به گزارش خبرگزاری فارس از گنبدکاووس، قاسم جعفری نماینده سابق مردم بجنورد در مجلس شورای اسلامی و عضوکمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در یادداشتی پبرامون وضعیت برجام و تصورات مسوولان در چنین روزهایی نیم نگاهی به اعتماد بیجا به غرب داشته و از سویی به خوش خیالی برخی مسوولان و بیاعتنایی به خسارتهای گزاف این تفاهم نیز پرداخته است:
چند سال پیش فرصت سه چهار روزهای پیش آمد تا خانواده را برای دیدن شهر تاریخی همدان همراهی کنم. اگر حافظه یاری کند بچههای بسیج در محوطه آرامگاه بابا طاهر عریان نمایشگاهی با عنوان آسیبها و خطرات فرهنگی دایر کرده بودند ؛ مثلا چند دیش ماهواره با اتیکت " دجالواره " در قسمتی تعبیه شده بود و در کنارش مرقومهای حاوی آسیبهای ناشی از استفاده نادرست از این تکنولوژی پیامهای آگاهی بخشی را منتقل میکرد.
خانم جوانی از راه رسید و بیتوجه به قرائن و شواهد برق دیش ماهواره چشمانش را گرفت و خطاب به مسوول غرفه پرسید؛ آقا این دیشها چند است؟ چرا برچسب قیمت ندارد؟! برخی به این همه ذکاوت خندیدند، برخی شگفتزده نگاهش میکردند و متولی غرفه مانده بود که چگونه توجیهش کند.
گفتم خواهر محترم! این جا محل عرضه کالای مزبور نیست. فقط نمونهای نهادهاند تا شاید زاویه نگاه من و شما به این ابزار کمی متفاوت شود. راستی اشکال کجاست؟ پیش زمینههای امثال او فرصت تامل را گرفته است یا روش عرضه متولیان نمایشگاه رساننده به مقصود نبوده است؟
رفتار رئیس جمهور محترم و همفکرانشان از قصه پُرغصه برجام مرا به یاد همان خریدار صدر مطلب میاندازد. اگر هم حقی را در گفتار ارج مینهد و اظهار میکند که ملت ایران پشت سر رهبر شجاع خود در دفاع از کیان نظام و کشور ایستادهاند سپاه و بسیج را جزء مردم و در دل مردم میخواند، اما هنوز بر آن باور است که برجام پیروزی و افتخاری کمنظیر بوده است ، آنجا که میید اگر آمریکا برجام را نقض کند فقط خودش ضرر میکند و به دنیا ثابت میشود که آمریکا بدعهد است و قابل اطمینان نیست.
این حرفهای آقای رئیس جمهور شرح حال کسی است که گفت بگذار هواپیما برود بلیط که دست من است، یادتان باشد خسارت عدم امضای برجام در ازای هر روز را ۷۰ میلیون دلار برآورد کرده بودید حالا میگویید اگر هم از پیمان خارج شد که شد!
برخی سادهدلان یا کسانی که آرزو دارند جناب رئیس جمهور را در مواضع انقلابی ببینند دست به کار تحلیل شدهاند که مثلا ایشان واقع بین شده است، بعد از چهار سال ریاست جمهوری منابع واقعی قدرت کشورش را شناخته است و امثال این حرفها، گر چه چنین تعابیر و آرزوهایی حتی اگر بر اثر تعارف کمی موضع فرد را بر مدار انقلابیگری بچرخاند از هیچ بهتر است اما دل به سراب خوش کردن قطعا باعث بیخیالی و بیعملی و عدم علاج واقعه خواهد شد. آن چه بیشتر فرد متتبع را نسبت به سخنان دیروز رئیس محترم جمهور به شک میاندازد سخنان چند روز پیش او در دانشگاه تهران بود که همچنان بر اهل مذاکره بودن امام حسین ع اصرار داشت و منتقدان را مورد طعن قرار داد.
بله سید شهیدان عالم ، همگام با امام زمانش حسن مجتبی (ع) صلح مشروط را پذیرفت و ده سال دوران معاویه را بنا به مصالح واقعیه در مسند امامت جامعه و امت اسلامی تحمل کرد اما مذاکرات او از موضع عزت و حکمت و هدایتگرانه بود و هر جا که احساس کرد دشمن پیش شرط دارد و زیادهخواهی میکند قاطعانه ایستاد. به تعبیری منطق حسین (ع) هیچوقت مذاکره به هر بهایی نبود بلکه مذاکره برای حفظ بها و ارزش بود.
سابقه دولت امریکا نشان داده است که (.. لَا یَرْقُبُوا فِیکُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً ۚ یُرْضُونَکُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَىٰ قُلُوبُهُمْ ..) - التوبة 8- اگر چیره شوند نه حرمت نگه میدارد و نه به عهد وفادارند، برای خوشایند شما به زبان حرفهای زیبا می زنند ولی قلبهاشان مالامال کینه است.
آیا میشود فردی چون رئیس جمهور روحانی ، تا این اخیر، ماهیت نظام ظالم امریکا را نشناخته باشد؟! به فرض که نمیشناخته چرا به خیرخواهی رهبری که خود، بارها او را حکیم ، آگاه و شجاع خوانده و به صراحت اعلام کرد من به مذاکرات بدبینم اعتماد نکرد؟! واقعا شایسته نیست که کسی خود را در معرض انتخاب عالیترین کرسی اجرایی کشوری قرار دهد و انتخاب هم بشود، آن وقت ملت برای آگاهی او نسبت به یک مساله واضح و بدیهی چنین بهای گزافی را بپردازد؟
" توافق خسارت بار برجام " اینک ذخیره اورانیوم از دست رفته، چرخ سانتریفیوژها نمیچرخد ، قلب رآکتور سیمانی شده است؛ چرخ اقتصاد و کسب و کار مردم هم در گل مانده است و از همه تراژدیکتر اراده ملتی به جای مبارزه با چرب و شیرین مصالحه به هر بها آغشته شده است؛ حتی به فرض که مسوولی بعد از این همه هزینه بار آوردن انقلابی شده باشد اما دیر هنگام و غمبار است . آقای روحانی! لطفا کمی دورترها را ببینید، وحدت فقط در سایه اهداف استراتژیک نظام و در سایه پذیرش عملی راهبری های داهیانه ولایت و بهرهگیری عملی از همه نیروهای کشور میسر است و الا تاکتیکها دیگر چنگی به دل نمیزند و سخت است که دلهای رمیده را به آشیانه اعتماد باز آرد.