اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

اصفهان

ستاره آسمان نصف‌جهان-23

داستان کسی که از دست ساقی کوثر آب نوشید/ داستان زیارت عاشورا و رهایی از آتش جهنم/ برگزارکننده روضه در خفقان رضاخان

روز قیامت بود، مرا نزد حضرت امیرالمؤمنین(ع) بردند، ایشان مشغول حساب و کتاب مردم بودند سپس حضرت سرشان را بلند کردند و فرمودند او حسابی ندارد، او را به بهشت ببرید و با دست مبارکشان جامی از آب کوثر به من دادند.

داستان کسی که از دست ساقی کوثر آب نوشید/ داستان زیارت عاشورا و رهایی از آتش جهنم/ برگزارکننده روضه در خفقان رضاخان

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، محمدرضا محبت وافری به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) داشت و مجلس عزای حضرت اباعبدالله را حتی در آن خفقان رضاخانی برپا می‌داشت، چهار ماه قبل از وفات این خواب را برای خانواده تعریف کرد «روز قیامت بود، مرا بردند نزد حضرت امیرالمؤمنین (ع)، ایشان مشغول حساب و کتاب مردم بودند سپس حضرت سرشان را بلند کردند و فرمودند او حسابی ندارد، او را به بهشت ببرید و با دست مبارکشان جامی از آب کوثر به من داده و فرمودند بخور تا سیر شوی سپس ملائکه مرا به سمت بهشت بردند و گفتند شما باید از درب حسینی وارد شوید، درها را شمردم و دیدم بر در هفتم نوشته انا باب‌الحسین».

آیت‌الله شیخ محمدرضا جرقویه‌ای عالم و فقیه کامل، از مدرسان حوزه علمیه اصفهان که در شب جمعه 26 ذی‌الحجه 1309 قمری در حسین‌آباد جرقویه متولد شد، پدرش حاج ملا علی جرقویه‌ای از علمای معروف به زهد و تقوا و از شاگردان آیت‌الله حاج میرزا بدیع درب امامی و علامه میرزا ابوالمعالی کلباسی بود.

مرحوم ملا علی در حدود سال 1325 قمری وفات یافت و در محل سکونت خود، روستای حسین‌آباد به خاک سپرده شد، پس از سالیانی چند به همراه جنازه همسرش به نجف اشرف منتقل و در آن سرزمین مقدس به خاک سپرده شد؛ آیت‌الله جرقویه‌ای ابتدا در اصفهان تحصیل کرد و با تلاش وافر به درجه اجتهاد و استنباط احکام نائل آمد، اساتید ایشان در اصفهان حضرات آیات سید محمود کلیشادی، میرزا احمد اصفهانی، ملا عبدالجواد آدینه‌ای، آخوند ملا محمد کاشی، سید محمدباقر درچه‌ای، آخوند ملا عبدالکریم گزی و میر محمدتقی مدرس بودند.

* اجازه اجتهاد

وی در 23 محرم 1334 قمری از آیت‌الله ملا حسین فشارکی اجازه اجتهاد دریافت کرد، سپس به نجف اشرف مهاجرت و سالیانی نیز در محضر بزرگان علم حوزه نجف تحصیل کرد، اساتید وی در نجف اشرف نیز آیات عظام سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، میرزا محمدحسین نائینی و میرزا فتح‌الله شریعت اصفهانی بودند.

شیخ محمدرضا جرقویه ای در بین علما، نفر چهارم از سمت راست

وی از ابتدای ورود به نجف اشرف مورد توجه اساتید خود، به ویژه علامه نائینی قرار گرفت و اجازه اجتهاد وی به وسیله آن استاد فرزانه نیز تائید شد، آیت‌الله جرقویه‌ای پس از سالیانی اقامت در نجف اشرف به اصفهان بازگشت و به تدریس پرداخت، جلسه تدریس وی ابتدا در منزل و سپس در مدرسه جده بزرگ و مدرسه صدر بازار برگزار می‌شد و عده‌ای از طلاب فاضل در آن شرکت می‌کردند.

جرقویه‌ای با علمای بزرگی همچون سید حسین خادمی، سید عبدالحسین طیب، سید مهدی حجازی فروشانی، سید علی‌اصغر برزانی و سید مصطفی مهدوی هرستانی حوزه بحث اجتهادی داشت که در آن به کاوش و استدلال در مباحث فقهی می‌پرداختند.

* شاگردان

وی شاگردان بسیاری تربیت کرد که از جمله آن‌ها می‌توان به شیخ ابراهیم امینی نجف‌آبادی، شیخ محمدباقر صدیقین، میرزا محمدتقی مجلسی، سید جلال‌الدین شریعتی زفره‌ای، سید حسن دیباجی، سید حسن مهاجر آدرمن‌آبادی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی، میرزا عطاءالله اشرفی اصفهانی، سید محمدعلی صادقی، سید محمدعلی روضاتی، شیخ محمدعلی غروی، حاج شیخ محمدعلی فشارکی، میرزا مهدی نواب لاهیجی و حاج شیخ مهدی فقیه ایمانی اشاره کرد.

 آیت‌الله جرقویه‌ای دارای فضائل اخلاقی و صفات پسندیده انسانی بود، تواضع، مناعت طبع، عزت نفس، سخاوت و دستگیری از فقرا از آن جمله است.

آیت‌الله شیخ عبدالجواد جبل عاملی می‌گوید «همراه آیت‌الله شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی  به درس شیخ محمدرضا جرقویه‌ای می‌رفتیم، مرحوم جرقویه‌ای در زندگانی خود حالات و کیفیات بسیار خوبی داشتند، ایشان نسبت به دنیا به حداقل از ضروریات اکتفا می‌کرد و با مرتبه خوبی که از مناعت طبع داشت، پاکیزه می‌زیست».

* برگزاری روضه در خفقان رضاخان

آیت‌الله جرقویه‌ای عالمی متعبد و پارسا بود، محبت وافری به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) داشت و مجلس عزای حضرت اباعبدالله(ع) را حتی در زمان خفقان رضاخانی بر پا می‌داشت و در تعظیم شعائر مذهبی می‌کوشید، وی در پرتو عشق به اهل‌بیت مورد عنایات و الطاف خاصه آن بزرگواران بود.

شیخ محمدرضا جرقویه ای در بین علما، نفر سوم از سمت راست

وی بسیار شجاع، غیور و با شهامت بود؛ گویند «وی برای ملاقات با رضاخان و سؤال از انگیزه وی در تعرض به لباس مقدس روحانیت و برداشتن عمامه اهل علم به تهران رفته و با آن شاه بی‌دین صحبت کرده و جواز عمامه برای خود و چند تن از علمای اصفهان گرفته است»؛ وی با عالم مجاهد آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی مرتبط بود و از طریق نامه در جریان اقدامات و مبارزات وی قرار می‌گرفت.

* آثار

از آیت‌الله جرقویه‌ای چهار رساله فقهی استدلالی «رساله فی‌القبله»، «رساله فی‌الاختلاف بین‌المتعاقدین»، «رساله فی‌الشبهات المقرونه بالعلم الاجمالی» به چاپ رسیده است؛ وی تقریرات دروس اساتید خود، سید محمدباقر درچه‌ای و سید محمدکاظم یزدی را نیز به رشته تحریر درآورده بود که اکنون اثری از آن در دست نیست، همچنین در بین آثار باقی مانده از ایشان استنساخ رساله «الروضه الغناء» علامه شیخ محمدرضا نجفی و نیز استنساخ بخشی از «تقریرات صلاة» علامه میرزا محمدحسین نائینی به قلم آیت‌الله شیخ موسی خوانساری به چشم می‌خورد.

در تیرماه 1331 شمسی در پی کناره‌گیری مصدق از نخست‌وزیری و روی کار آمدن قوام‌السلطنه با پشتیبانی آمریکا و انگلیس، آیت‌الله کاشانی اعلام کرد که اگر قوام تا 48 ساعت کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد، از این روی مردم به خیابان‌ها ریخته و خواستار سرنگونی قوام شدند.

آیت‌الله جرقویه‌ای در روز 28 تیرماه پیشاپیش تظاهرات مردمی اصفهان در حمایت از مصدق شرکت کرد، مردم قصد داشتند که با تلگراف زدن به تهران از نخست‌وزیری مصدق حمایت کنند که مأموران با مردم درگیر شده و یکی از شرکت‌کنندگان به ضرب گلوله مأموران کشته شد؛ سرهنگ نادری، فرمانده نیروهای شهربانی پس از دستور تیراندازی خود به جلو آمد و با قنداقه تفنگ به قلب آیت‌الله جرقویه‌ای ضربه‌ای وارد کرد که ایشان بر اثر آن از پله‌های تلگراف‌خانه سقوط کرد و نقش بر زمین شد.

وی در اثر ازدحام جمعیت و فرار مردم، دچار صدمات سنگینی شد و یک ماه و اندی در منزل بستری بود و سرانجام نیز در پی همان صدمات در شهریور 1331 شمسی مصادف با شب هشتم محرم 1371 قمری چشم از جهان فرو بست و به دیدار حق شتافت تا در تکیه سیدالعراقین تخت فولاد به خاک سپرده شود.

شعر مرثیه سنگ‌نوشته مزار وی چنین است «زینت سجاده و محراب رفت/ از کف ما گوهر نایاب رفت»؛ گفتنی است که برادر آیت‌الله جرقویه‌ای، عبدالحمید صلصالی که از مردان نیک روزگار و خیران و نیکوکاران منطقه جرقویه بوده  در کنار مزار او مدفون است. 

حاجیه خانم جرقویه‌ای (فرزند شیخ محمدرضا جرقویه ای) در خاطره‌ای از پدر بزرگوارشان نقل می‌کند «زمانی که رضاخان روضه خوانی را ممنوع کرده بود و کسی جرأت برگزاری روضه را نداشت، پدرم روضه سیدالشهدا را در ده روز برپا کردند؛ رئیس نظمیه برای جلوگیری از برپایی مراسم مأمورانی فرستاد، آن‌ها رفته ولی نتوانستند صحبتی کنند که روز بعد خود رئیس نظمیه رفت و تا آخر روضه گریه می‌کرد، بعد از اتمام روضه جلوی پدرم نشست و گفت آقا نمی‌دانم چه اسراری در این خانه است، من و دو مأمورم مثل اینکه قفل به زبانمان زده شده باشد، نتوانستیم صحبت کنیم، بعد عذرخواهی کرد و رفت که آیت‌الله جرقویه‌ای به او گفت حالا که شما آمدید از این روضه جلوگیری کنید من به جای ده روز، سیزده روز مجلس روضه می‌گیرم».

* داستان زیارت عاشورا و رهایی از آتش جهنم

در حکایتی از آیت‌الله محمدرضا جرقویه‌ی آمده است «خواب دیدم در ایوان طلای حضرت امیر(ع) ایستاده بودم و جمعیت زیادی هم بودند و همه دست راستشان به سمت آسمان بلند بود و هر کسی یک نامه از آسمان به دستش می‌آمد، یکی از آن نامه‌ها نیز در دست من قرار گرفت و وقتی نامه را باز کردم، دیدم برات آزادی از آتش جهنم است که به خاطر زیارت حضرت سیدالشهدا به من عطا شده است».

انتهای پیام/63089/ح 40

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول