ویژه نامه محرم محشر، خبرگزاری فارس؛ حمیده رمضانی: حسینیه نجفیها مکانی است که از قضا تو، همان شبی به این مکان دعوت میشوی که آیینی خاص و دیدنی برای عزای امام حسین (ع ) برپا میکنند.
به کوچه چهار باغ میرسی از جمعیت بسیاری که در ابتدای خیابان ایستادهاند میتوانی به راحتی حدس بزنی که راه را درست آمدی و به مقصد نزدیک میشوی.
وارد کوچه که میشوی نوجوانان و جوانان ایرانی و نجفی با لباس و فرهنگ متفاوت اما یک دل و یک صدا با در دست داشتن بیرق عزای ارباب، همکلام شدند.
چندین پرچم سفید و مشکی بیسکون در آسمان میچرخد و میچرخد این افراد همان جوانان پر شوری هستند که جلودار هیأت و گویی سرباز ارباباند.
چند قدم که به جلو برمیداری و به میانه کوچه میرسی بهدلیل ازدحام جمعیت نمیتوان نوع مغازهها و خانهها را تشخیص داد اما تا چشم کار میکند میتوانی عزاداران ارباب را ببینی.
گوشه سمت چپ کوچه نرسیده به حسینیه چند میز قرار داده شده است که مردان میانسال جوان و خردسال با همکاری هم برای امام حسین(ع ) خدمت میکنند و از عزاداران ارباب پذیرایی میکنند.
روی صندلی که کنار یکی از این میزها قرار دارد ظرفی برای دود کردن اسپند قرار داده شده و آنقدر دود اسپند زیاد است که کوچه قدیمی و با صفای چهارباغ را در برگرفته است.
صدای کوبیدن سنجها به یکدیگر و بر سر دمامها کوبیدن آنقدر برای همگی جذاب است که دهها تن از مردان و زنان حاضر در این کوچه به دمام نوازی 10 مردی که در میان جمعیت قرار دارند و با ریتم خاصی این موسیقی که مخصوص عزا در نجف و مردم جنوب ایران است را تماشا میکنند.
این جمعیت چند صد نفره اهالی حسینیه نجفیها هستند که بعد از برپایی عزا در حسینیه این بار طبق رسوم همیشگی خود به آیین مشعلگردانی رسیدهاند.
کمی که صدای طبل و دمام و سنج به گوشها مینشیند و شوق عزای ارباب را فریاد میزند گروهی از مردان نجف با لباسهای عربی و شال و چفیههای مخصوص در حالی که مشعلی پنج شعله را در دست دارند از حسینیه خارج میشوند.
حسینیه آنقدر زیبا است که نمیتوان از آن چشم برداشت، حیاطی قدیمی در چوبی و سردری با کتیبه قدیمی که بر آن نام حسینیه نجفیها نقش بسته است.
داخل حیاط هم بیش از اندازه همهمه و ازدحام وجود دارد گوشهای از این حسینیه قدیمی صدها موتور و دوچرخه که برای عزاداران است، جای خوش کرده.
حسینیه به شکل و شمایل یک حرم ساخته شده و گلدستههای آن تو را به یاد حرم مطهر شاه نجف امیرالمومنین(ع ) میاندازد.
نور قرمز رنگ این حسینیه حضور مردم و عزاداران همه و همه تو را میخکوب خود میکند.
نیمی از جمعیت هیأت از کوچه باریک حسینیه عبور کرده و به کوچه چهارباغ رسیده است اما به ناگاه صدای فریاد مردان عزادار بلند میشود و مشعلی بزرگ با چند ده شعله آتش که روی آن روشن شده است، از حسینیه خارج میشود.
کم کم جمعیت هم بیشتر میشود و همه با هم گوشه گوشه این مشعل را میگیرند و اشعاری را به زبان عربی میسرایند، اشعاری که بهسختی میتوان معنای آنها را متوجه شد اما با فریاد وا حسین(ع ) آشنا هستی و هر بار که جمعیت آن را تکرار میکند تو هم از اعماق وجود نام ارباب را بر زبان میرانی.
نوع عزاداری این افراد جذابیت ویژهای دارد، با ذکر حسین (ع ) دم میگیرند و هر بار که مداح بندی میسراید با دست محکم بر سر میکوبند و عزاداری میکنند.
دود اسپند همه کوچه را در برگرفته، جمعیت در میان دود محو میشوند و ناگهان ریتم طبل نوازی تغییر میکند گویی ولولهای در میان جمع به پا شد همگی گوشه مشعل را به دست گرفته و با ریتم دمامها بر سر میکوبند یا با جا به جا شدن در بین یک یا دو قدم خود سعی میکنند به شعر مداح ریتم بگیرند.
اشعاری که با زبان عربی خوانده میشوند هرچند برای تو قابل فهم نیست، اما میدانی عشق حسین(ع ) که در دلها موج میزند با دم مداح به اشک تبدیل شده و از گونهها جاری میشود.
مسیر حسینیه تا حرم مطهر رضوی با همین اشعار عربی، دم گرفتن و ریتم خاص روضه، طی میشود.
عزاداران بر سر میکوبند و فریاد وا حسین(ع) سر میدهند،کودکان و نوجوانان به دور مشعل کوچک حلقه زده و به چرخیدن به دور آن به سینهزنی مشغول هستند، اما دیگر مردان هم در کنار مشعل بزرگ حلقه زده و بر سر میکوبند، سینه میزنند و ناله میکنند.
عظمت این عزاداری بهقدری سنگین است که اشک و ناله حاضران را هم جاری کرده است.
کمی جلوتر میروند، حال دیگر به راحتی میتوان گنبد طلایی رنگ شمس الشموس را نظاره کرد.
جمعیت همگی به دور مشعل حلقه میزنند فردی میانسال که شال سبز رنگی به کمر بسته است این مشعل را که خیلی سنگین است بهتنهایی نگه داشته و دور تا دور جمعیت میچرخاند، یک بار، دو بار، نه، بلکه بارها این کار را انجام میدهد، شعله ها در میان آسمان بیش از پیش شعله میکشد و دود حاصل آن تا آسمان بالا میرود.
نحوه اجرای این عزاداری برایم بسیار جذاب است، نشانههایی در آن وجود دارد که آن را نمیدانم، سعی میکنم با افرادی که در این مراسم حضور دارند، صحبت کنم اما کسانی که از میان آنها به نشانههای این مراسم واقفند نمیتوانند بهخوبی فارسی سخن بگویند، بالاخره اما یک جوان از اهالی نجف سؤالاتم را پاسخ میدهد.
میگوید 50 سالی است که این حسینیه با حضور هزاران عزادار حسینی در روز و شبهای محرم و صفر و حتی دیگر ایامی که شهادت ائمه اطهار رخ داده است، به عزاداری میپردازند.
سید محمدعلی پشنگ که اصالت نجفی دارد و لباس بلند عربی به تن دارد و شال سبز رنگ بهدور گردن انداخته است، متولد ایران است و پدر و مادرش اهل نجف هستند.
مشعل را نماد خیمههای سوخته ارباب و اهل حرم در روز عاشورا میداند.
اشعاری که در این شب میخوانند سوز و گذار عزای ارباب و اهل بیت است.
یا حسین خیمههایت را آتش زدند، ای جوانان بشتابید که ارباب بهروی خاک افتاده است، معنای این اشعار است.
امشب شبیهسازی حضرت قاسم(ع) اجرا میشود، مراسم مشق که در آن با شمشیر به عزا میپردازد، نماد صبایا که نماد اسرای کربلا است توسط جوانان این هیأت اجرا میشود.
قدمت این هیأت به «حاج صاحب» میرسد، او فردی است که این هیأت را تأسیس کرد، حسینیه زمانی که اهالی نجف در زمان صدام از دست او فرار میکردند و به ایران آمدند توسط بزرگترها تأسیس شد و همه ساله در این مکان مجالس عزا و مولودی مناسبتی برگزار میشود.
جمعیت و مشعلهایی که بهروی دستها میچرخید کم کم به حرم مطهر رضوی نزدیک میشوند، دمامها هنوز بیوقفه میکوبند و فریاد غم برمیآورند، به حرم مطهر نزدیک میشوند برای عرض ارادت به امام رضا(ع) با ریتم خاصی دمام می نوازند.
به پایان مراسم که نزدیک میشود، مداح به ائمه اطهار عرض ادب میکند و دمامها نیز برای اعلام پایان مراسم برای چند ثانیه به سرعت و بیوقفه به صدا در میآیند.
اما من که هنوز نتوانستم از این مراسم دل بکنم، دوباره با اهالی هیأت به کوچه حسینیه باز میگردم، هیأت هنوز تمام نشده و پذیراییها در کوچه رنگ و بوی خاصی دارد، چای دارچینی در استکانهای کوچک شیشهای که با شکر شیرین شده، عطر و طعمی دارد که اصلا فراموشت نمیشود.
مردی دیگر اما خوشحالی کودکان را هدف پذیرایی خود قرار داده و از کودکان خردسال با چیپس و پفک پذیرایی میکند.
نکته قابل توجه این حسینیه نداشتن بخش زنانه است که بر خلاف همه حسینیهها و مساجد ایران که به دو قسمت زنانه و مردانه تقسیم میشود، تنها برای مردان ساخته شده است.
انتهای پیام/ 70061