گروه آموزش و پرورش خبرگزاری فارس- وحید صمدی: مدرسه دارالفنون سال 1268 هجری قمری به دستور امیرکبیر تأسیس شد و حافظه تاریخی این مدرسه از بسیاری از اتفاقات تاریخ معاصر ایران یادگاری دارد.
به دیگر عبارت میتوان گفت تاریخ علمآموزی معاصر ایرانیان با این مدرسه عجین شده و ساختمان زیبا و قدیمی آن که امروز یک اثر تاریخی است طی این 170 سال میزبان هزاران دانشآموز بوده است.
دانشآموختگان بین سالهای 1340 تا 1360 این مدرسه روز اول مهرماه گرد هم آمدند تا به رسم گذشتههای دور، خاطرات روزهای شیرین مدرسه را زنده کنند.
در گردهمایی دانشآموزان و معلمان گذشته مدرسه دارالفنون که گرد پیری روی صورتشان نشسته است، ابتدا زنگ ناقوسیِ قدیمی مدرسه توسط استاد محمد علی شیخان به صدا درآمد و در ادامه جمعیت دانشآموختگان پشت نیمکتهای یکی از کلاسها نشستند و تعدادی از آنها برای سایرین خاطراتی از دوران تحصیل تعریف کردند.
یکی از آنها با روحیه شوخطبعی که در لحنش موج میزد، گفت: به خاطر پخش اعلامیه، من و 24 نفر دیگر از مدرسه اخراج شدیم و برای ثبتنام گفتند والدینتان باید بیایند و التزام بدهند؛ پدرم که خودش از بازاریهای انقلابی بود برای اینکه ما را به مدرسه راه بدهند، گفت شما چیزی نگویید خودم درستش می کنم؛ پدرم به مدرسه آمد و به مدیر ما خیلی جدی گفت «اینا نمیفهمن!» و مدیر هم قبول کرد ثبتنامم کرد. بیان خاطره او با خنده جمع همراه میشود؛ این خاطرات، برای این جمع که پیش زمینه ذهنی درباره مدیر و آن زمان دارند، خیلی جذاب بود.
یکی دیگر از فارغالتحصیلان خاطرهای از استاد شیخان که دبیر ریاضی سالهای دور مدرسه دارالفنون بوده است، نقل کرد و گفت: استاد شیخان به سختگیری معروف بود و از دروغ شدیداً بدش میآمد؛ یکبار یکی از دانشآموزان که فراموش کرده بود دفتر تمرینش را بیاورد مجبور کرد ظرف بیست دقیقه از مدرسه تا منزلشان در محله دروازه دولاب برود و دفتر تمرینش را بیاورد تا ثابت کند تمرینها را حل کرده است؛ زمستان بود و برف زیادی روی زمین نشسته بود؛ اما آن دانشآموز رفت و برگشت و یک 20 شیرین از استاد سختگیر ما دریافت کرد!
*استاد شیخان معلم 94 سالهای که بیشتر بچهها با او خاطره دارند
محمد علی شیخان سال 1303 در لاریجان به دنیا آمد و سال 1323 دانشسرای مقدماتی را در رشت تمام کرد، شاگرد اول شد و به تهران آمد و اولین ابلاغ معلمیاش را سال 1325 دریافت کرد.
سال 1329 که واقعه ترور شاه اتفاق افتاد به عنوان ارشد کلاس برای تبرئه دوستانش رفت اما خود او جزء مظنونین بازجویی شد و بعد از تبرئه شدن به لاهیجان فرستاده شد؛ در لاهیجان لیسانس گرفت و همزمان تدریس هم کرد.
استاد شیخان نفر دوم از سمت چپ
بعد از وقایع 28 مرداد و هرج و مرجها، به دلیل دشمنی بعضی خوانین با او که تقاضای نمره و ارفاق برای فرزندانشان داشتند و استاد شیخان قبول نکرد، دستگیر شد؛ وی 38 روز به زندان افتاد اما با واسطهگریها آزاد شد و سال 1334 به تهران رفت؛ او سال 1335 به مدرسه دارالفنون رفت و نزدیک به 13 سال در این مدرسه تدریس کرد و با 6 مدیر کار کرد.
وی در خصوص ترک مدرسه دارالفنون علیرغم میل باطنیاش اظهار داشت: یکی از مدیران مدرسه ساواکی بود و مدرسه، آن زمان خودش حقوقها را پرداخت میکرد و حقوق من را به دلیل اینکه حاضر نبودم زیر بار نمره دادن به برخی افراد سفارش شده بروم دیر پرداخت میکردند و من هم مجبور به ترک مدرسه شدم.
بعد از آن، در مدارس زیادی مثل هدف، البرز و .. تدریس کرد تا سال 1349 که به دستور یکی از معاونان وزیر آموزش و پرورش بازرس شد و به شهرهای مختلف برای سرکشی رفت.
استاد شیخان سال 57 بعد از 32 سال معلمی بازنشسته شد و اکنون با 94 سال سن بین دانشآموختگان مدرسه دارالفنون بسیار محبوب و شاخص است.
از استاد شیخان میخواهم یک خاطره از دوران تدریسش برایم تعریف کند و او به شرح این خاطره پرداخت: دبیر سختگیری بودم و دوست نداشتم دانشآموزی بعد از من وارد کلاس شود؛ یک روز، دانشآموزی با ریش و قیافهای داشمشتی وارد کلاس شد من گمان کردم ارباب رجوع است اما گفت که شاگرد این کلاس است و من به خاطر تأخیر، سیلیای به گوش او زدم و از کلاس بیرونش انداختم. مدتی گذشت و دوباره او را دیدم؛ دستمالی از جیبش درآورد که در آن 2 دندان بود، گفت وقتی به او سیلی زدم دندانش افتاده است؛ اسمش ملاحیدر بود. ملاحیدر گفت «خاطر شما برایم خیلی عزیز بود وگرنه اگر مدیر یا معاون این کار را می کرد حسابی برای او تلافی میکردم و از خجالتش درمیآمدم!»
ناراحت شدم از رفتارم. ملاحیدر بعدا به تیمسار جواد ملاحیدر معروف شد.
*جوانترین معلم ادوار مدرسه دارالفنون
منوچهر شاپوری جوانترین معلم تمام ادوار مدرسه دارالفنون، متولد سال 1321 است، او از سال 40 تا 49 در این مدرسه تدریس کرده است، 3 لیسانس دارد و اداره کلاس 145 نفره در دارالفنون را هم تجربه کرده است و همچنان تدریس خصوصی دارد و معتقد است اگر تنها از حقوق بازنشستگی معلمیاش ارتزاق میکرد نمیتوانست از پس مخارج زندگی برآید.
انتهای پیام/