اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

مفهوم شناسى صبر در اسلام و معادل یابى آن در روان شناسى - بخش دوم و پایانی

واژه هاى معادل صبر در روان شناسى

با توجه به بررسى لغوى، اصطلاحى و روایى که صورت گرفت، به نظر مى رسد تعریف مناسب براى واژه صبر عبارت است از: حفظ طمأنینه در برابر دشوارى ها و مهار مستمر نفس از بى تاب شدن.

واژه هاى معادل صبر در روان شناسى

 

2ـ2. صبر و حلم

در تعاریف اصطلاحى حلم، بیشتر بر نگه دارى نفس در مقام غضب تأکید شده است؛ براى نمونه، راغب اصفهانى چنین تعریف مى کند: الحِلْم: ضبط النّفس و الطبع عن هیجان الغضب (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 253). یکى دیگر از نویسندگان در تعریف نسبتا مشابهى، حلم را به خویشتن دارى در مقام غضب (پسندیده، 1388، ص 196) تعریف کرده است. با توجه به این دو تعریف، مى توان گفت: ماهیت حلم و صبر با هم فرق دارند. حلم درواقع، کنترل غضب است، ولى صبر حفظ طمأنینه در برابر دشوارى است.

به بیان دقیق تر، یک دسته از دشوارى هاى مهار نفس در مقام کنترل غضب ایجاد مى شوند؛ حال کسى که در مقام غضب خود را کنترل کرده و طمأنینه دارد، از آن جهت که غضب خود را کنترل کرده، حلیم و از آن جهت که دشوارى کنترل غضب را تحمل کرده و خسته و بى تاب نمى شود، صبور است. پس این دو مفهوم هرچند امکان دارد در یک مصداق خارجى با هم جمع شوند، ولى ماهیت آنها یکى نیست.

براى تبیین بهتر رابطه حلم و صبر، مى توان به بخشى از وصیت امام کاظم علیه السلام به هشام استناد نمود که در آن، چنین آمده است: درِ حلم را محکم کنید؛ همانا درب او صبر است (مجلسى، 1403ق، ج 75، ص 309). در این روایت، صبر باب حلم معرفى شده است. طبیعتا وقتى گفته مى شود: صبر باب حلم است، یعنى اینکه راه رسیدن به حلم استفاده از صبر است. در مقام تحلیل، به نظر مى رسد چنین مى توان بیان کرد: کسى که غضب خود را کنترل مى کند، هنگام کنترل و بعد از آن با دشوارى هایى مواجه مى شود؛ اگر در مقابل این دشوارى ها نتواند حالت طمأنینه خود را حفظ کند، نمى تواند آن حالت حلم را در خود ادامه دهد و به عنوان حلیم شناخته شود. پس لازمه حلیم شدن، این است که دست کم در قلمرو غضب، فرد صبور باشد.

3ـ2. صبر و ورع

یکى از مفاهیمى که گاهى اوقات ممکن است با مفهوم صبر در زمینه معصیت خلط شود، مفهوم ورع است. بهتر است با نگاهى اجمالى به معناى لغوى، اصطلاحى و کاربردهاى روایى ورع، تعریف روشنى از ورع بیان نموده و با تعریف صبر مقایسه کنیم.

معناى لغوى ورع: در تاج العروس معناى ورع التَّقْوَى، و التَّحَرُّجُ، و الکَفُّ عَن المَحَارِمِ آمده است (حسینى زبیدى، 1414ق، ج 11، ص 505). طریحى در مجمع البحرین مى نویسد: الوَرَعُ فى الأصل الکف عن المحارم و التحرج منها (طریحى، 1375، ج 4، ص 401). در کتاب العین معناى ورع شدة التحرج (فراهیدى، 1410ق، ج 2، ص 242) و در معجم مقائیس اللغه الکفِّ و الانقباض (ابن فارس، 1404ق، ج 6، ص 100) ذکر شده است.

در مجموع، مى توان گفت: در همه این تعریف ها معناى کفّ و خوددارى وجود دارد و تحرّج که در برخى تعاریف بر آن تأکید شده است، به معناى دورى جستن از گناه است و متحرّج به کسى گفته مى شود که از گناه خوددارى مى کند (ابن منظور، 1414ق، ج 2، ص 233). به هر حال، نکته محورى در معناى لغوى ورع کفّ و خوددارى است.

معناى اصطلاحى ورع: امام خمینى قدس سره در کتاب چهل حدیث بیان مى کند: ورع در حقیقت، کفّ نفس و نگاه دارى آن است از تعدّى از حدود شرع و عقل (موسوى خمینى، 1384، ص 468). مصطفوى در تعریف نسبتا مشابهى مى نویسد: الورع هو التحرّز عمّا ینافیه العقل و الشرع سواء کان فى العرف کذلک أم لا (مصطفوى، 1360، ج 2، ص 182). ملاحویش آل غازى در بیان معناى ورع مى گوید: ورع بزرگتر از تقواست و باورع کسى است که از شبهات خوددارى مى کند و حلال را از ترس وقوع در حرام ترک مى کند (ملاحویش آل غازى، 1382ق، ج 3، ص 55). سیدعبدالحسین طیب نیز ورع را یکى از مراتب تقوا مى داند. ایشان به طور کلى براى تقواى در دین، ده مرتبه را ذکر مى کند و مرتبه ششم آن را اجتناب از شبهات، که مرتبه ورع است، مى داند (طیب، 1378، ج 1، ص 130) و سرانجام طبق تعریف خواجه عبداللّه انصارى، ورع یعنى توق مستقصى على حذر أو تحرج على تعظیم (انصارى هروى، 1408ق، ص 31). امام خمینى قدس سرهدر ترجمه و توضیح این تعریف مى فرماید: ورع عبارت است از نگاه دارى کامل و آخر مرتبه حفظ نفس و در عین حال، ترسناک بودن از لغزش؛ یا سخت گیرى بر نفس است براى تعظیم حق (موسوى خمینى، 1384، ص 473).

تعریف منتخب: به نظر مى رسد تعریف خواجه عبداللّه انصارى تعریف کامل ترى باشد؛ زیرا هم با معناى لغوى تناسب دارد و هم با سایر تعاریف ذکرشده منافات نداشته و به گونه اى آنها را هم شامل مى شود. در ضمن، این تعریف با کاربردهاى روایى نیز هماهنگ است.

در روایتى منسوب به امام صادق علیه السلام مى خوانیم: پایه ورع، مداومت بر محاسبه نفس و راست گویى در گفتار و پاکى معامله و خارج شدن از شبهه و ترک هرگونه عیب و شک و دورى کردن از همه چیزهایى است که به درد او نخورد و باز نکردن درهایى که نمى داند چگونه قفل کند و با کسى که (پذیرش و درک) مسائل روشن بر او مشکل است، همنشینى نکند و با کسى که دین را سبک مى شمارد، مصاحبت نکند و متعرض علمى نشود که نه خودش مى تواند بفهمد و نه دیگران مى توانند به او بفهمانند و با کسى که با خدا قطع ارتباط کرده، قطع کند (مصباح الشریعة، 1400ق، ص 40ـ41).

در این روایت، پایه هاى ورع بیان شده است که با تأمّل در آنها، مى توان دریافت که ورع همان خویشتن دارى و مراقبت از نفس است؛ البته این مراقبت و خویشتن دارى باید در حد بالا باشد، به گونه اى که فرد باورع حتى باید احتیاط کرده و از شبهات و مواردى که مى توانند زمینه ساز گناه باشند نیز دورى کند.

در روایت دیگرى که در مورد وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسن مجتبى علیه السلام مى باشد، چنین آمده است: هیچ ورعى مانند خوددارى از محارم الهى نیست (مجلسى، 1403ق، ج 74، ص 402). در روایت دیگرى که از امیرالمؤمنین على علیه السلام نقل شده است چنین مى خوانیم: از ورع شخص، چشم پاکى و حفظ شکم (از حرام) است (حلوانى، 1408ق، ص 44). در این دو روایت، مواردى از مصادیق ورع ذکر شده است؛ در روایت اول، خویشتن دارى از محرمات و در روایت دوم، مقدارى جزئى تر (عفت در چشم و شکم) از نمونه هاى ورع محسوب شده است. در کل، مى توان گفت: مفهوم خویشتن دارى در همه این نمونه ها وجود دارد و به عبارت دقیق تر، مى توان آنها را از اقسام خویشتن دارى اخلاقى دانست.

به صورت خیلى خلاصه، مى توان گفت: ورع مرتبه اى بالا از خویشتن دارى اخلاقى است. درنتیجه، همان رابطه اى که بین صبر و تقوا (به معناى خویشتن دارى اخلاقى) گفته شد، در اینجا نیز مى توان لحاظ کرد.

3. واژه هاى معادل صبر در روان شناسى

براى مفهوم صبر مى توان برخى از واژه هاى روان شناختى را به عنوان معادل یا مفاهیم نزدیک به آن، در نظر گرفت. در ادامه، واژه هایى که به نظر مى رسد رابطه نزدیک ترى با صبر دارند، ذکر شده است.

1ـ3. مقابله

طبق تعریف لازاروس (Lazarus) و فولکمن (Folkman) مقابله عبارت است از:تغییرمداوم تلاش هاى شناختى و رفتارى براى مدیریت خواسته ها و فشارهاى بیرونى و یا درونى که طاقت فرسا یا فراتر از توان شخص ارزیابى مى شوند (Lazarus & Folkman, 1984, p. 141). طبق این تعریف، مقابله تمام تلاش هایى است که فرد در برابر فشار روانى و عوامل استرس زا انجام مى دهد، حال ممکن است این تلاش ها کارآمد یا ناکارآمد باشند.

صبر مانند مقابله مستلزم نوعى مقاومت در برابر فشار روانى است. مواجهه با دشوارى مى تواند باعث فشار روانى شود و فرد صبور تلاش مى کند تا در برابر این فشار از حالت طمأنینه خارج نشود.

هرچند چنین شباهتى بین این دو مفهوم هست، ولى به نظر مى رسد مفهوم مقابله، متفاوت از مفهوم صبرى باشد که در اسلام مطرح شده است؛ زیرا مقابله در حقیقت، تلاشى است جهت حذف، کاهش یا مهار فشار روانى؛ ولى صبر تلاشى است براى مهار بى تابى در برابر دشوارى. به عبارت دقیق تر، صبر همان حالت حفظ طمأنینه در برابر دشوارى است، ولى مقابله شیوه هایى است که براى غلبه بر تنیدگى (استرس) به کار گرفته مى شود. براى مثال، رفتار کسى را که براى کنترل استرس امتحان، از سبک مقابله اى مسئله مدار استفاده کرده و شروع به مطالعه دقیق درس مى کند، مى توان مقابله نام گذارد، ولى نمى توان صبر نامید، مگر اینکه دشوارى هاى درس خواندن را لحاظ کرده و بگوییم: چون این فرد دشوارى درس خواندن را تحمل کرده و بى تاب نمى شود صبور است، ولى باز حیطه این دو مفهوم جدا مى شود؛ زیرا صبر به توانایى فرد در مهار بى تابى و حفظ حالت طمأنینه اشاره دارد؛ درحالى که مقابله به تلاش و روش هاى فرد در غلبه بر استرس دلالت مى کند.

2ـ3. سرسختى

طبق تعریف کوباسا (Kobasa)، مدى (Maddi) و کاهن (Kahn)، سرسختى باور فرد در مورد جایگاهش در جهان است که به طور توأم نشانگر تعهد، کنترل و آمادگى فرد براى واکنش به چالش مى باشد. تعهد گرایش فرد است به عجین شدن با آنچه که انجام مى دهد یا در زندگى مواجه مى شود، به جاى اینکه احساس بیگانگى کند. افراد متعهد، یک احساس کلى نسبت به هدف دارند که باعث مى شود بتوانند معنادار بودن، باارزش بودن اشخاص، رویدادها و اشیاى محیط اطرافشان را بیابند. کنترل، این است که فرد بتواند به گونه اى فکر، احساس و رفتار کند که انگار فرد مؤثرى در مواجهه با پیشامدهاى گوناگون زندگى است و ناتوان نیست. افراد داراى کنترل این گونه انتظار ساده لوحانه ندارند که تمام رویداد و پیامدها را معین کنند، بلکه به جاى آن، خودشان را به عنوان افرادى تلقى مى کنند که مى توانند در جهان از طریق به کارگیرى تخیل، دانش، مهارت و اختیار، تغییر ایجاد کنند. چالش این است که بتواند باور کند که تغییر و نه ثبات، در زندگى طبیعى است و اینکه تغییرات محرک هاى جالبى براى رشد هستند نه اینکه تهدیدى براى امنیت باشند. بنابراین، به بیان دقیق تر، آنها به جاى اینکه افراد ماجراجوى بى احتیاط باشند، افرادى هستند که سعه صدر براى تجربیات جدید و تحمل تضاد را دارند، به گونه اى که آنها را توانمند مى کند تا در مواجهه با تغییر انعطاف پذیر باشند (Stellman, 1998, p. 1980).

برخى مفهوم مترادف و نزدیک به صبر را در روان شناسى علمى، سرسختى مى دانند (فرح بخش، 1387). به نظر مى رسد این مفهوم نیز نمى تواند معادل مناسبى براى صبر باشد. سرسختى به باور و نوع نگرش فرد نسبت به جایگاهش در جهان هستى دلالت مى کند و داراى سه مؤلفه تعهد، کنترل و آمادگى براى واکنش به چالش است، اما مفهوم صبر به حفظ حالت طمأنینه در برابر دشوارى دلالت مى کند و مؤلفه اى به اسم تعهد یا باور به مؤثر بودن خود در پیشامدهاى زندگى وجود ندارد. به بیان دیگر، سرسختى ساختار ذهنى و شخصیتى فرد را نشان مى دهد، ولى صبر حاکى از واکنش فرد در برابر دشوارى هاست که سعى مى کند حالت آرامش و طمأنینه خود را حفظ کند.

3ـ3. خودگردانى و خودمهارگرى

وهس (Vahs) و بامیستر (Baumeister) خودگردانى و خودمهارگرى را مترادف هم دانسته اند. طبق تعریف آنها، خودگرانى یا خودمهارگرى عبارت است از: توانایى تحت الشعاع قرار دادن گرایش هاى طبیعى و غیرارادى، خواسته ها یا رفتارها، براى رسیدن به اهداف بلندمدت ـ حتى با وجود از دست دادن جذابیت هاى اهداف کوتاه مدت ـ و همچنین براى پیروى از معیارها و قوانین اجتماعى (Vahs & Baumeister, 2011, p. 65).

یکى از محققان، صبر بر معصیت و صبر بر طاعت را نزدیک به مفهوم خودگردانى در روان شناسى دانسته است. وى ابتدا تعریف خودگردانى را از هیگن (Higgisn) چنین نقل مى کند: خودگردانى زمانى رخ مى دهد که افراد به منظور کسب نتیجه اى یا اجتناب از پیامدى، کنش ها، گفتارها و نگرش هایى را انجام داده یا ترک کنند، یا فرد به گونه اى خاص باشد یا نباشد. وى سپس در ادامه بیان مى کند که در این تعریف، انجام کار مى تواند ناظر به صبر بر طاعت و ترک آن ناظر به خویشتن دارى در ترک گناه باشد (نورى، 1387).

با توجه تعریف نهایى که براى صبر بیان شد، به نظر مى رسد خودگردانى نمى تواند معادل روان شناسى صبر باشد؛ زیرا صبر اشاره به مهار خود در زمینه بى تابى دارد، درحالى که خودگردانى یک مفهوم کلى بوده و شامل خویشتن دارى و مهار نفس در زمینه هاى گوناگون مى باشد. چه بسا بهتر است گفته شود که مفهوم خودگردانى و خودمهارگرى با مفهوم تقوا رابطه نزدیک ترى دارد تا مفهوم صبر.

البته لازم به ذکر است که واژه هاى مقاومت (Resistance) و تحمل (Tolerance) نیز در روان شناسى ذکر شده اند.

مقاومت به معناى نیرویى است که در جهت توقف یا سطحى سازى فرایند افشا فعال مى شود (نوروزى و همکاران، 1387). طبیعتا این مفهوم بسیار متفاوت از مفهوم صبر است؛ زیرا صبر مهار نفس از بى تاب شدن در دشوارى است، درحالى که مقاومت نوعى مهار در فرایند افشا است.

واژه دیگر تحمل است. همان گونه که یکى از پژوهشگران بیان کرده اند، صبر در مصیبت را مى توان تحت عنوان تحمل بررسى کرد (نورى، 1387). البته واژه تحمل در روان شناسى به دو معنا به کار رفته است: 1. میزان تحمل افراد به مواد روان گردان؛ 2. توانایى مقاومت در برابر تنیدگى، درد و فشار روانى ناشى از رویدادهاى تنش زا (همان). به نظر مى رسد این مفهوم را به سختى مى توان شامل سایر اقسام صبر، بخصوص صبر بر طاعت دانست. ازاین رو، بهتر است دنبال واژه هاى بهتر و کامل تر بود.

4ـ3. صبر

یکى از واژگانى که به نظر مى رسد به لحاظ مفهومى با صبر مطرح شده در اسلام، رابطه نزدیک ترى داشته باشد، همان معادل انگلیسى صبر یعنى Patience است که در روان شناسى تحقیقات اندکى راجع به آن صورت گرفته است.

در یکى از کتاب هاى دینى، استاینبک (Stainback) صبر را نوعى تحمل و پایدارى معرفى مى کند. طبق تعریف او، صبر عبارت است از تحمل سختى، درد یا تحریکات همراه با خلق آرام؛ به عبارت دیگر، صبر یعنى: تحمل کردن بدون شکایت (Stainback, 2008, p. 18).

در متون روان شناسى، معناى نزدیک به این را مى توان مشاهده کرد؛ ازجمله مى توان به تعریفى که در مطالعه روان شناختى آلبرت مهرابیان (A. Mehrabian) آمده است، اشاره نمود. وى صبر را به عنوان گرایش به متین بودن، پایدار بودن، خویشتندار بودن و توانایى مواجهه با دشوارى ها، تعریف کرده است. با این تعریف، صبر از مفاهیمى مثل به تأخیرانداختن پاداش،تکانش،ومسامحه کارى متمایزمى شود(Piedmont, 2007, v. 18, p. 181).

چنیتکر (Schnitker) و ایمانز (Emmons) نیز از دیگر محققانى هستند که صبر را مورد بررسى روان شناختى قرار داده اند. آنها مفهوم صبر را متمایز از دو مفهوم تأخیر ارضا یا خودگردانى مى دانند. طبق نظر آنها، نمى توان این دو را معادل دقیقى براى صبر به شمار آورد؛ زیرا اولاً، صبر فقط توانایى به تأخیر انداختن ارضا نیست. توانایى صرف نظر کردن از پاداش حاضر براى مشوق (محرک) آینده، در نگاه اول به نظر مى رسد که با صبر هم معناست. تأخیر ارضا نوعا مستلزم یک انتخاب آشکار است بین اینکه پاداش کوچک فعلى را انتخاب کند یا در مقابل، پاداش بزرگتر آینده را انتخاب کند. درحالى که توجه به الگوهاى صبر نشان مى دهد که این الگوها همیشه درگیر یک انتخاب براى انتظار نیستند و ممکن است به لحاظ رفتارى تمایز آشکارى بین بى صبرى و واکنش هاى صبورانه نباشد. بهتر است گفته شود: صبر بیشتر متمرکز بر واکنش هاى درونى فرد است تا بیرونى. ثانیا، صبر فقط خودگردانى نیست؛ افراد عادى و روان شناسان اغلب صبر را به عنوان مفهومى که مستلزم خودگردانى یا خودکنترلى است، تصور مى کنند. پیترسن (Peterson) و سیلگمن (Seligman) خودگردانى را یکى از سه خاصیت تشکیل دهنده صبر (پایدارى، سعه صدر و خودگردانى) نام مى برند. به هر حال، به نظر مى رسد صبر کاملاً متمایز از خودگردانى است؛ چراکه آن اساسا مستلزم یک واکنش هیجانى درونى است. بنابراین، مناسب تر این است که در ارتباط با صبر، هیجان دینى بررسى شود. به احتمال زیاد، افراد صبور به طور سازگارانه برنامه هاى (شیوه هاى) دینى، از قبیل آمادگى به لحاظ توجه و محاسبه را انجام مى دهند تا به طور حرفه اى هیجان هاى منفى از قبیل رنجش و خشم را در مواقع انتظار کاهش دهند (Ibid, p. 182-183).

طبق تعریف بلانت (Blount) و جانیکیک (Janicik) که صبر را مورد مطالعه روان شناختى قرار داده و الگویى براى آن معرفى کرده اند،صبریک مفهوم چندبعدى است که شامل خودگردانى، مقابله و واکنش کریمانه در مقابل تأخیر مى باشد (Dudley, 2003, p.7). تعریف دیگر که در متون روان شناسى مى توان یافت، تعریفى است که آگدن (Agden) از صبر ارائه مى کند؛ طبق تعریف وى، صبر عبارت است از مقاومت کردن در زیرفشار (Agden, 2007, p. 188).

به طور کلى، با توجه به تعاریف گوناگونى که از متون روان شناختى نقل شد، مى توان گفت: 1. صبر نوعى مقاومت و تحمل دشوارى است. البته در تعریف بلونت و جانیکیک، متعلق صبر تأخیر مى باشد؛ ولى به نظر مى رسد که تحمل تأخیر نیز خودش نوعى موقعیت دشوار براى انسان باشد. 2. صبر مترادف خودگرانى، خودمهارگرى و تأخیر ارضا نیست.

در جمع بندى، اگر بخواهیم از بین مفاهیمى که در روان شناسى مورد مطالعه قرار گرفته است نزدیک ترین واژه به صبر اسلامى را بیابیم، بهتر است همان واژه معادل انگلیسى صبر را انتخاب کنیم؛ زیرا به لحاظ مفهومى نسبت به سایر مفاهیم رابطه نزدیک ترى با صبر اسلامى دارد.

نتیجه گیرى

با توجه به مطالبى گذشت، پاسخ سؤال هاى پژوهش را به صورت زیر مى توان بیان نمود:

1. با توجه به بررسى لغوى، اصطلاحى و روایى که صورت گرفت، به نظر مى رسد تعریف مناسب براى واژه صبر عبارت است از: حفظ طمأنینه در برابر دشوارى ها و مهار مستمر نفس از بى تاب شدن.

2. در مورد رابطه صبر با برخى از مفاهیم نزدیک، نتایج را چنین مى توان بیان کرد:

الف. تقوا و صبر: اگر تقوا به معناى ترسیدن و یا اجتناب از گناهان باشد، به لحاظ مفهومى با صبر متباین است، ولى اگر تقوا به معناى خویشتن دارى اخلاقى باشد، رابطه بین مفهوم تقوا و صبر عموم و خصوص من وجه است. از سوى دیگر، با در نظر گرفتن فرایند خویشتن دارى اخلاقى، مى توان گفت: صبر باعث استمرار تقوا و تحمل دشوارى هاى حاصل از آن مى شود.

ب. حلم و صبر: اگر حلم به معناى خویشتن دارى در مقام غضب لحاظ شود، مى توان رابطه آن با صبر را چنین تبیین نمود: یک دسته از دشوارى هاى مهار نفس در مقام کنترل غضب ایجاد مى شوند. به بیان دیگر، کسى که در مقام غضب خود را کنترل کرده و طمأنینه را حفظ مى کند، از آن جهت که غضب خود را کنترل کرده، حلیم و از آن جهت که دشوارى کنترل غضب را تحمل کرده و خسته نمى شود، صبور است. از سوى دیگر، به نظر مى رسد کسى که غضب خود را کنترل مى کند، هنگام کنترل و بعد از آن با دشوارى هایى مواجه مى شود؛ اگر در مقابل این دشوارى ها نتواند حالت طمأنینه خود را حفظ کند، نمى تواند آن حالت حلم را در خود ادامه دهد و به عنوان حلیم شناخته شود. پس، لازمه حلیم شدن، این است که دست کم در قلمرو غضب، فرد صبور باشد.

ج. ورع و صبر: به نظر مى رسد ورع مرتبه اى بالا از خویشتن دارى اخلاقى است. درنتیجه، همان رابطه اى که بین صبر و تقوا (به معناى توان خویشتن دارى اخلاقى) گفته شد، در اینجا نیز مى توان لحاظ کرد.

3. با بررسى برخى از مفاهیم مطالعه شده در روان شناسى، نتایج نشان داد که نزدیک ترین واژه به صبر در روان شناسى واژه Patience مى باشد.

نکته اى که در پایان مناسب است ذکر شود، این است که در این مقاله رابطه صبر با سایر مفاهیم اخلاقى دیگر از قبیل رضا، شکر، قناعت، حیا و... بررسى نشد؛ با توجه به این محدودیت، پیشنهاد مى شود که اولاً، رابطه سایر مفاهیم اخلاقى نیز با صبر مورد بررسى و قرار گیرد؛ ثانیا، پس از مفهوم شناسى و بررسى رابطه این مفاهیم توصیه مى گردد که جایگاه هر کدام از این مفاهیم در نظام اخلاقى ـ تربیتى اسلام تبیین شود.

 

منابع

مصباح الشریعة (1400ق)، منسوب به امام صادق علیه السلام، بیروت، اعلمى.

آملى، سیدحیدر (1422ق)، تفسیر المحیط الأعظم و البحرالخضم، تحقیق سیدمحسن موسوى تبریزى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.

ابن فهد حلى، احمدبن محمد (1375)، آیین بندگى و نیایش (ترجمه عده الداعى)، ترجمه حسین غفارى ساروى، قم، بنیاد معارف اسلامى.

ابن منظور، محمدبن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت، دارالفکر.

انصارى هروى، عبداللّه (1408ق)، منازل السائرین، بیروت، دارالکتب العلمیة.

پسندیده، عباس (1388)، اخلاق پژوهى حدیثى، تهران، سمت.

تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1366)، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.

جزائرى، عبداللّه بن نورالدین (بى تا)، التحفة السنیة فى شرح النخبة المحسنیة، تحقیق سیدعلیرضا ریحان مدرس، تهران، محقق کتاب.

حرّعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام.

حسینى زبیدى، سیدمحمدمرتضى (1414ق)، تاج العروس من جواهرالقاموس، تصحیح على شیرى، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع.

حلوانى، حسین بن محمدبن حسن بن نصر (1408ق)، نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدى علیه السلام.

حمیرى، نشوان بن سعید (1420ق)، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، بیروت، دارالفکر المعاصر.

راغب اصفهانى، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فى غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودى، بیروت، دارالعلم.

زحیلى، وهبه بن مصطفى (1418ق)، التفسیرالمنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر.

صدوق، محمدبن على (1362)، الخصال، قم، جامعه مدرسین.

طریحى، فخرالدین (1375)، مجمع البحرین، تحقیق سیداحمد حسینى، تهران، کتابفروشى مرتضوى.

طیب، سیدعبدالحسین (1378)، اطیب البیان فى تفسیرالقرآن، تهران، اسلام.

فراهیدى، خلیل بن احمد (1410ق)، کتاب العین، قم، هجرت.

فرح بخش، کیومرث (1387)، روان شناسى صبر در قرآن، در: مجموعه مقالات: قرآن، روان شناسى و علوم تربیتى (2)، مشهد، بنیاد پژوهش هاى قرآنى حوزه و دانشگاه.

فیض کاشانى، ملّامحسن (1429ق)، رسائل فیض کاشانى، تهران، مدرسه عالى شهید مطهرى.

فیومى، احمدبن محمد (1414ق)، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر، قم، دارالهجرة.

قرشى، سیدعلى اکبر (1412ق)، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

کلینى، محمدبن یعقوب (1362)، الکافى، تهران، اسلامیه.

ـــــ (1407ق)، الکافى، تهران، دارالکتب الإسلامیة.

مجلسى، محمدباقر (1378)، ایمان و کفر (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحارالانوار ج 64)، ترجمه عزیزاللّه عطاردى قوچانى، تهران، عطارد.

ـــــ (1403ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربى.

مصطفوى، حسن (1360)، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

ـــــ (1402ق)، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر.

ملاحویش آل غازى، عبدالقادر (1382ق)، بیان المعانى، دمشق، مطبعة الترقى.

موسوى خمینى، سیدروح اللّه (1384)، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره.

موسوى، على بن حسین (1405ق)، رسائل شریف المرتضى، تصحیح و تحقیق سیدمهدى رجایى، قم، دارالقرآن الکریم.

نراقى، احمد (1383)، معراج السعاده، قم، هجرت.

نورى، نجیب اللّه، بررسى پایه هاى روان شناختى و نشانگان صبر در قرآن (زمستان 1387)، روان شناسى و دین، سال اول، ش چهارم، ص 143ـ168.

نوروزى نصرت اللّه و همکاران، رابطه بین سبک هاى دفاعى و ظهور مقاومت و انتقال در روان درمانى پویشى فشرده و کوتاه مدت (بهار و تابستان 1387)، روان شناسى کاربردى، سال دوم، ش 2و3، ص 518ـ537.

Dudley, Kenneth C. (2003), Empirical Development of a Scale of Patience, Morgantown, West Virginia.

Lazarus, Richard S. & Folkman, Susan (1984), Stress, Appraisal, and Coping, New York, Springer.

Ogden, Alan W. (2007), Highway to Hope, The United States America, xulon pres.

Piedmont, Ralph L. (2007), Research in the Social Scientic Study of Religion, Leiden boston, Loyola College, Maryland, BRILL.

Stainback, Lily (2008), Teaching Children Christlike Virtues in the Home, United States of America, Horizon Publishers.

Stellman, Jeanne Mager (1998), Encyclopaedia of Occupational Health and Safety, Geneva, International Labour Organization.

Vohs, Kathleen D. & Baumeister, Roy F (2011), Handbook of Self-Regulation, Second Edition: Research, Theory, and Applications, New York, The Guilford Press.

 

حسین امیرى: کارشناسى ارشد روان شناسى بالینى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.

رحیم میردریکوندى: استادیار گروه روان شناسى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.

محمدرضا احمدى محمدآبادى: استادیار گروه روان شناسى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.

 معرفت - سال بیست و دوم ـ شماره 192

انتهای متن/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول