چکیده
پژوهشگران فلسفة نظری تاریخ، که سرچشمة تفکر آنان وحی نیست، اراده و اختیار انسان را یگانه عامل پدیدههای تاریخی میدانند و عوامل ماوراءالطبیعی را در تاریخ بیاثر میپندارند. آیا قرآن کریم دربارة سیر تحولات و رخدادهای گذشتة انسان چنین دیدگاهی دارد؟ آیا تاریخ بشر مسیر خطی مستقیمی را از آغاز تا انجام طی میکند؟ وقایع آن قانونمند و تکرارشدنی است؟ سرنوشت محتوم است؟ یا در شعاع ارادة انسان مشیت الهی و عوامل متعدد دیگری روی میدهد؟ مقالة حاضر تحقیقی کتابخانهای و دینمحور است که با تأمل بر آموزههای قرآن کریم و تقابل آن با اندیشة خردورزانة فیلسوفان حوزة تاریخ حاصل شده است و بر چندوجهیبودن تاریخ بشر تأکید دارد. برآیند این کاوش دروندینی آن است که قرآن تاریخ بشر را مایة عبرت و اعتبار میداند و اعتبار یعنی جریانداشتن قانون در تاریخ و امکان رویدادهای مشابه در شرایط همسان به این معنا که اراده و اختیار بشر ارادة الهی است و سنتهایی تغییرناپذیر در گذشتة انسان دخالت داشته است و تاریخ او هدف و غایت دارد؛ که در غیر این صورت عبرت در گذشتة حیات بشر باطل و بیهوده خواهد بود.
کلیدواژهها: فلسفة نظری تاریخ؛ قرآن؛ عبرت؛ مشیت الهی؛ اختیار
فصلنامه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی - دوره 1، شماره 2، تابستان 1396.