اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

سیاسی

/بسته گزارشی روزانه فارس/

«افکار متضاد» مانع گسترش روابط ما با غرب می‌شود!/ وقتی به فرآیند قانونی می‌گویند «لباس‌فروشی» و «رستوران»

تلاش جریان سیاسی خاص برای اوکراینیزه کردن ایران و وقتی به فرآیند قانونی می‌گویند «لباس‌فروشی» و «رستوران»! از جمله مفاهیمی است که در بسته امروز گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس، آنها را مورد آنالیز قرار داده‌ایم.

«افکار متضاد» مانع گسترش روابط ما با غرب می‌شود!/ وقتی به فرآیند قانونی می‌گویند «لباس‌فروشی» و «رستوران»

بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابه‌لای رسانه‌های کشور می‌پردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیل‌های موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.

 

***

 

وقتی به فرایند قانونی می‌گویند«لباس‌فروشی» و «رستوران»!

داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب اخیراً در یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا طی سخنانی با اشاره به مسئله ردّ صلاحیت‌ها؛ شرایط به وجود آمده را به شخصی تشبیه کرد که به رستورانی مراجعه کرده و بر اساس لیست، غذای مورد علاقه‌اش را سفارش داده است در حالی که مسئولان رستوران غذای دیگری برای او سرو کرده‌اند و در پاسخ به اعتراض به او می‌گویند این تنها گزینه موجود است. می‌خواهی بخواه، نمی‌خواهی می‌توانی بروی!

این فرد همچنین گفته است: امروز شاهد ضایع شدن حق‌الناس هستیم!

قبل از قنبری، رئیس‌جمهور روحانی نیز طی اظهاراتی در یک مراسم، با کنایه به مسئله بررسی صلاحیت‌ها، حضور در انتخابات را با خرید از یک «لباس‌فروشی» تشبیه کرد که ممکن است لباس دلخواه مشتری در آن نباشد.

خبرگزاری دویچه‌وله آلمان در همین زمینه نوشت: وی (روحانی) شرکت در انتخاباتی که در شرایط نامطلوب و نابرابر صورت می‌گیرد را با انتخاب لباس در فروشگاه مقایسه کرد. او گفت اگرچه در این فروشگاه برای "فرزندتان آنچه ایده‌آل‌تان هست را پیدا نمی‌کنید، اما برای جلوگیری از سرماخوردگی فرزند خود" مجبور به خرید لباسی غیر ایده‌آل می‌شوید. روحانی افزود: «پس حضور در انتخابات هم کاری لازم است و ما در هر شرایط باید هفتم اسفند پای صندوق انتخابات برویم»!

 

*طراحان این مثال‌ها که مدعی مدرنیستی و بلد بودن ادبیات جهانی نیز هستند بیان نمی‌کنند که در کدام کشور دنیا تمام داوطلبان نامزدی در انتخابات به‌صورت گتره‌ای تأیید صلاحیت می‌شوند و هیچ نظارتی بر آنها وجود ندارد که ایران اسلامی قرار است دومین این کشورهای بی قاعده و قانون فرضی باشد؟!

همچنین است که آنها به جای طرح لباس‌فروشی و رستوران! باید به افکار عمومی می‌گفتند که قاعده دموکراسی و رفتار مردمسالارانه اینگونه است که حضور در انتخابات و رأی دادن به هیچ وجه به حضور یا غیبت کاندیدای مطلوب یک رأی دهنده بستگی ندارد بلکه به میزان عِرق ملی رأی‌دهنده، تشخیص تکلیف او و وظایف دینی و شهروندی‌اش بستگی دارد.

در این حالت است که رأی دهنده حتی در صورت نبود کاندیدای خود؛ می‌بایست جلوه‌ای دیگر از رفتار دموکراتیزه خود را به نمایش بگذارد و به نامزدی رأی بدهد که نزدیکی بیشتری با عقاید و خواسته‌های او دارد نه اینکه احساس کند منوی غذای یک رستوران به او تحمیل شده و یا مشغول خرید لباس عید است!

از سوی دیگر، تمام این مثال‌ها در حالی است که جریان سیاسی خاص و چهره‌های دولتی به هر دلیلی بیان نمی‌کنند که میزان نامزدهای تایید صلاحیت شده‌ی اصلاح‌طلب حتی از تعداد اصولگرایان نیز بیشتر است.

در همین رابطه، محمدصادق خرازی، دبیر کل حزب ندای ایرانیان به تازگی طی سخنانی تصریح کرد که انتخابات مجلس دهم یکی از رقابتی‌ترین انتخابات‌های تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران است.

محمدرضا عارف، دیگر چهره اصلاح‌طلبان هم اخیراً اعلام کرد که اصلاح‌طلبان در حال انتخاب یک فهرست انتخاباتی از میان 300 کاندیدای اصلاح‌طلب در تهران هستند.

بدیهیست که منظور جریان سیاسی خاص از چیزی به نام «ردّ صلاحیت‌ها» صرفاً ردّ صلاحیت چند چهره همیشگی و ستادی این جریان است که البته در قبال فتنه سال 88 نیز مواضع نامعلومی دارند.

گفتنیست طی دو و نیم سال گذشته و علیرغم اینکه دولت یازدهم خود را حقوقدان، غذای خوب خورده! و زبانشناس بین‌المللی معرفی کرد اما پای چیزهایی مثل آبگوشت بزباش، آب خوردن، قورمه سبزی، کبابی، کدخدا و البته رستوران و لباس‌فروشی به میان آمده و در ذهن مردم پررنگ شده است.

 

***

 

بی‌دستاوردی برجام به گردن «افکار متضاد» هم افتاد

«افکار متضاد» مانع از گسترش روابط ما با غرب می‌شود!

علی خرّم، دیپلمات سابق و از چهره‌های نزدیک به دولت اخیراً طی گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا اظهار کرده است:‌

تفکرهای متضادی در رابطه با همکاری با اروپا در کشور وجود که مانع از اجرایی شدن و گسترش روابط با غرب می‌شود!

 

*خرّم، دو سال قبل و چند ماه پس از محرز شدن بی‌دستاوردی توافق موقت ژنو (که میان دولت و کشورهای 1+5 منعقد شد) نیز طی یادداشتی رسانه‌ای پای «تفکرات بانفوذ»! را در توجیه آن بی‌دستاوردی‌ها به میان کشید و نوشت:

«ظرف 10 ماه آثار موفقیت‌های سیاست‌های خارجی در اقتصاد، صنعت و اوضاع اجتماعی پدید آمد و اگرچه با "اعمال نفوذ برخی تفکرات" دامنه این موفقیت‌ها نتوانست وسعت یابد»!

این فرد همچنین در جریان توافق سیاسی لوزان در ابتدای سال 94 نیز در یک روز، 3 سرمقاله در سه روزنامه اصلاح‌طلب برای مدح این توافق نوشت.

توافقی که البته پس از آن هم تحریم شدیم و از جانب مسئولان عنوان شد که تحریم‌های جدید، باز هم خلاف روح توافق هستند...

لازم به یادآوری است که غیر از خرّم، اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی و ولی‌الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی دولت نیز طی هفته‌های اخیر از وجود «آن عده» و «دست‌های پنهانی» خبر داده‌اند که نمی‌گذارند دستاوردهای برجام برای مردم آشکار شود!

تمام چهره‌های اشاره شده اما بیان نمی‌کنند که اولاً این کدام عده، کدام دست‌ها و کدام تفکرات هستند که از دولت قوی‌تر هستند و کسی جلودار آنها نیست و ثانیاً آیا همین عده بودند که خبر نادرست «عبور از رکود» و «باز شدن یک‌هزار ال‌سی در روز تعطیل» را به دست رئیس‌جمهور روحانی دادند یا اینکه پای حقایق دیگری در میان است؟!

 

***

 

سیاه‌نمایی از اقتصاد و جامعه ایران چه هدفی را دنبال می‌کند؟!

تلاش جریان سیاسی خاص برای اوکراینیزه کردن ایران

*حقایقی درباره ماجرای «نرخ بیکاری» در ایران

شخصی به نام سعید معیدفر که در میان جریان سیاسی خاص بعنوان جامعه‌شناس معرفی می‌شود اخیراً طی یادداشتی در روزنامه اعتماد، از وجود شرایط بد روحی و روانی برای جامعه ایرانی سخن گفته و علت تمام آنها را نیز «مشکلات اقتصادی» عنوان کرده است!

او نوشته است:

«می‌گویند سینماها از رونق افتاده و مردم کمتر به سینما می‌روند. می‌گویند طنزهای تلویزیونی دیگر مثل سابق طرفدار ندارند و اصلاً تلویزیون هم مردم را جذب نمی‌کند. از طرف دیگر از رسانه‌ها می‌خواهند که برای ایجاد نشاط و شادی در جامعه، کاری کنند و به فکر باشند یا فیلمسازان اجتماعی حواس‌شان به مشکلات و اختلالات روانی باشد و به جامعه کمک کنند تا این اختلالات را شناسایی کنند و برای کمک همراه شوند. در زمینه مشکلات و ناهنجاری‌های دیگر هم همین طور است. هرروز آمارهای تازه از راه می‌رسد و ناهنجاری‌ها را بیشتر نشان می‌دهند. به طور مثال، همین آمار تازه ارایه شده که می گوید ٥.٤٩ درصد از مردم شهرهای بزرگ دچار اختلالات روانی با شدت کم و زیاد هستند».

این فرد همچنین در ادامه یادداشت خود آورده است:

با اینها چه می‌شود کرد و اصلاً چرا به وجود آمده‌اند؟ جواب ساده این است که مشکلات اجتماعی، ناهنجاری‌ها و حتی همین اختلالات روانی در همه جوامع وجود دارد و حتی در بهترین و توسعه یافته‌ترین جوامع، ناهنجاری‌هایی مثل فساد، خودکشی، طلاق و... دیده می‌شود. اما در جامعه ما این آمارها بیشتر است و هشدارها درباره آنها هم بیشتر. دلیل اصلی این افزایش هم در دو نکته بسیار مهم است: نکته اول که فشار اقتصادی است. فشاری که جامعه ایرانی را به شدت درگیر کرده و در امتدادش مشکلات بزرگی مثل بیکاری، ناتوانی، افسردگی، احساس پوچی و... به وجود آمده. فشار اقتصادی و مشکلات باعث شده تا دغدغه اصلی و اول مردم تامین نیازهای اولیه باشد و دیگر نه دغدغه‌های فرهنگی داشته باشند و نه حتی به سلامت روان خود فکر کنند.

 

*پیش‌فرض‌های این فرد برای سیاه‌نمایی از جامعه ایرانی، پیش‌فرض‌های درستی نیستند.

سینماها از رونق افتاده‌اند نه به دلیلی بی‌پولی یا دغدغه‌مندی مردم بلکه به این دلیل که عمده فیلم‌های فعلی ژانر خیانت دارند و همچون حرف‌های معیدفر! سراسر سیاه‌نمایی هستند، به این دلیل که برخی سینماگران منتقدان خود را «خر» می‌نامند، به این دلیل که برخی بازیگران سینما به جای پوشش رسمی از لباس‌های مشهور به برره‌ای! در جشنواره‌های داخلی و خارجی استفاده می‌کنند، به این دلیل که برخی فیلم‌ها صرفاً برای آنسوی آب‌ها و برای گذشتن از گیت بازرسی فرودگاه جان‌.اِف کندی و آتاتورک ساخته می‌شوند و به این دلیل که برخی سینماگران به جای بیان هنری به دنبال ادای دین به تفکرات فمینیستی و لیبرالیستی خود هستند.

شاهد سمت مقابل این مدعا نیز استقبال گسترده مردم از فیلم‌ها و تئاترهای خوب و ژانرهای دفاع مقدس است که طی سالیان گذشته تا امروز به وفور شاهد مثال‌های آن و فروش چند میلیاردی این فیلم‌ها و تئاترها بوده‌ایم.

درباره اختلالات روانی نیز اگرچه مشخص نیست که منظور فرد مذکور ایران است یا کشور دیگری اما اقلّ کم، واقعیت‌های صحنه در ایران چنین آمارهایی را تأیید نمی‌کنند.

افزایش چند میلیونی سفرهای نوروزی خانواده‌ها، کم شدن آمار جنحه و جنایت خشن در تمام کلانشهرهای ایران، بازار داغ انواع جشنواره‌ها، استقبال از برندهای مطلوب کالاهای داخلی و خارجی، خریدهای گسترده از برندهای مشهور خودرو در جهان، اذعان چهره‌های غربی و حتی معاند وارد شده به ایران مبنی بر گستردگی رفاه و شادکامی در ایران، نشاط اجتماعی مردم برای فعالیت‌هایی مثل حضور در انتخابات‌های هرساله و مراسم راهپیمایی و... همگی تنها بخشی از دلایلی هستند که نشان می‌دهد صحت آمار ارائه شده از سوی معیدفر درباره سلامت روانی جامعه به شدت محل تردید است.

چه اینکه نشریه اکونومیست هم چندی قبل گزارش داد که مردم ایران در جایگاه پنجم امید به زندگی در جهان قرار دارند.

ادعای معیدفر مبنی بر اینکه فساد، خودکشی و طلاق هم در ایران بیشتر از سایر جوامع است حرف درستی نیست زیرا آمارهای جهانی و نهادهای ذیصلاح، سخنان من‌عندی معیدفر را تأیید نمی‌کنند و مسئله طلاق هم اگرچه در ایران رشد دارد اما به مقام «بیشتر از سایر جوامع» نرسیده است. (مثلاً تنها در کشور آمریکا آمار جالب منتشر شده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه سربازان آمریکایی بیش از آنکه در جنگ‌ها کشته شوند بر اثر خودکشی می‌میرند! و دوبی، رکورددار خودکشی کارگران و مهاجرین در جهان است)

در کنار ردّ پیش‌فرض‌های مطلب اشاره شده؛ اما نکته قابل تأمل آنجاست که معیدفر، علت تمام این سیاهی‌های مورد اشاره خود را «فشار اقتصادی»! عنوان کرده است.

جدای از اینکه این اظهارات بخشی از پازل اوکراینیزه کردن ایران (ایجاد فتنه به بهانه معیشت و تحریم) به نظر می‌رسند؛ اما بایستی اشاره کرد که اگرچه هم‌اکنون در اقتصاد ایران همانند بسیاری از اقتصادهای دیگر مسئله‌ای به نام «رکود» بعنوان یک تب وجود دارد و با اینکه تحریم‌ها و سوءمدیریت داخلی اثراتی را بر اقتصاد کلان ایران داشته اما مسئله‌ای به نام «فشار اقتصادی» تا آن حد که سبب ناامیدی شود وجود ندارد.

چه اینکه جامعه ناامید نشانه‌هایی همچون نافرمانی مدنی، بی‌اعتنایی مردم به درخواست‌های نظام سیاسی، ازدیاد فقر آشکار، کاهش میزان امید به زندگی، تنزّل آمارهای مربوط به تفریحات و سرگرمی‌های خانوادگی، کساد شدن بازار جشن‌های سنتی و ملی و ... را دارد و اکنون مدعیان وجود ناامیدی در ایران بایستی پاسخ بدهند که کدامیک از این نشانه‌ها در ایران اسلامی وجود دارد؟!

در مسئله القای مشکلات فراوان اقتصادی نیز بایستی بیان کرد که اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر خلاف ادعای جریان سیاسی خاص به هیچ وجه در حالت فروپاشیدگی و یا بحرانی نیست.

در یک اقتصاد بحرانی، بانک‌ها ورشکسته می‌شوند، بورس دچار فروپاشی و زیان‌دهی ممتد می‌شود، بیکاری دچار وفور و آشکار می‌گردد (مثلاً در اسپانیای کنونی تنها در یک سال 50 هزار نفر به دلیل بیکاری اقدام به مهاجرت کرده‌اند)، بدهی‌های خارجی کشور افزایش می‌یابد و غیره که البته هیچیک از این نشانه‌ها در اقتصاد ایران اسلامی دیده نمی‌شود و به صرف حرف و مدعا هم نمی‌توان این مقولات را به افکار عمومی القا کرد.

در اینجا و از باب مثال به مسئله القای بحران بیکاری اشاره می‌کنیم:

میزان بیکاری در ایران هم‌اکنون و بر اساس آخرین آمار اعلامی، کمتر از 11 درصد است که تنها 6 درصد از میزان استاندارد جهانی بالاتر است. (آمار بیکاری در کشورهایی مثل یونان و اسپانیا و سوریه بیش از 20 درصد و در آمریکا و انگلیس مطابق اعلام خود این کشورها حدود 5 درصد است)

این در حالی است که مثلاً در مقطعی از سال 89 میزان بیکاری ایران 14 درصد بوده اما به این دلیل که بحث «فتنه اقتصادی»! هنوز در دستور کار جریان سیاسی خاص نبود؛ کسی قصد بزرگنمایی این مسئله را نداشت.

مسئله کار و اشتغال نیز به اذعان مقامات دولت فعلی به هیچ وجه در سطح ناامیدی نیست. به این معنی که کار در ایران فراوان است اما بخش زیادی از 11 درصد جمعیت بیکار فعلی نیز انتظارات خاصی را از شغل مورد نظر خود دارند و برای همین از قبول برخی دیگر از مثال‌های اشتغال خودداری امتناع می‌کنند.

در همین زمینه اشاره به این نکته هم ضروریست که مثلاً چندی قبل برخی از رسانه‌ها خبری را با تیتر «26 درصد جوانان ایران بیکارند»! را منتشر کردند.

جالب آنکه وقتی مخاطب وارد متن خبر می‌شد این اطلاعات در مقابل دیدگان او قرار می‌گرفت که نرخ دقیق بیکاری در ایران 10.7 درصد است (و حتی نسبت به تابستان امسال نیز کاهش یافته است) و آن رقم 26 درصد فقط مربوط به یکی از بخش‌های سنی از مجموع آمارهای میانگین است که از دل 10.7 استخراج شده است! (بدیهیست که در تمام دنیا همیشه بیشترین تعداد بیکاران در سنین 20 تا 30 سال هستند)

در متن خبر همچنین خوانده می‌شد که 10 ساله‌ها و 15 ساله‌ها هم جزو جمعیت بیکار و فعال درنظر گرفته شده برای به دست آوردن میانگین بیکاری هستند!

گفتنیست، جریانات وابسته به استکبار جهانی طی چند ساله گذشته بحث پررنگ‌نمایی مشکلات اقتصادی و سیاه‌نمایی از اوضاع کشورهای رقیب آمریکا را در راهبردهای اصلی خود قرار داده‌اند.

مقوله‌ای که به براندازی دولت قانونی اوکراین، شورش چندین ساله در ونزوئلا و اغتشاش خیابانی مدت‌دار در هنگ‌کنگ (تحت عنوان خیزش چتر) منتهی شده است.

اغتشاشگران که از طبقه متوسط شهری هستند در تمام این کشورها به بهانه پایین بودن سطح معیشت، نبود رابطه مطلوب با آمریکا، اعتراض به تحریم‌ها و چرایی دخالت کشورهای رقیب آمریکا در کشورشان چند سال است که به خیابان‌ها آمده و به واسطه این رخدادها ناامنی، براندازی و حتی قحطی غذایی در این کشورها بوقوع پیوسته است...

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول