خبرگزاری فارس ـ مریم عباسی: ساعتهای سحرگاه جمعه 13 دی شوکآور بود و تلخ، خبرها پشت هم از راه میرسیدند اما برای هیچکدام از ما باورکردنی نبود چرا که منابع خارجی بودند و هیچ تاییدیه داخلی نداشتند اما کاش ساعت روی 5:37 سپیده جمعه 13 دی متوقف میشد آن زمان که با تایید نهادهای امنیتی خبر کوتاه و یک خطی که حکایت از به شهادت رسیدن «مالکِ اشتر ولایت»، «فرمانده شجاع و بینظیر سپاه»، «قهرمان جنگ علیه تروریسم» ،«شخص اول خاور میانه» و «استراتژیست باهوش» داشت، روی خروجیها قرار گرفت و دنیا برایمان تیر و تار شد، با این وجود و تمام این عنوانها، سردار اما برای ما ایرانیها فقط در دو کلمه تعریف میشود؛ «حاج قاسم».
فرمانده شجاع اسلام، سحرگاه جمعه 13 دی، روزی سخت نه برای ما که برای جهان اسلام بود چرا که قهرمانی را از ما گرفت که دلمان به بودنش گرم بود و امنیت و آرامشمان را مدیون پیکار و شب بیداری و هوشیاریاش بوده و هستیم.
سردار سرافراز ولایت، خفاشان کوردل شبانه و در عین بزدلی در کمین شیر بیشه پیکاری چون وجود نازنیت نشسته بودند تا به خیال خام خود با پاک کردن نامت، از ملت ایران انتقام بگیرند و نگذارند امنیت خود و همپیمانان منحوسشان به خطر بیفتد اما چه اشتباهی مرتکب شدند، حالا فهمیدند محاسباتشان چه غلط بوده چرا که از همان ساعات اولیه ترس سراپای وجوشان را فراگرفته و با دست و پا زدن به دنبال انصراف ایران از انتقام هستند.
حاج قاسم، شهادت گوارای وجودت، دستمزد سالها مبارزه و شب بیداری و تلاش شبانهات بود، خواب و خوراک و استراحت نداشتی، هر جا در این دنیای خاکی که نیازی برای کمکت بود، به طرفةالعینی آنجا حاضر میشدی تا ثابت کنی انسان به معنی واقعی کلمه هستی، بدون هیچ نشان و انتظار و ادعایی.
سپهبد شهید، سه روز سختی بر ما گذشته، رفتنت برایمان هنوز که هنوز است باورکردنی نیست، اینگونه رفتن لیاقتت بود اما فکر نمیکنی زود بود؟ زود بود که ما را در این دنیای پرآشوب تنها بگذاری هر چند هستند یاران امام خامنهای و همرزمان و شاگردانت ولی هیچکس برای ما حاج قاسم نمیشود.
سردار دلها، تلاشهای بیوقفهات امروز در دنیا جواب داده و جبهه مقاومت آنقدر گسترده شده که یک بعد آن توانا کردن مردم مظلوم و آزادیخواه جهان برای ایستادن در برابر سلطهگران و تروریسم بوده، خودت و یارانت از انسانهای تاریخساز و رهاییبخشی بودید که پیچیدهترین و سختترین اقدامات دشمن را در هم پیچید به گونهای که صحنه نبرد را خود ترسیم کرده و پیروزیهای بسیار بزرگ و غرورانگیز را به ملتهای ستمدیده تقدیم میکردید.
حاج قاسم، سه روز است اشک چشممان خشک نمیشود،هیچ چیز داغ دلمان را تسکین نمیدهد حتی اشکهایمان، پیراهن خونیات را میآورند و دوباره چشم باز میکنیم، آنقدر که دورترین سنگر دنیا را نشانه بگیریم، به خود نهیب میزنیم که گریه تا همینجا کافیست، باقیاش را میگذاریم برای وقتی که سینه میزنیم و «قاسم نبودی ببینی» را میخوانیم.
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی عزیز، تو و یاران شهیدت را برخلاف آنچه مرسوم است از دست ندادهایم بلکه به قول سید شهیدان اهل قلم به دست آوردهایم ، خون تو و همراهانت معبری تازه به سوی اردوگاه دشمن گشوده است، فقدانت تلخ است، خیلی تلخ اما همه و دشمن باید بداند ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
محبوب قلوب مستضعفان جهان، این روزها سفرت به تبریز مدام در ذهنم مرور میشود، آن زمان که برای گرامیداشت یاد و خاطره شهید مهدی باکری یار دیرینت به همایش دعوت شده بودی و وقتی پلههای سالن همایشهای مصلای بزرگ تبریز را طی کردی تا از ورودی سربالایی همراه مردم وارد سالن مملو از جمعیت که به اشتیاقت آمده بودند،بشوی به ناگاه همانجا دم ورودی ایستادی زیرا قرآن در حال تلاوت بود و آنقدر ایستادی تا قاری قرآن را تمام کرد و سپس وارد سالن شدی، چه میشود نام این حرکت را گذاشت جز بنده مومن و مخلص خدا ؟؟؟
قهرمان وطنم، «سپهبد سلیمانی» برای ما یعنی آرامش و امنیت مرزهای این مرز و بوم و اقتدار نظامی، اعتقاد راسخ داریم که این امنیت و اقتدار با نبودنت تمام نمیشود. نیستی اما آنقدر بزرگ بوده و هستی که حتی در نبودنت بسیاری از افراد با اعتقادات مختلف و اندیشههای متفاوت سیاسی را کنار هم جمع کردی، خونت هم وحدتآفرین بود و انسجامبخش.
حاج قاسم، اشکها زبان مشترک احساس همه ما برای تو بزرگمردی است که همه دوستت داریم و دل بیقرارمان وقتی آرام میگیرد که این دوست داشتن مرز جغرافیایی نمیشناسد.
قهرمان وطنم،مالک اشتر علی، شهادت مبارکتان باد، راهتان ادامه دارد، نگران علی زمانه نباشید، همه پا در رکاب آماده هستیم که رهبر و مقتدایمان لب تر کند تا به دنیا نشان بدهیم که پاسدار خون حاج قاسمها بوده و هستیم و بیرقت روی زمین نخواهد ماند...
خدانگهدار فرمانده...
انتهای پیام/