به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، شاید همه ما لحظهای را که پیبردیم چه کسی هستیم و میخواستیم چه باشیم را به خاطر داشته باشیم. زمانی را تصور کنید که با یکی از دوستانتان در پارک والیبال بازی میکنید و ناگهان به پشت سر نگاه میکنید و افق خیره میشوید در حالی که خورشید آرامآرام از آسمان رخت برمیبندد و ناخودآگاه به این فکر میافتید روز بعد چه خواهد شد؟ آری روز بعد!روز بعد و طلوعی دوباره.
برخی از ما زمانی که ساعت تابستانه را موضوع بیپایه و اساسی دانستیم را به یاد داشته باشیم. قرنها پیش مردانی چون بنجامین فرانکلین به منظور ذخیره انرژی، این موضوع را مطرح کردند. اگرچه این نمیتواند پاسخ کاملاً جامع و مستندی به این مسأله باشد اما در اصل، ریشه برگرداندن ساعت به حالت استاندارد در پایان تابستان مربوط به زمان جنگ جهانی اول است که پر کردن نفت چراغها و فانوسها قبل از تاریکی اهمیت به سزایی داشت.
مردم برای استفاده بیشتر از نور طبیعی و ذخیره انرژی، در ابتدای فصل بهار ساعت را یک ساعت به جلو میکشند و در پایان تابستان به همان ساعت استاندارد برمیگردند. هماکنون نیز در 70 کشور دنیا ساعت تابستانه امری رایج است، در حالی که در بقیه کشورها موضوعی کاملاً بیهوده به شمار میرود.
سرانجام در نخستین روز اولین ماه سال، ساعت را از حالت استاندارد به تابستانه تغییر میدهیم و در عصرگاهان شاهد طولانیتر بودن روز خواهیم بود در حالی که تقریباً هیچکس، متوجه یک ساعت زمان از دسترفته در صبح گاهان نمیشود. چراکه افرادی که صبح زود از خواب بیدار میشوند در این ساعت در خواب به سر میبرند.
در پایان روز نیز مسیر کار تا خانه را قدم میزنید و متوجه میشوید که هنوز هوا روشن است و اینکه این آسمان آبی شما را برای ادامه پیادهروی و یا نشستن داخل تراس و نوشیدن یک فنجان چای، ترغیب میکند. ما انسانها هم شاهد تغییرات بسیاری در زندگی روزمره خود هستیم که اولین قدم در رویارویی با این تغییرات، کنار آمدن با آنها هست.
دلایل علمی بسیاری مبتنی بر بیاهمیتی ساعت تابستانه وجود دارد؛ در حالیکه برخی تحقیقات حاکی از آن است که تنها مقدار اندکی انرژی از این تغییر ساعت حاصل میشود. برخی از پزشکان نیز معتقدند که ساعت تابستانه جهش بسیار بالایی در میزان حملات قلبی دارد. اگرچه زمانی نیز بر این اعتقاد بودند که این تغییر ساعت، باعث کاهش میزان جرم و جنایت میشود اما تحقیقات اخیر، صحت تمام آنها را رد میکند.
در حقیقت به نظر میرسد که کسی از طولانی بودن روزهای دلچسب تابستان لذت نمیبرد. البته این نیمهپر لیوان است چراکه زمانی که هیچ دلیلی برای اثبات این قضیه وجود نداشته باشد، همه مردم آن را نادیده میگیرند و ممکن است همچنان کسانی باشند که پای بند باشند.
شاید ساعت تابستانه و طولانی شدن روزها، امری بیهوده به نظر بیاید اما این فقط جنبه پیدای قضیه است. مانند زمانی که بیرون از منزلتان هستید و از اینکه تصور میکنید یک گل کوچک هستید که در نور طلایی خورشید شکوفا شدهاید احساس شگرفی به شما دست میدهد.
آری همهچیز از همین نقطه رشد میکند. در این روزهای آغازین بهار برای کشف قسمتهای دیگری از وجودتان وقت بگذارید و بعد از عبور از تاریکیهای سرد و طولانی، به چیزی که میخواهید دست مییابید و پیروز میشوید. آنوقت است که شما تغییر کردهاید بزرگشدهاید و دیگر لحظه حرکت وجود خود را فراموش نخواهید کرد.
به بهار خوشآمدید؛ وقتیکه میتوانیم از لحظهلحظه عمر بابرکتمان لذت ببریم، چرا آن را هدر دهیم و چه کسی به ساعت تابستانه اهمیت میدهد؟
انتهای پیام/63087/ 40