اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  کتاب و ادبیات

نویسنده کتاب «صد روسی»: حتی خانواده بعضی رزمندگان از رشادت‌هایشان بی‌خبرند

نویسنده کتاب «صد روسی» گفت: من در این کتاب و چند کتاب قبل و بعدم به سراغ رزمندگانی رفتم که متاسفانه حتی خانواده‌هایشان با برخی از رشادت‌ها و شجاعت‌هایشان ناآشنا بودند.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، نشست آشنایی با راوی و نویسنده کتاب «صد روسی» عبدالعلی یزدان‌یار و میثم رشیدی مهرآبادی، عصر شنبه ۱۱ آبان در فروشگاه کتاب به‌نشر تهران برگزار شد.

رشیدی مهرآبادی، نویسنده کتاب در این نشست گفت: حالا که به بهانه انتشار کتاب «صد روسی» دور هم جمع شده‌ایم، بد نیست سری به حواشی نگارش و تدوین این کتاب بزنیم و برایتان چیزهایی تعریف کنم که شاید فرصت دیگری برای بیانشان نیابم. «صد روسی» کتابی ۱۱۲ صفحه‌ای و جمع و جور است که در آن، سعی داشتم خاطراتی از برادر بزرگوار، جناب یزدانیار را منعکس کنم؛ خاطراتی که در ذهن ایشان بیشتر از بقیه جا گرفته بود و انگار با تعریف آنها و اشتراک‌گذاری‌شان با مخاطبان، مثل باری سنگین از روی دوششان پایین می‌آمد. 

این روزنامه‌نگار افزود: بیش از دو سال از رونمایی کتاب «حاجی فیروز» که شامل خاطراتی از برادر جانباز، حاج فیروز احمدی است، می‌گذرد. (همین جا بگویم که ایشان مهمان ویژه برنامه امروز بودند اما زائر حرم رضوی شدند و قول دادند همه ما را در آنجا یاد کنند.) همان روز بود که مردی رعنا با پاهایی که از شدت جراحت به سختی قدم برمی‌داشت، من را به داخل اتومبیلش بُرد و سر صحبت را باز کرد. مایل بود خاطراتش را برایم بگوید تا کتاب شود. در گیر و دار تبلیغ و فروش «حاجی فیروز» بودم و هر چند روز، دوستان رسانه‌ای مقدمات گفت‌وگو یا گزارشی درباره این کتاب را فراهم می‌کردند. یک روز باید با دوربین صدا و سیما به نانوایی حاج فیروز می‌رفتم و روز دیگر در دفتر فلان روزنامه، با انواع مسائل ریز و درشت، سوال‌پیچ می‌شدم. گفته‌های مرد رعنای سفیدپوش در اتومبیل سفیدرنگ را احساساتی زودگذر دانستم و خیال کردم همین که پایش به خانه برسد و حاج خانم لیست خرید روزانه را به دستش بدهد و بچه‌ها خرده فرمایشاتشان را بگویند، عاشقی یادش می‌رود!

رشیدی اضافه کرد: هنوز مدت زیادی از آن صبح جمعه و دیدار ماشینی نگذشته بود که تلفن محل کارم زنگ خورد. برادر یزدانیار خودش را معرفی کرد و اصرار داشت وقتی برای گفت‌وگوی حضوری تنظیم کنیم. نوشتن چند کتاب دیگر برای شهدا، رزمندگان و جانبازان را در دست داشتم، اما انرژی این مرد با آن لهجه اصیل تهرانی‌اش را نمی‌شد نادیده گرفت. جلسات هماهنگی شکل گرفت و توافقات اولیه انجام شد. جناب یزدانیار به خاطر دردهایی که از جراحات جنگ داشت، شب‌ها بی‌خواب می‌شد و چه فرصتی بهتر از دل شب برای یادآوری خاطرات؟

نویسنده کتاب «صد روسی» خاطرنشان کرد: قرار بر این شد که خاطراتشان را بنویسند و پس از نوشتن هر خاطره، آنها را برای تدوین به دست من برسانند. دستخطشان بد نبود، اما مدتی طول کشید تا به آن عادت کردم؛ طوری که گاهی جملاتی را که خودشان نوشته بودند و نمی‌توانستند بخوانند، برایشان می‌خواندم! خاطرات مکتوب را می‌خواندم و آن را در قالب جملاتی جدید، می‌نوشتم. سعی داشتم لحن راوی در بین جملات باقی بماند. بعد از نوشتن هر خاطره، سوالات زیادی در ذهنم شکل می‌گرفت که پاسخ‌هایش را در دیدار بعدی جویا می‌شدم.

رشیدی در توصیف قدم به قدم نوشتن کتاب خاطرنشان کرد: به همین منوال بود که گام به گام پیش رفتیم و ستون‌های «صد روسی» زده شد. تک تک جملات کتاب، بارها توسط من و راوی خوانده شد و حتی آنها را به چندین نفر از دوستانی که دستی بر آتش نویسندگی و کتاب در حوزه دفاع مقدس داشتند، دادیم تا نظراتشان را قبل از چاپ کتاب بدانیم و کاستی‌هایمان را جبران کنیم. در این میان، سخت ترین بخش کار، دورخوانی کتاب با برادر بزرگوارم سردار حاج سعید اردستانی، یکی از فرماندهان یگانِ راوی در دوران جنگ بود. فرمانده‌ای پرشور که هنوز هم در همان حال و هوا سیر می‌کرد و اطلاعات و حافظه‌اش از آن روزها اعجاب‌برانگیز بود. اختلاف نظرهای راوی با فرمانده خود در برخی حوادث و تاریخ‌ها اگر چه آموخته‌های ارزشمندی برای من داشت اما به شدت خسته ام کرد. باید در نقش میانجی، جملات را به نحوی بازنویسی می‌کردم که هم نظر راوی تامین شود و هم فرمانده‌ای که به دقت و نکته سنجی‌اش ایمان داشتم، ناراضی نباشد.

وی به یک موضوع نگران‌کننده در حین نوشتن کتاب اشاره کرد و گفت: هر ویراست از کتاب که آماده می‌شد، راوی پرینتی از آن می‌خواست و غیر ممکن بود نکته جدیدی را به آن اضافه نکند. فیپای کتابخانه ملی آمده بود و باید نسخه نهایی شده کتاب را برای صدور مجوز به اداره فرهنگ و ارشاد می‌فرستادیم. هرگونه حذف و اضافه در این مرحله، غیر قانونی بود و در عین حال، باید نظر راوی نیز جلب می‌شد.  در این میان، حال والدین دو شهید شاخصی که در «صد روسی» نامشان را برده بودیم هم وخیم گزارش شده بود و تصمیم داشتیم، قبل از رحلتشان، ذکر و عکس پسرانشان را در کتاب ببینند. هماهنگی همه این اتفاقات را بگذارید کنار تعامل با ناشری که ده‌ها کیلومتر با ما فاصله داشت و گفت‌وگوهایمان محدود می‌شد به اوقات اندکی که به مدد فیلترشکن، می‌توانست شبکه‌های اجتماعی اش را رو به راه کند! با همه این سختی‌ها «صد روسی» همین چند روز پیش متولد شد و حالا باید پا به پای آن تا سال‌ها بروم اما شاید هیچ‌کدام از مخاطبانش از رنجی که برای تدوین این کتاب جمع و جور کشیدم، باخبر نباشد و نشود.

رشیدی اضافه کرد: همه این رنج‌ها را باید کنار یک شیرینی بزرگ گذاشت. همان لذتی که من به خاطر آن، نوشتن این کتاب را آغاز کردم. من در این کتاب و چند کتاب قبل و بعدم به سراغ رزمندگانی رفتم که متاسفانه حتی خانواده‌هایشان با برخی از رشادت‌ها و شجاعت‌هایشان ناآشنا بودند. برای من هیچ لذتی بالاتر از این نیست که بعد از چاپ کتابم، همسر و فرزند و برادر و همرزم و همسایه و همه کسانی که با جناب یزدانیار حشر و نشر دارند؛ قدر او را بیشتر بدانند و از دریای تجربیاتش بیشتر بهره ببرند.

این روزنامه‌نگار اظهار داشت: زندگی این رزمندگانِ به ظاهر معمولیِ جنگ، بیشتر از برخی اسطوره سازی‌ها در ادبیات دفاع مقدس برای مردم عادی و مخاطبان کوچه و بازار، باورپذیر است. همین باورپذیری و همذات پنداری است که این کتاب‌ها را پرفروش می‌کند و باعث می‌شود توجه جامعه و اطرافیان، به راوی آن‌ها زیادتر شود.

رشیدی همچنین ضمن تشکر از همکاران و دوستان رسانه‌ای و مطبوعاتی‌اش، کتاب‌های «یک روز بعد از حیرانی» نوشته فاطمه سلیمانی ازندریانی، مجموعه کتاب‌های کلر ژوبرت در حوزه کودک و نوجوان و سری ترجمه‌هایی با موضوعات تحولات اخیر جهان اسلام و جبهه مقاومت به قلم وحید خضاب را برای مطالعه پیشنهاد کرد.

در این مراسم، که با حضور مخاطبان کتاب و همچنین راوی و جمعی از همرزمان وی برگزار شد، عبدالعلی یزدانیار به بیان خاطراتی درباره نحوه شکل‌گیری کتاب پرداخت.

این دیدار با رونمایی و امضای کتاب توسط راوی و نویسنده به پایان رسید. 

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول