اولین سالی که با هزینه بیش از چندین میلیاردی نتایج خوبی هم کسب کرد اما در نهایت در بازی پلیآف کم آورده و به لیگ برتر صعود نکرد.
بلاخره ۹ سال حضور در لیگ دسته اول و عدم موفقیت و صعود به لیگ برتر، تماشاگران پرشور این تیم را هم کلافه کرد، با هزینههای سرسام آور و هنگفتی که هر سال خرج این تیم شد که بر کسی هم پوشیده نیست، از خریدن بازیکنان از رده خارج و رباط پاره کرده گرفته تا دروازه بان سوم غیر بومی و انواع و اقسام مربیهای بومی و غیربومی و غیر وطنی.
هرچند باید اذعان داشت که نطفه شکلگیری این تیم از آغاز کاملا سیاسی بود و هر سال نیز سیاسیتر شد و شاید همین امر هم باعث شده با سیاسی بازی مسؤولین شهرداری هیچگاه موفقیت به سراغ این تیم نیاید و در آینده هم قطعاً موفقیتی نصیب آن نخواهد شد به جز صرف هزینههای چند میلیاردی در هر سال و سرازیر کردن این پول به جیب بازیکنان و مربیان غیربومی.
حضور ۹ ساله شهرداری در لیگ دسته اول بالاخره هر چند با صعود به لیگ برتر همراه نشد اما از آن سوی دیگر با سقوط به لیگ دسته دوم همراه بود تا شاهکاری تلقی شود در پرونده مسندنشینان این باشگاه .
بالاخره چهار فصل هم در لیگ دسته دوم در حالی سپری شد که هزینه هر ساله حضور این تیم بالغ بر ۵۰ میلیارد ریال بوده است اما دریغ از اندکی موفقیت و صعود به جایگاه اولیه خود یعنی لیگ دسته اول کشور.
اما حضور این تیم در فصل ۹۷ نیز هرچند با ناکامی همراه بود ولی اوج تصمیمگیریها و کجسلیقگیها در این باشگاه و تیم بود. در حالی که مسؤولین باشگاه شهرداری اسب خود را زین کرده بودند و به دنبال حضوری موفق در این فصل بودند تا شاید با رسیدن این تیم به لیگ دسته اول بیشترین بهره را نیز درگیر و دار سال منتهی به انتخابات مجلس نصیب خود کنند اما ظاهراً فراموش کردهاند تا زمانی که نگاه سیاسی و بهرهبرداری سیاسی از این تیم شود موفقیت با آن بیگانه است.
شاید جالبترین اتفاقی که در فصل جاری این تیم افتاد انتخاب آرش برهانی بدون کارنامه و رزومه برای هدایت نارنجیپوشان بود تصمیم غیرمنطقی برای پرش چند پلهای به بالا که حالا باید گفت شهرداری در این فصل جز خوش خدمتی به آرش برهانی هیچ بهرهای از لیگ نبرد و تنها توانست در جدول لیگ برای فصل بعد باقی بماند آن هم با حضور بیش از ۹۰ درصدی بازیکنان غیربومی در لیگ دو کشور، کاری که بازیکنان بومی هم میتوانستند اما اعتماد به این جوانان بومی نیست.
در حالی که رایزنیهای انجام شده برای به خدمت گرفتن یک مربی با تجربه و دارای کارنامه و تحصیلکرده انجام و مراحل نهایی امضاء قرارداد طی میشد ناگهان نام آرش از وزارت ورزش به استانداری و از استانداری به شهردار و در نهایت به باشگاه رسید و در کمتر از ۲۴ ساعت برهانی بدون هیچ رزومهای، چماقی شد برای کوبیدن مربیان بومی.
اما حالا و در پایان فصل بیثمر، آرش برای مربیگری در سطوح بالاتر دارای رزومه فعالیت یک ساله در شهرداری پر آوازه بندرعباس است و شهرداری هم همچنان دلخوش به حضور دوباره در لیگ دسته ۲ برای فصل ۹۸ که آیا صعود کند یا نه؟ که قطعاً باید گفت صعودی اتفاق نخواهد افتاد.
آن چیزی که علاقمندان و ورزش دوستان هرمزگانی را بیش از پیش آزار میدهد؛ عدم مدیریت در این باشگاه در سالهای 13گانه حضورش در فوتبال کشور است که نشان میدهد برای موفقیت این تیم تنها دلخوش به رها کردن تیری در تاریکی هستند و نه رها کردن به یک هدف درست و واضح.
با نیم نگاهی به عملکرد تیمهای همسایه شمالی استان یعنی شهر سیرجان حالا داغ دلمان تازهتر میشود، حالا باید مدیران شهرداری مشق مدیریت را از شهری همچون سیرجان یاد بگیرند شهری که در سال ۹۷ با سه صعود تمام رؤیاهای علاقمندان به ورزش در این شهر را به حقیقت تبدیل کرد آن هم با جوانان کاملاً بومی. صعود تیم فوتسال این شهر به لیگ دسته اول، صعود تیم آرمان گهر سیرجان از لیگ دو به لیگ دسته اول فوتبال و در نهایت هم اوج موفقیت و شاهکار گلگهر در صعود به لیگ برتر و آن هم یک هفته مانده به پایان مسابقات لیگ دسته اول کشور.
وجود مدیران نامهربان و سیاسی ورزشنما در ورزش استان و این باشگاه آنقدر آزارمان میدهد که غصه مبالغ میلیاردی حق و حقوق شهروندان که توسط این مدیران به باد داده میشود چندان روانمان را قلقلک نمیدهد.
شاید فکر کردن به این اتفاق که با هزینههای سرسامآور مدیران شهرداری که هیچ دستاوردی برای استان به همراه نداشته است، میشد بهترین ورزشگاه در این شهر احداث کرد برای آیندگان اما جالبتر اینکه این تیم با توجه به تمامی امکاناتی که در اختیار مسؤولینش بوده بعد از 13 سال هنوز برای تمرین کردن هر روز آوارهتر از دیروز بوده است.
باید گفت زیرساختها را هم نادیده میگیریم اما ای کاش حتی برای یک سال سایه سنگین سیاست از روی این تیم برداشته شود و آنگاه نتیجه را دید. هر چند این فکر، فکری باطل و بیهوده است، آنجا که در سال ۹۸ سال سرنوشت انتخابات مجلس و حضور سیاسیون برای استفاده ابزاری از این تیم است و نباید به این فکر دلخوش بود، اما باور بفرمایید جوانان این شهر دیگر خسته شدهاند، دیگر شوق طرفداری از این تیم سیاسی را ندارند، دیگر از سوءاستفادههایی که در مقاطع مختلف از آنان شده به ستوه آمدهاند.
آری این تیم اندکی تنفس میخواهد، تنفس بدون طعم سیاست، تنفسی با مدیریت ورزشی و صحیح، تنفسی برای صعود.
آری.....
آیا این اتفاق خواهد افتاد؟
یادداشت: علیرضا کناری
انتهای پیام/88049/