گروه احزاب خبرگزاری فارس- امین صبحی: به قول سید مرتضی آوینی تردید دارم که در سیاره زمین، هنوز هم جوامعی وجود داشته باشند که تسلیم اقتضائات تمدن اروپایی که جهان امروز را یکسره در تسخیر دارد؛ نشده باشند. نهادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دنیای متمدن تا آنجا انسان جدید را محاصره کردهاند که اصلاً تصور دیگری از «حیات بشری» جز اینکه هست، ندارد.
امام خمینی (ره)، پیامبر تازهای نبود اما از یادآوران بود که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یادآوری کرد و چونان اسلاف خویش از ابراهیم و اسماعیل تا محمد (ص) دورهای از جاهلیت را شکست و عصر دیگری از دینداری را آغاز کرد.
حماسه خمینی جوان هم عاشورایی بود؛ 15 خرداد سال 42 را باید نقطه عطفی برای ملت ایران دانست روزی که امام خمینی بیمحابا بر نقطه ثقل امپریالیسم بینالملل تاخت و درراه رسیدن به این آرمان زندانی و تبعید شد اما این ندا را در تاریخ ماندگار کرد که «حسین (ع)» و «اسرائیل» دو واژهای است که ملازمان و دشمنان روحالله را تا قیام قیامت از هم جدا خواهد کرد.
امام نهضتش را زمانی بنیان نهاد که پابرهنگان مستضعف نوای مراد خود را از زبان یک روح خدایی شنیدند و لبیکگویان بر دورش حلقه زدند؛ نهضتی که رنگ خون گرفت اما هرگز عقبنشینی نکرد تا نوید پیروزی آن سراسر جهان را در برگرفت.
و اینچنین بود که وعده الهی که فرموده است «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»، (خدا وضع و حال هیچ قومی را عوض نخواهد کرد مگر آنکه انسانها به خودشان وضع و حال خودشان را تغییر دهند.) محقق و سلطنت 2500 ساله طاغوتیان برچیده شد.
در همین راستا گروه احزاب خبرگزاری فارس به مناسبت سیونهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و طلیعه چهلمین سالگرد بزرگترین انقلاب قرن، ویژهنامهای با عنوان «ریشههای یک انقلاب» را منتشر کرده است.
در این پرونده، انقلاب اسلامی را به روایت اهالی تاریخ، بستگان امام، زندانیان رژیم شاهنشاهی و فعالان سیاسی تاریخ انقلاب مرور میکنیم تا از پسِ این خوانش انقلابی به یادآوری نقاط قوت و برجسته انقلاب 39 سالهمان و همچنین آسیبشناسی نقاط ضعف و آسیبهای انقلاب اسلامی بپردازیم.
بیشتر بخوانید:
(1) عزتشاهی:هیچگاه تصور نمیکردیم رژیم شاه در زمان حیات ما تغییر کند
برف باریده و هیچ رانندهای حاضر نیست در این سرما و یخبندان ما را از مرکز شهر به منطقه یک تهران ببرد اما به هر ترتیب در موعد مقرر به منزل یکی از پیشگامان مبارزه با رژیم پهلوی میرسیم و با روایتهایش به سالهایی میرویم که یک نوجوان دهساله قدم در این عرصه گذاشت.
کسی که با دیدن تصویر نواب صفوی در یک روزنامه شیفته و مرید وی شد و به همین دلیل به فدائیان اسلام پیوست و در 15 سالگی با یک کلت اقدام به ترور حسین فاطمی وزیر امور خارجه وقت کرد و اینک در 81 سالگی خوشحال است که این ترور نافرجام بوده است.
در این شماره از پرونده «ریشههای یک انقلاب» میهمان استادی هستیم که تمام وقایع تاریخ معاصر را با اسم افراد، مکان وقوع و اتفاقات پشت پرده آن از بر است و آنها موبهمو تعریف و تحلیل میکند.
عبدخدایی با ذکر خاطرهای از مواجهه کسروی و نواب صفوی توضیح میدهد که تمام اقدامات مسلحانه فدائیان اسلام ماهیت ترور نداشته و صرفاً دفاعی در برابر حمله دینباور ستیزان، خداباور ستیزان و شیعه بوده است.
عبدخدایی را بیشک میتوان بهتنهایی یک تاریخ زنده نامید که هم حافظهاش جوان است و هم تحلیلهایش از جریانات معاصر دقیق و مبتنی بر مشاهده و مطالعه است.
او عمل انقلاب مبتنی بر دین را حلقه مفقوده شرایط کنونی کشور دانسته و دراینباره انتقاداتی را به برخی رویکردهای پس از انقلاب وارد میداند.
خود را نه ارادتمند بلکه علاقهمند مرحوم هاشمی رفسنجانی توصیف میکند و در پاسخ به سؤالی پیرامون منشأ ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه، توسعه و عدالت را ناهماهنگ باهم توصیف میکند.
این همرزم شهید نواب صفوی، به تلاش رضاشاه و جریانات سیاسی آن دوران برای حذف روحانیت پرداخته و در پاسخ به سؤالی پیرامون تلاش جریاناتی در شرایط کنونی برای عدم اسلامی کردن علوم انسانی، ریشه چنین جریاناتی را در آن زمان میداند.
مشروح گفتوگوی خبرنگاران حوزه احزاب خبرگزاری فارس با محمدمهدی عبدخدایی دبیرکل جمعیت فدائیان اسلام و همرزم شهید نواب صفوی در ذیل میآید:
*دانشگاه تهران در زمان رضاشاه اسلامزدایی را ترویج میکرد
فارس: ابتدا به این بپردازیم که چرا فدائیان اسلام شکل گرفت و مبانی فکری این مجموعه چه بود؟
عبدخدایی: برای پاسخ به این سؤال باید گذری به تاریخ بعد از شهریور 1320 داشته باشیم. متأسفانه در دوران دیکتاتوری رضاشاه اسلام زدایی و شیعه زدایی شایع بود. در حقیقت محور فکری دانشگاه تهران که توسط رضاشاه تأسیس شد منزوی کردن روحانیت بود.
اساتیدی که در ابتدا به دانشگاه تهران آمدند و بهنوعی اساتیدی که به دانشگاه تهران آمدند ناسیونالیسمی که از اروپا به خاورمیانه آمده بود را ترویج میکردند.
فارس: پس می توان کفت به نوعی رویکرد حدف علوم انسانی اسلامی به طور پررنگ مطرح بود؟
عبدخدایی: بله اساتید اولیه دانشگاه تهران چنین رویکردی داشتند و درصدد کنار گذاشتن علوم انسانی اسلامی بودند؛ لذا بعد از شهریور 1320 سه دسته در سپهر سیاسی کشور ظهور پیدا کردند.
دسته اول را رضاخان نمیخواست به وجود بیاورد ولی به خاطر جنگ جهانی دوم ایجاد شد. این دسته کسانی بودند که با خداباوری مخالف بودند و خدا و دین را مخلوق پندار آدمی میدانستند که این تفکر نیز از اروپا الهام گرفتهشده بود. ورود «تقی ارانی» و 53 نفر در حوزه سیاست و ترویج کمونیسم و همچنین نوشتههای «ارانی» به نام «ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی» ازجمله اتفاقات این دوران است. این دسته در زمان رضاخان نه به خاطر عقایدشان، بلکه به خاطر این روی کارآمدند که به کمونیسم وابسته بودند که اصولاً با سلطنت مخالف بود. لذا در سال 1316 که رضاخان کمونیستها را دستگیر کرد، استالین هم عدهای از ایرانیها را از باکو اخراج کرد.
بعد از شهریور 1320 سوسیالیستها که خداباور ستیز بودند برای از بین بردن فاصله طبقاتی و ایجاد جامعه بی طبقه شعارهایی را مطرح کردند که کارگران و کشاورزان طرفدارش بودند و اینگونه حزب توده تأسیس شد درحالیکه مبانی اعتقادی آن در ابتدا بر مبنای خداباور ستیزی نبود اما بهمرورزمان اینگونه شد.
دسته دوم، ناسیونالیستهای دینباور ستیز و لائیک قرار داشتند و اگرچه ازنظر مبنایی میگفتند کاری به این افراد نداریم اما فرجام کارشان ازنظر فکری با همین خداباور ستیزها ادامه یافت. دسته سوم نیز شامل شیعه میشد که احمد کسروی نمایندگی آن را عهدهدار بود. همه این دستهها برای خود حزب داشته و جمعیتی را دور خود جمع کرده بودند. البته عدهای از شبه روشنفکران غربزده نیز به این دسته پیوسته و برخی از ناسیونالیستها هم به ملیگراها ملحق شدند. آنها که از آلمان آمده و یا در اروپا تعلیمات ضدخدایی دیده بودند نیز به حزب توده پیوستند. انتشار کتابهای مرتبط با نظریات کارلمارکس، فریدریش انگلس، روسو و ژانپل سارتر ازجمله اقدامات این دوره است که ترجمه آنها پس از شهریور 20 رونق یافت.
دسته دوم هم ملیگراهایی هستند که ناسیونالیسم اروپایی را که همان فاشیسم بود را پذیرفتند. اصولاً اروپاییها این نوع ناسیونالیسم را در خاورمیانه با عناوینی نظیر پانایرانیسم، پانعربیسم، پان پشتوئیزم و ... ترویج کردند.
*سه دسته خداباورستیزان،دین باورستیزان و شیعه باورستیزان باهم هماهنگ بودند
دسته سوم احمد کسروی، عبدالوهاب در عربستان و قادیانیها هستند. وقتی خوب در این خصوص تحقیق میکنیم، متوجه میشویم که این سه دسته یعنی شیعه باور ستیزان، دینباور ستیزان و خداباور ستیزان باهم هماهنگ هستند.
در اینطرف نیز با جامعه روحانیتی مواجه هستیم که به دلیل وجود برخی موانع با کارنامه 20 ساله در مبارزه هنوز به رشد و بالندگی مطلوبی نرسیدهاند. رضاخان در 1307 به نام تمدن قرآن و شریعت را از مدارس برداشت و پوشش مردم را متحدالشکل کرد درحالیکه پشت آن قضایای اقتصادی بود. احمد کسروی هم در زمان رضاخان در سال 1314 مأمور ویراستاری واژههای تازهای از زبان فارسی شده و مجله «پیمان» را منتشر میکند. احمد کسروی وکیل تسخیری تقی ارانی و 53 نفر میشود و بااینوجود بعد از شهریور 1320 وکالت پزشک احمدی را عهدهدار شده و با آمپول هوا همه را میکشد.
با همه فشارهای صورت گرفته از سوی رضاخان، سه دسته مذهبی نیز ظهور پیدا میکنند که دسته اول فرهنگساز، دسته دوم استعمارستیز و دسته سوم آرمانگرا هستند.
آیتالله بروجردی بهمحض ورود به قم فرهنگسازی عظیمی را در شیعه ایجاد کرد و بدین ترتیب طلابی که روزی آموزش زبان خارجه را نوعی بیدینی و کفرمی دانستند به تحصیل زبان مبانی فلسفه غرب پرداختند و اینچنین بود که کتاب فیلسوف نماهای آقای مکارم شیرازی برنده جایزه بهترین کتاب فلسفه سال شد.
در همین راستا علامه طباطبایی اصول فلسفه و روش رئالیسم را نوشته و آیتالله بروجردی از سال 1328 طلاب فاضل را به شهرها میفرستند تا دین را ترویج کنند و بدین ترتیب این سه دسته در برابر آن سه دسته قرار گرفتند.
*اگر کاشانی از مردم نمیخواست بازار را تعطیل و تظاهرات کنند نفت ملی نمیشد
دسته دوم استعمارستیز هستند. اگر آیـتالله کاشانی در جریان ملی شدن نفت، مستقیماً از مردم نمیخواست بازارها را تعطیل و تظاهرات کنند، قطعاً این اقدام موردحمایت مردم قرار نمیگرفت. دسته سوم هم آرمانگرایان به رهبری نواب صفوی هستند که منجر به تشکیل فدائیان اسلام تشکیل شد. نواب صفوی در آن مقطع در نجف درس طلبگی میخواند تا اینکه کتاب شیعهگری کسروی به دستش میرسد و وی این کتاب را به تمام مراجع نشان میدهد و همگی حکم به مهدورالدمی کسروی میدهند. نواب صفوی نیز انتقاد و اعتراض نمیکند بلکه حمله میکند و میگوید باید در مقابل این هجوم دفاع کرد. شاید بتوان گفت نگرش نواب صفوی به سیاست مانند تودهایها و مبنی بر براندازی سلطنت است.
یک دسته از آرمانگراها نیز همچون کمونیستها معتقد به حذف سلطنت بودند این در حالی است که ملیگراها، دینباور ستیزان و شیعه باور ستیزان در این خصوص با آنها همنظر نبودند و به ابن دلیل رو در روی یکدیگر قرار گرفتند.
*نواب معتقد بود دفاع میکند نه ترور
درست درزمانی که این سه دسته ازنظر فرهنگی، اجتماعی و حزبی فعالیت میکنند، آرمانگرایان به ایران میآیند. نواب صفوی میگوید هجمه به دین را دفع میکنم و بر همین اساس نیز معتقد بود که دفاع میکند و قصد ترور را ندارد متأسفانه واژه ترور که ریشه در انقلاب کبیر فرانسه دارد و قصدش ایجاد وحشت در جامعه بود در ایران تفسیر بدی پیدا کرد.
نواب صفوی میگوید من هجوم را دفع میکنم درحالیکه دولت آلت دست خارجه است و من میدانم پشت جریان احمد کسروی، جریان عظیم شیعهزدایی و اسلامزدایی است که دولت از آن حمایت میکند بهگونهای که احمد کسروی میتواند در روزنامهها اعلام کند بیایید تا نشستی در دربار برپا کنیم و باهم سخن بگوییم و همچنین با کتابهایش به تشیع و عزاداری حمله کند که یکی از این کتابها، کتاب «رمضان کفاش از روضه برمیگردد» است.
*استعمار از تشیع در ایران بدترین صدمه را خورده است
مذهب شیعه، مذهبی است که سیاست عین ذاتش است و به همین دلیل مرحوم مدرس میگوید سیاست ما عین دیانت ماست و به همین علت امام سیاست را جزو اصول انقلاب میداند.
استعمار انگلیس ضربه شدیدی از تشیع خورده است اولین باری که کمپانی رژی را در ایران تشکیل شد و قرارداد تنباکو را با ناصرالدینشاه منعقد کرد، اگر فتوای میرزای شیرازی نبود قطعاً ایران 7.5 میلیونی از هند 400 میلیونی آن روز جلوتر نبود. البته این ریشه عقلی هم دارد که بحثی مفصل میطلبد. شاید ریشه ضدیت خارجی که همواره در ایران حاکم بود نیز ریشه در همین امر دارد و به همین دلیل بود که رضاخان با تشیع سر جنگ داشت. نواب صفوی نیز به دلیل از بین بردن بنیانهای شیعهزدا از نجف به تهران آمد.
*نواب صفوی فردی بسیار منطقی بود
فارس: در مقابل شیعهزدایی بحث بهائیت هم مطرح بود.
عبدخدایی: کسروی در کتب خود میخواهد بگوید پیدایش بهاییت زمینههای حرکت شیعه را به وجود آورده است. وی در کتاب «شیعهگری» شیعه را به شیخیگری و بهاییگری وصل میکند و میگوید اگر شیعه نبود این دو نیز به وجود نمیآمدند و این دو مکتب فرزند ناخلف تشیع هستند. مراجع تقلید، نواب صفوی را تشویق میکردند که به ایران بیاید و غائله را تمام کند.
نواب صفوی برخلاف اینکه او را فرد دست به اسلحهای معرفی میکنند بسیار منطقی بود. کسروی روی زبان خارجی کارکرده بود و نام حزب خود را «باهماد» یعنی باهم بودگان گذاشته و حزب آزادگان را ایجاد کرده بود و دفترش نیز در چهارراه حشمتالدوله قرار داشت.
یکبار احمد کسروی و نواب صفوی همدیگر را درجایی میبینند. کسروی به نواب میگوید خرافات تا کی؟ تا کی میخواهید دور این آهن بچرخید و از آن شفا بخواهید؟ نواب صفوی به کسروی میگوید، آقای احمد کسروی! شما عاشق شدهاید؟ اگر هدیهای از سوی معشوقت به تو داده شود همانطور رفتار میکنی که خودت از بازار خریده باشی؟ به فرزند و خانوادهات علاقهمندی و عکسشان را میبوسی و در جیبت میگذاری و گاهی برمیگردی به آن نگاه میکنی درحالیکه آن عکس یک مقوا است به خاطر علاقهای که داری نگاه میکنی.
شما در اروپا بروید جایی را به نام سرباز گمنام درست کردهاند. شخصیتهای سیاسی دنیا که به آن کشور میروند، اولین کاری که میکنند، سر قبر آن سرباز گمنام میروند. درحالیکه در آن قبر استخوانی هم نیست؛ اما بهپاس خدماتی که یک سرباز به وطنش کرده همه باید به او ارج بگذارند و این ارجی است که جامعه انسانی میگذارد. ما یک حسین (ع) داریم که همه موجودیت خود را به خاطر آزادی انسان داده است. ما به آن آهن احترام نمیگذاریم بلکه به انسان و انسانهایی احترام میگذاریم که اینگونه درراه پیشرفت حرکت میکنند و این دور ضریح چرخیدن به خاطر عمل حسین بن علی (ع) و امام رضا (ع) است.
*تهدید منتقدان توسط کسروی
کسروی در جواب میگوید: سیدجان! قرآن خواندهای؟! و نواب صفوی پاسخ میدهد: بله. کسروی میگوید: مگر در قرآن نخواندهای «لا تکرموا موتاکم» یعنی مردگان خود را احترام نگذارید. این همان جمله عبدالوهاب بود. نواب صفوی قرآن را از جیبش خارج میکند و میگوید این آیه را نشانم بده. نواب میگوید تا اینجا معتقد نبودم که کسروی عناد دارد ولی وقتی به او گفتم خوشبختانه چنین آیهای در قرآن نیست، یقین پیدا کردم که او معاند است.
وقتی جلوی دوستانش به او گفتم چنین آیهای در قرآن نیست خجل شد، دست من را گرفت و به هشتی خانه کشاند و گفت بچه سید! اینجا بیایی میگویم تو را بکشند. این به این معنی است که اول کسروی گفت که تو را خواهم کشت چون کسروی در تهران گروه رزمنده درست کرده بود و هر مقالهای که علیه آن نوشته میشد، افرادی میفرستاد تا آن نویسنده مقاله را تهدید کنند؛ یعنی دفاع نواب صفوی ازاینجا شروع میشود.
* بعد از شهریور 1320 یک بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی به وجود آمد
فارس: پس معتقدید نواب صفوی اهل ترور نبود و در مقام دفاع قرار می گرفت؟
عبدخدایی: معتقدم متأسفانه یا خوشبختانه بعد از شهریور 1320 یک بیداری اسلامی در تمام کشورهای اسلامی به وجود آمد. در مصر اخوانالمسلمین، در عراق جمعیت اخوتالاسلامی، در ترکیه مسلمانان مبارز و در افغانستان مسلمانان مجاهد به وجود آمدند و استعمار متوجه این خطر شد و باید این بیداری را سرکوب میکرد و به همین دلیل در عربستان عربیسم و در عراق ناسیونالیسم عرب، در ترکیه پانتورانیسم، در افغانستان پانپشتوئیزم و در ایران پانایرانیسم شکل گرفت و بدین ترتیب نوعی ملیگرایی را در برابر حرکت استعمارستیزانه اسلامگرایی به وجود آورند درحالیکه ایرانیان شیعه و ترکیهایها و مصریهای اهل سنت همه برای اجرای احکام اسلامی هماهنگ هستند.
فارس: میخواهیم به همین برسیم که آن سه دسته ملیگراها، شیعهزداها و تودهها در روند فعلی چگونه هستند و روند پیشرفت آنها نسبت به تفکر مجموعههایی چون فدائیان اسلام چگونه است؟
عبدخدایی: متأسفانه مذهب علیه مذهب خود یک مسئله است. امروز دیگر نمیتوانند ناسیونالیسم را در برابر حکومت اسلامی که به وجود آمده و با امپریالیسم میجنگد قرار دهند و بالاجبار همین اسلام را مطرح میکنند. ما در دنیا یک مسلک و یک مذهب داریم. مسلک مبنای ماوراءالطبیعه ندارد ولی مذهب بنیانهای ماوراءالطبیعه دارد. مثلاً نمیگویند مذهب کمونیسم و از عبارت مسلک کمونیسم و لیبرالیسم صحبت میکنند. خوی انسانی در هر جا خود را جلوه میدهد.
*امروز انقلاب خمینی سکان فکری دنیا را به دست گرفته است
قرن بیستم قرن مارکس بود چون حرفی برای گفتن داشت ولی امروز ما سکان فکری دنیا را به دست گرفتهایم، چون خمینی برای دنیا حرف داشت والان هم دارد. ما حکومتی تشکیل دادیم که در عین نفی سرمایهداری دولتی شدن را هم نفی میکند و طرفدار نوعی حکومت اسلامی بر مبنای تشیع است. به همین دلیل باید ما را سرکوب کنند و بر همین مبنا داعش را به وجود آورند و میگویند این سمبل حکومت اسلامی است درحالیکه ما سمبل اسلام هستیم و ما حکومت کردهایم.
مصر اگر حکومت اسلامی تشکیل دهد به این دلیل است که ما حکومت اسلامی تشکیل دادیم و خمینی برای دنیا حرف دارد و میگوید من میتوانم با قرآن و قانون اساسیام برای جهان عدالت بیاورم و به همین دلیل باید سرکوب شود.
داعش و بنلادن را به وجود میآورند و پول خرجش میکنند، اسلحه به آنان میدهند و از اعتقادات آنان استفاده میکنند تا در جامعه جهانی وحشتی علیه اسلام به وجود آورند چون میدانند حکومت اسلامی میتواند دنیا را اداره کند و شاهد هستند که یک تصویر ناقص از اسلام که تنها بخشی از اسلام ناب محمدی (ص) است، توانسته حدود 6 قرن تمام جهان را به سمت خود جلب کند.
در طول تاریخ هیچ قدرتی بهاندازه آمریکا به وجود نیامده است ولی انقلاب اسلامی بدون برخورداری از سلاح، پول و سلطه در برابر آن ایستاد و آن را از خاورمیانه بیرون کرد و این ناشی از قدرت ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی است.
* کمرنگی عدالت اجتماعی به دلیل برخورد عظیمی است که با استکبار میکنیم
فارس: اگر به نوعی این تفکر حضور پررنگتری در پس از انقلاب داشت امروز اولویت فداییان اسلام مبارزه با استکبار بود یا در راستای تحقق عدالت قدم برمیداشت؟
عبدخدایی: عدالت و مبارزه با استعمار در عرض هم هستند. متأسفانه مبارزه با استعمار آنقدر سخت است که گاهی بعضی چیزها مغفول میماند. عدالت اجتماعی لازمه حکومت اسلامی است و به وجود آوردن آن آسان نیست اگر همانطور که با استعمار میجنگید با غارتگر اموال مردم در داخل هم مقابله کنید، علیهتان توطئه میکنند درحالیکه فرقی نمیکند و این دو در عرض هم هستند به نظرم کمرنگی تحقق عدالت اجتماعی به دلیل برخورد عظیمی است که با استکبار میکنیم.
*اگر شاه در ایران حاکم بود، ترامپ اول به ایران میآمد
البته نمیتوانیم انکار کنیم که اگر شاه در ایران حاکم بود، امروز ترامپ اول به ایران میآمد و بهجای غارت عربستان ایران را غارت میکرد. در سال 56، 26 میلیارد و 200 میلیون دلار ارز وارد کشور شده است درحالیکه ارزش طلا 60 دلار بود ولی امروز 1300 دلار است. هر تن گندم 15 دلار بود اما امروز با نرخ 280 دلار به فروش میرسد و قیمت هر تن شکر 25 دلار بود اما امروزه این رقم تا 500 دلار افزایشیافته است. پارچه تترون متری 15 سنت بود ولی امروز 3 دلار است و پارچه فاستونی انگلیس 3 دلار معامله میشد درحالیکه امروز این رقم به 40 دلار رسیده است؛ یعنی ارزش آن 26 میلیارد دلار معادل 500 میلیارد دلار در زمان حال است البته این موضوع را هم باید در نظر گرفت که جمعیت ایران در آن دوران 30 تا 34 میلیون بود ولی امروز 80 میلیون نفر جمعیت داریم و مصرف سرانه امروز 2.5 برابر زمان قبل از انقلاب است.
من نمیگویم خلاف و دزدی نمیشود و افرادی نظیر خاوریها وجود ندارند، ولی فرقش این است که این تلفن من تلگرام دارد و تا اتفاقی میافتد، دنیا خبردار میشود. دیروز دیکتاتوری بود، وزیر بازرگانی کشتی شکر را در دریا میفروخت و هیچکس نمیفهمید. در سال 1335 قانونی با عنوان از کجا آوردهای تصویب کردند و این برای همه این دزدیها بوده است؛ ولی مردم خبر نداشتند که رضا پهلوی از کجا میخورد و شاه چقدر پول با خود برده و چرا الآن در حسابش 10 میلیارد دلار پول است.
*در رفع فاصله طبقاتی عاجز بودهایم
فارس: الان هم در مورد برخی اتفاقات مقایسه میکنند و میگویند امثال خاوریها در زمان شاه هم بود ولی ما انقلاب کردیم که شاهد اینها نباشیم.
عبدخدایی: بله؛ باید شاهد نباشیم ولی هنوز تربیتنشدهایم. رضاخان خیلی دیکتاتور بود و حتی نقل است که وقتی وارد یک نانوایی شد و دید نان خمیر است، شاطر را در داخل تنور انداخت. این کار غلط است چون مجازات پخت نان خمیر مرگ نیست.
متأسفانه جمهوری اسلامی قادر به از بین بردن فاصله طبقاتی نبود و نیست جمهوری اسلامی در این مدت طبقه متوسط بیشتری را به وجود آورده است ولی فاصله طبقاتی و اقتصادی را به دلیل فشارها، جنگ هشتساله و تعویض دولتها نتوانست رفع کند.
*توسعه همواره با عدالت ناهماهنگ است
فارس: به تغییر دولتها اشاره کردید وقتی دلیل این تبعیض و فاصله طبقاتی را ایجاد طبقه اشراف از بعد جنگ و دوران سازندگی و همچنین خطبههای آقای هاشمی در مورد مانور تجمل میدانند، تحلیل شما در این خصوص چیست؟
عبدخدایی: این یک قانون است که توسعه همواره با عدالت کنتاک دارد.
*برخی سیاستهای اقتصادی برای ایجاد جامعه بیطبقه، با ضعف کارشناسیهایی مواجه بود
فارس: اما توسعهای که امام تأکید داشت ...
عبدخدایی: عرض میکنم؛ ما در جنگ هزار میلیارد دلار خسارت خوردیم بنابراین یا با توسعه باید این خسارت را جبران کنیم و یا اینکه در فکر تحقق جامعه بی طبقه باشیم. گاهی اشکالاتی پیش میآید که برخی متوجه آن نیستند. برخی سیاستهای اقتصادی برای ایجاد جامعه بی طبقه، با ضعف در فرایند کارشناسی مواجه است بهعنوانمثال برخلاف کارشناسیهای زمان قبل از انقلاب، گفتند که همه جامعه باید یک نوع چای مصرف کنند و این امر باعث افزایش واردات چای خارجی به کشور شد.
فارس: یعنی شما یکسری از اقدامات که در زمان پهلوی انجام شد را اقدامات خوبی میدانید؟
عبدخدایی: نه؛ کارشناسی خوبی صورت گرفته است. بعضی اوقات شعارهای انسانی ما به کارشناسی ضرر زده و باعث میشود توسعه با عدالت هماهنگ نباشد.
فارس: شما میگویید اقدامات کارشناسی آن دوران موجب شده بود که طبقه مستضعفین آن سوبسید پرداخت کنند.
عبدخدایی: آن موقع از نفت پرداخت میشد.
فارس: الان هم بودجه ما برمبنای نفت بسته میشود. آن موقع کارشناسانی داشتیم ولی الان در حالی که شعار صدور انقلاب میدهیم برای چنین مسائلی کار کارشناسی انجام نمیشود.
عبدخدایی: باید به کارشناس مراجعه کنید. ما اول انقلاب سرگرم یک آرمانگرایی بودیم و در این فضا نظریات کارشناسی کمتر مورد توجه بود و در پی حذف طبقه اجتماعی بودیم.
*رفع فاصله طبقاتی بدون محدود کردن سرمایه ممکن نیست
فارس: اینکه امام(ره) فرمان 8 مادهای میدهد و میگوید توسعه برمبنای عدالت باشد به معنای آرمانگرایی است؟
عبدخدایی: گاهی اوقات نمیتوان بعضی کارها را انجام داد چون محال است. من یکبار به یکی از مسئولان گفتم برای اداره کشور پول محدودی در اختیارداریم بنابراین اینکه شما بگویید طبقه پایین را بالا میآوریم بدون اینکه به بالادست بزنیم امکانپذیر نیست زیرا سرمایه آن را نداریم. همه نمیتوانند ماشین بنز داشته باشند و ما مجبوریم با قوانینی که وضع میکنیم، سرمایه را محدود کنیم تا اینکه متأسفانه آنقدر در مسائل سیاسی غرق شدیم که اقتصادمان نیز پیرو سیاست شد.
فارس: ورای نگاه اجرایی به قضیه، شما به عدم اجازه رضاشاه به ترویج علوم انسانی اشاره کردید. الان هم همان اقدامات را میبینیم و شاهدیم که جریانی اجازه ترویج علوم انسانی اسلامی را نمیدهند. به نظر میرسد جریانی فکری که ریشه در دهههای گذشته دارد این مسائل را مدیریت میکند.
عبدخدایی: بله؛ واقعاً همینطور است که شما میگویید ما نتوانستیم بدنه نظام را تقویت کنیم. رهبری و شخصیتهایی که در رأس امور هستند و به خاطر رأی مردم مسئولاند، آرمانهای خوبی دارند ولی بدنه را چهکار میکنید؟ بدنهای که افرادی همچون خاوری در درونش پیدا میشود. جنگ ابتدا نعمت بود ولی بعد از جنگ دچار نقمت شدیم. بچههایی که به جنگ رفتند و برگشتند، دیدند که عدهای پولدار شدهاند و همین اتفاق آنها را مغموم کرد. یک عده از مسئولین هم شب و روز بدون دریافت حقوق کار میکردند اما امروز فرهنگ عوضشده است.
فارس: این فرهنگ را چه کسی، چه جریانی و چه فکری عوض کرده است؟
عبدخدایی: نمیتوان به شخص یا گروه خاصی اشاره کرد. این روند امتداد جریانی است که از زمان رضاشاه ایجاد شد و تاکنون نیز ادامه دارد.
فارس: بعد انقلاب ما تأکید بر این مسائل داشتیم ...
عبدخدایی: اما نتوانستیم.
فارس: چه طوری میشود موقع جنگ توانستیم و عدهای خجالت میکشیدند حقوق بگیرند؟
عبدخدایی: علتش شوری بود که از سالهای 57 تا 61 در مملکت حاکم بود.
*نفسانیات بر آرمان گرایی برخی انقلابیون غلبه کرد
فارس: نمیتوانیم بگوییم شور منهای شعور.
عبدخدایی: نه، اتفاقاً آن شور، همراه با شعور بود در حالیکه متأسفانه نفسانیات برخی از انقلابیون بر آرمانگراییشان غالب و باعث به وجود آمدن این وضعیت شده است.
فارس: گویا شما ارادت خاصی به مرحوم هاشمی داشتید؟
عبدخدایی: علاقه داشتم؛ ارادت نداشتم.
فارس: به موضوع اصلی مصاحبه برگردیم وقتی به دوران پهلوی اشاره میکنید، آنها که آن دوران را ندیدهاند گاهی احساس میکنند که آن زمان بهتر بود. بعد به مقطعی میرسیم و میگوییم آن زمان بحث کارشناسی بود ولی الآن نداریم.
عبدخدایی: الان کم داریم.
فارس: شاهدیم که در مقطعی نگاه کارشناسی بود ولی در مقطعی پس از انقلاب از بین میرود.
عبدخدایی: آرمانگراییهایی برخی از افراد باعث شد که در آن مقطع بررسیهای کارشناسی از بین برود. اگر آن آرمانگراییهای تند نبود و به کارشناسان مراجعه میکردیم وضع بهتری داشتیم.
فارس: بعد از آن شور و شعوری که در دفاع مقدس و پس از انقلاب داشتیم این تغییر ذائقه فرهنگی بالاخره یک زمانی آغاز شده است یا خیر.
عبدخدایی: تمام ایدئولوژیها بر همین اساس است. چرا بعد از پیامبر اسلام میگوییم «ارتدالناس بعدالنبی الا ثلاث و خمسه» یعنی همه مردم بعد از پیامبر جز 3 یا 5 نفر مرتد شدند. آیا طلحه و زبیر زمان پیامبر همان افرادی بودند که در جنگ جمل حضور داشتند. عبدالرحمانابن عوف وقتی میمیرد طلاهایش را با تبر تقسیم میکنند آیا این همان فردی است که مسلمان شده و خالصانه میجنگد بنابراین حاکمیتها قابلتغییر است. آیا استالین همانی است که نخستوزیر و دبیر کل حزب کمونیست شوروی میشود؟ فراماسونها همانها هستند که در انگلستان جمع شدند و عقاید آزادیخواهانه داشتند؟ متأسفانه تغییر ذات انسان است.
فارس: این تغییر در بعد از انقلاب در چه مقطعی رخ داد؟
عبدخدایی: متأسفانه جنگ که تمام شد جامعه برای تأمین خسارت جنگ به سمت توسعه رفت و این تفکر آرامآرام رشد کرد. سال 57 من با موتور میرفتم که دیدم دو ماشین باهم تصادف کردند افسر به آن دو نفر گفت بروید خسارتتان را از خمینی بگیرید آنها نیز صورت هم را بوسیدند و کنار رفتند. فضایی که امام در سال 57 و 58 به وجود آورد تکرار شدنی نیست. مردم در خیابان یکتکه نان بربری میگرفتند، میخوردند و میگفتند مرگ بر شاه.
فارس: این دیدگاه باعث انقلاب شد ولی الان آن فضا را نداریم.
عبدخدایی: بله نداریم.
فارس: کسانی که در انقلاب به عنوان انقلابی شناخته شده بودند در مقاطعی پس از انقلاب به فکر زندگی اشرافی افتادند.
عبدخدایی: در تمام انقلابها همینطور بوده است.
فارس: یعنی الان باید بگوییم که انقلاب ما دچار انحراف شده است.
عبدخدایی: دچار انحراف نشده بلکه حالات آدمها عوض شده است در انقلاب کبیر فرانسه طوری میشود که لوئی هجدهم روی کار بیاید و بعد ...
فارس: تأکید ما بر این است که انقلاب ما برمبنای اسلام و قرآن بوده است.
عبدخدایی: شما نمیتوانید ذات انسانها را عوض کنید. ما نتوانستیم تربیت واقعی را در جامعه به وجود بیاوریم.
فارس: در مقطعی تغییر تدریجی رخ داد که کسانی روی کار بودند که در انقلاب شناسنامه و انقلابی بودند.
عبدخدایی: میخواستند زیانهای وارده از جنگ را جبران کنند.
فارس: آیا زیانهای وارده از جنگ و فاصله طبقاتی با آن اقدامات جبران شده است؟
عبدخدایی: زیانهای جنگ جبران شده است. 80 میلیون جمعیت هستیم و مصرف سرانه ما چند برابر شده است. ما جامعه متوسط خود را زیاد کردهایم. از علی (ع) بزرگتر داریم؟ تنها اوست که توانسته عدل را اجرا کند ولی چرا با چاه درد دل میکند؟ هنوز نمیتوانیم تربیت را بر خوی برتریطلبی انسان غلبه بدهیم.
فارس: نسل فعلی نگاه میکند و میگوید قبلاً این طور بوده ولی الان طور دیگری است. عدهای صادقانه جانباز و شهید شدند ولی عدهای پولدار شدند.
عبدخدایی: بله درست است ما نتوانستیم عدالت اقتصادی را اجرا کنیم و ژن سالاری تبدیل به یکی از تهدیدهای انقلاب شد.
فارس: پس به نوعی شاهد انحراف در اصول اولیه انقلاب هستیم.
عبدخدایی: ما در مبارزه سیاسی موفق بودیم.
فارس: مبارزه سیاسی تمام شده است.
عبدخدایی: منظورم مبارزه با قدرتهای بزرگ است و ما در این زمینه موفق بودهایم. روزی پنتاگون، علی امینی را نخستوزیر میکرد ولی امروز بااینکه رئیسجمهور ما مقداری روشنفکر است. برمیگردد و صریح میگوید مگر من دیوانهام با ترامپ ملاقات کنم. ما ازنظر پیشرفت علمی هم دستاوردهای خوبی داشتیم.
فارس: عمل انقلابی با پشتوانه دینی و گرفتن نظر مراجع تقلید از خصوصیات فداییان اسلام بود این روحیه چقدر اکنون در بین مسئولان برای رفع موانع پیشروی انقلاب موجود است؟
عبدخدایی: متأسفانه اغلب مسئولین ما متون اسلامی را کمتر مطالعه کردهاند و از فقه اسلامی آگاهی کاملی ندارند و خداشناس هستند ولی اسلامشناس نیستند. البته اجرا خیلی سخت است و اداره یک کشور با توجه تعرضاتی که به خاطر ایدئولوژی اسلامی در منطقه و دنیا صورت میگیرد دشواری کار را دوچندان میکند؛ یعنی ما تنها کشوری هستیم که ادعا میکنیم حکومت اسلامی را به وجود آوردیم ولی هنوز با اجرای اسلام فاصله زیادی داریم، لذا باید نسلها بگذرد و سطح آگاهی مسئولین و مردم نسبت به اسلام افزایش یابد تا یک جامعه اسلامی بسازیم. اگر به صدر اسلام نگاه کنیم، عظیمتر و کارشناستر از پیامبر اسلام در تربیت جامعه وجود ندارد ولی شاهد هستیم که پس از رحلتشان باوجوداینکه در واقعه غدیر خم دست امیرالمؤمنین (ع) را بهعنوان جانشین خود بلند کردند، آن اتفاقها رخ میدهد؛ بنابراین ما بهسوی این تربیت میرویم ولی نباید انتظار داشت که همه مقداد، سلمان و ابوذر بشوند. انقلاب ما خیلی زود به ثمر رسید ولی تربیت جامعه ما بر اساس اصول اسلامی کمی طول میکشد و این اختلاسها نیز در اثر عدم اعتقاد است.
چند نفر از مدیران ما به خارج رفتند و آنجا ماندند؟ باید اینها را ازنظر جامعهشناسی موردبررسی قرار دهیم تا بهیقین برسیم که مسلمان بودن سخت است، لذا اعتقاددارم همینقدر که با استکبار جنگیدیم و کشوری مستقل ساختیم و به دنیای اسلامی که فکر میکرد نظریات مارکس فصلالخطاب همه انقلابها است فهماندیم که اعتقاد دیگری هم در دنیا هست که میتواند جهان را به صلح، آرامش و پیشرفت برساند،دستاورد بزرگی است. لذا اگر میبینیم بین آنچه اسلام گفته و در کشور انجام میگیرد فاصله وجود دارد، ناشی از عدم تربیتی است که در طول زمان موردتوجه قرار نگرفته است.
*جای خالی عمل انقلابی حاکم بر فدائیان اسلام حس می شود
فارس: با این تفاسیر شما در شرایط کنونی جای خالی روحیه حاکم و عمل انقلابی فداییان اسلام را احساس میکنید؟
عبدخدایی: کاملاً همین طور است. در ایران تا زمانی که انقلاب در درون افراد جا نگیرد اختلاس میشود و تبعیض، فاصله طبقاتی و رقابت برای مالاندوزی خواهد بود.
فارس: باتوجه به نقشه راه رهبر انقلاب که مقدمه تشکیل جامعه اسلامی را تشکیل حکومت اسلامی میدانند و با توجه به اینکه طبق تحلیل شما جامعه رشد نیافته و دولت اسلامی نیز تشکیل نشده است آیا تشکیل حکومت اسلامی با توقف مواجه نمیشود؟
عبدخدایی: این غیرممکن است که دولت و حکومت اسلامی در تاریخ متوقف شود. به همین جهت است که میگویند اسلام به مویی میرسد ولی پاره نمیشود. رهبر انقلاب حکومت اسلامی را ترسیم میکنند که جامعه بفهمد حکومت اسلامی چه مختصاتی دارد ولی آیا افکار و عقاید رهبری اجراشده است؟ قطعاً نشده است. ترسیم کردن غیر از اجرا کردن است و علیرغم اینکه آموزههای رهبر انقلاب همگی درست است ولی در بستر اجرای با مشکلاتی روبرو است.
فارس: در وقایع اخیر که در کشور رخ داد، رهبر انقلاب به بلوغ و رشد مردم در تشخیص مواقع حساس اشاره کردند. امام قبل از انقلاب برای اینکه جامعه به سطح انقلاب اسلامی برسد، کادر سازی کرده و جریان تشکیل دادند ولی پس از انقلاب نخبگان همواره در مقاطع حساس از مردم عقبماندهاند. دلیل این پدیده را چه میدانید؟
عبدخدایی: در ابتدای انقلاب جامعه یکمرتبه متحول شد و به جهت خوبی میرفت شرایط آن روزها را با امروز مقایسه کنید. همان انقلابیون را باکسانی که امروز داعیه انقلابی بودن دارند قیاس کنید تا مشخص شود فاصله آنها ازلحاظ اجتماعی و فکری چه مقدار است. بسیاری از تغییر مسائل در دست ما نیست و از عوارض جنگ است.
تلاش پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) این بود که عوارض جنگ باتربیت از بین برود. در حال حاضر بیش از 120 ساعت در رسانههای جمعی علیه جمهوری اسلامی برنامه پخش میکنند ولی خوشبختانه جمهوری اسلامی باقیمانده است. هرچند که کسی نمیتواند کمبودها را انکار کند. اینکه جمهوری اسلامی فقط به سمت اسلام حرکت میکند و هنوز اسلام ناب اجرانشده، استکبار جهانی را به وحشت وا داشته است.
فارس: به گذشته برگردیم. اقدامی که شما در جهت حذف حسین فاطمی کردید ترور بود یا دفاع؟
عبدخدایی: کار ما دفاع بود.
*تا کیف فاطمی را در موزه وزارت خارجه ندیده بودم خبر نداشتم که گلوله نخورده است
فارس: پیرامون این اقدام شما بحثهایی وجود دارد در این مورد که شما تناقضاتی در اطلاع یا عدم اطلاع از اصابت گلوله به فاطمی داشتید. اصل قضیه چیست؟
عبدخدایی: من تا کیف فاطمی را در موزه وزارت خارجه ندیده بودم خبر نداشتم که گلوله به او نخورده است.
فارس: پس خودتان فکر میکردید گلوله خورده است؟
عبدخدایی: بله خبر نداشتم فاطمی شکایت خود را از من پس گرفته است البته فکر میکردم این مسئله به خاطر جلساتی بود که فاطمی با سید عبدالحسین واحدی داشت. فاطمی بین دربار و مصدق بود و پس از بیمارستان این واسطه بودن کمتر ادامه یافت. نمیدانم میدانید یا نه ولی فاطمی از شاه حکم همایونی گرفته بود و این نشان میدهد که ادعاها مبنی براینکه ترور فاطمی توسط دربار بوده کذب است.
انتهای پیام/