اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

اصفهان

ستاره آسمان نصف‌جهان-21

دستمزد 5 هزار تنی قاضی/ ماجرای دادگاه سیار اصفهان چه بود؟

حاکم اصفهان که مُرد از او ثروت زیادی باقی ماند برای تقسیم ارث بین وارثین او را انتخاب کردند، پس از اینکه مال را تقسیم کرد به عنوان پاداش حواله 5 هزار تن گندم طلب کرده و همه را بین فقرا تقسیم کرد.

دستمزد 5 هزار تنی قاضی/ ماجرای دادگاه سیار اصفهان چه بود؟

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، در ادامه سلسله گزارش‌های ستاره آسمان نصف‌جهان به معرفی عبدالکریم گزی پرداخته‌ایم، وی در سال 1260 هجری قمری در شهر گز برخوار متولد شد، پدرش ملا محمدمهدی از افراد خیر و نیک نفس روزگار خود بود و در بین مردم چه خواص یا عوام در این منطقه فردی فرهیخته به شمار می‌رفت، درباره او آمده است «در خیرخواهی و اصلاح امور شرعیه و غیره ممتاز بود».

عبدالکریم پس از طی مراحل کودکی در نزد پدر و دایی خود مرحوم ملا محمدباقر معروف به «ابوالفقرا» که از علما، ادبا، و شعرای زمان خود به حساب می‌آمد، پرورش یافت؛ آخوند ملا عبدالکریم گزی از اساتیدی مانند میرزا محمدحسن نجفی، شاگرد صاحب جواهر که از طرف میرزای شیرازی به قضاوت و رفع اختلافات می‌پرداخت و همچنین جزو مراجع تقلید به حساب می‌آمد، استفاده کرد، همچنین از مجالس درس میر محمدصادق کتاب‌فروش از شاگردان سید حجت‌الاسلام و صاحب جواهر و نیز عالم زاهد آیت‌الله میرزا ابوالمعالی کلباسی و عالم مشهور آیت‌الله حاج شیخ محمدباقر نجفی مسجدشاهی سود برد.

وی علاوه بر اصفهان و نجف در سامرا نیز در محضر آیت‌الله میرزا محمدحسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی رسید و از مجالس درسی ایشان بهره‌مند شد، سرانجام آخوند گزی در سال 1298 قمری در 38 سالگی به اخذ درجه اجتهاد نائل آمد و در همان سال به شهر اصفهان بازگشت.

مؤلف سیاحت شرق در جایی از کتاب ارزشمند خود می‌نویسد «همین آقا شیخ عبدالکریم گزی بسیار فاضل بود، آن هم چون فقیر و عبایش کهنه بود، چند مرتبه او را مهمان کردیم با این که این‌ها (آیت‌الله آقا سید درچه‌ای و آیت‌الله آخوند شیخ عبدالکریم گزی) در فضل و کمال بودند ولی با فقر و فلاکت زندگی می‌کردند، دنیا با صاحبان فضل و کمال آشنایی ندارد و آن‌ها هم با دنیا بیگانه‌وار رفتار می‌کردند».

* استاد در کلام شاگردان

استاد جلال‌الدین همایی از شاگردان برجسته آخوند گزی است، وی در مورد استادش می‌نویسد «وی همه نوع حق ولی‌نعمتی بر من دارد، گاهی کتاب‌های مورد نیاز مرا از محل موقوفه‌ای که مخصوص این کار بود برای من تهیه می‌کرد، در صورتی که دیگر مراجع حتی کسانی که موقوفات کلان برای همین منظور در دست داشتند، دیناری به طلاب کمک نمی‌کردند».

میرزا محمدعلی معلّم حبیب‌آبادی درباره استادش عبدالکریم گزی می‌گوید «چندین بار در مجالس درس ایشان شرکت کردم، جلسات درس وی بسیار عالی بود و با حسن خلقی که داشتند و شوخی‌های ظریف و لطیف، مجلس را به خوبی اداره می‌کردند و بسیاری از افراد مخاطب، حکایات شیرینی از او نقل می‌کنند؛ من نیز چند بار فیض صحبت او را دریافتم، با همه این احوال ریاست قضاوت را نیز بر عهده داشت و نیز هیچ‌گاه ترک تدریس نکرد.

* مرجع حل تمام مرافعات

مسؤولیت رفع مشکلات به ویژه رفتارهای مناسب او با افرادی که با هم در دعوا و درگیری بودند و مصالحه بین آنان باعث آوازه وی شد، در حالی که او اهل دنیا نبود و به نوشته کتاب «دانشمندان و بزرگان اصفهان» در اثر حسن سلیقه و اخلاق پسندیده تقریباً مدت ده سال آخر عمر مرجع تمام مرافعات و حکومات شرعیه اصفهان و توابع بود؛ آخوند شیخ عبدالکریم گزی علاوه بر آن که به شعر و انجمن‌های شعر و ادب علاقه داشت، خود نیز شعر می‌سرود و به «مهدوی» تخلص داشته است، وی دارای طبع شعر بوده و اشعارش در آخر کتاب تذکره القبورش به چاپ رسیده است.

آیت‌الله عبدالکریم گزی در طول حیات پربار خود، شاگردان بسیاری همچون آقا نجفی قوچانی، سید محمدتقی موسوی (صاحب مکیال المکارم)، میرزا محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، سید عبدالحسین طیب و سید حسین خادمی را تربیت و پرورش داده است؛ همچنین تألیفات متعدد وی مثل رساله‌ای در «اصول دین»، دیوان اشعار و مثنویات، رساله عملیه، رساله‌ای در صیغ‌العقود و... در موضوعات گوناگون بوده است.

کتاب «تذکرالقبور» معروف‌ترین اثر وی در شرح حال قریب صد نفر از علما، عرفا و بزرگانی است که در شهر اصفهان و توابع آن مدفون هستند، این اثر نفیس در سال 1324 قمری در زمان حیات مؤلف برای نخستین بار به چاپ رسید و جمعی از دانشمندان بر آن حواشی نوشته‌اند.

* رحلت عالم وارسته

سرانجام ملأ عبدالکریم در سن 79 سالگی بر اثر بیماری در شب پنجشنبه 13 ذی‌حجه 1339 قمری برابر با 26 خردادماه 1300 شمسی دار فانی را وداع گفت و در بقعهٔ تکیهٔ کازرونی تخت فولاد به خاک سپرده شد.

پس از رحلت این عالم زاهد و وارسته دو نفر از علما یکی آخوند ملأ محمدحسین فشارکی و دیگری نیز از علمای مسجدشاهی به تصور این که آخوند گزی در طول قضاوت، مالی را اندوخته است دستور می‌دهند که در اتاق‌ها را بسته تا فردا صبح به امور مالی رسیدگی شود ولی فردا صبح وقتی درها را می‌گشایند می‌بینند جز دو یا سه قطعه فرش کهنه و چند مجلد کتاب از ایشان چیزی باقی نمانده، پس از مرگ مقداری قرض هم داشته است که برخی از افراد این قرض را پرداخت کرده‌اند، این حکایت کمال زهد و پاک‌دامنی و بی‌اعتنایی او را به مال و جاه دنیا دارد که با وجود مرجعیت عامه، نسبت به مال دنیا بی‌اعتنا بوده است.

او که امور قضایی اصفهان و توابع آن را در ده سال آخر عمر به دست داشت به «اداره عدلیه سیار» معروف شد، آخوند گزی در قضاوت، عدالت را به طور کامل رعایت می‌کرد و به تحقیق مشاوران اعتمادی نداشت و خود شخصاً به تحقیق می‌پرداخت و در نتیجه به قاضی پاک‌نیت و پاک‌سرشت مشهور بود، مرحوم حبیب‌آبادی گفته است «در طی محکمه، ملاحظه هیچ‌یک از طرفین را نمی‌کرد و از رشوه و باج به دور بود و خود شخصاً به تحقیق می‌پرداخت و مانند علمای دیگر اشخاصی چند، به قضاوت او راه نداشتند».

* دستمزد 5 هزار تنی

در 22 رمضان 1336 و در اواخر گرانی و قحطی اصفهان؛ ظل‌السلطان مسعودمیرزا، حاکم اصفهان مُرد و از او ثروت زیادی باقی ماند برای تقسیم ارث بین وارثین از آخوند گزی دعوت شد تا به این کار بپردازد، ایشان با پشت‌کاری عجیب در مدتی حدود 20 روز در باغ نو با دقت تمام بر طبق وصیت او مال را تقسیم کرد.

 در روز آخر صارم‌الدوله از طرف عموم ورثه قباله ملک یکی از دهات را برای تشکر و حق‌الزحمه به ایشان می‌دهد ولی آخوند گزی با متانت کامل قبول نمی‌کند و می‌گوید در برابر زحمات من اگر قرار است چیزی به من بدهید، حواله 5 هزار تن گندم را صادر کنید چرا که مردم در قحطی به سر می‌برند و گرسنه‌اند اگر این کار را بکنید من همه را بین فقرا تقسیم خواهم کرد، ورثه قبول می‌کنند و ایشان همهٔ گندم‌ها را بین فقرا تقسیم می‌کند.

استاد جلال‌الدین همایی در توصیف قضاوت استادش و نیز زهد و زندگی او آورده است «وی به راستی شیخ بهایی عصر خود بود و مرجعیت تامه قضا و فتوا را داشت؛ با اینکه سی، چهل سال تمام امور قضایی اصفهان و توابعش در دست او بود، شبی که درگذشت خانواده او نفت چراغ و نان شب نداشتند و مرحوم فشارکی از محل وجوهات حواله داد تا برای خانواده او شام شب و لوازم معیشت تهیه کردند و من خود یکی از حاضران آن واقعه و مباشر آن خدمت بودم».

او در قضاوت خویش با خوش‌رویی برخورد می‌کرد و بین هیچ‌یک از افراد چه غنی و چه فقیر فرقی نمی‌گذاشت، از آن جمله مابین مالکین و زارعین دو روستا بر سر قناتی مشکلی پیش آمده بود و این مشکل سال‌ها به طول انجامید تا اینکه برای رفع این مشکل شکایت خود را به نزد آخوند گزی آوردند ایشان بدون مراجعه به احکام و شهادت شهود خود بر محل حاضر شدند و بر سر قنات می‌رود و همه شاهدان می‌بینند که ایشان لباس‌های خویش را درآورده و به یکی از مقنیان می‌گوید که طناب را به دور کمر من ببند و پس از آن به داخل قنات رفتند و پس از اندکی بررسی بیرون آمده و حکم خود را صادر کردند.

انتهای پیام/63089/ 40

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول