اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

بررسی استراتژی پیامبر اعظم در صلح حدیبیه - بخش اول

صلح حدیبیه، راهبردی‌ترین تصمیم پیامبر

در چارچوب اصول علمی مدیریت استراتژیک، صلح حدیبیه به‌عنوان یک تصمیم راهبردی، کاملاً منطبق بر تحلیل‌های علمی و بهترین انتخاب در شرایط خود بوده است.

صلح حدیبیه، راهبردی‌ترین تصمیم پیامبر

 

چکیده

صلح حدیبیه یکی از راهبردی‌ترین تصمیمات پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در مقطعی حساس و نقطه عطفی در تاریخ اسلام است. این واقعه سرنوشت‌ساز در طول تاریخ،کانون توجه مورخین و سیره‌نویسان بوده و از دیدگاه‌های مختلف، مورد تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش تبیینی، با رویکردی کیفی ‌ـ کمّی و برپایه قاعده «تلازم عقل و شرع» با استفاده از مدل علمی «سوات»، به تحلیل علمی استراتژی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در صلح حدیبیه پرداخته شده است. براساس نتایج این پژوهش، در چارچوب اصول علمی مدیریت استراتژیک، صلح حدیبیه به‌عنوان یک تصمیم راهبردی، کاملاً منطبق بر تحلیل‌های علمی و بهترین انتخاب در شرایط خود بوده است. مدل سوات به کمک تحلیل شرایط درونی و برونی جامعه اسلامی، نتایج شگرف صلح حدیبیه را در پیشرفت اسلام و تغییر وضعیت جامعه اسلامی به‌صورت علمی، به تصویر کشیده و دوراندیشی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) را به‌عنوان رهبر مدبر جامعه اسلامی از دیدگاه خود ثابت می‌نماید.

واژگان کلیدی

صلح حدیبیه، پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله)، تصمیم راهبردی، تحلیل استراتژیک، مدل سوات.

طرح مسئله

صلح حدیبیه به‌عنوان بزرگ‌ترین فتح سیاسی تاریخ صدر اسلام، و فتح‌المبین کتاب وحی (1) در طول تاریخ، کانون توجه مورخین و سیره‌نویسان بوده و از دیدگاه‌های مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. (2) این صلح که پس از نبرد احزاب و در سال ششم هجری به برکت حلم، مدارا، حزم و دوراندیشی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) میان مسلمین و کفار سرسخت قریش منعقد گردید، نقطه عطفی در تاریخ اسلام و یکی از سرنوشت‌ساز ترین حوادث آن دوران است. مورخین، صلح حدیبیه را دروازه فتح حجاز، توسط اسلام و فروپاشی مرکزیت شرک در مکه می‌دانند. (3) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این صلح، به مسلمانان نشان داد که مشیت الهی، همه برپایه حکمت و اصول دقیق خود منطبق است و همیشه رفتار جامعه اسلامی باید برپایه حزم و دوراندیشی باشد. بنابراین، تحلیل واقعه صلح حدیبیه‌ می‌تواند بسیاری از ابعاد عقیدتی اسلام و اندیشه دینی پیامبر(صلی الله علیه و آله) درخصوص اصول تصمیم‌گیری راهبردی در مناسبات سیاسی را کاملاً شفاف نماید.

از آنجا که این تصمیم یکی از راهبردی‌ترین تصمیمات پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده و چنانچه در ادامه خواهیم دید، در مقطعی حساس این استراتژی اتخاذ گردیده و آثار شگرفی از خود بجا گذاشته است، لذا در این پژوهش تاریخی از دیدگاه یک استراتژیست دینی، ابعاد مختلف این تصمیم راهبردی پیامبر(صلی الله علیه و آله) براساس تحلیل‌های استراتژیک، مورد بررسی علمی و عقلی قرار گرفته است.

روش تحقیق

این تحقیق در اصل یک تاریخ‌پژوهی بین‌رشته‌ای، براساس یک روش ترکیبی است. در این پژوهش با رویکردی کیفی ـ کمّی به تحلیل علمی استراتژی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در صلح حدیبیه پرداخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، یافتن پاسخ مناسب این سؤال است که براساس اصول علمی مدیریت استراتژیک، چرا پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در تقابل با مشرکین سرسخت و مستکبر قریش در واقعه حدیبیه استراتژی صلح را برگزیدند؟ آیا از نظر تحلیل‌های استراتژیک و علمی، این تصمیم راهبردی بهترین انتخاب در شرایط خود بوده است؟ و در نهایت، در راستای الگوبرداری دینی، چه درس‌های اعتقادی از این واقعه در تطابق با شرایط مشابه می‌توان استخراج نمود؟ این مقاله براساس اهداف خود، یک پژوهش تبیینی بوده و برپایه قاعده «تلازم عقل و شرع» از مدل علمی «سوات» در خصوص تحلیل‌های استراتژیک استفاده نموده است. ابزار گردآوری داده‌ها نیز سندکاوی از اسناد معتبر ثانویه و متقدم است. علاوه‌ بر این سعی شده در فحوای مقاله، به‌طور ضمنی نیز پاسخ‌های مناسبی به اتهامات خشونت‌طلبی علیه اسلام داده شود.

روند انعقاد صلح حدیبیه

واقعه حدیبیه، با رویای صادقه پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) مبنی‌بر این‌که وارد حرم شده، سر تراشیده و کلید خانه کعبه را در دست مبارکشان گرفته‌اند، شروع می‌شود (4). به‌دنبال آن پیامبر(صلی الله علیه و آله) مصمم شد تا با جمعی از مسلمانان، برای بجا آوردن عمره، وارد مکه شوند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در اول ذی‌‌ قعده سال ششم هجری با شماری از مسلمانان (700 تا 1400 نفر)، (5) از مدینه خارج و به قصد انجام عمره مفرده آهنگ مکه را نمودند، درحالی‌که علی‌رغم مخالفت برخی از اصحاب، بدون ساز و کار جنگی، هیچ‌گونه سلاحی جز سلاح مسافر به همراه نداشتند. (6)

زمانی که خبر حرکت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به کفار قریش رسید، آنها در شورای دارالندوه تصمیم گرفتند به هر‌شکل از ورود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به مکه جلوگیری کنند، چراکه تاکنون تمامی روابط حاکم بین دو طرف، شرایط جنگی و خصومت‌آمیز داشت. بنابراین، قریش به کمک قبایل هم‌پیمانش (ثقیف و احابیش) یک گروه سواره 200 نفره جنگی، مهیا و آنها را روانه ساختند تا در کنار کاروان پیامبر(صلی الله علیه و آله) مراقب اوضاع باشند. (7) اما از آنجا که پیامبر سرِ جنگ نداشت، سعی نمود حتی‌المقدور با این سپاه رودررو نشود. در نهایت پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مسیر حرکتی خود، در منطقه حدیبیه (22 کیلومتری غرب شهر مکه در راه جده) فرود آمدند و سواران دشمن نیز در نزدیکی آنها مستقر شدند. توقف پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حدیبیه، به‌دلیل شرایط ایجاد‌شده به درازا کشید. در این اثنا چندین‌بار سواران دشمن به کاروان پیامبر(صلی الله علیه و آله) شبیخون زدند. متجاوزین قریش که تمایل به جنگ داشتند، حتی یکی از مسلمانان را کشتند تا آتش جنگ در گیرد؛ اما پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) هوشمندانه شرایط را کنترل نمود. (8) در این هنگام قریش «بدیل بن ورقاء» را به‌سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرستاد. او گفت قریش آماده جنگ است، اما پیامبر(صلی الله علیه و آله) در پاسخ، پیشنهاد صلح را با فرستاده قریش مطرح نمود. (9) دقت شود که مسئله صلح، ابتدائاً از طرف رهبر جامعه اسلامی به دشمن مستکبر پیشنهاد می‌شود. «بدیل» پیشنهاد پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به قریش انتقال داد، اما قریش آن را قبول نکرد.

پس از او به‌ترتیب «عروة بن مسعود ثقفی»، «مکرز بن حفص» و «حلیس بن علقمه» به‌عنوان فرستاده‌های قریش، هر‌کدام نزد کاروان پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمدند، اما پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آنها اعلام نمود کاروان او یک کاروان عبادی و کاملاً صلح‌گراست. (10)

در مقابل، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) «خراش بن امیه» و پس از او «عثمان» را برای تفهیم درخواست صلح، نزد قریش فرستاد. (11) عثمان در بلدح با قریش صحبت کرد و سپس در پناه یکی از کفار بنی‌امیه وارد مکه شد. حضور او در مکه به دلایلی به درازا کشید، و وضعیتش برای مسلمانان مبهم شد.

سرنوشت مبهم عثمان و اصرار قریش برای جلوگیری از ورود پیامبر(صلی الله علیه و آله) به مکه و نیز برخی اخبار نگران‌کننده، پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) را بر آن داشت تا جهت تثبیت استراتژی صلح، دست به یک مانور قدرت بزند. (12) پیامبر(صلی الله علیه و آله) به مسلمانان اعلام آماده‌باش داد و سپس تمامی مسلمانان یک‌به‌یک با پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیعت نمودند. (13) این مانور قدرت (بیعت رضوان) در حضور مشرکین صورت پذیرفت و در نهایت جهت تثبیت استراتژی صلح کارساز واقع شد.

سران قریش «سهیل بن عمرو» را به نمایندگی نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرستادند. او گفت که ما نیز خواهان جنگ نیستیم و جنگ‌طلبی درخواست سفیهان قریش است. (14) پس از چند دور مذاکره، مقرر شد تا متن مکتوبی برای صلح تهیه شود. این صلح که در محل حدیبیه منعقد شد به‌نام صلح حدیبیه معروف گردید.

اهم مفاد صلح

اهم مفاد این صلح‌نامه مشتمل بر موارد زیر بود: (15)

ـ مسلمین امسال بدون ورود به مکه، باید به مدینه بازگردند. مسلمین حق دارند از سال آینده به‌صورت غیر مسلح، بدون ممانعت قریش به‌مدت 3 روز به مکه وارد و مناسک عمره به‌جا آورند و بلافاصله بازگردند.

ـ حالت جنگ موجود میان مسلمین و قریش، با انعقاد این پیمان به‌مدت ده سال پایان می‌یابد و در ظرف این مدت، مردم بر جان خود ایمن خواهند بود.

ـ پیامبر(صلی الله علیه و آله) متعهد می‌شود پس از انعقاد این پیمان، هرگاه یکی از فرزندان قریش بی‌اجازه اولیا خود، به‌سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله) پناهنده شود، او را به قریش بازگرداند؛ اما قریش چنین تعهدی را متقابلاً به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نمی‌دهد.

ـ هر قبیله‌ای که به یکی از این دو جبهه، یعنی پیامبر(صلی الله علیه و آله) یا قریش ملحق شود، جزئی از آن جبهه به‌شمار می‌آید، و تجاوز به آن قبیله در حکم تجاوز به جبهه مقابل را داشته و باعث نقض این پیمان می‌گردد.

بدین‌ترتیب، پیامبر(صلی الله علیه و آله) توانست با تمامی سرکشی قریش، آنان را وادار به قبول صلح نماید. اما در اینجا مشکلات متعدد داخلی برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) به‌وجود آمد که باز هم اعجازِ اخلاق، رفتار و گفتار نرم پیامبر(صلی الله علیه و آله) این مشکلات را تا حدودی مرتفع نمود.

مشکلات داخلی پیامبر(صلی الله علیه و آله) درخصوص صلح‌نامه

اولین مطلب آن بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به‌عنوان رهبر جامعه اسلامی، دست به یک تحول اساسی در روابط خارجی خود با قریش زده بود و در مبحث مدیریت، تحول وجود مقاومت به تغییر یک مسئله طبیعی است. (16) این مقاومت در بین بسیاری از اصحاب نیز وجود داشت. آنها تاکنون تمامی مناسبات خود با قریش را براساس فرمول‌های جنگی تنظیم می‌کردند؛ ولی اکنون استراتژی پیامبر(صلی الله علیه و آله) کاملاً تغییر کرده بود. (17)

مشکل بعدی درخصوص بندهایی از قرارداد صلح بود. مسلمانان به‌واسطه خواب صادقه پیامبر(صلی الله علیه و آله)، امیدوار بودند که در آن سال به عمره خواهند رفت. از طرفی در فرهنگ اعراب، هر‌کسی حق زیارت خانه خدا را داشت و این مسئله رسمی، ریشه‌دار در میان اعراب بود. (18) اما علی‌رغم صلح‌آمیز بودن حرکت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به‌سمت مکه، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در این صلح‌نامه به‌طور موقت، از این حق مسلم چشم‌پوشی نمود و آن را به بعد موکول نمود. این مسامحه، به‌دلیل دوراندیشی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در اجرای استراتژی صلح، برای دست یافتن به اهداف بسیار بالاتر بود. اما این مسئله مورد اعتراض برخی از اصحاب کوتاه‌بین و کم‌صبر واقع شد. (19)

مسئله دیگری که در حین عقد قرارداد اتفاق افتاد و مورد اعتراض مسلمانان قرار گرفت، حذف عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» از ابتدای صلح‌نامه و نیز حذف عبارت «رسول الله» بود. در این خصوص نیز پیامبر(صلی الله علیه و آله) با مسامحه شرایط قریش را پذیرفت. (20) گویا پیامبر (صلی الله علیه و آله) این مسائل را جزئی‌تر از آن می‌دانست که بخواهد اراده پولادینش، در انعقاد صلح را به‌هم بزند.

بحث‌برانگیزترین بند قرارداد، بحث تعهد یک‌جانبه بازگرداندن افرادی از قریش بود که به مسلمانان پناهنده شده بودند. در این بین «ابوجندل» که به مسلمین پناهنده شده بود، براساس صلح‌نامه، به کفار قریش بازگردانده شد. این واقعه برای مسلمانان بسیار غم‌انگیز بود و برخی شدیداً اعتراض کردند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با آنها صحبت کرد و سعی نمود آنها را آرام کند. بیشترین اعتراض، از‌سوی عمر بن خطاب صورت گرفت. (21)

اما سؤال اصلی آن است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از نظر مدیریت تحول و اصول علمی تصمیم‌گیری استراتژیک، چرا در تقابل با مشرکین مستکبر قریش در آن مقطع، استراتژی صلح را برگزیدند؟ آیا از نظر تحلیل‌های استراتژیک و علمی و در چارچوب یک تفکر دینی، این تصمیم راهبردی بهترین انتخاب در شرایط خود بوده که تا این حد پیامبر(صلی الله علیه و آله) جهت اجرای آن مصمم بود و همه اعتراضات را به‌جان خرید؟

در ادامه براساس تحلیل علمی سوات به بررسی مدیریت تحول و استراتژی تصمیم‌سازی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در این واقعه می‌پردازیم.

روش تحلیل سوات

در این مقاله به کمک مدل سوات (22) سعی می‌گردد شرایط جامعه نوپای اسلامی، به‌عنوان یک مجموعه تحت رهبری پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مقطع حساس حدیبیه، مورد تحلیل قرار گرفته و تصمیمات استراتژیک پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آن مقطع تاریخی، از دیدگاه این مدل و به‌صورت علمی بررسی شود. بنابراین، براساس مدل «سوات» و به کمک اسناد و منابع متقدم تاریخی و مدارک معتبر مربوط به تاریخ صدر اسلام و با استفاده از آیات قرآن و تفاسیر شیعی، کلیات شرایط جامعه اسلامی، از نظر عوامل داخلی (قوت‌ها و ضعف‌ها) و عوامل خارجی (فرصت‌ها و تهدیدها) مورد تحلیل قرار گرفته و به کمک این تحلیل‌ها و براساس مدل سوات، تصمیم راهبردی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) مورد ارزیابی علمی قرار می‌گیرد.

ارزیابی عوامل داخلی

1. نقاط قوت جامعه اسلامی تا پیش از حدیبیه: براساس بررسی اسناد تاریخی، باید اذعان نمود بزرگ‌ترین نقطه قوت جامعه اسلامی و حرکت دینی پیامبر(صلی الله علیه و آله)، حقانیت و منطق فطری اسلام بود. (23) اسلام دینی کاملاً معقول، منطقی و منطبق با فطرت انسان، آشکارا هرگونه اعتقاد سخیف دیگری را به مبارزه برهان فرا‌می‌خواند (24) و با منطق خود آنها را باطل می‌نمود.

در کنار این نقطه قوت، اعجاز اصلی اسلام یعنی قرآن قرار داشت. فصاحت، بلاغت و اعجاز قرآن ابزاری قوی در دست پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود، (25) به‌طوری که بسیاری از اعراب به‌واسطه کلام وحی و اعجاز آن ایمان آوردند. (26) این نقطه قوت، به‌شکلی بود که مشرکین از ترس این اعجاز، دیگران را از شنیدن آیات وحی برحذر می‌داشتند. (27)

شخص پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز به‌عنوان رهبر جامعه اسلامی و فرستاده خداوند، بااخلاق، شخصیت و حسن سابقه خود، نقش بسیار مؤثری در پیشرفت اسلام داشت. خداوند این نکته مهم را در کلام وحی متذکر شده است. (28) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) خود فلسفه نبوت خویش را مکارم اخلاق می‌دانست. (29) در کنار این شخصیت و اخلاق وارسته، نقطه قوت دیگر، حسب و نصب پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ارتباط آن با قریش و نیز بنی‌هاشمی بودن پیامبر(صلی الله علیه و آله) قرار داشت. (30) این مسئله هرچند یک نقطه قوت جدی محسوب نمی‌شود، ولی در میان اعراب حجاز در آن زمان حائز اهمیت بود. (31)

نقطه قوت مهم دیگر اسلام، تئوری آن در دفاع از محرومین بود. (32) اسلام تمامی ارزش‌های باطل جاهلی، طبقاتی و نژادپرستانه را کنار زد، و تنها معیار تقوا را جهت تفوق افراد برقرار نمود. (33) در جامعه به‌شدت طبقاتی و نژاد‌پرستانه آن زمان، این مسئله باعث شد در حجاز خیل کثیری از فقرا، محرومان و مستضعفان جامعه به دین اسلام گرایش پیدا کنند.

نقطه قوت دیگری که به برکت اسلام در مدینه به‌عنوان جامعه اسلامی به‌وجود آمده بود، اتحاد و اخوت بین مسلمانان و بیعت مکرر و همراهی آنان با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود. (34) چنین انسجام و همبستگی، به دور از مسائل قومیتی، در آن زمان در حجاز سابقه نداشت. (35) نمونه‌ای از این انسجام را در بیعت رضوان می‌توان مشاهده نمود.

نقطه قوت حائز اهمیت دیگری که در جامعه اسلامی وجود داشت، وجود تعدادی مسلمانان واقعی مخلص، و سلحشوری آنان در مواقع مورد نیاز بود. اینها یاوران پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مدیریت تحول در جامعه اسلامی بودند. اهمیت این یاران واقعی به‌حدی بود که خداوند از آنها در کلام وحی تقدیر نموده است. (36)

در نهایت نقطه قوتی که از بین رئوس شرایط داخلی جامعه اسلامی در آن زمان می‌توان برشمرد، وجود برخی هم‌پیمانان در بین قبایل اطراف مکه است. آنها چشم‌های پیامبر در مواقع ضروری بودند. (37)

هرچند شرایط جامعه اسلامی، پیچیده و شامل عوامل بسیار متعددی بوده، اما از یک منظر کلی، در مجموع می‌توان عوامل ذکر‌شده را کلیاتی از نقاط قوت اصلی جامعه اسلامی تا پیش از صلح حدیبیه محسوب نمود.

2. نقاط ضعف جامعه اسلامی تا پیش از حدیبیه: در کنار نقاط قوت جامعه اسلامی، نقاط ضعفی هم وجود داشته، که البته ریشه‌های مختلفی در شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن زمان داشت. هرچند پیامبر(صلی الله علیه و آله) سعی می‌نمود تا این نقاط ضعف را کنترل نماید، اما به‌هر حال این نقاط ضعف، جزء واقعیت‌های جامعه اسلامی در آن زمان بودند.

یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف جامعه اسلامی در آن مقطع، وجود یک جریان نسبتاً قوی «نفاق» در مدینه بود. (38) این جریان نفاق، مکرراً خود را در مقاطع حساس نشان می‌داد و تنها در توصیف شدت این جریان می‌توان به آیات متعدد قرآن در این زمینه رجوع نمود. (39) یکی از این مقاطع بروز نفاق، در جریان انعقاد صلح حدیبیه و تفرقه‌افکنی‌های این جریان بود. (40)

از دیگر نقاط ضعف مهم در بدنه جامعه اسلامی، وجود یهود به‌عنوان دشمنان سرسخت اسلام در مدینه (41) و اطراف آن و پیمان‌شکنی یا فتنه‌گری آنها علیه مسلمانان بود. علی‌رغم مدارای پیامبر با آنها، قبایل یهود مکرراً علیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مسلمانان پیمان‌شکنی و یا فتنه‌گری کرده و از هر فرصتی برای ضربه‌زدن به اسلام استفاده می‌کردند؛ به‌طوری‌که حتی مورخین، پایه‌گذار نبرد احزاب را یهود مدینه می‌دانند. (42)

مشکل بزرگ دیگر در جامعه اسلامی ضعف و سستی ایمان، در بسیاری از اصحاب و یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود. این مشکل در موقعیت‌های سختی نظیر احد خود را نشان داده بود. (43) ضمن اشارات قرآن به این موضوع، (44) پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز به‌خوبی می‌دانست که هنوز ایمان در دل آحاد جامعه اسلامی به‌اندازه لازم نفوذ نکرده است. (45)

در کنار این مشکل، وجود بقایای اخلاقیات و اختلافات جاهلی در جامعه اسلامی (46) و نمود خاص آن، یعنی خوی جنگ‌جویی اعراب در میان بسیاری از مسلمانان بود.

مسئله دیگر، کم بودن مسلمانان و مؤمنان واقعی به‌عنوان یاران صدیق رسول خدا و شهادت برخی از آنها نظیر حمزه سیدالشهدا در جنگ‌های قبلی بود. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به‌خوبی واقف بود که این مؤمنان واقعی ذخائر اسلام ناب بوده، و پشتوانه هدایت و حرکت جامعه اسلامی، به‌عنوان نخبگان دینی امت اسلامند. متأسفانه در آن زمان تعداد این یاوران صدیق بسیار محدود بود و جنگ‌های مکرر نیز باعث شهادت برخی از آنها شده بود.

یکی دیگر از نقاط ضعف جامعه اسلامی ناشی از مشکلات معیشتی، بی‌خانمانی مهاجرین، فقر و به‌طورکلی مسائل و معضلات اقتصادی در جامعه نوپای اسلامی بود. (47) حتی ساکنان مدینه، به‌عنوان انصار نیز به‌دلیل شغل کشاورزی چندان متمول نبودند. نمودی از این فقر را می‌توان در وجود اهل صفه در جامعه اسلامی مشاهده کرد. این در حالی است که قریش به‌عنوان دشمن اصلی جامعه اسلامی، به‌دلیل شغل تجارت، ثروتمندتر و با مکنت مالی بالاتری نسبت‌به جامعه اسلامی قرار داشت. هرچند ایمان مسلمانان مشکلات مالی را قابل تحمل می‌نمود، اما به‌هر حال مشکلات اقتصادی برای یک جامعه، نوعی نقطه ضعف محسوب می‌شود و اسلام نیز به این مسئله بی‌توجه نبود. (48)

مشکل دیگری که مسلمانان تا واقعه صلح حدیبیه و قبل از فتح مکه با آن روبرو بودند، قلّت نیرو و نفرات در برابر جبهه دشمن و متحدانش بود. این مسئله به‌وضوح در جنگ‌های قبلی بین قریش و پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به‌ویژه نبرد احزاب خود را نشان داد. (49) هرچند ایمان به خدا، قدرت مضاعفی به سپاه اسلام می‌داد، اما جهت وضوح تأثیر تعداد سپاهیان، نبرد موته و فتح مکه را از این دیدگاه با هم مقایسه نمایید.

مسئله دیگری که در زمینه جنگ و جهاد، برای جامعه اسلامی وجود داشت، ضعف در تعداد اسلحه‌های جنگی و اسب و جنگ‌افزار جهاد در مقابل قریش بود. مجهز بودن جامعه اسلامی به تجهیزات نظامی کارآمد، مسئله مهمی است و قرآن نیز بدان توصیه نموده است؛ (50) اما به‌هر جهت جامعه نوپای اسلامی در نبردهای خود با قریش، عموماً از امکانات نظامی کمتری برخوردار بود. (51)

در مجموع این مسائل را می‌توان به‌عنوان رئوس کلی نقاط ضعف جامعه نوپای اسلامی تا پیش از واقعه حدیبیه برشمرد. جدول شماره 1، جمع‌بندی این شاخصه‌ها (نقاط قوت و ضعف) را در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی، همراه با امتیاز بندی آنها جهت استفاده در تحلیل‌های بعدی آورده است.

جدول شماره (1) ماتریس ارزیابی عوامل داخلی

 

عوامل داخلی اولویت‌دار

(نقاط قوت و ضعف داخلی جامعه اسلامی)

ضریب اهمیت

رتبه

امتیاز =

ضریب * رتبه

نقاط قوت

حقانیت و قدرت علمی و منطق منطبق با فطرت اسلام

625%

4

0.25

فصاحت، بلاغت و اعجاز قرآن ابزاری قوی در

دست پیامبر

625%

4

0.25

اخلاق و شخصیت و حسن سابقه پیامبر و نقش آن در پیشرفت اسلام

625%

4

0.25

حسب و نصب پیامبر با قریش و بنی‌هاشم

625%

3 0.1875

دفاع از محرومین و جذب طبقات ضعیف در اصول اسلامی

625%

4 0.25

اتحاد و اخوت بین مسلمانان و بیعت مکرر با پیامبر

625%

4 0.25

سلحشوری مسلمانان واقعی

625%

4 0.25

هم‌پیمانان پیامبر در اطراف مکه

625%

3 0.1875

نقاط ضعف

قدرت جریان نفاق در مدینه

625%

1 0.0625

وجود یهود در مدینه و پیمان‌شکنی آنها علیه مسلمانان

625%

1 0.0625

ضعف ایمان در بسیاری از اصحاب و آحاد جامعه

625%

1 0.0625

روحیه جنگندگی و بقایای اخلاقیات جاهلی در جامعه اسلامی

625%

1 0.0625

کم‌بودن و شهادت مسلمانان واقعی به‌عنوان ذخائر اسلام ناب

625%

1 0.0625

مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه اسلامی

625%

1 0.0625

قلت مسلمانان و نفرات در برابر قریش و متحدانش

625%

1 0.0625

کمبود تسلیحات نظامی مسلمانان نسبت به قریش

625%

2

0.125

 

مجموع امتیاز ارزیابی عوامل داخلی

1

-

2.4375

 

پی نوشت:

[1]. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 379.

2. گورکه، «روایت تاریخی حدیبیه»، فصلنامه نامه تاریخ‌پژوهان، ش 9 ـ 8، ص 263.

3. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 577.

4. واقدی، المغازی، ج 2، ص 572.

5. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 3، ص 306.

6. واقدی، المغازی، ج 2، ص 573.

7. همان، ص 579.

8. بلاغی، صلح حدیبیه، ص 83.

9. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 3، ص 309.

10. واقدی، المغازی، ج 2، ص 598.

11. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 3، ص 314.

12. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 586.

13. فتح (48): 19 ـ 18.

14. همان، ص 589.

15. واقدی، المغازی، ج 2، ص 610 ؛ ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 3، ص 317.

16. فرنچ، مدیریت تحول در سازمان، ص 296.

17. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 588.

18. مهدوی، «بررسی سیاست رسول خدا| در قبال غیرمسلمانان»، فصلنامه پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ش 3 ص 30.

19. واقدی، المغازی، ج 2، ص 607 ـ 606.

20. همان، ص 610 .

21. همان، ص 607 ـ 606 ؛ ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 3، ص 316.

22. جهت آشنایی بیشتر با روش تحلیل استراتژیک در این مدل به توضیحات پیوست مقاله رجوع نمایید.

23. روم (30): 30.

24. انبیاء (21): 24؛ نمل (27): 64؛ قصص (28): 75.

25. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 284.

26. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 1، ص 384 ـ 382.

27. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 289 ـ 288.

28. آل‌عمران (3): 159؛ قلم (68): 4.

29. طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، ج 10، ص 333.

30. نهج‌البلاغه، خطبه 162.

31. توبه (9): 128؛ جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 248 ـ 246.

32. قصص (28): 5؛ جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 297 ـ 296.

33. حجرات (49): 13.

34. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 1، ص 505 ـ 504.

35. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 163.

36. احزاب (33): 23.

37. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 2، ص 312.

38. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 576.

39. منافقون، همچنین نساء (4): 88؛ توبه (9): 101؛ احزاب (33): 12؛ محمد (47): 16.

40. واقدی، المغازی، ج 2، ص 607 ـ 606 ؛ ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 3، ص 316.

41. مائده (5): 82.

42. واقدی، المغازی، ج 2، ص 441؛ ابن‌هشام السیرة النبویه، ج 3، ص 214.

43. همان، ج 2، ص 87؛ واقدی، المغازی، ج 1، ص 237.

44. آل‌عمران (3): 155 ـ 152.

45. حجرات (49): 14.

46. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام سیره رسول خدا، ص 574.

47. همان، ص 419.

48. حکیمی، الحیاة، ج 5، ص 72.

49. واقدی، المغازی، ج 2، ص 444.

50. انفال (7): 60 .

51. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج 1، ص 613 .

 

حسین فخاری: کارشناسی ارشد MBA گرایش مدیریت استراتژیک دانشگاه پیام نور تهران.

ناصر برخوردار: استادیاردانشگاه پیام نور تهران.

فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 13

ادامه دارد...

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول