اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  سیاست و امنیت

گفت‌وگو با دکتر حسن لاسجردی

بهبود روابط ترکیه و اسرائیل ،حامیان و پیامدها

اگر حزب عدالت و توسعه در انتخابات آینده پیروز شود و در اسرائیل هم طیف لیکود بر سر قدرت حاضر باشد، روابط ترکیه و اسرائیل با فراز و نشیب خواهد بود؛ اما اگر حزب کارگر در اسرائیل به قدرت برسد، شاهد روابط ارتقا یافته‌تر خواهیم بود.

بهبود روابط ترکیه و اسرائیل ،حامیان و پیامدها

ترکیه از نخستین کشورهایی بود که در مارس 1949 اسرائیل را به رسمیت شناخت و رئیس نمایندگی سیاسی ترکیه در 1950 استوار نامه خود را به رئیس رژیم اسرائیل ارائه داد. هر چند روابط دو سویه در دهه های بعد گاه با فراز و نشیب هایی نه چندان جدی همراه بود، اما روابط همچنان برقرار بود. در این دوران، روابط ترکیه و اسرائیل به صورت همه جانبه گسترش یافت و شمار زیادی قرارداد همکاری دو جانبه امضا شد.

این روابط در دوران فرمانروایی حزب عدالت و توسعه بر ترکیه هم همچنان ادامه یافت، اما بعد از حمله اسرائیل به کاروان کمک به غزه در 2010  و کشتن 8 تبعه ترکیه، روابط دو کشور وارد دوره ای نوین شد. اکنون در پی عذرخواهی نتانیاهو از دولت ترکیه و احتمال تبادل سفرا، نشانه های بسیاری از بهبود روابط دو سویه وجود دارد. در این گفتگو تلاش می شود تا نقش متغیرهای گوناگون در بهبود روابط ترکیه و اسرائیل بررسی شود.

روابط ترکیه واسرائیل در چند دهه گذشته بر چه محورهایی قرار داشته است؟

حکومت در ترکیه قبل از ورود اسلام گرایان، در دست لیبرالها، چپ گرایان و تکنوکرات هایی  چون اوزال بود. در این بین براساس نگاه ارتش، روابط اسرائیل و ترکیه روابطی تقریبا پایدار بود. در دوران اردوغان روابط دو جانبه همراه با فراز و نشیب بوده است. علت این امر هم تلاش اردوغان جهت استفاده از موضوع فلسطین برای افزایش محبوبیت خود در جهت ارتقای جایگاه منطقه ای و هم چنین برقراری روابط پنهان و آشکار در مقاطع مختلف با اسرائیل بود. یعنی به غیر از دوران اخیر، روابط دو سویه روابط تقریبا پایدار و مستمر بوده است.

یعنی نمی توان در یک دهه  اخیر روابط ترکیه  با اسرائیل را به چند دوران تقسیم کرد؟

اساس روابط دو جانبه، روابطی تعریف شده و تقریبا مشخص و از قبل تعیین شده است. آنچه به عنوان فراز و نشیب یا تغییر و تحول و در مقاطع خاصی چون ضدیت در خرید تسلیحات، حادثه کشتی مرمره، لغو مانور های نظامی و.. یا بروز می یابد، بیشتر در سایه حوادث، تحولات و اتفاقات جدید در روابط دوجانبه بوده است. در مجموع این نگاه وجود دارد که روابط دوسویه قبلا تعیین شده و تقریبا مستمر و پایدار بوده است.

نگاه کلی دولت اردوغان بعد از سال 2010 به اسرائیل با چه رویکردهایی همراه بوده است؟

ترک ها براین نظر بودند که اسرائیل به کشتی مرمره حمله نمی کند. آنان به نوعی دچار خوش خیالی نسبت به اسرائیل بودند، چرا که فکر می کردند با اسرائیل روابط نظامی، اطلاعاتی، تجاری و..  دارند و این روابط هم تازه ایجاد نشده، بلکه پایدار و طولانی مدت بوده است. در این حال ترک ها با انجام مانور بزرگی در مورد انتفاضه کشتی ها و کمک به غزه فکر می کردند بتوانند نوعی انقلاب و وفاق جهانی را با هماهنگی کشورها دیگر به رهبری خود تشکیل دهند، تا خود را میدان دار دانسته و از آن سود برند.

این امر در حالی بود که ترکیه در حال نقش آفرینی منطقه ای بود و مرمره در واقع مانور دیپلماتیک ترکیه بود تا آنکارا خود را مطرح کند. چرا که در این دوره روابط با کشورهای عربی عمیق شده و با کشورهای دیگر شرق و غرب هم روابط خوب و مناسبی برقرار شده بود.

هر چه روابط ترکیه و اسرائیل ارتقا یابد، زمینه های حضور و مانور و بازیگری غرب در منطقه بالاتر خواهد رفت. در این حال  سیاست های مستقلانه کشورهای منطقه چون ایران، عراق و . . .  هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

اما بعد از رخداد مرمره و با برخورد اسرائیلی ها، تا حدی به خوش خیالی ترک ها آسیب وارد شد. لذا سیاست های تند تبلیغاتی و گویشی بر ضد اسرائیل انجام دادند و با لغو  مانورها و.. حتی تا حمله به سفارت اسرائیل در ترکیه، این امر را سامان دادند. این امر  نشان دهنده آن است که این سیاست ها از ایده یا یک تفکر بزرگ ناشی نمی شد، بلکه نوعی همراهی با حوادث و اتفاقات بود.

منافع منطقه ای ترکیه و اسرائیل در چند سال گذشته خیزش های عربی و بیداری اسلامی، در چه حوزه هایی همخوانی داشته است؟

اسرائیل و ترکیه دو کشور رقیب منطقه ای هستند که از گذشته این نگاه را که جنس آنها از جنسی غیر عربی است، داشته اند. نکته دیگر آن است که اساس روابط ترکیه و اسرائیل در منطقه، مزیت های اقتصادی است. هر دو به دنبال ارتقای جایگاه و حاکمیت خود در ساختار قدرت منطقه ای هستند و به نوعی از تهدیدات در منطقه پرهیز کرده و به دنبال آن هستند تا با قدرتمند کردن خود، تهدیدات احتمالی اطراف خود را کاهش دهند.

گذشته از این هم ترکیه، به ویژه جریان عدالت و توسعه، مورد توجه آمریکایی ها بوده است و هم چنین اسرائیل دارای روابط تاریخی با آمریکا بوده است. یعنی هر دو همکاری هایی با آمریکا در منطقه داشته اند. بسیاری بر این نظرند که هر چه ترکیه و اسرائیل به هم نزدیک شوند، سیاست های  آمریکا در منطقه می تواند راحت تر اجرا گردد. در این راستا ترکیه و اسرائیل فکر می کردند دو همراه بوده و می توانند در کنار هم،  هم افزایی هایی در سیاست داشته و به نقش هم در منطقه کمک کنند.

به عنوان مثال در حوزه بحران در سوریه، منافع  این دو بازیگر تا چه حدی با هم همخوانی داشته است؟

به نظر من اسرائیل و ترکیه در سوریه، در راستای همکاری در  ظرف بزرگ منطقه (که سیاست های غرب در منطقه است)، همکاری کرده اند. آمریکا در سالهای گذشته به دنبال تغییراتی در منطقه توسط دست ها و بازیگران منطقه ای چون عربستان، ترکیه و اسرائیل بود. لذا اسرائیل و ترکیه در سوریه با هم شنا کردند و به دلیل ظرف بزرگتر سیاست غرب در سیاست نظام بین المللی، هر دو در فضای تحرکات غربی قرار گرفتند و در این گرداب همراه شدند.

با این حال اقداماتی که ترکیه و اسرائیل از نظر شکل و شمایل انجام دادند، کاملا متناقض و برعکس بود. چنانچه ترک ها حضوری علنی، پر سر و صدا و روشن در موضوع سوریه داشتند، اما  اسرائیل در سوریه حضوری مخفی و آرام و بدون سر و صدا داشت. با این وجود هدف هر دو تضعیف سوریه و دولت این کشور است.

  تحولات مصر و برکناری مرسی در شرایطی که مرسی با دولت ترکیه دارای بهترین روابط بود را می توان به اختلاف نظر اسرائیل و  ترکیه در منطقه نسبت داد؟

بعد از تفکرات نوین عمق استراتژیک، ترکها به دنبال آن بودند تا خود را به عنوان مدلی موفق  ارائه و یارگیری کنند. آنچه در مصر رخ داد نوعی یارگیری و تقسیم حوزه نفوذ منطقه ای بود. یعنی تلاش کردند عقبه های اخوان در منطقه، هم چون فلسطین، مصر، سوریه، لبنان و.. را به خود وصل کنند. تفکر آنها در سال 2023 بر این نظر بود که بتوانند با برخی از لوازم و امکانات خود، امکان  عملیاتی کردن اهداف خود را داشته باشند.

 

تفکری در دنیای غرب، برای یارکشی و تقسیم حوزه های نفوذ در منطقه است و این امر سبب می شود ترکیه و اسرائیل به هم نزدیک تر شوند. یعنی آمریکا از این نزدیکی بسیار خشنود است. چرا که این دو می تواند به سیاست منطقه ای آمریکا کمک کنند. 

برخی براین نظرند که اسرائیل در چند سال گذشته کوشیده است تا حضور ترکیه در فلسطین، لبنان و کشورهای دیگر خاورمیانه بیشتر گردد و روابط آن با حماس، تشکیلات خودگردان و... افزون شود تا به نوعی از نقش ایران در منطقه بکاهند. این تحلیل تا چه حدی مد نظر شما است؟

من مستقیما اعتقادی به اینکه اسرائیل فضایی را باز کرد تا ترکیه به منطقه وارد شود، ندارم. چرا که آنچه مسلم است، اسرائیل  نسبت به سطح زیرین جامعه ترکیه (که جامعه ای مسلمان و سنتی است) آگاه است و با توجه به نگاه های خاصی که در حوزه سیاسی دارد، معمولا رقبای خود را رقبایی قابل اطمینان نمی داند و بیشتر نگاه های حاکمیتی به آنها دارد. در واقع ترکها قصد داشتند در حوزه فلسطین اقداماتی انجام دهند و اسرائیل با آنها همراه شد و زمینه را فراهم کرد. در این حال مجموعه اقداماتی که انجام دادند در مجموع به نفع ترکیه در فضای فلسطین تعبیر شد.

بیش از یک ماه است که گفت‌و‌گوهایی بین دو طرف ترک و اسرائیلی درباره رسیدن به توافقی مشترک، شروع شده است و «بنیامین‌نتانیاهو» رسما از حمله سربازان رژیم اشغالگر به کشتی «مرمره»، عذرخواهی کرد. به نظر می رسد طرفین بر سر 20 ملیون دلار به توافق نهایی رسیده و مقامات آنکارا نیز تمامی شکایات خود علیه برخی فرماندهان ارتش رژیم اشغالگر را از مجامع بین المللی پس خواهند گرفت. این بهبود در روابط در چه بستری است؟

آنچه رخ داده سبب شده فضای جدیدی شکل بگیرد. نخست، دولت ترکیه از مجموعه سیاستهای منطقه ای در 2010، به نتیجه مطلوب و ارتقای جایگاه نرسید. دوم اینکه، دولت اسرائیل تحت تاثیر انقلاب های مردمی حس کرده است تحت فشار است و نمی تواند از برخی رفقا و همکاری های حتی کم فروغ، مانند ترکیه، دست بکشد. لذا عذرخواهی، دادن غرامت و..  باعث شده است تا موضوع تجدید روابط پیش آید.

گذشته از این، اردوغان با توجه به فضای تصمیماتی که از سال 2010 به بعد در بحران سوریه گرفت، و نتایجی برعکس و بر ضد منافع آک پارتی داشت، به تجدید نظر در سیاست های خود و ایجاد سیاست های جدید در فضایی جدید و اقتصادی متمایل شد. چرا که در انتخابات سال 2014  فشار گروه های رقیب بر ضد آک پارتی بسیار بالا است و اگر وی فرصت ایجاد نکند، انتخابات را خواهد باخت. لذا تغییر شرایط داخلی در ترکیه، با هدف ملاحظه های آینده می باشد.

متغیرهای مد نظر اسرائیل برای بهبود روابط با ترکیه چیست؟

این امر به سیاست های دو سو هم برمی گردد. آنچه مسلم است این است که کشورهای عربی یا کشورهایی که در تحولات منطقه دست و پنجه نرم می کنند، به ترکیه و اسرائیل به عنوان رقیب بدخیم نگاه می کنند. گذشته از این، تحولات درونی ترکیه و اسرائیل در این امر نقش دارند. اسرائیل و ترکیه هر دو با جنبش های اجتماعی مخالف روبرو هستند.

 

اقداماتی که ترکیه و اسرائیل از نظر شکل و شمایل انجام دادند، کاملا متناقض و برعکس بود. چنانچه ترک ها حضوری علنی، پر سر و صدا و روشن در موضوع سوریه داشتند، اما اسرائیل در سوریه حضوری مخفی و آرام و بدون سر و صدا داشت. با این وجود هدف هر دو تضعیف سوریه و دولت این کشور است.

چنانچه موضوعاتی مانند مخالفت های میدان تقسیم، گزی و اعتصابات در ترکیه و اسرائیل سبب شده است تا حدی تحولات اجتماعی داخلی بر سیاست خارجی اثرگذار باشد. در واقع فضای تحولات اجتماعی داخلی، موجب ایجاد همگرایی در سیاست های منطقه ای شده است. گذشته از این، نقش عربستان در منطقه نیز موجب شده تا ترکیه به تجدید روابط با دولت ها و کشورهای دیگر به پیش رود. لذا ترکیه و اسرائیل شرایط را سامان دهی می کنند تا از فضا استفاده کنند.

در چند دهه گذشته ترکیه و اسرائیل مهمترین متحدان سیاسی و اقتصادی آمریکا و اروپا در منطقه بوده اند و  همکاریهای خود را در بخش های گوناگون اقتصادی توسعه داده اند. در این حال بازیگران بین المللی چه نگاهی به بهبود روابط دو  سویه ترکی - اسرائیلی دارند؟

تفکری در دنیای غرب، برای یارکشی و تقسیم حوزه های نفوذ در منطقه است و این امر سبب می شود ترکیه و اسرائیل به هم نزدیک تر شوند. یعنی آمریکا از این نزدیکی بسیار خشنود است. چرا که این دو می تواند به سیاست منطقه ای آمریکا کمک کنند. گذشته از این، اروپا هم با نگاهی ویژه به بهبود روابط این دو می نگرد.

در واقع با توجه به اینکه ترکیه و اسرائیل در حوزه نفوذ غرب و ناتو قرار دارند، اروپا با این امر موافق است. در مقابل، کشورهای مستقل منطقه از این همکاری یا گسترش روابط خوشحال نیستند. کشورهای عربی هم از این گسترش روابط سود نمی برند. چرا که کشورهای عربی معتقدند بین اسرائیل و ترکیه تفاوت های ماهیتی بسیار زیادی وجود دارد.  بنابراین، پیامدهای افزایش روابط ترکیه و اسرائیل در منطقه بروز و ظهور بیشتری خواهد داشت.

پیامدهای  گوناگون بهبود و گسترش روابط ترکیه و اسرائیل در منطقه چیست؟

هر چه روابط ترکیه و اسرائیل ارتقا یابد، زمینه های حضور و مانور و بازیگری غرب در منطقه بالاتر خواهد رفت. در این حال  سیاست های مستقلانه کشورهای منطقه چون ایران، عراق و . . .  هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر ترکیه و اسرائیل  پتانسیل هایی دارند که اگر زمانی جمع گردد، می تواند بازی در دیگر منطقه ها را تحت تاثیر قرار دهد.

به گونه حتم، همراهی ترکیه و اسرائیل می تواند در جهان عرب، آسیای میانه، قفقاز و شرق و حتی حوزه امنیت منطقه ای مانند خلیج فارس، تاثیراتی داشته باشد. این امر با توجه به روابط امنیتی و حتی نظامی کشورهای عربی با این دو بازیگر قابل تحلیل است.

علی رغم بحران سیاسی موجود قبلی، پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در حجم مبادلات تجاری آنکارا و تل آویو رخ داده است. چنانچه حجم روابط از سه میلیارد دلار در سال 2010 به رقم چهار میلیارد دلار در سال 2012 رسید. آیا با عادی سازی روابط دو سویه، در میان مدت می توان تصور کرد که روابط دفاعی و امنیت ترکیه و اسرائیل به سطح روابط دهه 90 میلادی باز گردد؟

چون شخصیت ها و چهره ها نقش زیادی در سیاست های دولت ها در حوزه سیاست منطقه دارند، این امر بستگی به آن دارد که حکومت ها و نیروهای سیاسی آتی حاکم بر دو کشور چه نیروهایی باشند. اگر فرض کنیم حزب عدالت و توسعه در انتخابات آینده پیروز شود و در اسرائیل هم طیف لیکود بر سر قدرت حاضر باشد، روابط ترکیه و اسرائیل حالتی سینوسی و با فراز و نشیب خواهد داشت. اما اگر جریان معتدلی چون حزب کارگر در اسرائیل  به قدرت برسد، به طور حتم شاهد روابط ارتقا یافته تر در نگاه ها خواهیم بود.

انتهای متن/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول