چکیده
این نکته بدیهی است که برقراری و تداوم نظم عمومی بینالمللی در گرو رعایت اصول و موازین بنیادین این جامعه میباشد. همزیستی و روابط مسالمتآمیز و نفی جنگ و توسل به زور از مهمترین و بارزترین این اصول اساسی بهشمار میآید. درعینحال، تلاشهای گوناگون ملتهای تحت سلطۀ حکومتهای مستبد برای رهایی، باعث شده است که امروزه بسیاری از درگیریهای مسلحانه ماهیتی داخلی پیدا کند که طبعاً آثاری بینالمللی و همچنین پرسشهای بسیاری بههمراه داشته است و توجه تعداد زیادی از حقوقدانان را به خود معطوف ساخته و در پی آن تلاش شده است تا از طریق دکترین «مسئولیت حمایت» به این پرسشها پاسخ داده شود. پرسشی که در این پژوهش در پی پاسخ به آن هستیم، این است که آیا ساختار جهاد ابتدایی در فقه شیعه قابل تطبیق با دکترین مسئولیت حمایت در حقوق بینالملل میباشد. در این تحقیقِ تطبیقی ضمن بررسی مختصر اصول حاکم بر قاعدۀ منع توسل به زور و همچنین تبیین دو مفهوم جهاد ابتدایی و مسئولیت حمایت، به این نتیجه رسیدیم که با وجود تفاوت در ساختار و حوزۀ قلمرو آنها، از نظر مبانی نظری و فلسفی و نیز ازآنجا که یکی از موارد مهم کاربست جهاد ابتدایی آزادسازی ملتهایی است که زیر سلطۀ حکومت استبدادی و دیکتاتوری، حیثیت، شرف، جان و مال آنان در معرض تاختوتاز سلطهگران قرار دارد، جهاد ابتدایی با دکترین مسئولیت حمایت قابل تطبیق است.
کلیدواژه ها: جهاد ابتدایی؛ حق تعیین سرنوشت؛ دکترین مسئولیت حمایت؛ منع توسل به زور
نویسنده:
سهراب صلاحی: استادیار گروه حقوق دانشگاه جامع امام حسین(ع)
مجله مطالعات حقوق تطبیقی - دوره 7، شماره 2 (پاییز و زمستان)، پاییز و زمستان 1395.