به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، داود حاجی ناصری در یادداشتی به مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه 598 توسط جمهوری اسلامی ایران آورده است: در تاریخ 31 شهریور 1359 در حالیکه بیش از 1.5 سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، جنگ ناخواستۀ هشت ساله! توسط حزب بعث عفلقی به وسیله «صدام» و به نمایندگی از شرق و غرب و با حمایت همه جانبه و هماهنگی کامل بر ایران تحمیل شد.
جنگی که طبق برآوردها علاوه بر خسارات معنوی همچون تقدیم بیش از 200 هزار شهید، 500 هزار تن مجروح و جانباز، دهها هزار نفر اسیر در اردوگاههای دشمن، صدها میلیارد دلار خسارت مادی به امور زیر بنایی، مراکز اقتصادی، ساختمانها و حتی اموال و منازل مردم وارد شد و علاوه بر اینها، پیگیری آرمانهای دموکراتیک انقلاب را به تاخیر انداخت.
خاتمۀ این چنین جنگ را که با هدف ساقط کردن جمهوری اسلامی ایران و برای جلوگیری از صدور انقلاب که از طریق آگاهی و بیداری ملتها صورت میگرفت چیزی جز قطعنامه 598 نمیتوانست، اعلام کند. قطعنامهای که در تاریخ 29 تیرماه 1366 برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد.
قطعنامه 598 بلافاصله توسط عراق پذیرفته شد ولی بعد از گذشت یکسال و هفت روز از تاریخ صدور آن (و به فاصله پانزده روز بعد از سقوط هواپیمای مسافری پرواز IR655 به دست آمریکا) در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد.
پذیرش این قطعنامه هر چند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی به دست نیاورد و نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.
*فرازهائی از متن قطعنامه
- با اعتقاد به اینکه منازعه بین ایران و عراق باید به نحو جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار حل شود.
- به عنوان نخستین گام در حل اختلاف از طریق مذاکره، آتشبس فوری را رعایت کنند، همه عملیاتهای نظامی را در زمین، دریا و هوا قطع کنند و نیروها را بدون درنگ به مرزهای شناخته شده بینالمللی بازگردانند.
- اسیران جنگی پس از قطع عملیات خصمانه، طبق کنوانسیون سوم ژنو، در اوت ۱۹۴۹ بدون درنگ آزاد شوند و به کشورهای خود برگردند.
- درباره مسؤولیت منازعه هیأت بیطرفی را مامور بررسی کنند و هر چه زودتر به شورای امنیت گزارش دهد.
- با تصدیق ابعاد عظیم خساراتی که در طول منازعه داده شده و ضرورت تلاشهای بازسازی با کمکهای مناسب بینالمللی پس از خاتمه منازعه، از دبیر کل درخواست میکند که گروهی از کارشناسان را برای بررسی مسئله بازسازی تعیین و به شورای امنیت گزارش کند.
*در مورد علت پذیرش قطعنامه توسط ایران
1- اظهار نظر و گزارش همه کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور به امام در مورد وضعیت جنگ و جبههها، به طوری که یکی از مهمترین عواملی که باعث پذیرفتن این قطعنامه از سوی رهبر کبیر ایران شد، نامه محرمانه محسن رضایی(فرمانده وقت سپاه پاسداران) به امام خمینی (ره) بوده است.
2- تاثیر برخی از فرازها و محتوی(مثبت) قطعنامه 598 در پذیرش آن از طرف ایران.
3- وارد شدن آواکسهای جاسوسی آمریکا به وسیله عربستان و با استفاده از پایگاههای این کشور، به نفع صدام.
4- هماهنگی بیشتر و فعالیت گستردهتر منافقین با صدام و قدرتهای شرق و غرب، برای فشار بیشتر به ایران از طریق جاسوسی و حتی در کنار نیروهای عراقیِ درگیر در جنگ قرار گرفتن، به منظور ضربه وارد کردن به رزمندگان اسلام.
5- پیروزیهای بزرگ و استراتژیک ایران در جبهههای جنگ به ویژه در دو عملیات والفجر ۸ و کربلای ۵.(که نشانگر موقعیت برتر نیروهای جبهه اسلام بود، تا بتوانند هم با در قرار گرفتن موضع قوّت نسبی قطعنامه را قبول کنند و هم در مذاکرات پیگیری های مفاد آن دست بالا را داشته باشند)
6- به توافق رسیدن آمریکا و شوروی در مورد حل چند منازعه منطقهای از جمله جنگ ایران و عراق.
*قسمتی از بیانیه امام(ره)، دو روز بعد از قبولی قطعنامه
حضرت امام خمینی(ره) در مورخ 29 تیر سال 1367 در خصوص پذیرش قطعنامه 598 اینگونه میفرماید: «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم ولی به واسطه حوادث و عواملی که فعلا از ذکر آن خودداری میکنم - و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد- و با توجه به نظر همه کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور - که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان ایمان دارم - با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت کردم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت ما و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود...
خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسیران و مفقودین و خانوادههای معظم شهیدان و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قطعنامه را سرکشیدهام...
*عکسالعمل سیاسیون و مجلیسان در پذیرش قطعنامه
اینجانب که در آن مقطع به نمایندگی از مردم شریف زنجان و طارم در مجلس (سوم) حضور داشتم. به خوبی بیاد دارم که به دنبال قبولی قطعنامه 598 برای برقراری آتشبس فوری در سرتاسر جبهههای غرب و جنوب بین ایران و عراق صادر شده بود، مجلس شورای اسلامی(به عنوان خانۀ ملت که در راس امور است)، با حضور سران و مسؤولان لشگری و کشوری، تشکیل جلسه داد و در خصوص دلایل پذیرش آن از جانب جمهوری اسلامی صحبتها و تبادل نظرها شد.
سپس نامه محرمانه محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران و پس از آن جوابیه و مرقومۀ امام در مورد پذیرش قطعنامه قرائت شد. در این لحظات بود که بنده شاهد بهتزدگی تعدادی از حضار و مسؤولین و نمایندگان شدم. برخی با ناباوری و به سختی این اخبار را دنبال کردند، چرا؟! چون در مقابل یک تفکر «ایده آلی» امام، تفکر دیگری به نام تفکر «مصلحت اندیشی» قرار گرفته بود.
شعار تفکر ایدهآلی همان «جنگ جنگ تا پیروزی» و حتی «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بود. نگارندۀ این سطور میگوید: حال به 31 سال پیش بر میگردیم، آری روز مهم تصمیم گیری و روز تعیین سرنوشت نظام اسلامی و ملت مسلمان، 27 تیر روز اتخاذ یک تصمیم بزرگ است؛ صرف نظر کردن از یک هدف برای تامین مصلحتی بزرگتر. روزی که این صدا در گوش تاریخ میپیچد: « من با مردم عزیز ایران پیمان بسته بودم تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز من فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای خدا از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم تا راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی مردم مقدم ندارم.»
انتهای پیام/73002/ق