به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری فارس، در ابتدای این نشست کمال اکبری، عضو هیئت علمی دانشکده صدا و سیمای قم با بیان اینکه دین و رسانه یک ارتباط عمیق و اساسی به هم دارند، گفت: خداوند دین را توسط پیامبران فرستاد؛ در زبان عربی پیامبر را رسول و نبی خطاب میکنند که با خبر همراه است. آوردن پیام با فرایند خبر همراه است و فرستنده، گیرنده و محتوایی که قرار است ارسال شود.
اکبری افزود: در مورد دین، خداوند متعال بهترین ابزارها را برای این فرایند ارتباطی به خدمت گرفته است؛ پیامبران و کتابهای آسمانی ابزار رسیدن این محتوای بسیار عظیم و بزرگ برای پرورش انسانها بودند. پس کتب آسمانی و انبیا به عنوان رساننده پیامهای الهی بودند و بر این اساس ما میتوانیم بگوییم دین و رسانه با هم در ارتباط هستند و در واقع وسیعترین و قدیمیترین ارتباطات رسانه با دین بوده و به عبارتی دیگر ارتباطات رسانه با دین ایجاد شده است.
وی با بیان اینکه وقتی میخواهیم در حوزه دین و رسانه حرفی بزنیم ابتدا باید به مقدماتی بپردازیم، اظهار داشت: در ابتدا باید تعریفی از دین ارائه شود و آن اینکه دین مجموعه احکام و آموزهها و مباحثی که از طرف خداوند برای هدایت انسان فرستاده شده است به عبارتی دیگر دین از 3 عنصر مهم اعتقادات؛ مباحث کلان دین، اخلاق و فقه و احکام تشکیل شده است.
عضو هیئت علمی دانشکده صدا و سیمای قم ادامه داد: در بررسی تعامل دین با رسانه چندین رویکرد وجود دارد، رویکرد اول شباهت دین و رسانه است، به این مفهوم که همان طور که دین آمده است تا راهنمایی کند، هدایت کند، اطلاعاتی به مردم بدهد، روش درست زندگی کردن را یاد بدهد و به بر اساس بیان برخی از بزرگان، دین میخواهد حیات معقول را به تصویر بکشد (که مرحوم علامه جعفری بیان میکند حیات معقول معنایش این است که برای فرد در این دنیا و برای آخرت برنامهای درست داشته باشد) رسانه هم همین کار را انجام میدهد؛ اطلاع رسانی میکند، تربیت میکند، آموزش میدهد و خلاهای زندگی را پر میکند.
این کارشناس حوزه دین و رسانه با بیان اینکه در این رویکرد تشابه بین سایر کارکردهای دین و رسانه هم مطرح میشود، گفت: یکی از ویژگیهای دین پیوستگی ایجاد کردن بین مردم است حتی ملحدانی که دین را قبول نداشتند برای ایجاد همبستگی و وابستگی درون جامعه به دین متوسل میشدند. از طرف دیگر یکی از بزرگترین کارکردها و توقعاتی که از رسانه وجود دارد این است که رسانه باید بتوانند همبستگی و وابستگی نظام سیاسی و فرهنگی کشور را ایجاد کند.
اکبری با بیان اینکه رویکرد دوم، تمایز دین و رسانه است، تصریح کرد: دین و رسانه طبق این رویکرد میتوانند بر هم تاثیر و تاثر داشته باشند و گاهی حتی در مقابل هم قرار بگیرند و ضد هم عمل کنند. حتی بوسمن میگوید رسانهها ابزارهایی برای غرب سکولار هستند و نمیتوانیم برای دین از آن استفاده کنیم.
وی افزود: طرفداران این نظریه بر این نکته تأکید دارند که رسانهها مانند تلویزیون برای ایجاد سرگرمی به معنای غفلت ایجاد شده است، این در حالی است که دین آمده که انسان را به یاد خداوند بیاندازد. ذات دین آگاهی بخش و متذکر کننده است (وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنْفَعُ المُؤْمِنِینَ) و ذکر است که مومن را به نظم میرساند این رسانه آمده است برای غفلت زایی پس رویکرد تمایز و تضاد ایجاد میشود.
کمال اکبری رسانهای شدن دین را رویکرد سوم برشمرد و اظهار داشت: طرفداران این رویکرد بر این موضوع اعتقاد دارند که امروزه رسانهها دین را در درون خود هضم کردهاند و آنچه که مردم از تلویزیون و خبرگزاری و سایر رسانهها میبینند خودِ دین است.
این محقق حوزه دین و رسانه افزود: این رویکرد معتقد است دین تحت تاثیر تحولات عظیم و شگرف رسانهای ذات ثابت و اصلی خود را از دست داده است پس دین همان چیزی است که رسانهها بیان میکنند.
اکبری در جمعبندی بخش اول سخنانش گفت: امروز نیازمند رسیدن به یک نظریه در حوزه رسانه دینی هستیم که اگر این امر محقق شود آنگاه دین و رسانه به تعامل درست و اساسی خواهند رسید. یعنی اگر رسانه یک رسانه دینی بشود میتواند دین را تبلیغ و منتشر کند اگر رسانه دینی نبود و تعاملی شکل گرفت میشود دین رسانهای؛ دینی که رسانه در آن تغییرات ایجاد کرده است. اما اگر رسانه دینی محقق شود آنگاه هم رسانه به دین و هم دین به رسانه میتواند خدمت کند.
وی اظهار داشت: رسانه دینی یعنی رسانهای برخواسته از نظریهای برگرفته شده از نص صریح دین؛ اگر قرار باشد ذات رسانه غیردینی باشد و در این رسانه از تکنیکهای همان رسانههایی که در جهان غرب متولد شده است، استفاده کنیم آن رسانه، رسانه دینی نیست و اگر در چنین رسانهای پیام دینی منتشر کنیم ممکن است به ضد دین بدل شود یعنی رسانهای که قرار بود مرکب پیام دین باشد مرکب پیام ضد دین میشود.
در ادامه این نشست امیر یزدیان عضو مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما اظهار داشت: سوال ما این است که آیا ادیان از رسانهها جدا هستند؟ طبق قاعده جواب منفی است چرا که در طول تاریخ از دوران باستان و دوران اساطیری تا زمانی که ادیان ابراهیمی ظهور کرده و رایج شدهاند میبینیم که تمام آن عناصری که برای انتقال مفاهیم و عقاید مطرح شده است هر کدام یک رسانه بوده و دین در فرایند رسانهای شدن قرار داشته است.
یزدیان ادامه داد: اندیشمندان بزرگی بر این موضوع صحه گذاشتهاند مانند جرمی استولو که معتقد است هیچ دینی جدای از فرایند رسانهای شدن نیست و برجیت مِیِر یکی دیگر از اندیشمندان است که میگوید در فرایند رسانهای شدن است که اندیشه غیر ملموس قدسی تجسم پیدا میکند.
وی افزود: تا قبل از دهۀ 90 میلادی و به خاطر فراگیری رویکرد مطالعات فرهنگی در مباحث جامعهشناختی و به خاطر ویژگی دینگریز مطالعات فرهنگی (آن هم تحت تأثیر اندیشههای مارکسیستی)، اندیشمندان این عرصه در تحلیلهای اجتماعی و رسانهای خود به راحتی از دین صرفنظر میکردند. به عبارتی دیگر تا پیش از دهۀ 90 میلادی مطالعۀ جدی در عرصۀ دین و رسانه به ندرت مشاهده میشود.
این کارشناس رسانه اظهار داشت: دلیل دیگری که باعث کم شدن مطالعات جدی در این حوزه در آن سالها شد این است که معمولا عالمای دینی علاقهای به پرداختن به مسئله دین در رسانه نداشتند چون اعتقاد داشتند تقریبا رسانهها باعث تضعیف نهادهای دینی میشوند.
یزدیان با اشاره به موارد اندکی که در این سالها به موضوع دین و رسانه پرداخته شده بود، گفت: بندیک اندرسون در حوزه ناسیونالیسم مطالعاتی انجام داده و ریشههای آن را در اندیشههای دینی و فرهنگ عامه مورد بررسی قرار داده بود، کمپل نیز به فرهنگ عامه پرداخته و در آن به اندازهای مسائل دینی را برجسته کرده بود.
وی ادامه داد: اما مهمترین اثری که در این دهه جریانساز میشود کار جیمز کری جامعهشناس و مردمشناس است. کری یک مقاله مهم به نام رویکرد فرهنگی به ارتباطات دارد و در آن بین دو رویکرد تمایز قائل میشود و میگوید باید رویکرد انتقال و آیینی را از هم جدا کنیم. وی در این مقاله بر این نکته تاکید میکند که باید بپذیریم در عصر حاضر مسائلی باید مد نظر باشد که به فهم جریان معناسازی از زندگی کنونی ما کمک میکند؛ آن چیزی که مطالعات فرهنگی نیز به دنبالش بوده است.
عضو مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما افزود: کری در این مقاله میگوید شما باید سعی کنید به دنبال یک سری از نگاههای فرهنگی که کمک میکند به ساخت جهان فرهنگی و معنادارکردن جهان فرهنگی باشید؛ برخلاف رویکرد انتقال که مخاطب منفعل بود در بحث رویکرد آیینی و جامعه فرهنگی جهانی که کری آن را بیان میکند قرار است مخاطب فعال باشد و مخاطب خودش معناسازی کند.
وی با بیان اینکه بعد از این مقاله آرام آرام شاهد این هستیم که دین به عنوان یکی از عناصر معنابخش به زندگی پذیرفته میشود، تصریح کرد: بعد از جیمز کری و ورود آثار برخی از اندیشمندان دیگر شاهد هستیم که دین در مطالعات رسانهای هم وارد میشود و تقریبا از دهه 90 میلادی بحث دین و رسانه جدی میشود.
لزوم درک کامل فرهنگها و ورود به مردمشناسی
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که مبنای نظری این اندیشمندان در برداشتشان از دین و پرداختن به دین در اجتماع، برای شکلگیری مفهوم معناساز زندگی تعریف کلیفورد گیرتز از دین است.
تعریف گیرتز از دین در ادبیات غربی تعریفی رایج است و مبنای پژوهش در نظر گرفته میشود چرا که رویکرد آن رویکرد فرهنگی است به نوعی میتوانیم بگوییم در این اندیشه دین به عنوان یکی از مقولات معناساز در زندگی عصر حاضر زیر مجموعه فرهنگ در نظر گرفته میشود.
گیرتز میگوید دین مجموعهای ازنمادهای فرهنگی است که با شکل دادن به بسیاری از خلق و خوها، رفتارها و احساسات برای انسانها سعی میکند برای آنها مسیری در راستای شکل دادن به یک حقیقت ترسیم کند. آن نمادها این حقیقت را طوری میپوشانند که فردی که به این حقیقت پایبند است فکر میکند جز این حقیقت چیز دیگری وجود ندارد. پس کسی که به این نمادهای فرهنگی خاص پایبند باشد، دیندار قلمداد میشود. البته این نگاه با مبانی فکری و نظری اسلام کاملا مغایر است.
امیر یزدیان در ادامه با بیان اینکه مطالعات دین و رسانه از دهه90 تا امروز ذیل چند محور خلاصه شده است، افزود: اندیشمندانی که در حوزه غرب به مطالعه میپردازند یا به برسی عملکرد اجتماعات دینی با رسانهها پرداختهاند یا به دنبال تحلیل محتوای مزامین دینی در رسانهها بودند یا پوشش رویدادهای دینی را در رسانهها بررسی کردهاند یا مخاطب شناسی کردهاند یعنی گفتهاند مخاطبهای رسانه در رسانههای نوین چه کسانی هستند و یا به دنبال ارائه تحلیل انتقادی از برنامههای دینی در رسانه ها بودند.
وی با تأکید بر درک کامل فرهنگ مردم و ورود به جریان مردمشناسی در این حوزه در بخش پایانی سخنان خود گفت: یکی از مولفههای اصلی فرهنگ ایرانی دین اسلام است و کسی میتواند نحوه معنا بخشی اسلام به زندگی ما مسلمانان را بررسی کند که مفاهیم اصلی اسلام را پذیرفته و نسبت به آن شناخت کامل داشته باشد و بتواند به طور کامل اظهار نظر کند.
بررسی چالشهای دین و رسانه
در ادامه این نشست کمال اکبری در خصوص چالشهای دین و رسانه اظهار داشت: مهمترین چالشها بحث فهم دین و رسانه است و اینکه دین در غرب چگونه تعریف شده است و چگونه با رسانه تعامل پیدا کرده است و همان دین چگونه در فرهنگ اسلام وارد رسانه شده است.
چالش بعدی برداشت نسبی است که از دین اتفاق میافتد یعنی نحوه نگاه به دین گاهی یک نگاه نسبی گرایانه و گاهی از طریق رسانهها یک نگاه تقلیلگرایانه به دین اتفاق میافتد.
بخشی از چالشها هم برمیگردد به سوء استفادههایی که از دین رخ میدهد یعنی گاهی رسانهها برای توجیه اعمال غیر دینی یا اعمال دنیایی و یا افعالی که در راستای رسیدن به مطامع خود به آن دست میزنند یک برچسب دینی یا لایهای از دین روی آن قرار میدهند و از عنوان دین سوء استفاده میکنند.
وی با تأکید بر لزوم پاسداری رسانهها از معنای حقیقی دین، نرسیدن به یک نظریه علمی و سازمانمند در حوزه دین و رسانه را چالش دیگری برشمرد و گفت: همه مراکز علمی و پژوهشی رسانهای باید در این حوزه کار کنند.
چالش بعدی مساله شناسی نکردن در حوزه مباحث دین و رسانه است به عبارت دیگر در حال حاضر مساله و چالش اصلی ما در این حوزه مشخص نیست و ما نمیدانیم با چه موضوعاتی درگیر هستیم و کدامیک از این چالشها باید در اولویت قرار بگیرد.
یکی دیگر از چالشها در حوزه دین و رسانه این است که ظرفیتهای تعامل دین و رسانه شناسایی نشده است، از دیگر چالشها نداشتن نیروی انسانی لازم برای ایجاد و انجام یک تعامل بین دین و رسانه است، ما در این عرصه نیاز به پژوهشکده و دانشکدههای تخصصی برای کار جدی داریم. یک چالش دیگر هم به حوزه مقررات بر میگردد؛ ما قوانین عام و کاملی که بتواند این حوزه را مدیریت کند نداریم. باید دانشگاههایی از جمله دانشکده رسانه فارس و خبرگزاریها به مجلس و دولت پیشنهاداتی بدهند تا این چالش برطرف شود.
یکی دیگر از چالشها که البته جزئیتر از چالشهای پیشین است این است که مدیران و سیاستگذاران رسانهها باید مخاطبانی تربیت کنند که فهم رسانهای و فهم دینی داشته باشند و سواد رسانهای آنها در این حوزه تقویت شود.
یک دسته از چالشها هم به مخاطبان رسانهها برمیگردد؛ امروز میتوانیم بگوییم سیل عظیمی از مخاطبان بی دفاع در مواجهه با لشکر عظیم رسانهها هستند. یعنی لشکر عظیمی از رسانههای صوتی، تصویری، مکتوب و چند رسانهای به صورت شبانهروزی و تمام عیار به حوزههای فردی جامعه هجوم آوردهاند لذا مخاطب بایستی مهارتهایی داشته باشد که با این عناصر روبرو شود. رسانهها هم باید امکانی را تولید کند و به مخاطبانش این پیام را بدهد که اگر قرار است با من همراه شوید باید متوجه خطرات احتمالی از ناحیه من باشید.
یکی از این چالشها چالش مصرف رسانهای است، میتوانیم بگوییم ما یکی از نابسمانترین وضعیت مصرف رسانهای جهان را داریم، اینکه گاهی خود مخاطب نمیداند چه چیز را باید مصرف کند، استفاده غیر متعارف مردم از شبکههای اجتماعی و حضور بیش از حد جوانان در عرصه رسانههای نوین نشان میدهد ما مدیریت مصرف رسانه نداریم.
در بخش پایانی این نشست امیر یزدیان با طرح این سوال که آیا در عصر رسانهای امروز نهادهای دینی رو به افول هستند یا نه، اظهار داشت: امروزه با توجه به اهمیت پیدا کردن دین، عالمان دینی به این نتیجه رسیدهاند که اینطور نیست! شاید ما شاهد تغییر در کنشهای فرهنگی در فرایند معناسازی باشیم اما به معنای زوال نهاد دینی نیست کما اینکه به طور خاص در نظریه پردازیهایی که خیلی از اندیشمندان غربی داشتند پیروزی انقلاب اسلامی در واقع تأییدی بود بر این نکته که هنوز دین میتواند گفتمانساز، جریانساز و یکی از مولفههای اصلی زندگی انسان در عصر حاضر باشد.
وی افزود: حتی وقتی از استوارت هوور سوال میکنند که وضعیت دین در جامعه آمریکا چه طور است میگوید دین در جامعه امریکا هم عمویتر و هم خصوصیتر شده است؛ عمومیتر بدین خاطر که بهره متقابلی که نهادهای دینی و صنایع فرهنگ از هم میبرند باعث عمومیتر شدن دین در جامعه آمریکا شده است و خصوصی تر شده از آن جهت که افراد به دنبال این هستند که کنشهای دینی آنها شخصیتر بشود و رفتارهای انفرادی برای عرضه اعتقادات دینی نشان دهند.
یزدیان با تأکید بر دانستن تعاریفی از رسانههای نوین اظهار داشت: دنیل استوت طبق همان رویکرد فرهنگی نسبت به دین 4 مولفه را برای اینکه تجربه دینی شکل بگیرد معرفی میکند؛ اول اینکه اعتقادی وجود داشته باشد یا شکل بگیرد دوم اینکه آن اعتقاد منجر به شکلگیری اجتماعی شود جمعیتی بر پایه آن اعتقاد با هم جمع شوند سوم اینکه بر پایه این اعتقاد یک سری اجتماع ارزشها و هنجارها برای خودش داشته باشد وکنشی را انجام بدهد و نهایتا چهارم اینکه احساسات در آن اجتماع برانگیخته شود.
تعریفی که دنیل استوت از دین ارائه میدهد دین را تقسیم میکند به سه شاخه دین فرهنگی، دین مدنی و دین مذهبی؛ دین مذهبی تعریف مشخصی دارد یعنی تمام این ادیان شناخته شدهای که در دین اسلام پذیرفتهایم و مبنای الهی دقیق دارند. هر کدام از این ادیان این 4 مولفه را دارند؛ مثلا دین اسلام را در نظر بگیرید که هم اعتقادات را برای مردم شکل می دهد هم موجب اجتماعات دینی می شود و باعث ایجاد کنش ها بین مردم می شود و بعد در نهایتا احساسات مردم مردم را درگیر می کند با این تعریف ین فرهنگی هم مطرح می شود.
اما دین فرهنگی زمانی مطرح شد که بعد از جنگ جهانی دوم جامعه غرب با یک انفجار جمعیتی روبرو شد، کسانی در آن زمان حاضر بودند که با توجه به اتفاقات بعد از این جنگ دیگر پایبندی و اعتقادی به نهادهای اصلی دین نداشتند.
یزدیان در پایان اظهار داشت: بررسی سیر تاریخی نشان میدهد نهادهای دینی در دورههای مختلف استفادههای مفیدی از رسانهها کردهاند. البته در ایران و خارج از ایران میتوان به نمونههایی اشاره کرد از تمایز در گفتمانهای دینی در مواجهه با رسانه یکی آمیشها در آمریکا که نتوانستند با نبود تلفن کنار بیایند و در نهایت تلفن عمومی در شهر نصب کردند و اهل توقف در اطراف طالقان که از تمام فنآوریهای پیشین و نوین ارتباطی دوری گزیدهاند و آن را مانع فعالیت دینی و عقاید خود در عصر ظهور میدانند.
انتهای پیام/