چکیده
نصر حامد ابوزید دگراندیش مصری که افکارش در مکتب تفسیر ادبی امین الخولی شکل گرفت، سهم وافری برای هرمنوتیک در فهم متن قائل بود. هرمنوتیک دانشی است که نظریههای مربوط به فهم را مورد بررسی قرار میدهد و دارای دو رویکرد اساسی عینیگرا و نسبیگراست. ابوزید که در نظریات مکاتب مختلف هرمنوتیک تأمل نموده، کوشیده است تا از میان آنها، به هرمنوتیکی متمایز دست یابد و روش برداشت از قرآن را بر مبنای آن استوار سازد. با مطالعهی دیدگاههای ابوزید درمییابیم روش مورد نظر او بیشتر متأثر از هرمنوتیک نسبیگرای گادامر است؛ لکن خود مدعی است از هرمنوتیک عینیگرای اریک هرش بهرهمند گردیده است و این گونه، راهی معتدل میان نسبیگرایی و عینیگرایی برگزیده است. این مقاله ضمن اشاره به مبانی هرمنوتیک ابوزید به تبیین عینیگرایی و نسبیگرایی هرمنوتیک او میپردازد و ضمن بیان مصادیقی از برداشتهای تفسیریاش، چیرگی نسبیگرایی در هرمنوتیک او را آشکار میسازد. این نسبیگرایی از سویی مفسر و مخاطب متن قرآن را از مراد الاهی دور نگاه میدارد و از سوی دیگر، باب تأویلهای ناروا و بدعت را بیش از پیش میگشاید. بنابراین هدف این مقاله تبیین نوع رویکرد هرمنوتیک ابوزید و تأثیر این رویکرد در برداشتهای تفسیری وی و نیز ریشههای اندیشهی تفسیری اوست.
نویسندگان:
محمدرضا حاجی اسماعیلی: دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان
علی بناییان اصفهانی: دانشجوی دکتری تفسیر تطبیقی دانشگاه قم
فصلنامه اندیشه دینی - دوره 15، شماره 54، بهار 1394.