به گزارش خبرگزاری فارس، جواد محمدزمانی یک روحانی شاعر است. تعلق ویژهای به سبک هندی دارد و دغدغههایی جدی و عمیق در حوزه شعر آیینی، به همراه فکرها و طرحهایی برای تنقیح و تعالی این جریان شعری. روحانیای که درس و بحث را دغدغه اول خود میداند و ادبیات را، اگرچه جدی، در جنب کارهای علمیاش دنبال میکند.
هفتهنامه پنجره در تازهترین شماره خود و با وی گپی زده که در ادامه میخوانیم:
نام؟
جواد.
نام خانوادگی؟
محمدزمانی.
تحصیلات؟
کارشناسی ارشد ادیان و مذاهب و سطح سه حوزه علمیه.
شغل؟
طلبه.
شغل پدر؟
بازنشسته سپاه پاسداران.
همه مشاغلی که تا امروز داشتهاید؟
از ویراستاری و نویسندگی گرفته، تا دبیری علمی کنگرههای شعر مثل کنگره عمان سامانی و کنگره صائب تبریزی، تا مسئولیتهای اجرایی مثل مسئولیت کمیته انتظار اجلاس امام مهدی، و البته تدریس و تبلیغ.
دورترین تصویر که از ایام کودکی در ذهنتان مانده؟
روز اول مهر سال اول دبستان، که یک شکلات بهم جایزه دادند.
تجربه گم شدن در کودکی؟
هشت سالم که بود، در راهپیمایی بیست و دو بهمن گم شدم. دو ساعت در ستاد گمشدگان در یک مسجد بین انقلاب و آزادی بودم تا پدرم آمد دنبالم. خیلی مضطرب بودم. بیشتر نگران این بودم که پدرم بیاید و دعوایم کند!
شغل مورد علاقه در کودکی؟
پاسدار شدن. اسلحه داشتن.
تجربه کار در کودکی و نوجوانی؟
نداشتم.
اولین بار که شعر را جدی گرفتید؟
سال دوم راهنمایی بودم که اولین شعرهایی که گفته بودم برای معلم ادبیاتم خواندم و خیلی تشویقم کرد و شعرها را برایم تصحیح کرد
اولین کتابی که خودتان خریدید و خواندید؟
داستان یک زنبور عسل بود که مادرش را گم میکند و بعد پیدایش میکند. آن کتاب را هنوز دارم، اما اسمش الان خاطرم نیست.
فکر تحصیل در حوزه کی و چطوری پیش آمد؟
سال سوم دبیرستان بودم که یکی دو نفر از اقوام و دوستان تشویقم کردند بروم طلبه شوم. همان سال سوم میخواستم بیایم حوزه، که دوستانی در در قم گفتند یک سال باقیمانده را هم بخوان و دیپلمت را بگیر و بعد طلبه شو. در آن یکسال هم خیلی مشورت و پرس و جو کردم و بعد از دیپلم آمدم حوزه قم.
شما شاعر روحانی هستید یا روحانی شاعر؟
تلاشم این بوده که روحانی شاعر باشم و ادبیات برایم در جنب کار درسی و حوزوی باشد.
وجه این ترجیح چیست؟
ادبیات برایم ارزش ذاتی آنچنانی ندارد که عمرم را برایش بگذارم. بیشتر دنبال درس و بحث بودهام و ادبیات برایم وسیلهای بوده برای بیان امور معنوی. البته وسیلهای بسیار پویا. هدفم امور معنوی بوده و البته در این مسیر تا به امروز ادبیات به من کمک کرده است.
اولین بیتی که گفتید یادتان هست؟
تقریبا یادم است. گفته بودم:
از این مکان پر غم رفتم به لامکانی
دیدم به چشم حیرت دانای خوشبیانی
کوتاه درباره قم؟
شهری برای آرامش من.
دارالشفا؟
طلوع طلبگی.
تهران؟
شهری پر از هیجان. هیجانهای که بعضیهایش دوستداشتنیاند.
آشتیان؟
مخفیگاه.
منبر؟
اضطراب و بحران مخاطب.
میکروفن؟
همیشه خارج از تنظیم!
عبا؟
دوست داشتم مثل امام موسی صدر عبا را کنار بگذارم و با لباده باشم. اما الان جامعه حوزوری پذیرشش را ندارد. امام موسی در لبنان برای اشتراک بیشتر با علمای اهل سنت که عبا روی دوش نمیاندازند، تلاش کرد عبار را بردارد، اما ظاهرا ایشان هم موفق نشد.
دادگاه ویژه روحانیت؟
خدا گذر هیچ مسلمانی را به آنجا نیندازد!
اذان مؤذنزاده اردبیلی؟
یک هیجان معنوی برای نماز صبح.
ربنای شجریان؟
هیچوقت چندان علاقهمند بهش نبودهام.
قبح عقاب بلابیان؟
آرامش برای شخص گنهکار.
امتثال امر مولا؟
برای من یادآور روزهای دقت در مباحث فقهی و اصولی.
شرح لمعه؟
رساله عربی.
اینترنت؟
همه چیز و هیچ چیز.
صلواتشمار؟
تا به امروز استفاده نکردهام.
شلهزرد؟
بیست و هشتم صفر.
گلزار شهدا؟
فرصتی برای صیرورت.
پنجره فولاد؟
همه آن چیزی که بعضی از مردم، از امام رضا میدانند.
مسلم قلیپور گیلانی؟
مردی برای شبهای امتحان حوزویها!
سه شیء که همیشه همراهتان است؟
تسبیح، انگشتر، کارت ملی.
چند وقت یکبار اسم خودتان را در موتورهای جستجو سرچ میکنید؟
ماهی یکبار.
با چند انگشت تایپ میکنید؟
چون از تبلت استفاده میکنم، بیشتر با یک انگشت.
برنامههای مذهبی تلویزیون را از منظر کیفیت ترویج دین چطور ارزیابی میکنید؟
تلویزیون خیلی کم میبینم. اما چندان موفق نبودهاند.
و این به محدودیت ذاتی رسانه برمیگردد یا ناتوانی اهل رسانه در استفاده از آن؟
اگر خوشبین باشیم باید بگوییم به محدودیت رسانه؛ بخصوص با تعریفی که دوستان از رسانه دارند.
از بین دستگاههای متولی دین به کدام نمره بهتری میدهید؟
دفتر تبلیغات حوزه علمیه.
چرا؟
اقلش این است که طلبهها را برای تبلیغ میفرستد به جاهای مختلف کشور و بعضی کتابهایی که چاپ میکنند هم کتابهای مفیدی است.
مهمترین آفت شعر آیینی از نظر شما؟
نقلهای غیرمستند.
اصلاح این آفت کار شاعران است، یا دستگاههای فرهنگی و نظارتی؟
فکر میکنم دستگاههای ناظر. شاعر کلام خودش را وحی منزل میداند. دستگاههای فرهنگی هستند که میتوانند شاعر را هدایت کنند و به او فشار بیاورند که چیزی که میگوید مستند باشد.
آیا شعر آیینی همان شعر مدح و مرثیه است؟
به اضافه شعر مناجات.
اگر بخواهیم تعریفی از شعر آیینی به دست بدهیم؟
شعر آیینی آن دسته از اشعاری هستند که در حیطه اندیشههای دینی ظهور و بروز دارند. شعر آیینی باید خاصیت آیینگی برای امور معنوی داشته باشد.
بهترین تصویر از روحانیت در سینمای ایران؟
زیر نور ماه.
لباس روحانیت مصونیت است یا محدودیت؟
فکر میکنم مصونیت است. من محدودیتی احساس نمیکنم.
یعنی هیچ کاری نبوده که بخاطر ملبس بوده نکرده باشید؟
کمتر پیش آمده. اغلب چیزهایی که بخاطر رعایت عرف روحانیت از آنها پرهیز داشتم، اگر روحانی نبودم هم از آنها پرهیز میکردم.
اگر مجبور باشید با جماعتی که از آخوند بدشان میآید همراه و همسفر باشید، چه میکنید؟
سعی میکنم با رفتارم کاری کنم که متمایل بشوند.
نظرتان درباره این گزاره که «مداحها جای وعاظ را گرفتهاند»؟
به این حرف خیلی اعتقاد ندارم. مداحی ابزارها و هنرنماییهایی دارد که اگر همینها در اختیار وعاظ بود، آنها همین جاذبه را داشتند. ابزارهایی مثل موسیقی و آواز، شعر، قالبهایی مثل سینهزنی و نوحهخوانی و... اما واعظ فقط باید باید صحبت کند. حتی خود وعاظ هم بعد از نیم ساعت خیلی توان شنیدن وعظ را ندارند. مجلس مداحی اما با همین ابزارها و تنوع، تا دو سه ساعت میتواند انسان را مجذوب خودش کند.
پس این یعنی ربطی به کمکاری وعاظ یا زیادهخواهی مداحها ندارد؟
نه. جذابیت مداحی نه فقط برای مردم، که برای خود وعاظ هم بالاتر از یک وعظ یا سخنرانی است.
نظرتان درباره این گزاره که «بعضی مداحها هیئت را تبدیل به دیسکو کردهاند»؟
مداحی قطعا آسیب دارد و یکی از دلایلی که در آسیبشناسی مداحی وارد نشدهایم، این است که بعضی احساس میکنند دستگاه امام حسین دستگاهی جدا از همه دستگاهها و حتی دستگاه دین خداست و احساس میکنند اگر کسی به مداحی یا هیئتی یا جریانی نقد داشته باشند، مشغول مبازره با دستگاه امام حسین است. در حالیکه میشود اصل عزاداری را قبول داشت اما به شکلش یا بخشهایی از آن نقد داشت. اگر بتوانیم تفکیک کنیم، میتوانیم باب نقد را باز کنیم. نه اینکه مثل بعضی روشنفکرها اصل عزاداری را زیر سوال نبریم و نگوییم امروز دوره گریه سر آمده و باید فقط از آرمانهای حسینی بگوییم. اما در شکل و شیوه هم نباید هرکس هرکاری خواست یله و رها انجام دهد. عنصر هدایت باید در شکل و شیوه مداحی وجود داشته باشد و فیالمثل نباید روحیات مستی و لایعقلی و جدایی از شریعت را القا کند.
زی طلبگی یعنی چی؟
رعایت هویت صنفی یک روحانی.
بیشتر وجه عرفی دارد یا مذهبی؟
هردو. هم رعایت اخلاقیات است و هم رعایت عرفیات جامعه.
پاسختان به کسی که به شما میگوید «حاجآقا به شما بنز نرسید»؟!
لبخند.
اگر سههزار میلیارد تومان پول داشته باشید با آن چه میکنید؟
خیلی به این موضوع فکر کردم. اما با توجه به اینکه قدرت مدیریت مالی ندارم، قطعا حیف و میل خواهد شد!
مهمترین کلید ارائه یک خطابه تأثیرگذار؟
شیوه ورود به بحث. فکر میکنم این شروع از همهچیز مهمتر باشد.
مهمترین مؤلفه شعر آیینی درست و تأثیرگذار؟
اندیشه.
بهترین دوست شاعرتان؟
با شعرای فراوانی مرتبطم. البته بهترین دوستانم شاعر نیستند.
برخوردتان با آدم حراف؟
مواجهه با مردم برایم لذتبخش است.
با آدم متملق؟
از این جنبه که دوست دارد به هر شکل خود را به دیگری نزدیک کند برایم جالب است.
با کسی که در برخورد اول شما را تو خطاب میکند؟
احساس میکنم زود میتوانم با او انس بگیرم؛ چون از تعارفات گذشته است.
اهل شنیدن موسیقی هم هستید؟
کم و بیش.
موسیقی مورد علاقهتان؟
موسیقی سنتی.
آخرین فیلمی که در سینما دیدید؟
چ.
نظرتان درباره این فیلم؟
خیلی خوب بود. کلی هم در سینما پفک و پففیل خوردیم!
از کدام شاعر بیشتر شعر حفظید؟
خیلی اهل شعر حفظ کردن نیستم. اما شعرهای سیدحسن حسینی را خیلی دوست دارم.
در منبرهایتان هم از شعر استفاده میکنید؟
گاه تکبیتهایی از صائب و کلیم.
از شعر در مقام استدلال استفاده میکنید یا در مقام مثال؟
بیشتر در مقام پند و اندرز از بیتهای اخلاقی استفاده میکنم.
از شعرهای خودتان چطور؟
کمتر پیش آمده. مگر اینکه در جلسه بخواهند که از شعرهای خودم هم بخوانم.
بهترین نمونه تولا در شعر فارسی؟
برخی از اشعار ادیبالممالک فراهانی.
بهترین نمونه تبرا؟
شعرهای محمدکاظم کاظمی.
بهترین نمونه عشق؟
شعرهای حافظ.
بهترین نمونه اعتراض؟
شعرهای مولانا.
از بین شاعران معاصر به کدامیک بیشتر علاقمندید؟
به سیدحسن حسینی خیلی علاقمندم و از میان شاعران زنده هم شعرهای علی معلم را دوست دارم.
و از میان شاعران آیینی؟
شعرهای رضا جعفری.
شیر، چای یا قهوه؟
بیشتر چای.
کوه، دریا یا کویر؟
کوه.
استقلال یا پرسپولیس؟
هیچکدام!
جاودانگی یا تاثیرگذاری؟
تاثیرگذاری.
تاثیرگذارترین شخصیت در زندگی شما؟
امام خمینی.
نظرتان درباره آیتالله بهجت؟
آدم خوبی بود.
آقامجتبی تهرانی؟
ایشان آدم خوبی بود. ولی خیلی ساکت بود.
حاج اسماعیل دولابی؟
خیلی با ایشان ارتباط برقرار نکردم.
مرحوم فلسفی؟
منبرهایش را دوست دارم. بعضی نوارهایش را هنوز هم دارم
مرحوم کافی؟
خیلی نمیپسندم.
آیتالله فاطمینیا؟
محقق.
آیتالله امجد؟
هضم روحیهشان برایم سخت بود.
امام خمینی؟
شخصیت علمی و شخصیت سیاسی جذاب.
محمدعلی مجاهدی؟
محقق ارزنده عرصه شعر آیینی.
علی انسانی؟
مداح خوب.
حاج منصور ارضی؟
نفر اول مناجاتخوانان ایران.
محمود کریمی؟
مداحی پویا و فراگیر.
سعید حدادیان؟
تلفیق شعر و مداحی.
قیصر امینپور؟
شاعری که دوست داشت به زبان سهل و ممتنع برسد و سعدی باشد.
سیدحسن حسینی؟
تلفیق حافظ و بیدل در عصر ما.
احمد عزیزی؟
صرفا عزیز.
علیرضا قزوه؟
شاعر مدیر.
بارزترین صفت فرهنگ ایرانی؟
فقدان نظم.
مهمترین کلمه عالم؟
اسم اعظم.
سه کتاب برای تنهایی؟
نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه، مثنوی مولوی.
اگر بدانید بیست و چهار ساعت بیشتر زنده نیستید در این فاصله چه میکنید؟
فکر میکنم مطالعه میکنم. قرآن میخوانم و نهجالبلاغه.
اگر پاککن جادویی داشتید کدام بخش از زندگیتان را پاک میکردید؟
بخشهای قبل از طلبگی.
اگر چراغ جادو در اختیارتان بود چه آرزویی میکردید؟
آرزوی خوشی برای یک زندگی علمی.
چرا شعرهایتان را در قالب کتاب منتشر نمیکنید؟
بخاطر تنبلی و وسواس زیاد.
مهمترین کار نکرده؟
جبران درسهای نخوانده.
دوست دارید چند سال عمر کنید؟
هشتاد سال.
دوست دارید بدانید کی میمیرید؟
نه. فقط دوست دارم خیلی سختی نکشم. فوقش یک صبح تا ظهر اسیر باشم!
دوست دارید کجا دفنتان کنند؟
قم.
دوست دارید روی سنگ قبرتان چی بنویسند؟
هرچی مینویسند با دستخطی که روی سنگ قبر علماست و اکثر مردم نمیتوانند بخوانند، بنویسند!
باارزشترین چیزی که از دست دادید؟
فرصت. فرصتهای جوانی.
اگر مجبور باشید در کشوری غیر از ایران زندگی کنید، کدام کشور را انتخاب میکنید؟
لبنان.
بهترین شهر ایران برای زندگی؟
اول قم، بعد تهران.
زیباترین نقطه ایران؟
مشهد.
خاطرهانگیزترین خیابان قم؟
خیابان ارم.
و در تهران؟
خیابان انقلاب.
یک پرسش بیجواب؟
چرا اینگونهایم.
اگر جای من بودید از خودتان چی میپرسیدید؟
میپرسیدم «چرا اینقدر خونسردی؟»
و جوابش؟!
دست خودم نیست!
جواد محمدزمانی در یک عبارت؟
بربادرفته. اینطور هم میشود گفت که: مردی با کارهای ناتمام.
حرف آخر؟
و السلام علی من اتبع الهدی.
انتهای پیام/و