به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز رهبر انقلاب در پیام نوروزی آغاز سال ۱۳۹۸ به آحاد ملت ایران، ضمن نامگذاری سال پیشرو به عنوان «رونق تولید»، مشکل اساسی و فوری کشور را همچنان «مشکل اقتصادی» دانستند و در تشریح آن فرمودند: « مسئله اصلی و اساسی، رونق تولید است. اگر تولید شد، آن وقت در بخشهای مختلفی تحوّل ایجاد خواهد شد؛ اگر رونق تولید وجود داشته باشد، هم تأثیر میگذارد در اشتغال، هم تأثیر میگذارد در کم کردن تورّم، هم حتّی تأثیر میگذارد در وضع توازن بودجه، هم تأثیر میگذارد در بالا رفتن ارزش پول ملّی... تولید هم که ما میگوییم، فقط تولید صنعتی را نمیگوییم؛ تولید صنعتی، تولید کشاورزی، دامداری، صنایع بزرگ، صنایع متوسّط، صنایع کوچک، حتّی صنایعدستی، حتّی صنایعخانگی، حتّی تربیت دام » .
در ادامه سلسله مطالب این پرونده محمد امینی رعیا، کارشناس اقتصادی در یادداشت زیر مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
[*] نامگذاری سال ۱۳۹۸ تحت عنوان «رونق تولید» در صورتی که با راهبردها و اقدامات متناسب همراه شود، میتواند زمینهساز تحول در اقتصاد ایران باشد. اولین قدم در این زمینه، شناخت درست مفهوم رونق تولید و ابعاد آن است.
مفهوم رونق تولید «توسعه فعالیتهای مولد و با ارزش افزوده بالای اقتصادی» است که به رشد اقتصادی، افزایش اشتغال پایدار و بالا رفتن درآمد سرانه خانوار منجر میشود. البته رشد اقتصادی به عنوان یک شاخص با معنای متعارف آن، با فعالیتهای دارای ارزش افزوده کم یا غیرمولد و نامطلوب نیز میتواند افزایش یابد؛ اما منظور از رونق تولید این نیست؛ چرا که به اشتغال پایدار و دیگر مزایای حاصل از یک «رشد مطلوب» منجر نمیشود. بنابراین هرگونه رشد اقتصادی را نمیتوان مترادف با رونق تولید دانست.
[*] ۲ مصداق از رشد اقتصادی بدون رونق تولید
برای تببین این مسئله، دو نمونه از اقداماتی که به رشد اقتصادی منجر میشود، اما لزوما «رونق تولید را به همراه ندارد» مورد بررسی قرار میگیرد.
[*] خامفروشی منابع طبیعی:
فروش منابع طبیعی کشور به صورت خام، صادرات را افزایش میدهد و منجر به رشد اقتصادی میشود، اما رونق تولید را به همراه ندارد. واضحترین مثال در این زمینه، خامفروشی نفت است. فروش نفت خام، آورده ارزی برای کشور دارد و رشد اقتصادی را نیز حاصل میکند؛ اما تبدیل نفت به فرآوردههای پالایشگاهی و پترو پالایشگاهی است که زنجیره ارزش نفت خام را شکل داده و به معنای واقعی کلمه، منجر به رونق تولید میشود.
[*] سفتهبازی و سوداگری:
افزایش حجم مبادلات اقتصادی و خرید و فروش کالاها بیش از حد نیاز و تقاضای مصرفی جامعه، هدفی است که سوداگران به منظور افزایش قیمت بعضی کالاها و کسب سود مضاعف از فروش مجدد آن دنبال میکنند. این اتفاق، رشد اقتصادی را نیز به همراه دارد اما کاملا در جهت عکس رونق تولید است؛ چرا که مبادلات سفته بازانه و سوداگرانه، قیمت کالاها را افزایش میدهد و در نهایت هزینههای تولید را چند برابر میکند و به این ترتیب تولید را از صرفه اقتصادی میاندازد. مثال واضح این مسئله، وضعیت بازارهای مسکن، طلا، ارز و خودرو طی یک سال اخیر است که به مانع بزرگی برای رونق تولید تبدیل شده است.
[*] هدایت هوشمندانه نقدینگی اولین گام در جهت «رونق تولید»
به منظور تحقق «رشد مطلوب» لازم است از ابزارهای اقتصادی به بهترین شکل استفاده شود؛ نقدینگی یکی از مهمترین این ابزارهاست که پیش نیاز حرکت اقتصاد و حمایت از فعالیتهای اقتصادی است. اگر نقدینگی به سمت نامطلوب هدایت شود، فعالیتهای غیرمولد را توسعه میدهد و اگر درست هدایت شود، منجر به رونق تولید به مفهوم واقعی آن میشود. بنابراین به منظور رونق تولید و توسعه فعالیتهای مولد، «هدایت هوشمندانه نقدینگی موجود» یک اقدام راهبردی است.
بررسیها نشان میدهد حداقل ۳ مسیر برای هدایت نقدینگی موجود وجود دارد که استفاده همزمان از آن، حمایت از بخش واقعی اقتصاد را به همراه دارد و در نهایت به رونق تولید، توسعه فعالیتهای مولد و تضعیف فعالیتهای غیرمولد منجر میشود. این ۳ مسیر در ادامه تشریح میشود.
[*] حذف سود سپردههای کوتاه مدت و ایجاد جذابیت در سپردههای بلندمدت:
در حال حاضر صاحبان سپردههای کوتاه مدت بانکی باوجود اینکه سود دریافت میکنند، این امکان را دارند که هر لحظه سپردههای خود را در یک بازار دیگر وارد کند. چنین بستری منجر به ایجاد نوسان در اقتصاد شده و فعالیتهای سوداگرانه را افزایش میدهد و مخرب است. افراد برای سپردهگذاری و کسب سود که خود نوعی سرمایهگذاری محسوب میشود، باید حداقل برای 6 ماه برنامهریزی داشته باشند.
بر این اساس، ضروری است سود سپردههای کوتاهمدت حذف شده و سپردههای بلندمدت جذابیت و سودآوری بیشتری داشته باشد تا هم صاحبان سپرده برای سرمایهگذاری دوره بلندمدتتری را انتخاب کنند و هم بانک بتواند برای انتخاب بخشهای مدنظر جهت سرمایهگذاری برنامهریزی کند.
[*] اخذ مالیات بر عایدی سرمایه در بازارهای موازی تولید:
مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) ابزاری است که در کشورهای جهان به منظور کنترل سوداگری استفاده میشود و خاصیت تنظیمگری در اقتصاد دارد. این پایه مالیاتی مهمترین و قدیمیترین ابزار در دنیا برای جلوگیری از هجوم نقدینگی به سمت فعالیتهای غیرمولد اقتصاد و در نتیجه ممانعت از افزایش غیرمتعارف قیمتها، بروز نوسانات و تقویت سوداگری در بازارهای موازی تولید است.
مالیات بر عایدی سرمایه با کاهش چشمانداز سود سفتهبازی در بازارهایی همچون مسکن، زمینه را برای هدایت نقدینگی به سمت بخشهای مولد فراهم خواهد کرد. بدون جلوگیری از سودهای غیرمتعارف و بادآورده در فعالیتهای غیرمولد، سخن گفتن از «هدایت نقدینگی» اثری نخواهد داشت. مطابق با بررسیهای کارشناسی، ضروری است از این ابزار مدرن و هدفمند در گام اول در بازار مسکن و سپس در سایر بازارهای موازی تولید استفاده شود.
[*] ایجاد سازوکار سرمایهگذاری در پروژههای کلان برای عموم جامعه:
پس از جلوگیری از هجوم نقدینگی به سمت فعالیتهای غیرمولد، ضروری است برای حرکت این سرمایهها به سمت تولید و فعالیتهای مولد و سودآور اقتصادی تدابیری اندیشیده شود و شرایط آن برای مردم فراهم گردد. پروژههای کلان نفت و گاز و زیرساختهای عمرانی کشور دو نمونه از این موارد است که طبق بررسیهای انجام شده، در مجموع حداقل به یکهزار میلیارد تومان سرمایه و نقدینگی نیاز دارد که تامین آن از طریق بودجه دولت یا سرمایهگذاری خارجی (به دلیل ریسکهای بالای آن)، امکانپذیر نیست.
در این زمینه پیشنهاد میشود دولت با تشکیل صندوق پروژه به عنوان یک ساز و کار اجرایی برای پروژههای کلان نفت و گاز همچنین تدوین قراردادهای همکاری با استفاده از روشهای مشارکت عمومی-خصوصی (PPP) برای پروژههای عمرانی، نقدینگی موجود در جامعه و سرمایههای خرد و نیمه خرد مردمی را به سمت این قبیل فعالیتها هدایت کند.
انتهای پیام/۶۰۰۰۱/س