اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

برای خبرنگاری وارسته/ 7

لبخندهای مهربانانه، میراثی جاودانه از جابر معافی

لبخندهای مهربانانه جابر معافی میراثی جاودانه برای همگان و به خصوص اصحاب رسانه و خبر مازندران شد و او در کنار همه خصیصه‌های بزرگ و ارزشمندش با لبخندهایش نیز برای همیشه در یادها جاودانه ماند.

لبخندهای مهربانانه، میراثی جاودانه از جابر معافی

به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان نوشهر، چه دنیای عجیبی است دنیای خبرنگاری، از درد و رنج‌های همه جا، همه کس و از همه‌ موضوعات می‌نویسی و انعکاس می‌دهی اما هرگز از درد و رنج خودت نمی‌نویسی و توی وجودت می‌ریزی، خبرنگار را فقط خبرنگار درک می‌کند.

نوشتن در فراق از دست دادن جابر معافی بسیار سخت است چون در باورها نمی‌گنجد که او دیگر در بین ما نخواهد بود و برای همیشه از بین ما رفت.

خبرگزاری فارس غول رسانه‌ای است و این مهم میسر نشد جز به وجود مدیریت قوی و خبرنگاران متعهد، دلسوز و علاقه‌مند و پایبند به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ارزش‌های آن.

جابر معافی از همین دسته مدیران و خبرنگاران بود که با تمام وجود عاشقانه کار کرد و همه‌ وجودش را وقف اطلاع‌رسانی به موقع، سریع و دقیق کرد و  امروز خبرگزاری فارس در حوزه استان مازندران همواره حرف اول را می‌زند.

جابر معافی ویژگی‌های یک مدیر کامل را داشت، او نه تنها مدیری مدبر،کاردان، با علم، متعهد و دلسوز بود بلکه یک ویژگی خاص را نیز در وجود خویش داشت که سرآمد تمامی خصلت‌های خوب و ارزشمندش بود و آن لبخند همیشگی است که بر صورت جابر معافی نقش می‌بست.

به جرات می‌توانم بگویم که کسی را نمی‌توان پیدا کرد که از جابر معافی چهره‌ای عبوس و با اخم در ذهن داشته باشد.

اکنون یکی از مردان بزرگ خبر و رسانه ایران، آرام و بی‌خبر از بین ما رفت و لبخندهای مهربانانه جابر معافی میراثی جاودانه برای همگان و به خصوص اصحاب رسانه و خبر مازندران شد و او در کنار همه‌ی خصیصه‌های بزرگ و ارزشمندش با لبخندهایش نیز برای همیشه در یادها جاودانه ماند.

پاسخ جابر معافی در برابر هر ناملایماتی که بر او وارد می‌شد فقط و فقط لبخند و خوشرویی بود و او درس صبر، شکیبایی، خوشرویی، گذشت، ایثار و مهربانی داد.

دیگر نمی‌توانم بنویسم، نه اینکه حرفه‌ایم تمام شده  باشد،نه. حرف‌های تمام نشدنی را نمی‌توان روی کاغذ تمام شدنی آورد.

جابر عزیز می‌خواهم تمام حرف‌هایم را در یک جمله و از عمق وجودم به تو بگویم که:

سکوت سرد فاصله‌ها تنم را می‌لرزاند، به یاد روزهایی که بودنت را نفهمیدم.

«نمی دانم چه می‌خواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته ست

در تنگ قفس باز است و افسوس که بال مرغ آوازم شکسته ست»

---------------------------------

محمدحسین ملایی کندلوسی

---------------------------------

انتهای پیام/86019/ح40/ض1002

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول