بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
حجاریان:به دولت بگویید «دولت حسینقلیخانی»!
آقای سعید حجاریان، که از وی با عنوان تئوریسین جریان اصلاحات نام برده میشود اخیراً در یادداشتی که روزنامه آرمان آن را منتشر کرده نوشته است:
«پیشنهاد میکنم دولت فعلی را حسینقلیخانی بنامیم تا بعداً ببینیم چه خواهد شد»!
وی در ادامه این یادداشت نوشته است:«دولت کنونی ایران را میتوان تا حدودی ایدئولوژیک، تا حدی مدرن و تا حدی عقلانی دانست.»
او همچنین در مطلب خود که روزنامه آرمان با توضیحی در ابتدای آن اینطور گزارش داده است که یادداشت مذکور در تابستان امسال! تقریر شده، مینویسد:«سیستم شایستهسالاری در ایران قوی نیست؛ چنانکه فردی مانند بابک زنجانی طی 2 سال ثروتی کلان به هم میزند و یا فردی بیسواد دارای دکتری از یک دانشگاه خارجی میشود و در ایران تدریس میکند بنابراین نخبگان از کشور فرار میکنند گویی ژن نخبگی در ایران ریشه محکی ندارد. آسانسور رانت و پارتی، افراد نالایق را در برخی بخشهای دولت بالا میکشد درحالیکه مهمترین کنکور در کشور هندوستان، کنکور استخدامی است و نه دانشگاهی. به عبارتی در ایران با تورم دولت مواجه هستیم»
*اطلاق صفت «حسینقلیخانی» به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیشآمده»، «رحم اجارهای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاحطلبان خطاب به دولت رئیس جمهور روحانی صورت گرفته است، کار ناپسندی است که به نظر میرسد اهداف خاصی را دنبال میکند.
این اهداف خاص نیز اگرچه گاهی با کادوپیچی خیرخواهی و بیان موجز نظر آنها نسبت به دولت پیگیری شده است اما فیالواقع با عملیاتی که بر روی افکار عمومی انجام میدهد؛ به این فرجام منتج خواهد شد که جریان سیاسی اشاره شده در هر لحظهای قادر به قهر از دولت و فرار از همهی فدایتشَوَمهایی است که به دولت یازدهم گفته است.
به سخن دیگر اینکه مضحکهسازی از دولت و ریشخند آن در کنار حمایتهای متصلّبانه، ملَقِّن فضای «بیاهمیتِ دوستداشتنی» به ذهن ناظران است.
به این معنا که طیف سیاسی اشاره شده حتی اگر حامی اشتباهات دولت نیز باشد اما هرگز رفیق روزهای سخت دولت نخواهد بود و در همان روزهای سخت است که این ریشخندهای کادوپیچی شده به کار خواهد آمد.
رفتار غلط «حسینقلیخانی نامیدن دولت یازدهم» از سوی آقای حجاریان همچنین در حالی است که اردوگاه سیاسی وی همواره مدعی رعایت ادب و احترام و توهین نکردن به دیگران است.
اما متأسفانه سابقه تاریخی علاقهمندان تفکر لیبرال نشان میدهد که از آنجا که آنها بر اساس مبانی این تفکر معتقد به برونسپاری فردیّت درونی هستند، لذا بیان فرایندهای سیاسی با استفاده از عبارات سخیف و بعضاً رکیک در گفتار و نوشتار آنها قابل رصد است.
«من کفترباز هستم»، «سر بقای ایران در پفیوزی ما ایرانیهاست»، «دولت یازدهم رحم اجارهای است»، «فلانی سر سفره پدر و مادر ننشسته»، «مردم ایران متملق و چاپلوس هستند» و «رسانههای اصولگرا تریبونهای مفت تندروها هستند»! تنها بخشی از ادبیات سخیفی است که افراد وابسته به اردوگاه مذکور برای بیان جهان و انسانهای پیرامون خود از آنها استفاده کردهاند.
گفتنیست، روزنامه آرمان در بخشی از مقدمهای که بر یادداشت آقای حجاریان منتشر کرده، نوشته است: سیاستمداران برخی اوقات بهویژه در آن برههها که نسبت به وضع موجود در حوزه مورد نظرشان گلایه دارند، روش اعمال شده برای مدیریت آن را «حسینقلیخانی» مینامند که در حقیقت کنایه به مسئولان اجرایی ذیربط در بخش مورد نظرشان است!
پینوشت: حسینقلیخان اگرچه همانند داش آکل! یک شخصیت واقعی در ازمنه قدیم است که گفته میشود فردی متعصب و به شدت نظمگرا بوده اما در ادبیات عامه، «حسینقلیخانی» و «مثل داشآکل» برای تحقیر و گاهی القای ترس در میان مخاطبان؛ به افراد نسبت داده میشوند.
***
افزایش حاضران حلقهی اعتقاد به خدمتگزاری رضاشاه!
رضاشاه خدمت کرد، مردم ایران هم اهل تقدیس قدرتاند
روزنامه شرق، اخیراً با شخصی به نام سیدحسن امین درباره تاریخ مشروطه گفتوگو کرده است.
فرد مذکور که به نوشته شرق استاد دانشگاه در خارج از کشور است در قسمت انتهایی صحبتهای خود گفته است:
«من با وجود اینکه معتقدم رضاشاه خدماتی به کشور داشته این را در کتاب تحولات عصر پهلوی ذکر کردم تا بگویم واقعیت این است که مجلسی که در آن زمان وجود داشت، مجلسی نبود که نماینده مردم باشد. اما نکته اینجاست که ملت هم همین را دوست داشتند؛ مثلا نمیگفتند ببینیم همشهریهای ما میخواهند به چه کسی رای دهند و ما هم برویم حمایت کنیم بلکه مردم میگفتند ببینیم چه کسی مورد نظر حاکمیت است. بنابراین ما خصیصه فرهنگیای داشتیم که قدرت را تقدیس میکرد و با این فرهنگ هرجا هم که فرد دموکراتی وجود داشته باشد، او را به سمت استبداد سوق میدهد»
*صحبتهای فرد مذکور که متأسفانه نظیر آن را طی سالهای اخیر از جانب برخی اعضای ستاد یک جریان سیاسی خاص هم شنیدهایم! حرفهای صحیحی نیستند.
رضای میرپنج، اگر هم در این کشور و در گوشهای سنگی را بر روی سنگی گذاشت؛ مستنداً و اثباتاً نه از سر خدمت به مردم که برای خوشخدمتی به انگلستان و سایر اجنبیها بود. (چه اینکه همان سنگ بر روی سنگ هم از آنجا که برای خدمت به مردم نبود، اثری جز اشغال کشور، کودتای 28 مرداد و ذلت و در قهقرا ماندن نداشت)
و البته تاریخ کشور به وضوح میگوید که حتی همین شخص خشکسر نیز در روزهایی که به سوی تبعیدگاهش روانه بود، قدم میزد و با خود میگفت «اشتباه کردم که حرف انگلیسیها را گوش کردم»!
اما نکته آنجاست که اکنون عدهای پا به صحنه گذاشته و از پس دهها سال تابوت رضای میرپنج را تکان میدهند و تلقینش میکنند که تو نفهمیدهای و کارهایت چیزی جز خدمت! نبوده است.
شخص مذکور در مصاحبه با شرق همچنین مردم عزیز ایران را به داشتن صفت «تقدیس قدرت»! متهم کرده است.
البته این متهم کردنها چندان جدید نیستند و پیش از این از کسانی مثل آقایان احمد خرّم و محمود سریعالقلم نیز شنیده و خواندهایم که مردم ایران فریب میخورند، خشناند، رأی خود را به پول میفروشند، دروغگو هستند و پر حسد و ضعیفاند!
صحبت فرد مذکور البته دارای ضعف دلیل نیز هست چه اینکه ایرانیان اگر تقدیس کننده قدرت بودند؛ انقلاب شکوهمند سال 57 رخ نمیداد و قبلتر از آن نیز اساساً مشروطهای وقوع نمییافت.
و ایضاً، ایرانیان اگر تقدیس کننده قدرت بودند اساساً اسلام ناب محمدی نیز هیچگاه به ایران راه نمییافت و مردم با همان نظام شاهان ساسانی میزیستند و قدرت همانان را تقدیس میکردند!
گفتنیست قبل از فرد مذکور، آقای سریعالقلم نیز در یکی از نوشتههای خود، مردم ایران «متملّق» خطاب کرده است.
پیش از آقای امین، آقای صادق زیباکلام و خانم معصومه ابتکار نیز به رضاشاه نسبت خدمتگزاری دادهاند!
خانم ابتکار چند سال قبل در همین زمینه و در بخشی از مصاحبه خود با سایت جماران گفته بود: رویکرد دوره اول رژیم پهلوی سیاستی مبتنی بر تجدد کشور در جهت بهبود وضع زندگی مردم و رسیدن به الگوهای غربی تجدد و مدرنیته به نظر رسیده و الگوهای توسعهای آن عمدتاً برگرفته از کشورهای صنعتی و پیشرفته بود.
هماهنگی میان برخی چهرههای خارج از کشور، برخی استادان دانشگاه وابسته به یک جریان خاص در ایران و برخی فعالان سیاسی در نسبت دادن «خدمت» به رضای میرپنج محل تأمل است.
***
منتجبنیا:
فدایی دولتیم ولی معاون سیاسی وزیر کشور باید اصلاحطلب باشد
آقای رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی به تازگی در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه آرمان اظهار داشته است: آقای روحانی وعدههایی دادهاند و مطالباتی مردم از او دارند که باید وزیر آقای روحانی آن مطالبات را جامه عمل بپوشاند.
وی تصریح کرده است: جز اینکه یک معاون قوی سیاسی اصلاحطلب مردمی فعال با اختیارات کامل منصوب شود کسی دیگر نمیتواند این خلأ را پر کند و اینجاست که باید وزیر کشور تصمیم بگیرد!
آقای منتجبنیا در همین گفتگو اشاره کرده است که اصلاحطلبان خود را فدایی دولت! قرار دادهاند.
*صحبتهای آقای منتجبنیا در واقع بیتالغزل تازه افشا شدهی اشارههای یک جریان سیاسی خاص است.
ایما و اشارههایی که ماههاست بصورت مستقیم، وزارت کشور دولت یازدهم را هدف گرفته و با انتقادهای فراوان از عملکرد وزیر کشور طی یکسال اخیر؛ منظورهای خاصی را بویژه در اشاره به معاونت سیاسی وزیر کشور القا میکرد.
و فیالواقع تأکید آقای منتجبنیا مبنی بر ضرورت اصلاحطلب بودن معاون سیاسی وزیر کشور نیز تلاش دارد تا همین منظورهای خاص را به پیش ببرد.
البته ناگفته پیداست که حتی در صورت انتصاب یک معاونت سیاسی اصولگرا در وزارت کشور، باز هم انتقادات جریان سیاسی مذکور به شخص وزیر کشور که وجههای اصولگرایانه دارد تمامی نخواهد داشت.
شایان ذکر است انتقادات یک جریان سیاسی خاص از وزیر کشور که از روز نخست انتصاب وی با طرح تئوری «سهمیه لاریجانی» آغاز شد عمدتاً در چهار بخش «ضرورت اصلاحطلب بودن معاونت سیاسی وزارت»، «ضرورت اصلاحطلب بودن همه استانداران و فرمانداران» و «ضرورت توجه به احزاب اصلاحطلب اعم از منحلّه یا فعال» مطرح شده است.
***
اطلاعاتی درباره یک «تجدید میثاق» در دفتر سیدحسن خمینی
این دو تصویر که مربوط به دیدار مدیران «بانک گردشگری» با آقای سیدحسن خمینی و حضور آنها در مرقد امام راحل است، در روز سهشنبه گذشته در سایت جماران منتشر شده است.
تیتر این دو عکس که در قالب یک گزارش تصویری انتشار یافتهاند نیز «تجدید میثاق مدیران بانک گردشگری با آرمان های امام خمینی(ره)» است.
کسی که در تصویر اول در حال معانقه با آقای خمینی است، آقای مهدی جهانگیری مدیر عامل این بانک و البته برادر معاون اول رئیس جمهور است.
یکی از نهادهای اقماری تأسیس شده از سوی سمگا که مدیریت عامل آن را آقای جهانگیری حاضر در تصویر فوق بر عهده داشته است همین بانک گردشگری است .
او قبل از سمگا، معاونت سرمایهگذاری را در سازمان گردشگری دولت احمدینژاد بر عهده داشت که البته در پی وقوع یک ماجرای پرحاشیه در سازمان میراث فرهنگی و انتقادات وسیعی که از این رخداد به عمل آمد؛ در اقدامی اصولی از سمت خود استعفا کرد.
گفتنیست، آقای مشایی در بخشی از پاسخ خود به نامه استعفای آقای جهانگیری نوشته بود: جنابعالی را فردی متدین، از خانواده معظم شهدا، با سوابق شایسته خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و در پاسداشت حرمت ولایت و ارزشهای اصیل دینی و حضور در سنگرهای دفاع از کشور در جبهههای نبرد شناختهام.