چکیده
در حوزة نظری، یکی از مهمترین مشکلات علم سیاست در جامعة ایران، آشفتگی مفاهیم سیاسی است. به جرأت میتوان گفت این آشفتگی حتی در مهمترین مفهوم علوم سیاسی یعنی«دولت» نیز وجود دارد. در حوزة عملی نیز یکی از مهمترین موانع رشد و گسترش جامعة مدنی در تاریخ معاصر و ایران امروز، پایداری ساختار «اختلاف» بین «ملت» و «دولت» است؛ زیرا واژة «دولت» چه در متون ادبی کهن و چه در زبان نوشتار و گفتار امروز ما کاربردهای متنوعی داشته است. لذا بهسبب ابهاماتی که در زبان حقوقی و سیاسی معاصر در این زمینه وجود دارد، ضروری مینماید برای رفع این نقیصهها و روشن شدن مفهوم «دولت» تا حد امکان، چارهاندیشی شود. این امور، خود از ضرورت بازشناسی مفهوم «دولت» در اندیشة سیاسی ایرانِ دوران میانه و قدیم حکایت دارد. بر این اساس سعی ما در این نوشته نشان دادن مفهوم «دولت» در اندیشة سیاسی ایرانِ دوران میانه و قدیم خواهد بود. این مقاله، روش گفتمان و از میان همة نظریهپردازان گفتماننیز، نظریة گفتمان لاکلا و موفهرا بهکار برده است. پژوهش حاضر میکوشد با استفاده از مؤلفههای نظریة گفتمان لاکلا و موفه، بهبازشناسی مفهوم «دولت» در اندیشۀ سیاسی ایرانِ دوران میانه و قدیم (پیش از صفویه) بپردازد.
کلیدواژه ها: اندیشة ایرانشهری؛ پادشاهی؛ خلافت؛ دولت؛ سلطنت مطلقه؛ گفتمان
نویسندگان:
عبدالرحمن عالم: استاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
علی پورپاشاکاسین: دکتری دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
فصلنامه سیاست - دوره 47، شماره 1، بهار 1396.