اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  اقتصاد و حقوق

تجزیه و تحلیل مفاهیم اخلاقی اسلامی ناسازگار با چارچوب اقتصاد - بخش اول

تحلیل اقتصادی برخی آموزه های اخلاقی اسلام

آموزه های اخلاقی اسلام به واسطه ارتباط با اصول اعتقادی مسلمانان تأثیر مستقیمی بر رفتار های اقتصادی آنها دارند. فهم دقیق و درست از این آموزه ها و زدودن پیرایه ها و تفسیرهای غلط از آن نقش مهمی در تحلیل کارکرد اقتصادی آنها دارد.

تحلیل اقتصادی برخی آموزه های اخلاقی اسلام

 

چکیده

یکی از اهداف اخلاق ساختن انسان‌هایی است که به صورت خودکار، و بدون نیاز به الزام قانونی، حقوق یکدیگر را رعایت نمایند. مقالة حاضر به روش «تحلیلی ـ توصیفی» مفاهیم اخلاق اقتصادی اسلام و کارکرد آن در نظام اقتصادی را بررسی می‌کند. بنا به فرضیة مقاله، گسترش اخلاق اسلامی موجب شکل‌گیری تعادل‌هایی در سطح بالاتر از وضعیت تعادلی مبتنی بر نفع شخصی می‌شود. یافته‌های مقاله نشان می‌دهد برخی آموزه‌های اسلامی از قبیل اهتمام به علم، سفارش به تعقل، تشویق کار و فعالیت، استفادة بهینه از امکانات، هدر ندادن منابع، متقن انجام دادن کارها در نظام سرمایه‌داری نیز توصیه می‌شود.

در مقابل، آموزه‌هایی از قبیل سفارش به زهد، نکوهش اقبال به دنیا، نکوهش حرص و مصرف مافوق کفاف، قناعت، کمک به دیگران و رزق مقدر ویژۀ نظام اقتصادی اسلام است. این امر حاکی از مغایرت نظام اخلاق اقتصادی اسلام و سرمایه‌داری است. آموزه‌های اخلاقی اسلام از طریق پالایش درونی آحاد جامعه، ضمن ارتقای معنوی انسان‌ها، موجب کاهش هزینة مبادله، افزایش سرمایة اجتماعی، افزایش شفافیت در بازار، و افزایش کارایی می‌شوند. نتیجة این امر به حداقل رسیدن پیامدهای ناشی از اصالت نفع شخصی و مقابله با شکست بازار از طریق شکل‌دهی انگیزه‌های مردم است.

کلیدواژه‌ها: اخلاق اقتصادی، اقتصاد اسلامی، هزینه مبادله، سرمایه اجتماعی، بازار.   

 مقدمه

آدام اسمیت را پدر علم اقتصاد می دانند؛ زیرا با انتشار کتاب ثروت ملل در سال 1776 سازوکار اقتصاد آزاد را معرفی کرد. از نظر او، در بازار رقابت کامل، اگر افراد به دنبال نفع شخصی باشند، بازار مانند دست نامرئی عمل کرده، رفاه همة افراد جامعه را تضمین می کند. پس از انتشار نظر اسمیت، با گذشت چندین قرن، علم اقتصاد سنتی همچنان بر اساس ایدة او توسعه پیدا کرده است. در بطن مفهوم تعادل، در نظریه های اقتصادی، دست نامرئی» اسمیت کار می کند.

اسمیت با بیان دست نامرئی»، پیروی از نفع شخصی را تضمین کنندة رفاه جمعی می داند. این دیدگاه در چارچوب مفهوم عقلانیت مطرح شده است. یکی از تعاریف عقلانیت» حداکثر کردن نفع شخصی است. این رویکرد در واقع، بر ضرورت یک تطابق خارجی میان گزینش هایی که یک شخص انجام می دهد و نفع شخصی او مبتنی است (سن، 1377، ص16) از نظر آمارتیاسن، مشکل این رویکرد به عقلانیت در این است که چرا باید عقلانی بودن منحصراً پی جویی نفع شخصی به معنای حذف تمام اهداف دیگر» تعریف شود. در واقع، این ادعا که حداکثر کردن نفع شخصی غیر عقلانی نیست، جای مناقشه ندارد؛ اما این استدلال که هرچیز جز نفع شخصی باید غیر عقلانی به حساب آید شگفت انگیز است. (سن، 1377، ص17).

اسمیت یک فیلسوف اخلاقی بود. اولین کتاب وی نظریة احساسات اخلاقی بود و پس از آن کتاب ثروت ملل را منتشر کرد. او در کتاب اول خود، به گروه وسیعی از فضایل توجه کرد؛ از جمله: تدبیر، هشیاری، احتیاط، مآل اندیشی، میانه روی، وفای به عهد، حفظ سلامت، بخت و اقبال، مقام، و شهرت. او انباشت سرمایه را از گونه های پست تدبیر می داند به تدابیری که همه محاسبه ای عقلانی هستند. کانون توجه اقتصاد جریان غالب و تفسیر های اثبات گرایانه اسمیت است. او خیرخواهی» را در جایگاه بالاترین فضیلت اخلاقی مطرح کرده است (الوی، 1386، ص158).

اسمیت در کتاب بعدی خود، یعنی ثروت ملل، موضوع نفع شخصی» را مطرح کرد. این امر مبنای بخش عمده ای از نظریه پردازی های اندیشمندان بعدی قرار گرفت، به گونه ای که اندیشه های وی را می توان نقطة عطفی در نظام سرمایه داری برشمرد (معصومی نیا، 1386، ص123).

آمارتیاسن این موضوع را این گونه بیان می کند: به نظر می رسد بسیاری از تحسین کنندگان اسمیت از عبارت او دربارة قصاب و آبجو فروش فراتر نرفته اند، اما اگر همین عبارت ساده را با دقت بخوانیم، متوجه می شویم که هدف اسمیت در اینجا، نشان دادن این موضوع است که داد و ستدهای معمولی در بازار، چرا و چگونه رخ می دهند، و چرا و چگونه تقسیم کار عملی می شود؟ این دقیقاً موضوع همان فصلی از کتاب اوست که عبارت مزبور از آن نقل می شود. اما این واقعیت که اسمیت به رواج معامله دو طرفه سودمند توجه کرد، به هیچ وجه مبین آن نیست که او صرف خود دوستی را برای رسیدن به یک جامعه خوبی می دانست در واقع، او دقیقاً معتقد به عکس آن بود. (سن، 1377، ص26).

تعادل در بازار رقابتی، که اسمیت پایه گذار آن بود، یکی از حالت های خاص از تعادل کلی تر است که در آن نفع شخصی دنبال می شود، در حالی که می توان تعادلی را تصور کرد که با وجود اخلاق و گسترش فضیلت های اخلاقی، وضعیت تعادلی را به سطح بالاتری از این حالت خاص انتقال دهد.

واژة اخلاق» از نظر لغوی، جمع خُلْق» به معنای خوی، طبع، سجیه و عادت است، اعم از اینکه آن سجیه و عادت نیکو باشد یا زشت و بد. برای مثال، علم اخلاق به علم آگاهی و اطلاع از عادات و آداب و سجایای بشری» تعریف شده است (ژانه، 1373، ص53).

دانشمندان علم اخلاق و فیلسوفان برای اخلاق» تعاریف متعددی بیان کرده اند. آنچه از میان تعریف های دانشمندان اسلامی می‏توان جمع بندی نمود عبارت است از: اخلاق کیفیتی برای نفس آدمی است که رفتارهایی متناسب با آن از انسان بروز می‏کند. در اسلام، رفتارهای متناسب با انسان رفتار هایی است که در طول بندگی پروردگار است و انسان را به خدا نزدیک تر می کند».

عرصه های گوناگونی از زندگی اقتصادی وجود دارد که به نظر می رسد هنجارهای اخلاقی در آن مؤثر است. برای مثال، معضلاتی همچون پیامدهای جانبی آلودگی هوا ممکن است تا حدی از طریق مجازات های قانونی کاهش یابد، اما هنجارهایی که بر ضد چنین رفتارهای هنجارشکن در جامعه شکل می گیرد، می تواند نقش مهمی در برابر این مشکل ایفا کند. این موضوع در خصوص تامین کالاهای عمومی و همچنین دربارة رأی گیری صدق می کند (هازمن و مک فرسن، 1386، ص 98).

برای روشن شدن جایگاه اخلاق در نظام اقتصادی اسلام، لازم است مجموعۀ اجزاء و عناصر تشکیل دهندۀ نظام اقتصادی اسلام را در نظر گرفت، اجزای اخلاقی به معنای یاد شده را از اجزای غیر اخلاقی تفکیک کرد و سپس جایگاه و تأثیر آموزه های اخلاقی را تحلیل نمود. البته چون بخش عمدۀ تعالیم اقتصادی اسلام همراه با اخلاقیات است تفکیک کاری مشکل و در مواردی محال است.

بخشی از ضوابط اخلاقی عبارت است از: کراهت شکایت از کمی سود، نکوهش تبلیغات، اجتناب از مداخله در معاملۀ دیگران، نهی از دلالی های مخل، نفی رفتار انحصارگرایانه، در نظر داشتن ارزش های اخلاقی در دریافت سود، یاد خداوند هنگام دادو ستد، حسن خلق، توکل به خدا، انصاف، و احسان.

در این مقاله، پس از مرور کوتاهی بر پیشینة موضوع و بررسی رویکرداسلام نسبت به انسان و اخلاق، به تحلیل برخی از آموزه های اخلاقی اسلام، که با چارچوب اقتصاد متعارف ناسازگار است، می پردازیم. در ادامه کارکرد های اخلاق در نظام اقتصادی مطالعه می شوند و نشان داده می شوند که چگونه این آموزه ها بدون تحمیل هزینة و بدون نیاز به سازوکار اجرایی یا نظارت، می توانند اهداف مورد نظر را تأمین کنند. در بخش پایانی، شرایط تأثیرگذاری اخلاق بر اقتصاد و رفتار های اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرد.

پیشینة موضوع

در زمینه رابطه اخلاق و اقتصاد اسلامی مطالعات چندانی انجام نشده است. در ادامه به برخی مطالعات این حوزه نظری اشاره می شود.

میرمعزی (1378) تفسیر نظام سرمایه داری از رفاه، رشد و عدالت و اولویت بندی آنها را برداشت خاصی از سعادت فرد و جامعه» می داند که با نگرش اسلام به انسان و جامعه در تعارض است.

جداری عالی و میرمعزی (1392) با هدف ارائة الگوی اسلامی از اخلاق مصرف با رویکرد بین رشته ای اخلاقی- اقتصادی که بتواند الگویی برای نسل های گوناگون قرار گیرد، رابطة معیارهای اخلاقی، از جمله انفاق، زهد، تقدیر معیشت و قناعت را با الگوی مصرف بررسی کرده اند. آنها، در نهایت، به این نتیجه رسیده اند که شکل گیری الگوی مصرف، از مبانی نظری مبتنی بر توحید آغاز می شود و هدف های مورد نظر از آن ها نتیجه گرفته می شود. بر اساس مبنای اخلاقی الگو، انگیزة رفتاری که محرک انسان برای حرکت به سوی هدف ها باشد نیز شکل می گیرد. بر اساس ملاک های اصول اخلاقی، نتیجه گرفته می شود که در صورت عمل به آن ها و رعایت تمامی حدود و شرایط، هدف های منظور نظر حاصل خواهد شد.

علیرضا رحیمی بروجردی (1392) در کتاب اقتصاد اخلاقی، روابط علم، اخلاق و علم اقتصاد و همچنین نقش فلسفة اخلاق و اخلاق در توسعة اقتصادی از دیدگاه مکاتب اقتصادی را بررسی نموده است. وی همچنین به مباحث اخلاقیات حرفه ای به تفصیل پرداخته است.

میرمعزی (1393) با نگاهی جدید تحت عنوان اقتصاد برکت»، که یکی از اصول اخلاقی اسلام نیز است و ریشه در جهان بینی و نگرش انسان مسلمان به دنیا دارد، به بررسی علل کاهش و یا افزایش نعمت های لازم برای رسیدن انسان و جامعه به سعادت می پردازد. از نظر او، علل و عوامل افزایش نعمت ها، افعال جوانحی و جوارحی مردم است. این افعال فقط از راه مادی موجب افزایش یا کاهش نعمت نمی شود، بلکه در نظام علت و معلولی مادی و مجرد حاکم بر جهان، بر افزایش یا کاهش نعمت اثر می گذارند.

معصومی نیا (1386) در مقالۀ اخلاق اقتصادی(مبانی بینشی، آموزه ها و آثار)» اخلاق را به عنوان پالایشگر درونی مطرح نموده است که علاوه بر ارتقای معنوی انسان ها، بین انگیزه های شخصی و منافع عمومی هماهنگی ایجاد می کند.

تبیین آموزه های اخلاق اقتصادی اسلام، که در مقالۀ حاضر آمده تازه نیست، اما تحلیل های جدیدی از کارکرد اقتصادی آنها ارائه گردیده که در آثار گذشته، به این شکل مشاهده نمی شود و گامی نو محسوب می شود.

انسان مسلمان و اخلاق

از نظر انسان مسلمان، تمام لذت ها، از جنس لذت مادی نیست و تمام زندگی به دنیای مادی محدود نمی گردد. انسان مسلمان به زندگی ابدی پس از مرگ اعتقاد دارد. بنابراین، بخشی از زندگی او در آن جهان است که حاصل عمل این جهانی اوست. بدین روی، از نظر او، عقلایی است که برای کسب لذت های بیشتر در دنیای ابدی، از برخی لذت های زودگذر مادی چشم پوشی کند. یا به عبارت دیگر، لذت های با دوام اخروی را جانشین لذت های فانی مادی کند؛ زیرا از نگاه آیه های قرآن، انسان موجودی دو بعدی است. او دارای یک بعد مادی» است که بدن اوست، و بعد غیر مادی» که روح اوست، و حقیقت انسان به روح اوست (حجر: 28ـ29). ازاین رو، انسان مسلمان تنها به رعایت مرزهای حقوقی اکتفا نمی کند، بلکه برای دست یابی به درجات بالا، درصدد تخلق به اخلاق الهی نیز برمی آید.

گرچه رعایت اخلاقیات ضمانت اجرایی ندارد، اما هدف بعثت حضرت رسول اکرمˆ شمرده شده است. در این صورت، یک مسلمان به وضوح درمی یابد که بدون دست یابی به مکارم اخلاقی، امکان وصول به هدف بعثت وجود ندارد. ملاحظۀ تعالیم اقتصادی اسلام نیز این مهم را ملموس تر می نماید. تقریباً تمامی این تعالیم چنان با اخلاق آمیخته شده که تفکیک آنها بسیار مشکل است. این امر یک مسلمان را به این نتیجه می رساند که بدون تقید به اخلاق در حوزۀ اقتصاد، کسب رضایت الهی مشکل و حتی ناممکن است. برای اجتناب از ادعای بدون دلیل، تنها دو نمونه ذکر می شود:

امام صادق† می فرمایند:حضرت رسول اکرمˆ فرمودند: هر کس به خریدوفروش می پردازد باید پنج شرط را رعایت کند. درغیر این صورت، نه بخرد و نه بفروشد: 1. ربا؛ 2. سوگند؛ 3. پوشاندن عیب (کالا)؛ 4. ستودن کالا هنگام فروش؛ 5. مذمت کالا هنگام خرید» (مجلسی، 1403ق، ج 100، ص 96) ملاحظه می شود که اجتناب از سوگند، ستودن کالا هنگام فروش و مذمت هنگام خرید اخلاقی هستند، اما با بیشترین تأکید سفارش شده اند. حضرت فرمودند: هر کس از این اعمال اجتناب نکند حق خرید و فروش ندارد. این در حالی است که انواع گوناگون فعالیت های اقتصادی بدون خرید و فروش امکان ندارد.

در روایت دیگری امام صادق† به صراحت، جامعه ای را که در آن مواسات حاکم نباشد، شیعه نمی دانند (مجلسی، 1403ق، ج71، ص254). مواسات یعنی اینکه تمامی آحاد جامعه دیگران را در آنچه دارند شریک کنند که این امر دستوری کاملاً اخلاقی است.

اقتصاد اسلامی از ابتدا به عنوان یک اقتصاد اخلاقی پایه گذاری شده است. اسلام خواسته است انسان ها حتی فعالیت های اقتصادی و تأمین نیازهای مادی را وسیلۀ دست یابی به کمالات انسانی قرار دهند. ازاین رو، انجام واجبات مالی از قبیل پرداخت خمس و زکات مشروط به قصد قربت» مشروط گردیده است که سبب تعالی اخلاقی و معنوی انسان می شود. مراد از اخلاق» در مقالۀ حاضر، تنها فضایل و رذایل نفسانی نیست، بلکه افعال ناشی از آنها نیز در قلمرو تحلیل های ما قرار دارد. به فرمودۀ شهید مطهری، اخلاق علم چگونه زیستن، چگونه بودن و چگونه مردن است. چگونگی زیستن شامل رفتار و ملکات می شود؛ یعنی انسان چگونه باید رفتار کند، و چگونه ملکاتی داشته باشد تا از نظر روحی دارای ماهیت و واقعیت باارزش و مقدسی شود (مطهری، 1374، ج 13، ص 714).

تحلیل اقتصادی برخی آموزه های اخلاقی اسلام

آموزه های اخلاقی اسلام به واسطه ارتباط با اصول اعتقادی مسلمانان تأثیر مستقیمی بر رفتار های اقتصادی آنها دارند. فهم دقیق و درست از این آموزه ها و زدودن پیرایه ها و تفسیرهای غلط از آن نقش مهمی در تحلیل کارکرد اقتصادی آنها دارد.

آموزه های اخلاق اقتصادی اسلام را می توان در دو دسته زیر جای داد:

الف. آموزه های اسلامی سازگار با آموزه های سرمایه داری، از جمله اهتمام به علم، سفارش به تعقل، تشویق کار و فعالیت، استفادة بهینه از امکانات، هدر ندادن منابع و متقن انجام دادن کارها.

ب. آموزه های اسلامی ناسازگار با آموزه های سرمایه داری، از جمله سفارش به زهد، نکوهش اقبال به دنیا، نکوهش حرص و مصرف مافوق کفاف، قناعت، کمک به دیگران و رزق مقدر.

وجود دستة دوم از آموزه ها بیانگر این حقیقت است که بخشی از آموزه های اسلامی و روح حاکم بر آن با بخشی از آموزه های سرمایه داری در تقابل است. در نظام سرمایه داری، انسان کار می کند و کار خود را به صورت متقن انجام می دهد، از امکانات و منابع، به صورت بهینه استفاده می کند؛ اما انگیزه او از این تلاش صرفاً حرص و کسب لذت مادی است. اما انسان اقتصادی اسلامی اقدامات دسته اول را با هدف تأمین نیازهای ضروری برای داشتن زندگی شرافتمندانه انجام می دهد و به دنبال تعاون در نیکی و تأمین نیازهای جامعة انسانی است.

در ادامه، برخی از آموزه های اسلام، که در دسته دوم قرار دارند تجزیه و تحلیل می شوند.

الف. زهد و قناعت

زهد و قناعت با آموزه های اقتصاد متعارف در تعارض است. افرادی همچون ماکس وبر کنار گذاشتن آموزه های کلیسای کاتولیک و تجدید نظر در آن توسط پروتستان ها را عامل پیشرفت مادی دنیای غرب معرفی می کنند. کاتولیک ها غالباً قانع بودند و حاضر به تغییر وضع موجود نبودند، اما پروتستان ها با استقبال از سختی ها و مشقت ها و استفادۀ کم از لذت ها و با کار زیاد؛ روح سرمایه داری را ایجاد نمودند (وبر،1390، ص 61). از سوی دیگر، نظریه پردازانی از قبیل ماندویل ترویج حرص و طمع را، که در طبیعت انسان ها وجود دارد، تشویق می کردند. از این روست که توصیه به زهد و قناعت در تعارض با اقتصاد متعارف تلقی می شود.

در فرهنگ اسلامی، به زهد و دوری از دنیا سفارش زیادی شده است. برای نمونه، خداوند می فرماید: قل متاع الدنیا قلیل»(نساء: 17)؛ امیرالمؤمنین† می فرمایند: همانند زاهدان به دنیا بنگرید» (نهج البلاغه، خ 103).

در نگرش اسلامی، معنای اصلی زهد» نفی وابستگی قلبی و بی رغبتی به تعلقات دنیوی است. امام علی† می فرماید: دو کلمه از قرآن زهد را تفسیر می کند: "تا بر آنچه از دست داده اید تأسّف مخورید، و بدانچه دست یافته اید شاد نگردید". و آنکه بر گذشته تأسّف نخورَد و بر آنچه دست یافته است شادمان نگردد، دو طرف زهد را به دست آورده است» (همان، خ 431). بر این اساس، هرگز زهد» به معنای کم کار کردن نیست. سیرۀ خود حضرت به عنوان امام زاهدان، بر خلاف این مطلب است. فعالیت های اقتصادی گستردۀ ایشان از مسلمات تاریخ اسلام است. در این صورت، بر خلاف برخی پندارها، حاکمیت روحیة زهد اثرات اقتصادی فراوانی دارد. زاهد بیشترین تولید و کمترین مصرف را دارد. با افزایش روحیة زهد، مصرف کاهش یافته و با توزیع متعادل تر درآمد، مازاد بر کمک نیازمندان، پس انداز می شود و به رشد اقتصادی کمک می کند.

زهد سبب دوری از مصارف تجملی و اسراف و تبذیر امکانات می شود. در کتاب و سنت در خصوص قناعت نیز توصیه های فراوانی وجود دارد. امیر المؤمنین† حیات طیبه» در آیۀ شریفۀ فلنحیینه حیاة طیبة»(نحل: 97) را به قناعت» تفسیر کرده اند. آن حضرت یکی از ویژگی های مهم پیامبران الهی را قناعت دانسته اند. ایشان می فرمایند: همان گونه که از دشمنت با قصاص انتقام می گیری، از حرصت نیز با قناعت انتقام بگیر. آن حضرت در بیانات دیگر، قناعت را پادشاهی، عامل حفظ عفت، بلندی همت، سبب عزت نفس و عامل احساس بی نیازی دانسته است (محمدی ری شهری، 1416ق، ج3، ص264).

یکی از آثار قناعت کاهش مصرف و افزایش پس انداز و در نتیجه، مهیا شدن دست مایة لازم برای سرمایه گذاری های لازم است. این امر در خصوص اقتصادهای رشد نیافته لازم تر است؛ زیرا مشکل عمدة این گونه کشورها تولید کم و مصرف بالای ناشی از روحیة حرص و طمع است. یکی از آثار مهم قناعت آرامش روانی است. امام علی† می فرمایند: قناعت سبب بی نیازی می شود (محمد ری شهری، 1416، 390، ص 264). اگر هدف مصرف کالاها و خدمات تأمین نیاز و کسب آرامش است و انسان بیش از حد معینی توان کسب درآمد ندارد، پس چه بهتر که این مهم را بدون صرف هزینه ای با قناعت به دست بیاورد. از این رو، در روایت، قناعت» بالاترین درجة بی نیازی و بزرگ ترین گنج، و انسان قانع متنعم ترین انسان شمرده شده است (محمد ری شهری، 1416، 390، ص 264).

دربارة رابطۀ بین زهد» و قناعت»، می توان گفت: قناعت زمینۀ رسیدن به زهد را فراهم می کند و برخورداری از زهد نیز تحقق روحیۀ قناعت را آسان می کند.» (رضایی، 1382، ج7، ص167). ممکن است گفته شود: با گسترش روحیة زهد و قناعت در جامعه، تولیدات مصرف نمی شوند؛ در نتیجه، رشد اقتصادی ضربه می خورد. در جواب باید گفت: چون نعمت های مادی تحریم نشده اند، عموم مردم در جهت برخورداری از آنها، بخش عمده ای از درآمد خود را مصرف می کنند. علاوه بر آن، گسترش زهد صرفاً بر مصرف اثرگذار نیست، بلکه بخشی از درآمد های مازاد ناشی از زهد از برخی دهک ها به سایر دهک ها انتقال یافته و توزیع مصرف را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین، میزان کاهش مصرف کمتر از کاهش تقاضا به خاطر زهد است و همین امر از اثرات کاهشی بر تولید می کاهد.

توصیه به زهد جامعة اسلامی را از ورطة مصرف گرایی افراطی نجات می دهد. تجربة تاریخی نشان داده است هرگاه جامعة اسلامی دچار دنیاگرایی شده، خسارت های جبران ناپذیری به دنبال داشته است. نمونة بارز آن وضعیتی است که پس از رحلت رسول اکرمˆ پیش آمد. فتوحاتی که در زمان خلفا پیش آمد ثروت های فراوانی را به مرکز خلافت انتقال داد و موجب گسترش روحیة رقابت برای رسیدن به این ثروت ها شد و به همین سبب قسمت عمده ای از جامعة اسلامی به فساد کشیده شد.

رزق مقدر

مقدر بودن رزق نیز از آموزه های خاص اقتصاد اسلامی است. قرآن کریم می فرماید: هیچ چیز نیست، مگر اینکه خزانه های آن نزد ماست، و ما آن را فقط به اندازة مشخص می فرستیم» (حجر: 21). یا هیچ جنبنده ای نیست، مگر اینکه رزقش را خداوند تضمین کرده است» (هود: 6). ممکن است تصور شود این اعتقاد سبب رخوت و رکود اقتصاد می شود. این پندار نادرست است. برای فهم درست تک تک مفاهیم کتاب و سنت، باید مفاهیم مرتبط را در نظر بگیریم.

توصیه های بی شماری که در بارة لزوم کار و تلاش وارد شده ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که مسلمان ضمن اعتقاد به این که روزی اش در دست خود را به انجام فعالیت خداست، اقتصادی موظف می داند. این اندیشه مانع از بروز پیامدهای منفی فعالیت های اقتصادی از جمله اثرات خارجی منفی، رانت جویی، تبانی، انحصار و احتکار می شود پرهیز از حرص و ولع مصرفی در دوران بحران و کمیابی، و انبار نکردن کالاها نیز یکی از نتایج اعتقاد به رزق مقدر است. اعتقاد به این آموزه فعالیت های بورس بازی را نیز به حداقل می رساند و تاثیرات مخرب آن بر فعالیت های اقتصادی را از بین می کرد.

یکی از علل بیکاری در اقتصاد های امروزی با سازوکار بازار، بیکاری غیر ارادی است. بیکاری غیر ارادی زمانی رخ می دهد که دستمزدها به سبب نظریة دستمزد کارایی» بیش از دستمزد تصفیة کننده بازار باشد و افرادی که حاضر در دستمزد تصفیة بازار مشغول کار شوند قادر به یافتن فرصت شغلی نخواهند شد. اگرچه در اقتصاد اسلامی، بیکاری غیر ارادی مردود است و هر کس باید دست کم به اندازة نیاز های مادی و معنوی اش دستمزد داشته باشد؛ اما وجود روحیة اعتقاد به روزی مقدر، موجب کاهش بیکاری غیر ارادی می شود. اعتقاد به روزی مقدر همچنین سبب پدید آمدن آرامش در تمام آحاد می شود و افراد با دلگرمی به فعالیت می پردازند.

ج. نکوهش فقر

در روایات معصومین‰ دو نگرش متفاوت نسبت به فقر مطرح شده است. در برخی روایات از فقر تمجید شده است. حضرت رسولˆ فقر را زینت انسان در قیامت و از گنجینه های الهی و کرامتی از سوی پروردگار می دانند (محمدی ری شهری، 1416ق، ح 16015). در مقابل، پاره ای از روایات، به نکوهش فقر پرداخته اند. رسول اکرمˆ می فرمایند: پرورگارا، از کفر و فقر به تو پناه می برم! مردی پرسید: آیا این دو در یک ردیفند؟ فرمود: بلی (محمدی ری شهری، 1416ق، ح 15985).

فقر موجب لغزش های اخلاقی زیادی می شود؛ تمرکز انسان را از بین می برد، انسان را دچار سستی اراده می کند و احساس حقارت ایجاد می کند. فقیر در بسیاری اوقات تحقیر و فراموش می شود و در انزوا قرار می گیرد، به گونه ای که به او بها داده نمی شود. بر این اساس می توان برای روایت های پیشین تفسیر درستی یافت. اگر انسان به اندازة توان بکوشد اما به علل گوناگون مانند کمبود امکانات، ضعف جسمی، آفت های طبیعی، ظلم دیگران یا امتحان الهی نتواند بر فقر فائق آید؛ در این صورت، وعده های یاد شده در نصوص سابق بهترین عامل تسلی بخش برای او خواهد بود. فقر به ایمان چنین انسانی خللی وارد نمی کند؛ مثلاً در ابتدای هجرت به مدینه، مهاجران خانه و کاشانه خود را رها کرده و در وضعیت سختی به مدینه مهاجرت کردند و زندگی خود را در آنجا آغاز کردند و هیچ خللی هم در ایمانشان به وجود نیامد.

در دستورهای اخلاقی اسلام تأکیدات فراوانی بر حفظ کرامت فقرا شده است؛ تأکید بر عفت نفس، اظهار فقر نکردن، ، کاستن شهوت ها، عدم تلقین فقر به خود، و مأیوس نشدن از جمله این دستورها است (محمدی ری شهری ، 1416، ص 16116ـ16124).

نتیجه آنکه فقر امری نکوهیده است و هیچ کس حق ندارد از کوشش و فعالیت کوتاهی کند. تأثیر این نگاه، توسعة فعالیت در اقتصاد است که فقر را از اقتصاد و جامعه ریشه کن می کند.

امام باقر† از پدرش نقل می کنند که امیر المؤمنین† مکرر می فرمودند: هر کس آب و خاک داشته باشد و باز هم فقیر باشد، خداوند وی را از رحمت دور می کند (حر عاملی، 1414ق؛ ص 17 و ج41). در بسیاری از موارد، فقر حاصل برخی عواملی است که در اختیار انسان است؛ مانند سوء مدیریت، وجود روحیة کسالت و تنبلی، ضعف عقلانیت. چنین عواملی را می توان با کار و فعالیت و تفکر را برطرف کرد و فقر را از بین برد.

د. انصاف

در روایات اهل بیت‰ تأکید بسیاری بر رعایت انصاف در تعاملات اقتصادی شده است. امام صادق† می فرمایند: انصاف با مردم وقتی تحقق می یابد که هر چه برای خود می پسندی برای دیگران نیز همان را بخواهی (کلینی، 1363، ص 145).

امام باقر† و امام صادق† تأکید بسیاری بر رعایت انصاف در تجارت نموده اند (حر عاملی، 1414ق، ص 286 و 293 و 310).

رعایت انصاف مانند گوهری است که وجودش در نظام اقتصادی موجب شکوفایی و رفاه جامعه می شود؛ زیرا هر کس خود را در جایگاه دیگری قرار می دهد و تصمیم گیری می کند. رعایت انصاف در مبادلات، موجب تعیین قیمت عادلانه در بازار می شود به گونه ای که تولید کنندة و عرضه کننده بازار خود را در جای متقاضی قرار می دهند و گران فروشی یا کم فروشی نمی کنند . در این صورت، آثار منفی در اقتصاد به حداقل می رسد. در مبادله کسی به دیگری ظلم نمی کند و آثار زیان بار تصمیم های افراد، توسط خودشان برطرف می شود. برای مثال، اگر کارخانه ای موجب آلودگی هوا برای ساکنان اطراف کارخانه می شود، مدیرکارخانه خود را جای ساکنان آن منطقه تصور می کند و مانع آلودگی شده یا خسارات را جبران می کند. یا اگر دولت از او درخواست خسارت کرد با رغبت پرداخت می کند.

در سطح دولت نیز زمانی که دولت مردان خود را از مردم بدانند، تصمیم هایی خواهند گرفت که به نفع ایشان است، این موجب می شود اعتماد بین دولت و مردم افزایش یابد و سیاست ها با کارایی بالاتری اثرگذار باشند.

انصاف غیر از آثار اقتصادی، دارای آثار فراوان دیگری نیز هست. برای مثال، حضرت علی† می فرمایند: هر کس بین مردم و نفسش انصاف را رعایت نماید، خداوند بر عزت او می افزاید موجب زیاد شدن دوستانش زیاد می شوند (تمیمی آمدی، 1366، ج 1، ح 9100)، انصاف موجب راحتی (همان، ح 9113) و دوام محبت (همان، ح 9114) و برداری (همان، ح 9124) و تألیف قلوب (همان، ح 9115) و رفع اختلاف (همان، ح 9116) می گردد.

هر چند در اقتصاد متعارف نیز از انصاف بحث می شود، این مفهوم تفاوتی اساسی با مفهوم انصاف در فرهنگ اسلامی دارد. مفهوم انصاف در اقتصاد متعارف در چارچوب نفع طلبی معرفی می شود.

ه‍ . حُسن خُلق

حسن خلق نیز یکی از آموزه های خاص اخلاق اقتصادی اسلام است. هرچند در اقتصاد متعارف نیز به این فضیلت اخلاقی توجه شده، رویکرد غالب آن اصالت سود و به کارگیری آن در خدمت بیشینه سازی منافع فردی است.

در فرهنگ اسلامی حسن خلق به معنای نرم خویی و گشاه رویی در تمام روابط اجتماعی به خصوص مبادلات اقتصادی است. امام صادق† در این زمینه می فرمایند: تُلَینُ جانِبَک وَ تُطَیبُ کلامَک وَ تَلْقى‏ اخاک بِبِشْرٍ حَسَنٍ»؛ (صدوق، 1361، ص 253)؛ حُسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنى، و سخنت را پاکیزه سازى، و برادرت را با خوش‏رویى دیدار نمایى. گشاده‏رویى از بارزترین صفاتى است که در معاشرت‏هاى اجتماعى موجب نفوذ محبّت شده، در تأثیر سخن اثرى شگفت‏انگیز دارد. به همین سبب، خداى مهربان پیامبران و سفیران خود را انسان‏هایى عطوف و نرمخو قرار داد تا بهتر بتوانند در مردم اثر بگذارند و آنان را به سوى خود جذب کنند.

 امام صادق† فرمودند: خداوند چهل سال پیامبرش را ادب نمود. هنگامی که ادب او را تکمیل کرد به او فرمود : إنک لعلى خلق عظیم»(قلم: 4)؛ (کلینی، 1363، ج 1، ص 265). حسن خلق به غیر محبوبیت، نفوذ کلام، شادی و شادکامی، دارای آثار اقتصادی نیز هست که در برخی روایات به آن اشاره شده است. حضرت علی† می فرمایند: گنج های روزی در وسعت اخلاق نهفته است (محمدی ری شهدی، 1416ق، ص 1534، ح 5079). امام صادق† می فرمایند: اخلاق نیکو روزی را افزایش می دهد» (محمدی ری شهدی، 1416ق، ص 1534، ح 5075).

در روایت دیگری، امام صادق† می فرمایند: نیکی کردن و خوش خویی خانه ها را آباد و عمرها را زیاد می کند» (محمدی ری شهدی، 1416ق، ص 1534، ح 5077). بنابراین، حسن خلق همراه نیکی کردن، موجب آبادانی خانه ها و افزایش عمر می شود. احتمالاً منظور از آبادانی خانه ها»، خانواده هاست؛ زیرا حسن خلق همدلی و محبت را در بین افراد خانواده می افزاید و برای خانواده آرامش ایجاد می کند. طول عمر نیز یکی از عوامل چهارگانة شاخص توسعة انسانی است که با شاخص امید به زندگی» محاسبه می شود. افزایش طول عمر موجب افزایش شاخص امید به زندگی و شاخص توسعة انسانی به عنوان یکی از شاخص های توسعه اقتصادی می شود.

 

منابع

نهج البلاغه، 1376، ترجمة عبدالمحمد آیتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

الوی، جیمز، 1386، تاریخچه ای از علم اقتصاد در جایگاه علمی اخلاقی»، ترجمة علی نعمتی، اقتصاد اسلامی، ش 19، ص 151-182.

امیری، هادی و ناصر یارمحمدیان، 1390، کنش جمعی و نقش آن در تمکین مالیاتی: نقد نظریه دولت رانتیر و سیاستگذاری مالیاتی ایران»، در: پنجمین همایش سیاست های مالی و مالیاتی ایران، تهران.

اندرل، جورج، 1383، اخلاق کسب و کار»، ترجمة محمداسماعیل توسلی، اقتصاد اسلامی، ش 13، ص 155-182.

تفضلی، فریدون 1372، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نشر نی.

جداری عالی، محمد و سیدحسن میرمعزی، 1392، مدل اسلامی اخلاق مصرف»، اقتصاد اسلامی، ش 46، ص 5-34.

تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد، 1366، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

چپرا، محمدعمر، 1384، اسلام و چالش اقتصادی، ترجمة سیدحسن میرمعزی و همکاران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

حر عاملی، 1414ق، وسائل الشیعة ( آل البیت)، چ دوم، قم، مؤسسة آل البیت(ع).

خاندوزی، سیداحسان، 1385، نقش بسترسازی اخلاقی در توسعه اقتصادی»، اقتصاد اسلامی، ش 21، ص 129-155.

رحیمی بروجردی، علیرضا، 1392، اقتصاد اخلاقی، تهران، نور علم.

رضایی، مجید، 1382، زهد و قناعت»، دانشنامه امام علی(ع)، چ دوم، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

ژانه، پیر، 1373، اخلاق، ترجمة بدرالدین کتابی، اصفهان، آموزش و پرورش.

سن، آمارتیا، 1377، اخلاق و اقتصاد، ترجمة حسن فشارکی، تهران، شیرازه.

کاپلستون، فردریک، 1380، تاریخ فلسفه، ترجمة بهاءالدین خرمشاهی، تهران، سروش.

کلینی، محمدبن یعقوب، 1363، الکافی، چ پنجم، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

وبر ماکس، 1390، اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری، ترجمة عبدالمعبود انصاری، تهران، سمت.

مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار الأنوار، چ سوم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.

محمدی ری شهری، محمد، 1416ق، میزان الحکمة، قم، دار الحدیث.

مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، 1390، تحلیل هزینه فایده مبادله در اقتصاد ایران.

مطهری، مرتضی، 1374، مجموعه آثار استاد مطهری، تهران، صدرا.

معصومی نیا، غلامعلی، 1377، بررسی و مقایسه عملکرد بازار کالا و خدمات در سیستم اقتصادی اسلام و سرمایه داری، پایان نامه کارشناسی ارشد اقتصاد نظری، دانشگاه مفید.

ـــــ ، 1386، اخلاق اقتصادی (مبانی بینشی، آموزه ها و آثار)»، اقتصاد اسلامی، ش 26، ص 119-148.

میرمعزی، سیدحسین، 1380، اسلام و نظام اقتصادی»، اقتصاد اسلامی، ش 3، ص 91-108.

ـــــ ، 1393، درآمدی بر علم اقتصاد (اقتصاد برکت)»، اقتصاد اسلامی، ش 50، ص 5-30.

نورث، داگلاس، 1377، نهادها، تغییرات نهادی و عملکرد اقتصادی، ترجمة محمدرضا معینی، تهران، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور.

نمازی، حسین و یدالله دادگر، 1385، ارتباط اقتصاد متعارف با اقتصاد ارتدکس و اقتصاد مدار، تهران، شرکت سهامی انتشار.

هازمن، دی ام، تم اس مک فرسن، 1386، تجزیه و تحلیل اقتصادی و فلسفه اخلاق، ترجمة یدالله دادگر و دیگران، تهران، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.

یارمحمدیان، ناصر و دیگران، 1390، پیامد های رفاهی ارائه اطلاعات نادرست توسط دولت»، اقتصاد تطبیقی، ش 2، ص 133-153.

Brekke, Kjell Arne Kverndokk, Snorre Nyborg, Karine, 2003, “An economic model of moral motivation”, Journal of Public Economics, Elsevier, V.87, N.9-10, P. 1967-1983.

Casey, T. K., Christ, 2002, Social Capital and Economic Performance in the American States, Paper was presented on the American Political Science Association Conference.

Jankauskas, V., J. Šeputienė, 2007,“The Relation between Social Capital Governance and Economic Performance in Europe”, TeorijaIrPraktika Business: Theory and Practice, vol. VIII, No 3, P. 131–138.

Knack, S. P. Keefer, 1997, “Does Social Capital Have an Economic Payoff? A Cross- Country Investigation”, The Quarterly Journal of Economics, V.112, N.4, P. 1251-1288.

Knack, S. 2002, “Social Capital and the Quality of Government: Evidence from the State”,American Journal of Political Science, vol. 46, No. 4, P. 772- 785.

Richter, Rudolf, 2008, The Role of Law in the New Institutional Economics”, Washington University Journal of Law Policy, V.26. p. 13–36.

Smith, Adam, 1776, wealth of nations, ed. Edwin Cannon, New York; Modern Library.

Veblen, Thorstein, 1919. The Place of Science in Modern Civilisation and Other Essays, New York: B. W. Huebsch.

Williamson, O.E, 1979, “Transaction Cost Economics: The Governance of Contractual Relations”, Journal of Law and Economics, vol. 22, P. 62-233.

Zak, P. G. S. Knack, 2001, “Trust and Growth”, Economic Journal, vol. 111, issue 470, P. 295-321.

 

علی معصومی‌نیا: استادیار اقتصاد دانشگاه علوم اقتصادی.

ناصر یارمحمدیان: دکتری اقتصاد دانشگاه علوم اقتصادی.

معرفت اقتصادی - سال پنجم، شماره دوم، پیاپی 10

ادامه دارد...

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول