اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  اقتصاد و حقوق

نگرشی نو بر سؤال قدیمی «نفت چگونه بر مردم‌سالاری اثر می‌گذارد؟»

برای ایجاد یک جامعه‌ی مبتنی بر مردم‌سالاری الگو در منطقه، بیش از آنکه به نفت توجه شود باید به سایر عوامل اثرگذار بر مردم‌سالاری و جامعه‌ی مدنی توجه کرد.

نگرشی نو بر سؤال قدیمی «نفت چگونه بر مردم‌سالاری اثر می‌گذارد؟»

چکیده

سال‌هاست از نفرین منابع سخن گفته می شود. نفرین منابع از وجوه گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و در بسیاری از مقالات دست آخر این نتیجه عنوان شده است که نفت بیشتر از این‌که طلای سیاه باشد، بلای سیاه است و در تمام ابعاد باعث عقب نگه داشته شدن کشورهای دارای آن شده است و از همه مهمتر این‌که تا زمانی که نفت هست، از دموکراسی و مردم‌سالاری هم خبری نخواهد بود.

اما تحقیقات اخیر نشان می‌‌دهد که نفت در درازمدت اثر معناداری بر سطح دموکراسی کشورها ندارد. به نظر می‌رسد که ایران نیز از این قاعده مستثنی نباشد و برای ایجاد یک جامعه‌ی مبتنی بر مردم‌سالاری الگو در منطقه، بیش از آنکه به نفت توجه شود باید به سایر عوامل اثرگذار بر مردم‌سالاری و جامعه‌ی مدنی توجه کرد. چرا‌ که به نظر می‌رسد ما هم اکنون در اواخر دوره‌ی گذار نفتی قرار گرفته‌ایم و نفت تاثیر کوتاه مدت خود را هم به تدریج از دست خواهد داد.

کلید واژه: نفرین منابع،‌ جامعه مدنی، نظارت بر دولت، صندوق توسعه ملی

1. مقدمه:

در افسانه‌ها گفته می‌شود شاه میداس به اذن خداوند به قدرت خارق‌العاده‌ای دست یافت که به هرچه دست ‌می‌زد تبدیل به طلا می‌شد. بعد از آن او به منابع بی‌انتها دست یافته بود، اما به جای این که خوشبختی به سراغ او و ملتش بیاید در عمل چیزی جز بدبختی حاصل نشد.

این داستان سرمنشأی است برای عبارتی تحت عنوان نفرین منابع، که سال‌هاست در مورد کشورهایی که درآمد اصلی آن‌ها از فروش منابع طبیعی به دست می‌آید به کار می‌رود. به طور خلاصه این عبارت بیان می‌دارد که هر جا که نفت هست به جای این که درآمد حاصل از آن باعث بهبود اوضاع زندگی مردم شده باشد، به عکس باعث شده که زندگی مردم به لحاظ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی با مشکلات بیشتری رو به رو شود و پیشرفت با روند کندتری انجام شود.

یکی از مهمترین وجوه عدم پیشرفت را هم، عدم پیشرفت سیاسی و رشد دموکراسی در این کشورها به واسطه‌ی درآمد راحت دولت از نفت می‌دانند (1). اما ظاهرا این همه‌ی ماجرا نیست. تحقیقات جدید برای بازه‌های بسیار طولانی و با معیارهای جامع‌تر خلاف این موضوع را نشان داده‌اند و به نظر می‌رسد که بسط دموکراسی و ایجاد جامعه‌ی مدنی که از لوازم اصلی توسعه اقتصادی پایدار هستند، باید از زوایای دیگری تحت بررسی قرار گیرد.

2-1- به صورت سنتی بسیاری نفت را مانع پیشرفت می‌دانند!

خیلی‌ها مانند فرید زکریا (2) یا تری لین کارل یا بسیاری کارشناسان داخل کشورمان چون مسعود نیلی (3) و عباس عبدی (4) معتقدند که نفت یکی از مهمترین عواملی بوده است که خاورمیانه را به این وضع کشانده است. بعضی متخصصین سیاست‌گذاری انرژی حتی این موضوع را یک قانون می‌دانند و معتقدند که بهای نفت با میزان دموکراسی در کشورهای نفت خیز نسبت عکس دارد و هرچه بهای نفت افزایش یابد رهبران این کشورها کمتر به آنچه که جهان و مردم‌شان در مورد آن‌ها می‌اندیشند اهمیت می‌دهند.

این دولت‌ها از آنجا که روی دریایی از نفت قرار گرفته‌اند، همواره درآمد کافی دارند و در نتیجه چیز زیادی از مردم خود نمی‌گیرند و در مقابل مردم هم نباید چیز زیادی از دولت بخواهند. بسیاری از این کشورها سال‌هاست که در مسیر عکس دموکراسی گام برمی‌دارند و این نیست مگر به خاطر دسترسی به پول‌های بادآورده‌ی نفتی که قدرتی بیش از پیش به حکام خودکامه‌ی آن‌‌ها می‌دهد. دولت‌هایی که همواره برای ارتش و پلیس خودشان پول کافی دارند. (5)

جالب است که بسیاری از مقالاتی که به بررسی سری‌‌های زمانی پرداخته‌اند و متغیرهای مختلف را در کشورهای نفت‌خیز مورد بررسی قرار داده‌اند همین موضوع را نشان می‌دهند. برای مثال در مقاله‌ی معروفی که در سال 2001 توسط مایکل راس منتشر شده است، نحوه‌ی ممانعت نفت از بسط دموکراسی از ابعاد گوناگون بررسی شده است. جالب است که در این مقاله برای اولین بار 113 کشور مورد بررسی قرار گرفته‌اند و در پایان هم نویسنده فرضیه‌ی نفرین منابع را تایید کرده است.

او تاثیر درآمدهای نفتی را در چند قالب بررسی کرده است. بسیاری از این موارد را از زبان کارشناسان دیگر نیز می‌توان شنید، یکی از مهمترین عواملی که در این مقاله هم بیان شده است این است که هنگامی که دولت از محل فروش نفت به کسب درآمد می‌پردازد، ما شاهد اثر درآمد ثابت خواهیم بود که این یعنی دولت نیازی به مالیات مردم ندارد؛ درنتیجه کمتر پاسخ‌گوی آن‌ها خواهد بود.

در عوض برای این که از اعتراضات ممکن پیشگیری هم بکند در بخش‌های ضد دموکراسی مثل خرید اسلحه سرمایه‌گذاری خواهد کرد و عملا ما اثر سرکوب‌گری را هم شاهد خواهیم بود. عامل مهم دیگری که تاثیر منفی نفت بر دموکراسی را بیان می‌کند این است که گروه بزرگی از مردم حقوق‌بگیر دولت هستند و در نتیجه برای حفظ امنیت شغلی و درآمد خود ناچارند که از حق اعتراض خود به دولت صرف نظر کنند.

از طرف دیگر این پول‌ها اگرچه موجبات رشد اقتصادی کشورها را فراهم می‌کند، اما در عمل فرهنگ مدرنیته را با خود نمی‌آورد و ما شاهد کشورهایی خواهیم بود که تنها مظاهر پیشرفت در آن‌ها دیده می‌شود و نه خود پیشرفت و در نتیجه مشاهده‌ی پیشرفت مدنی هم در این کشورها امری رویایی می‌نماید. مقایسه در بسیاری از متغیرهای دیگر هم عدم پیشرفت و تفاوت فاحش کشورهای نفت‌خیز با سایر کشورها و حتی کشورهای همترازشان که در حال توسعه هم هستند را نشان می‌دهد. متغیرهایی نظیر حاکمیت قانون، سطح دموکراسی، درآمد سرانه و ... از این دست هستند. (6)

2-2- اما تحقیقات و نظرات دیگری هم وجود دارد!

به نظر می‌رسد به این قضایا از وجوه دیگری هم می‌توان نگاه کرد. برای مثال نگاه کنید هنگامی که زغال سنگ برای اولین بار مورد استفاده‌ی صنعتی قرار گرفت، چه تاثیر شگرف و مثبتی بر دموکراسی داشت. همگان از ایجاد طبقه‌ی متوسط و بعد اعمال نفوذ آن‌ها و کاهش قدرت دولت انگلستان و گسترش دموکراسی در این کشور صحبت می‌کنند، اما کمتر کسی به این موضوع از این زاویه نگاه می کند که اگر به‌کارگیری زغال سنگ و ایجاد کارخانه‌ها و شهرهای بزرگ نبود؛ هرگز این تغییر رخ نمی‌داد. در واقع این شهرهای بزرگ بودند که دنیای جدید را به وجود آوردند.

کسانی که تا دیروز به کشاورزی و زمین‌داری مشغول بودند، هم‌اکنون قدرت جدیدی در برابر دولت مرکزی شده بودند و در شهرها اجتماعات بزرگی را به وجود آورده بودند. درست در همین سال‌ها بود که اولین مجالس نمایندگان به وجود آمدند. به علاوه ایجاد طبقه‌ی متوسط و شهرهای بزرگ تنها تاثیر به‌کارگیری زغال سنگ نبود. زغال سنگ حمل و نقل را گسترش داد و بر سرعت آن افزود، این یعنی گسترش ارتباطات و انتقال اطلاعات بیشتر که این خود یکی از ارکان دموکراسی در دنیای جدید به شمار می‌آید.

از طرف دیگر اتحادیه‌های کارگران شکل گرفت، اتحادیه‌هایی که معدن‌چیان زغال سنگ در راس آن‌ بودند. این اتحادیه‌ها خود اهرم فشار جدیدی بر دولت‌ها بودند. اگر دقیق نگاه کنیم حتی واقعه‌ای مانند انقلاب روسیه هم از همین اتحادیه‌های کارگری تاثیر بسیار گرفته است. (7)

اگر زغال سنگ نبود، هرگز ارتباطات بین افراد این‌قدر وسیع نمی‌شد، با این اتفاق و هم چنین با تشکیل سندیکاهای کارگری بود که کم‌کم جوامع خواهان دموکراسی شدند. حتی به قول بعضی‌ تاریخ‌دان‌ها نظیر دکتر کاتوزیان (8) چرا راه دور برویم؟ در همین کشورهای خاورمیانه، اگر نفت نبود، آیا امکان این همه پیشرفت، ولو در ظاهر وجود داشت؟ همین میزان تحصیلات در کشوری مانند ایران، افزایش درآمد سرانه (هر چند که به اندازه‌ی سایر کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه نبوده)، ایجاد زیرساخت‌های ارتباطی و .... در صورتی که نفت نبود هم به همین میزان ایجاد شده بود؟ و مگر همین‌ها به عنوان‌ معیارهای بهبود زندگی افراد و بسط دموکراسی شناخته نمی‌شوند؟ (9)

بنابراین هرگز نمی‌توان گفت که منابع طبیعی همواره در تاریخ مانع بسط دموکراسی بوده‌اند. همین الان آیا شما می‌توانید بگویید که امریکا یا نروژ به منابع طبیعی دست‌رسی ندارند؟ اما کمتر کسی از نبود دموکراسی در این دو کشور صحبت می‌کند و یا از طرف دیگر آیا به نظر شما با همه‌ی نظریه‌پردازی‌هایی که در مورد اوضاع خاورمیانه انجام شده است، آیا اگر در عربستان نفت کشف نشده بود، الان شاخص‌های دموکراسی در آن در حد دانمارک بود!؟

به نظر نمی‌رسد که چنین باشد. کما اینکه محققین دانشگاه استنفورد در مقاله‌ای که در سال جاری منتشر کردند، موضوع را به شکل دیگری دیده‌اند. آن‌ها معتقدند که بیشتر مقالاتی که تاکنون در مورد تاثیر نفت بر دموکراسی منتشر شده‌اند، موضوع را تنها در کوتاه مدت مورد بررسی قرار داده‌اند.

به علاوه همان طور که در آمار گفته می‌شود هرگز با رگرسیون و یافتن رابطه‌ی خطی بین دو متغیر نمی‌توان گفت که این دو متغیر رابطه‌ی علی دارند. در واقع صِرف این‌که دو متغیر با الگوی مشخصی نسبت به یکدیگر تغییر می‌کنند نشان‌دهنده‌ی این نیست که یکی از آن دو علت دیگری است. ممکن است این موضوع تنها یک اتفاق باشد و یا متغیر سومی وجود داشته باشد که همزمان بر هر دوی آن‌ها تاثیر می‌گذارد و لذا برای کشف روابط علی تنها اکتفای به رگرسیون کفایت نخواهد کرد. در حالی که بنیان اصلی بسیاری از مقالاتی که در مورد تاثیر نفت بر دموکراسی نگاشته شده‌اند، رگرسیون و به نظر این محققان بدون در نظر گرفتن روابط علی بوده است.

بنابر این این محققان بعد از تحقیقی طولانی مدت و بررسی سری‌های زمان مربوط به دو شاخص دسترسی به منابع خدادادی و میزان دموکراتیزاسیون در 167 کشور به نتایج قابل تاملی دست یافتند. نتیجه‌ای که آن‌ها به آن دست یافته‌اند این است که نفت و دموکراسی در درازمدت رابطه‌ی معناداری با یکدیگر ندارند؛ البته این موضوع بدین معنی نیست که حاکمی خودکامه از نفت در جهت محاصره‌ی دموکراسی استفاده نکرده است. اما حداقل می‌توان گفت که عامل عقب‌ماندگی این کشورها هرگز نفت به تنهایی نبوده است. (10)

در واقع آنچه که این کشورها با آن بیشتر دست و پنجه نرم می‌کنند، فرهنگ موجود در میان ملت و حکومت آن‌هاست و نفت در این کشورها تنها عاملی برای شدت بخشیدن به این فرهنگ بوده است. و به خوبی می‌توان مشاهده کرد در جاهایی که این رابطه‌ی ملت-دولت به گونه‌ی دیگری شکل گرفته بوده است، نفت نه تنها باعث ضرر نبوده، بلکه منافع فراوانی را نیز به همراه داشته است. برای این کار حتی لازم نیست به نروژ برویم، در همین ایران، آیا اگر دولت مصدق که روحیه‌ی متفاوتی با دولت‌های پهلوی داشت، به پول حاصل از منابع نفتی دسترسی داشت و مورد تحریم قرار نمی‌گرفت، دموکراسی بیشتر در ایران بسط نمی‌یافت؟ و آیا باز هم با کودتای 28 مرداد دولت ملی سقوط می‌کرد؟ (11)

در واقع می‌توان گفت که آنچه که مهم است این است که در این کشورها، توسعه‌ی سیاسی مستقل از دارا بودن منابع نفت صورت گیرد و اگرنه حتی این که نفت کاملا در دست دولت باشد و دولت از پول آن برای بهبود وضع مردم استفاده کند نمی‌تواند الزاما منشا ضرر باشد. بعضی افراد نظیر دکتر احسانی مالکیت عمومی نفت را پیشنهاد می‌کنند. به جرات می‌توان گفت که نداشتن نفت هم هیچ جا باعث توسعه‌ی سیاسی نشده است! بنابراین باید نفرین نفت را حداقل در بخش سیاسی فراموش کنیم و به یاد داشته باشیم که دولت هم عکس برگردان کوچکی از ملت است و ما باید به توسعه‌ی سیاسی و ایجاد جامعه‌ی مدنی در کشوری مانند ایران بیندیشیم.

لازم است به یاد داشته باشیم که اگر نفت به خصوص با پیشینه‌ی دولتی‌ای که در ایران دارد، در اختیار بخش خصوصی قرار گیرد، تنها قسمت کوچکی از بخش خصوصی از آن بهره مند خواهند شد و منافع دیگران نادیده گرفته خواهد شد، به خصوص که بسیاری از کسانی که این شعار را مطرح می‌کنند، در واقع حرف‌شان این است که نفت را به جایی مانند اتاق بازرگانی بسپارید. (12)

2-4 ارائه‌ی راهکار

با همه‌ی تفاسیری که تا بدین‌جا ارائه شد، ما برای حل مشکلات ناشی از دولت نفتی به دو گونه راهکار باید بیندیشیم. یک راهکار که مقدم و اعم بر همه‌ی راهکارهای دیگر است همان است که گفته شد، تلاش برای ایجاد جامعه‌ی مدنی. ایجاد جامعه‌ی مدنی که مقدمه‌ی اصلی مردم‌سالاری است، چنان که دکتر افروغ معتقد است بدین معناست که باید بپذیریم که اولا قلمرویی در زندگی خصوصی مردم وجود دارد که از دخالت‌های دولت خارج است و ثانیا افرادی که در جامعه زندگی می‌کنند این حق را دارند که گروه و انجمن تشکیل بدهند و در اجتماعات سیاسی و مدنی دلخواهشان شرکت داشته باشند. تحقق این امر چند پیش شرط اصلی را می‌طلبد، پیش‌شرط فلسفی-ارزشی، پیش‌شرط انسان‌شناسی، پیش‌شرط فرهنگی‌ تاریخی و پیش‌شرط ساختاری. (13)

اگر به خوبی به آموزه‌های اسلامی توجه کنیم، خواهیم دید که عملا پیش‌شرط‌های انسان‌شناسی و فلسفی-ارزشی آنجا که از حقوق مردم و رابطه‌ی صحیح دولت-ملت صحبت می‌شود به خوبی در منابع اسلامی معرفی شده‌اند و بنابراین مبانی فکری رابطه‌ی دولت- ملت کاملا موجود است و تنها نیاز به توجه کافی به آن‌ها وجود دارد.

در مورد پیش‌شرط فرهنگی علاوه بر آموزه‌های اسلامی، مشاهده‌ی موارد مختلفی در زندگی مردم ایران، نظیر مقدم شمردن جمع بر فرد، وجود شرم و حیا و .... نشان‌دهنده‌ی این است که تا حد خوبی این پیش شرط هم در فرهنگ کهن و هم در فرهنگ ایجاد شده پس از اسلام در این کشور فراهم است و در این مورد هم کافی است که ملت و دولت توجه مضاعفی به این پیش‌شرط داشته باشند تا شاهد تحقق روزافزون آن در جامع باشیم.با این تفاسیر در واقع به نظر می‌رسد که تنها مانع عمده برای ایجاد جامعه‌ی مدنی در ایران پیش‌شرط ساختاری آن است.

این پیش‌شرط بیان می‌دارد که ایجاد جامعه‌ی مدنی در گرو ایجاد نهادهای واسط توسط مردم است. این یعنی که از تمرکز قدرت در جامعه جلوگیری شود. در واقع استبداد موجود در کشور که بعد از انقلاب همچنان در ابعاد تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و اداره‌ی کشور در دولت باقی مانده است؛ می‌بایست از این طریق زایل شود که تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و اداره‌ی کشور از حالت متمرکز خارج شود و به نهادهای واسط مردمی نظیر احزاب هم اجازه‌ی دخالت داده شود.

چنان‌که می‌بینیم نفت در تولید این استبداد تنها یک عامل شدت بخش بوده است و ساختار حکومتی موجود از ده‌ها سال پیش از کشف نفت در ایران است که ما را با مشکل نبود جامعه‌ی مدنی ایجاد کرده است. حل این مشکل نیز با افزایش آگاهی دولت-ملت و برقراری آشتی میان آن‌ها شدنی است و نه با حذف درآمد نفتی. (14)

اما به عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان راهکار دوم که بیشتر ناظر به اثر اقتصادی نفت و موضوعاتی مانند بیماری هلندی است، این است که می‌بایست ‌نفت بی واسطه در اختیار دولت قرار نگیرد. درآمدهای نفتی هر چه که هست باید در صندوقی که تحت نظارت مجلس است –مجلس به عنوان نماد جامعه‌ی مدنی- واریز شود و بعد بخشی از مخارج دولت که از راه مالیات‌ها تامین نمی شود با اجازه‌ی مجلس از این صندوق تامین شود. علت اصلی این برداشت‌ها نیز می‌بایست هزینه‌کرد برای بخش خصوصی و ایجاد زیرساخت‌ها در کشور باشد. شاید استفاده‌ی صحیح از صندوق توسعه‌ی ملی پیاده‌سازی اولیه‌ای برای همین راهکار باشد.

3- نتیجه گیری

در این مقاله تلاش کردیم تا نشان دهیم که اولا نفت در دراز مدت رابطه‌ی علی و معلولی با مردم‌سالاری ندارد. ثانیا در صورت استفاده‌ی صحیح حتی می‌تواند عاملی برای بسط دموکراسی و مردم‌سالاری در کشورها باشد. ثالثا برای رسیدن به هدف چشم‌انداز بیست ساله در ایران که الگو بودن در مردم‌سالاری است باید پرداختن به موضوع انتقال صنعت و درآمدهای نفت به بخش خصوصی در اولویت بعدی پس از مباحث پایه‌ای دیگری نظیر جامعه‌ی مدنیقرار گیرد.

بنابراین ما می‌بایست رشد جامعه‌ی مدنی‌ در ایران را هدف جدی خود قرار دهیم و البته چون ضعف جامعه‌ی مدنی ما بیشتر در پیش‌شرط ساختاری آن است، می‌بایست به این پیش شرط توجه بیشتری نشان دهیم. هم‌چنین برای این‌که از اثرات کوتاه مدت نفت بر جامعه و مردم‌سالاری در امان بمانیم، می‌بایست که نظارت مجلس بر نحوه‌ی مصرف درآمدهای نفتی با شدت و حدتی بیش از گذشته صورت گیرد.

پی نوشت ها:

1- لین کارل، تری، (1388) معمای فراوانی (جعفر خیرخواهان، مترجم)، تهران، نشر نی

2- زکریا، فرید، (1385) آینده‌ی آزادی(امیرحسین نوروزی، مترجم)، تهران، انتشارات طرح نو

3- http://tarikhirani.ir/fa/files/13/bodyView/130/نقش.درآمدهای.نفتی.در.توسعه‌نیافتگی.سیاسی..مسعود.نیلی.html

4- http://tarikhirani.ir/fa/files/13/bodyView/124/ سبت.نفت.و.دموکراسی.در.گفت‌وگوی.تاریخ.ایرانی.با.عباس.عبدی:.نفت.استبدادزا.است.html

5- Mitchell, Timothy,(2009) "Carbon democracy, Economy and Society journal"

6- Ross, Michael L., (2001) "DOES OIL HINDER DEMOCRACY?" , World Politics journal

7- ‌Haber, Stephen,Menaldo, Victor, (2011) "Do Natural Resources Fuel Authoritarianism?(A Reappraisal of the Resource Curse)", American Politics Science Review journal

8- http://tarikhirani.ir/fa/files/13/bodyView/123/ دکتر.همایون.کاتوزیان.در.گفت‌وگو.با.تاریخ.ایرانی:.درآمد.نفت.سبب.بازتولید.استبداد.تاریخی.نشد.html

9- http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/04/110421_ptv_pargar_49.shtml (میزگرد تلویزیون بی بی سی فارسی با دکتر شاهین فاطمی و دکتر همایون کاتوزیان درباره تاثیر نفت بر دموکراسی)

10- Haber, Stephen, Menaldo, Victor

11- http://tarikhirani.ir/fa/files/13/bodyView/132/ملی.شدن.یا.دولتی.کردن.نفت.در.گفت‌و‌گو.با.رئیس.دانا:.قبل.از.نفت.باید.دولت.ملی.باشد.html

12- http://tarikhirani.ir/fa/files/13/bodyView/131/ کاوه.احسانی.در.گفت‌وگو.با.تاریخ.ایرانی:.نفت.نه.استبداد.می‌سازد.نه.دموکراسی.html

13- افروغ، عماد، (1387) حقوق شهروندی و عدالت، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر

14- افروغ، عماد، (1387) حقوق شهروندی و عدالت، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر

منبع : مقاله ارائه شده در همایش ملی نفت و توسعه اقتصادی

برگزار کننده : سازمان بسیج علمی، پژوهشی و فناوری

انتهای متن/

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول