به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، 33 سال قبل زمانی که مقامات رژیم صهیونیستی از پروژه «خاورمیانه جدید» برای نخستین بار سخن به میان آوردند، قرار بود در تمامی کشورهای منطقه از جمله سوریه و لبنان دولتهایی تسلیم آمریکا بر سر کار بیاید تا راه برای تجزیه ایران باز شود.
اما مقاومت لبنان در جنگ 33 روزه 2006 معادلات این طرح را به کلی بر هم زد تا امروز جمهوری اسلامی ایران تکههای پازل جدید خاورمیانه را برای پیشبرد اهداف الهی کنار هم قرار دهد تا خورمیانهای جدید به وجود آید اما نه آنچه در نقشه های شیمون پرز وجود داشت.
بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز 23 مرداد ماه سالگرد پیروزی و مقاومت 33 روزه حزبالله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی به عنوان روز مقاومت اسلامی نامگذاری شده است، به همین مناسبت خبرگزاری فارس اصفهان میزبان دو دانشجوی غیر ایرانی شاغل به تحصیل در دانشگاه اصفهان بود.
علی اهل دمشق دانشجوی ترم هشت مهندسی پزشکی و رضا دانشجوی سال اول رشته مهندسی برق و اهل لبنان به تشریح گوشهای از جریان مقاومت اسلامی در کشور خود پرداختند که در ادامه از نظر میگذرانید.
فارس: چرا ایران را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟
علی: تعدادی از افراد فامیل که چند سال قبل برای تحصیل در رشته پزشکی به ایران آمدند پیشنهاد کردند که برای تحصیل ایران را انتخاب کنم، من هم برای اینکه فضای جدیدی را تجربه کنم برای ادامه تحصیل به ایران آمدم، در ابتدای ورود به ایران دانشجویان خارجی باید یک دوره 6 ماهه یادگیری زبان فارسی را بگذرانند و سپس برای اشتغال به تحصیل وارد دانشگاه میشوند. تجربه تحصیل در ایران را دوست دارم و از اینکه ایران هستم خوشحالم، قبل از آمدن به ایران برخی میگفتند اگر به ایران بروی در مسائلی محدود میشوی یا باید خیلی مسائل را انجام بدهی اما در همه موارد با ما همکاری شد و همهچیز خوب بود. بعد هم به دلیل بالا بودن سطح علمی رشته مهندسی پزشکی دانشگاه اصفهان، شهر اصفهان را انتخاب کردم.
رضا: به دلیل بالا بودن سطح علمی دانشگاههای ایران و ارزان بودن هزینه تحصیل نسبت به لبنان دانشگاههای ایران بهترین انتخاب برای من بود، در لبنان هزینه تحصیل در رشته مهندسی برق بالاست و برای ورود به دانشگاه محدودیت وجود دارد، در دو سالی که در ایران درس خواندنم راضی هستم و با مردم هم رابطه خوبی داشتهایم.
فارس: سوریه هنوز هم کشوری جنگزده است، از آخرین وضعیت کشورتان چه اطلاعی دارید؟
علی: آخرین سفرم به سوریه یک سال و نیم قبل بود، شرایط برای مردم با توجه به جنگ خیلی سخت شده و مردم از نظر اقتصادی، فرهنگی و... دچار مشکل هستند، هر بار که به سوریه میروم وضعیت تغییر کرده و از هر لحاظ وضعیت زندگی سختتر شده است.
فارس: از خانواده شما کسی بوده که از نزدیک با جنگ درگیر شده باشد؟
علی: بعضی از افراد فامیل جزو رزمندهها هستند و در جبهه حلب بودند و الان هم هر 3 ماه یکبار میروند، در شهر من در دمشق الان امنیت برقرار شده و شهر حلب در دست دولت است و شهر ادلب برای بازپسگیری باقی مانده است، به دلیل اینکه ادلب هم مرز با ترکیه است و ترکیه به سوریه فشار میآورد، جنگ فقط در این استان باقی مانده است، گروههای تروریستی در ادلب نه اجازه ورود به ترکیه را دارند و نه میتوانند به شهرهای دیگر سوریه بروند.
فارس: ریشه مشکلات سوریه را در چه میدانید؟
علی: از زمانی که رئیسجمهور بشار اسد با کشورهای غربی مذاکره نکرد مشکلات شروع شد شاید اگر مذاکره میکرد این اتفاقات نمیافتاد، با این حال فکر میکنم این مذاکره نکردن شاید هم خوب بود چون اگر با امریکا مذاکره میکرد شاید اتفاقات بدتری میافتاد.
فارس: شرایط امنیتی لبنان چطور است؟
رضا: من اهل استان بقاع هستم که بخشی از جمعیت آن را اهل سنت، بخشی را شیعیان و بخشی دیگر را مسیحیان تشکیل میدهند، شمال استان بقاع به دلیل نزدیک بودن به مرز سوریه پس از ناامنی که چند سال گذشته افزایش یافت، درگیر حوادث تروریستی بود اما در حال حاضر امنیت برقرار است.
فارس: نظر مردم لبنان و سوریه درباره ایران چیست؟
رضا: بیشتر مردم ایران را میپسندند، البته بستگی به مذهب دارد، مردم اهل سنت معمولاً نسبت به ایران دید خوبی ندارند در حالی که دیدگاه مردم شیعه اینطور نیست، این دو دیدگاه متفاوت که برخی ورود ایران به کشورهای دیگر را حمایت از آن میدانند یا آن را محکوم میکنند درباره عربستان سعودی هم هست. البته درباره حزبالله هم هست و بیشتر به مذهب مردم بستگی دارد.
علی: قبل از زمانی که در سوریه جنگ شروع شود هر 12 طایفه سوریه اعم از سنی، شیعه، علوی و.. همه در کنار هم به خوبی و در وحدت و آرامش زندگی میکردیم و با مشکلی هم روبرو نشده بودیم، کسی با کسی کاری نداشت و روابط دوستانه بود، تا موقعی که این فتنه از سمت کشورهای غربی آمد که چرا وضعیت سوریه این گونه است و حاکمیت به دست یک طایفه است، این حرفها باعث تحریک طایفهها شد و آتش اختلافات را برانگیخت، طایفهها کم کم شروع کردند به انقلاب و کم کم خواستند که آزادی بیشتری از آنچه دارند داشته باشند و این مناقشات به این مرحله رسید؛ شروع اختلاف در سوریه در بین خودشان و بین اهل سنت علیه شیعه بودند.
زمانی که جنگ در سوریه شروع شد مردم چیزی درباره ایران نمیدانستند اما بعد از گذشت دو تا سه سال نگاه مردم سوریه نسبت به ایران عوض شد و متوجه حق و باطل شدند، هنوز هستند افراد اهل سنتی که عربستان را قبول داشته باشند اما بعد از جنگ بیشتر نظرات عوض شد.
فارس: موضوعی که از سمت برخی در ایران مطرح میشود این است که «ایران خودش فقیر دارد چرا به حزبالله لبنان، سوریه یا عراق کمک میکند؟»، یا این که «ایران باید حواسش به مرزهای خودش باشد» به گوش شما هم رسیده است؟
رضا: فکر نمیکنم که ایران برای شرکت در امور داخلی این کشورها و کمک به آنها صرفاً وارد جنگ بیرون از مرزهای خود شده باشد، به نظرم این جنگها در واقع علیه ایران بود چون آنها نمیتوانستند وارد یک جنگ مستقیم با ایران شوند بلکه یک راه دوم پیدا کردند که از راه لبنان و سوریه و سپس به ایران حمله کنند.
فارس: در مورد فلسطین چطور؟
رضا: جنگ بین رژیم صهیونیسمی فقط با فلسطینیها نیست علیه همه مسلمانهای جهان است و آثار آن به همه ما میرسد بنابراین واجب است همه مسلمانان به هم کمک کنند.
علی: امروز ایران در حال کمک به همه ضعیفان دنیا است و به آنها میآموزد که از خود دفاع کرده و ایستادگی کنید، برخی کشورهای غربی میخواهند ایران شکست بخورد میدانند باید کشورهای اطراف را شکست بدهد تا کسی همراه ایران نباشد، ایران کشوری قوی است و کسی جرأت ندارد مستقیم به آن حمله کند.
فارس: به نظر شما اگر ایران وارد جنگ سوریه نمیشد، پایان جنگ چه طور رقم میخورد؟
علی: ایران نقش خوبی در سوریه ایفا کرد و اگر سوریه همراه با خط مقاومت نمیشد شاید با غرب مذاکره میکرد و این پیروزی و عزت امروز اتفاق نمیافتاد.
فارس: چقدر حزبالله لبنان و جایگاه سید حسن نصرالله را میشناسید؟
رضا: با توجه به سنم که 20 سالمه خیلی شناخت دقیقی ندارم و در حد اخباری است که میخوانم، سید حسن نصرالله مثل پدر روحی مردم شده و لبنانیها معتقدند اگر سید حسن نبود لبنان نابود شده بود و به خاطر وجود ایشان لبنان حمایت شده و ادامه داده است.
فارس: اگر جبهه مقاومت به سمت جنگ نظامی برود و شکست بخورد وضعیت کشورهای دیگر چه میشود؟
علی: توان و قدرت امریکا تا ده سال آینده خیلی کم میشود، میبینید که آمریکا در کشورهای مختلف هرچقدر تلاش کرد و پول خرج کرد و نقشه کشید آخر بدبخت شدند و به نتیجه مطلوب خود نرسید، چه در سوریه چه در لبنان، یمن، فلسطین، اردن و حتی افغانستان؛ نیروی امریکا نابود شد و به آن چه میخواست نرسید؛ چون آمریکا با حق نیست شکست خورده و ما پیروز هستیم چون با حقیم.
فارس: بعد از زدن پهپاد آمریکایی چه احساسی داشتید؟ فکر نکردید امریکا الان به ایران حمله میکند و جنگ و درگیری شکل میگیرد؟
رضا: حس خوبی داشتم چون که فهمیدم کشورهای قدرتمند جهان از ایران میترسند اصلاً به جنگ فکر نمیکردم فکر میکنم که ما آنقدر قدرتمند شدهایم که باعث ترس امریکا هستیم و آنها دیگر جرأت حمله علیه ما را ندارند. من جنگی علیه ایران نمیبینم، رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی خود گفتند جنگ نخواهد شد و مذاکره هم نخواهیم کرد.
علی: وقتی این همه پیشرفت ایران را دیدم فهمیدم ترامپ آدم سیاسی نیست، رئیسجمهور آمریکا تفکرات اقتصادی دارد، او اهل جنگ نیست، دیدیم که بعد از زدن پهپاد توسط ایران خودش گفت ما هم پهپاد ایران را میزنیم ولی بعد از ده دقیقه خودش هم آمد از حرفی که زده بود عذرخواهی کرد.
فارس: نظر اکثریت مردم جبهه مقاومت نسبت به رهبر انقلاب اسلامی ایران چیست؟
علی: مردم قبلاً ایشان را اینطور نمیشناختند و وقتی جنگ شروع شد بیشتر مردم موافق نبودند وقتی در سوریه این اتفاقات افتاد تازه شخصیت ایشان را فهمیدند و الان وقتی اعلام میکنند مقام معظم رهبری سخنرانی دارد اکثراً صحبتهای ایشان را گوش میدهند، سخنرانیها از شبکههای ما هم پخش میشود و به عربی ترجمه میکنیم.
رضا: اگر به سال 1982 برگردیم میبینیم که وقتی اسرائیل به ما حمله کرد، ایران نقش خوبی در پیروزی ما داشت و نقش مهمتری در آزاد کردن بیروت از دست اسرائیل ایفا کرد، برای همین امام خمینی و الان آقای خامنه ای بین مردم لبنان معروف هستند در حدی که بین مردم و بیشتر بین اهل شیعه ایشان را میپرسند، سخنرانیهای رهبر همگی پخش، شنیده و ترجمه میشود.
فارس: رابطه سید حسن و آیتالله خامنهای را چطور میبینید؟
رضا: رابطه بین پدر و پسر، در بین بعضی جوانهای لبنان معروف است که اگر سید حسن بگوید خودت را بکش، میکشیم و اگر آیتالله خامنهای بگوید سید حسن نصرالله را بکش، میکشیم.
فارس: آینده خودتان را چطور میبینید؟
علی: قصد دارم ادامه تحصیل بدهم و کارشناسی ارشدم را هم در ایران بخوانم، اگر قبول شدم ادامه میدهم اگر نه به کشورم برمیگردم و در رشته مهندسی پزشکی مشغول به کارمی شوم تا بازسازی سوریه را انجام دهیم و برای مملکتم کاری بکنم.
رضا: درسم که تمام شد به لبنان بر میگردم.
فارس: فضای دانشگاه اصفهان را چطور دیدید؟ با هموطنانتان توی یک اتاق هستید؟
علی: از زمان سرپرست جدید وضعیت دانشجویان غیر ایرانی تغییرات زیادی ایجاد شده، وضعیت خوابگاه و امکانات بهتر شده و از همه لحاظ به ما کمک میکنند؛ دانشگاه اصفهان تقریباً 65 نفر دانشجوی غیرایرانی دارد و ترکیب افراد اتاق متفاوت است.
رضا: محدودیت ندارد، شرایط خوب است، همه چیز خوب است.
فارس: اگر بین امریکا و ایران جنگی اتفاق بیفتد و اصفهان هم وارد جنگ شود، به کشورتان برمیگردید یا میمانید؟
علی: تا آخر حتماً میایستم...(به جان خودم)
رضا: شاید به کشور خودم برگردم اما حامی ایرانم
فارس: پیامی برای مردم کشورتان درباره ایران ندارید؟
علی: از نظر آموزشی به آنها پیشنهاد میکنم برای ادامه تحصیل به ایران بیایند و درس بخوانند و فضای دانشگاه ایران را تجربه کنند، قطعاً پشیمان نمیشوند، در حوزه جذب دانشجویان سوری حرفهای که در اخبار هست درست نیست خودتان بیایید تجربه کنید و بعد قضاوت کنید، ایران امنیت دارد، جنگ نیست و تروریست وجود ندارد.
رضا: فکر میکنم نیازی نیست پیام بدهم چون در لبنان همه ایران را به خوبی میشناسند.
فارس: تجربه زندگی در یک کشور دیگر و ادامه تحصیل، آموزش با زبان غیرمادری چطور بوده و چه تأثیری بر روی شخصیت شما گذاشته است؟
علی: من قبل از این خیلی تجربه نداشتم اما خیلی چیزها یاد گرفتم اینکه زندگی چطوری است مثلاً از نظر تفکرات در اخبار میبینم خارج از کشور یه چیز است و وقتی وارد ایران شدم تفکراتم عوض شد مثلاً درباره حکومت و حرفهای سیاسی دقیقاً آن چیزی که اخبار میگفت نیست، زندگی، تفکرات و فرهنگ به طور کلی با آنچه شنیده بودم متفاوت است، ما کشورهای مقاومت هستیم باید به هم کمک کنیم تا شکست نخوریم، آنهایی که میگویند چرا ایران به سوریه رفت باید بدانند سوریه یک موقعیت حساس است و برای همین هم مهم است و اگر سوریه از دست رفت بعد از آن برای همه مشکلات ایجاد میشود. من به افرادی که در داخل کشور ایران زندگی میکنند میگویم شما چون در داخل ایران هستید موقعیت خود را نمیدانید، حتماً به کشور خارجی بروید و مدتی آنجا زندگی کنید تا قدر ایران و موقعیتان را متوجه شوید.
فارس: در این مدت با مشکل خاصی روبرو نبودید؟
رضا: نه، همه چیز خوب است، اما گاهی برخی اساتید اذیت میکند، یک بار درسی داشتم و هربار از استاد سؤال میپرسیدم، استاد میگفت این را تازه توضیح دادم و به سؤالهای درسی من جواب نمیداد، تا اینکه یک روز از او پرسیدم که چرا این طور رفتار میکند و جواب سؤالهایم را نمیدهد، گفت چرا از یک کشور دیگر برای تحصیل به ایران آمدی و تو اینجا جای یک دانشجوی ایرانی که میتوانست وارد دانشگاه شود را پر کردهای و... آخر سر هم من را انداخت که البته مشکل حل شد.
علی: یکی از بزرگترین مشکلات ما در ابتدای ورود و بعد از دوره یادگیری زبان فارسی، لهجه اصفهانیها بود، یک بار تاکسی سوار شده بودیم و راننده تا فهمید ما دانشجوی خارجی هستیم شروع کرد به تعارف کردن و هزینه را از ما قبول نمیکرد، ما هم که نمیدانستیم تعارف چیست از ماشین خارج شدیم و فکر میکردیم واقعاً نمیخواهد هزینه را دریافت کند، چند قدمی که رفتیم دنبالمان آمد و بوق میزد که آقا چرا هزینه را ندادی؟ یک خاطره دیگر هم دارم که مرد فروشنده با لهجه اصفهانی به من میگفت «بسون» و من هرچقدر فکر میکردم در دوره 6 ماهه یادگیری زبان به یاد نداشتم که این کلمه را به ما گفته باشند و آخر سر متوجه شدم منظورش این بود که «این را بگیر».
گاهی هم سر کلاس اساتید یا دانشجوها درباره سوریه از من سؤال میپرسند یا مسائلی که رضا تعریف کرد اتفاق میافتد اما سر کلاس با هم صحبت میکنیم و مشکل از بین میرود.
انتهای پیام/63095/