی مبارک"، داده بودند. این بار، درگیری بین نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان نبود، بلکه بین لیبرالها و اسلامگراهای طرفدار مرسی بود.
* مرسی از فرصتی که برای دموکراتیک کردن مصر داشت خوب بهره نبرد
در واقع، نخستین زنگ هشداری که نشان داد اوضاع در مصر آنقدرها هم خوب پیش نمیرود موقعی به صدا درآمد که اخوانالمسلمین و سلفیهای افراطگرا، که کرسیهای پارلمان را از آن خود کرده بودند، لیبرالها و مسیحیان را به حاشیه راندند و کار روی قانون اساسی جدید را آغاز کردند.
مرسی، با تصوراتی که از قدرتهای غیردموکراتیک داشت، اسلامگراهای پارلمان را بسیج کرد تا به سرعت قانون اساسی جدیدی تدوین کنند و اعلام کرد با رفراندوم عجولانهای که در 15 دسامبر برگزار میشود موافق است. این تصمیم او تنشها را افزایش داد. او فرصتش را داشت تا موقعیت مصر را بهبود بخشد و مصر را یکی از محترمترین کشورهای دموکراتیک دنیا سازد، پس چرا این شیوه را در پیش گرفت که اعتبار او در مصر را زیر سؤال برد و باعث سقوط بازار بورس قاهره شد؟
خیزش اعراب که به اسلامگراها امکان داد نقش محوری در صحنه بگیرند، هنوز ملزومات ضروری دموکراسی را تثبیت نکرده است. به نظر میرسد اسلامگراها و رهبرانشان در مصر نیز از تقسیمبندی جوامع برای نیل به اهداف مذهبی و ایدئولوژکشان راضیتر باشند تا از متحد ساختن کشور بر اساس اصول برابری قانونی.
اسلامگراها بر این باورند که پیروزی در انتخابات به حزب برنده اختیار و قدرت دخل و تصرف و تغییر سیستم را میبخشد. اما دموکراسی چنین حقی نمیدهد و قطعاً به معنی "استیلای اکثریت" نیست.
دموکراسی واقعی تنها حفاظت از حقوق مخالفان و اقلیتها نیست، بلکه با روی باز پذیرفتن خروج از صحنه سیاسی هم هست، خروج از صحنه آن زمان که مردم میگویند "دیگر شما را نمیخواهیم."
* شیوه نادرست در مصر باید هشداری برای ترکیه باشد
حال رئیس جمهوری را میبینیم که با وجود آنکه در انتخاباتی دموکراتیک برگزیده شده، اکنون در تلاش است خود را با قدرتهای ضددموکراتیک مسلح سازد؛ حزبی را میبینیم که میکوشد قانون اساسی و حکومت را با فشار آوردن بر مخالفان تغییر دهد، و دولتی را که در عین دوپاره کردن کشور به جای متحد ساختن آن میکوشد جهانبینیاش را بر مردم تحمیل کند.
تمامی این مسائل باید زنگ هشداری برای ما به صدا درآورد. خلاصه اینکه نمیتوان با مشاهده آنچه در مصر روی میدهد نگران ترکیه نبود. چون اگر یادتان باشد قرار بود ما کشوری باشیم که الگوی این نوع حکومتداری ایدهآل است.
انتهای پیام/912x4